اصولگرايان روش مقابله با اصلاح طلبان را تغيير دادند
گفت و گوی زهرا اشراقی با ایلنا
زهرا اشراقى اين روزها از هتک حيثيت ياران امام بسيار آزرده خاطر است. اگرچه سعى در موضعگيرى علنى در خصوص برخى تهمتهاى ناروا به ياران امام ندارد ولى در اين مصاحبه به صراحت مىگويد که امام علاقه زيادى به مهندى موسوى داشت و معتقد بود هيچکس بهتر از آقاى موسوى در زمان جنگ نمىتوانست مسائل کشور را اداره کند.
*با توجه به اينکه در انتخابات رياست جمهورى گذشته گفتمان عدالت از سوى رئيس جمهور فعلى مطرح شد و اين گفتمان توانست راى مردم را به خود جلب کند به نظر شما در مقطع فعلى چه گفتمانى بايد از سوى اصلاح طلبان در فضاى انتخابات مطرح شود؟
انتخابات فعلى با انتخابات ادوار گذشته از چند منظر تفاوتهايى دارد؛ اول اينکه اين اولين انتخاباتى است که رئيسجمهور فعلى بعد از چهار سال رقباى جدى دارد و مهمتر آنکه در مقطع فعلى وجه تمايز فکرى اصلاحطلبان با اصولگرايان چه از نظر سياسى و چه از نظر اجتماعى و سياسى کاملا مشخص شده است يعنى اگر خطوط فکرى و اختلاف آراى اصولگرايان و اصلاح طلبان در گذشته تا حدودى براى ما مبهم بود ولى در حال حاظر وجه اختلافى آنها کاملا مشخص شده است.
از سوى ديگر انتخابات پيش رو تنها انتخاباتى است که کانديداها با شعار خاصى به عرصه نيامدند به دليل اينکه آن وجه تمايز بين مردم مشخص شده است واگر به فرض مثال اصلاح طلبان با شعار اقتصادى بخواهند به عرصه بيايند، شايد اعتماد مردم را از دست بدهند. به همين دليل فکر مىکنم مردم به شعار خاصى در اين مقطع راى نمىدهند و بيشتر به شخص راى مىدهند.
*البته من هنوز جواب سوالم را نگرفتم،يعنى شما فکر مىکنيد گفتمان خاصى نياز نيست که در اين مقطع از انتخابات غالب شود؟
بايد جامعه را به چند دسته تقسيم کرد،ما جامعه جوان ،کهنسال،روستايى و شهرى داريم. بنابراين شعارها نمىتواند فقط حول يک محور باشد و نيازهاى هر يک از اين اقشار با هم فرق مىکند ولى با توجه به اينکه ما جامعه جوانى داريم و اين قشر در انتخابات تاثير گذار است پس مطمئنا انتخاب شعارى متناسب با روحيات جوانان مىتواند تاثيرگذار باشد بخصوص اينکه احساس امنيت براى جوانان مهمترين نياز آنها در مقطع فعلى محسوب مىشود.
بنابراين اگر دولت نهم با شعار اقتصادى روى کار آمد ولى اين شعار جوانان ما را قانع نکرد. متاسفانه طى چهار سال گذشته تعداد قابل توجهى از جوانان ما به خارج از کشور مهاجرت کردند که بالاترين رقم در دنيا است و اين نشان از اين دارد که شعار اقتصادى دولت، نياز جوان را ارضا نمىکند و براى جوانان ما امنيت و آزادى بسيار مهم است تا شعارهاى اقتصادى.
*يعنى دراين چهار سال جوانان ما آزاد نبودند؟
البته منظور از آزادى، ولنگارى و يا اينکه زنان روسرى شان را بردارند نيست بلکه منظور، آزادى بيان است.متاسفانه طى اين چند سال برخوردهاى امنيتى با جوانان به حد بالاى خود رسيد و امنيت جوانان ما به مخاطره افتاد به گونهاى که موج نارضايتى جامعه ما را در برگرفته است. يکى از مهمترين وظايف رئيسجمهور تامين امنيت جوانان است که اگر به اين موضوع بىتوجهى شود مسلما تبعات ناگوارى براى کشور خواهد داشت.
*شما از امنيت جوانان به عنوان مهمترين خواسته آنها نام برديد ،مير حسين موسوى هم مىگويد امنيت نبايد فقط براى دولت باشد بلکه بايد براى مردم و شهروندان باشد...
به نظر من يکى از بهترين گفتمانهاى آقاى موسوى همين نکتهاى است که اشاره کرديد و بايد يکى از محورى ترين شعارهاى ايشان در انتخابات باشد چرا که امروز متاسفانه بسيارى از خانوادها وقتى جوان آنها از منزل بيرون مىرود بايد نگران باشند که آيا پليس او را دستگير مىکند يا نه و اين دلمشغولىها به دليل عدم امنيت بخصوص براى جوانان ما است.
*آيا واقعا جمع کردن گشت ارشاد که مورد توجه آقاى موسوى است دغدغه اصلى جامعه ما بخصوص جوانان است؟
بله،يکى از دغدغهها جمع کردن گشت ارشاد است.من بعنوان يک زن ايرانى يکى از دغدغههايم جمع کردن گشت ارشاد است.چون متاسفانه اين تلقى از سوى کسانى که گشت ارشاد را داير مى کنند ايجاد شده که زنان ما ناامنى ايجاد مىکنند يعنى زن را عامل فساد مىدانند.
به سخن ديگر گشت ارشاد فقط براى زنان ايجاد شده است.به همين دليل يکى از کارهاى مهمى که رئيسجمهور مىتواند انجام دهد جمع کردن گشت ارشاد است و جامعه را بايد به سمتى پيش برد که اعتماد دو طرفه حاکم باشد .آيا با داير کردن گشت ارشاد وضعيت جامعه بهتر شده است؟ معتقدم گشتهاى ارشاد هيچ کار مثبت و مفيدى براى جامعه انجام ندادهاند.
*در توان رئيسجمهور هست که گشت ارشاد را جمع کند؟
انجام هر کارى در توان رئيس جمهور است زيرا رئيسجمهور نفر دوم کشور است و اختيارات آن به گونه است که هر کارى که بخواهد بتواند با اقتدار انجام دهد...
*اگر اختيارات رئيسجمهور تا اين مقدار وسيع است چرا آقاى خاتمى در زمان رياست جمهورى لايحه اختيارات رئيسجمهور را به مجلس فرستاد؟
ما را با آقاى خاتمى در نياندازيد(با خنده) ولى در زمان خاتمى خيلى از کارها انجام شد و با دوره فعلى قابل قياس نيست؛زيرا وقتى آقاى خاتمى رئيسجمهور شد تعداد کمى روزنامه وجود داشت ولى بعداَ تعداد روزنامهها افزايش چشم گيرى پيدا کرد،در زمان قبل از خاتمى بحث جنبش زنان آنچنان مطرح نبود ولى در زمان ايشان توجه به زنان و جايگاه آنها قابل توجه بود و اقداماتى که در زمينه مسائل سياسى و اقتصادى در آن زمان صورت گرفت با توجه به محدوديت اختياراتى که به هر دليل براى ايشان در نظر گرفته شده بود به هيچ وجه قابل قياس با دولت فعلى نيست و ما قدر آقاى خاتمى را الان مى فهميم که چه کارهايى در دولت ايشان براى جامعه انجام شد.
*برخى معتقدند دولت نهم على رغم برخى ضعفها براى اصلاحطلبان موهبتى ايجاد کرد به اين دليل که برخى افراد که قبلا اصولگرا بودند به دليل عملکرد دولت، اصلاح طلب شدند ،شما اين تحليل را قبول داريد؟
البته اين تحليل تا حدودى درست است ولى به مرور زمان، خواه ناخواه اصولگرايان بايد به سمت اصلاح طلبان بيايند.آن برداشتى که آنها از اصلاح طلبى داشتند برداشت درستى نبوده است ولى اصلاح طلبى در وجود هر کسى هست و جز لاينفک انسانها به شما مىرود ولى چون اين يک واژه سياسى است اصولگرايان اکراه دارند که خودشان را به اصلاح طلبان متصل کنند و مهمتر اينکه نسل جديد اصلاح طلب است و تاثير خودش را بر خانوادها مىگذارد.
*اصلاح طلبها هم اصولگرا شدند....؟
من نشنيدم که اصلاح طلبى ،اصولگرا شده باشد ولى بهرحال بشر در حال تغيير است.
*ولى ميرحسين موسوى مىگويد اصلاح طلبى است که دائم به اصول رجوع مىکند...
من فکر نمىکنم که منظور آقاى موسوى از اصولگرايى يک واژه خاص سياسى باشد يعنى منظور يکسرى اصول دينى و اعتقادى است که براى ايشان محترم است.
* در خصوص نوع رابطه حضرت امام با مهندس موسوى نقل و قولهاى متفاوتى مطرح شده است شما به عنوان نوه بنيانگذار انقلاب چه روايتى از اين موضوع داريد؟
من فکر مىکنم بزرگترين اشتباه اين است که ما براى تاييد يا رد يک نفر خودمان را به اظهارات زمان خاصى مرتبط کنيم از اين رو اگر آقاى موسوى در آن زمان مورد تاييد يا رد امام بود نبايد اين موضوع را به دهه 80 سرايت دهيم ولى من تا آنجا که يادم هست امام هم آقاى موسوى را خيلى دوست داشتند و هم مورد توجه امام بودند و در آن زمان که يکسرى اختلافاتى ميان نخست وزير و برخى مقامات ديگر رخ داده بود و به نوعى آقاى موسوى در جريان چپ آن زمان که اصلاح طلب امروز است قرار مىگرفتند من از امام پرسيدم بعضىها سعى دارند چهره آقاى موسوى را پيش شما مخدوش کنند که امام گفتند ”هيچکس بهتر ازآقاى موسوى در زمان جنگ نمىتواند مسائل کشور را اداره کند و اين آقايان فکر مىکنند اگر آقاى موسوى برود وضع بهتر مىشود که مطمئنا اينگونه نيست“.ولى اين صحبت من نمىتواند براى تاييد و رد يک نفر ملاک باشد.و بردن مهندس موسوى به دهه 60 کار بسيار اشتباهى است.
*البته منتقدين آقاى موسوى مىگويند ايشان 20 سال سکوت کرده است..
متاسفانه در ايران رسم است که يک سياستمدار مادام العمر حاکم باقى بماند.ولى در دنيا اينگونه نيست وقتى يک سياستمدار عمر کارىاش به هر دليلى تمام شد ديگر وارد عرصه نمىشود و آقاى موسوى هم بعد از نخست وزيرى احساس کرد نيازى به تداوم حضور در قدرت ندارد و اين يک حرکت دموکراتيکى بود.
*شما ديدگاههاى آقاى موسوى را در خصوص مسايل زنان دنبال کرديد؟
بله تا آنجايى که فرصت بود دنبال کردم ولى مىخواهم در اين زمينه به يک موضوع اساسى اشاره کنم وآن اينکه در اين 30 سال هيچ اتفاق خاصى براى زنان نيافتاده است البته ممکن است در مقايسه با دهه 60 وضعيت ما بهتر شده باشد ولى در دنيا اگر نمره آنها در خصوص توجه به مسايل زنان 30 بود الان نمره آنها از اين حيث 100 است ولى اگر ما در دهه 60 نمره مان 30 بود الان 40 است .بنابراين يک حلقه مفقوده در اين بين وجود دارد و اينکه واقعا چه اشتباهى جنبش زنان انجام دادند که با توجه به اين همه فرياد زدن به جايى نرسيدند؟
*فکر نمىکنيد به خاطر عدم هماهنگى بين زنان باشد؟
بله. اين يکى از دلايل اصلى است ولى زنان مسئول ما هم بسيار مقصر بودند و دايره وجودى آنها بسيار تنگ بود و فردى مانند من را در اين دايره وجودى راه نمىدادند. مساله ديگر اين است که در اين 30 سال واقعا چند زن شاخص سياسى در جامعه حضور داشتند؟ به انگشتان دست هم نمى رسد البته اشتباهى که جنبش زنان انجام دادند اين بود که با بدنه جامعه ارتباط برقرار نکردند و مساله زنان بيش از حد سياسى شد و به همين دليل جلوى اين جنبش گارد گرفتند.
نکته ديگر اين است که مساله زنان را تقليل دادند به حضورشان در دولت و مجلس در حالى که زن اگر وزير و وکيل شود دردى را از جامعه ميليونى زنان دوا نمى کند.زن اگر وزير شود ولى بدون اجازه شوهر نتواند براى يک کنفرانس علمى به خارج از کشور برود چه فايدهاى دارد.بنابراين تا چنين فرهنگى در جامعه ما تغيير نکند و قوانين اصلاح نشود راه به جايى نخواهيم برد.
*فکر مىکنيد مهندس موسوى در صورت پيروزى چه کارى مىتواند براى زنان انجام دهد؟
رئيس جمهور دو کار مهم را در قبال زنان مىتواند انجام دهد اول اينکه شوراى بازنگرى قانون اساسى تشکيل دهد و برخى قوانين زنان که مربوط به دوره رضا شاه است را تغييردهد زيرا قوانين ما الهى نيست و مىتواند تغيير کند و برخى قوانين در شرايط اوايل انقلاب يا شرايط جنگ نوشته شده است و بايد تغيير کنند و کار ديگر ارائه يک راهبرد کوتاه مدت براى التيام زخمهاى زنان است زيرا متاسفانه حدود 60 درصد زنان جامعه ما دچار افسردگى هستند که اين يک آمار نگران کنندهاى است.از طرف ديگر مساله تمکين از مرد و نيز تعدد زوجات که متاسفانه صداوسيما آن را تبليغ مىکند و از طرف دولت هم به صورت لايحهاى درآمده است بر مصائب زنان جامعه ما افزوده است.
*البته آقاى موسوى گفتهاند اين لايحه را از مجلس پس مىگيرند...
به نظر من بايد اين موضوع جرم تلقى شود يعنى مردى که اين کار را مىکند بايد مجرم شناخته شود و باز پس گيرى لايحه مشکلى را حل نمىکند بايد لايحهاى به مجلس برود که مرد در صورت چنين کارى مجرم شناخته شود چون سلامت خانواده را به مخاطره مىاندازد و يکى از وظايف مهم رئيس جمهور آينده اين است که به جامعه زنان بپردازد.
*وجود خانم رهنورد در کنار آقاى موسوى در نگرش ايشان به مساله زنان تاثير ندارد؟
اولا من خيلى نارحت مىشوم وقتى بعضىها مىگويند خانم رهنورد همراه آقاى موسوى است،خانم رهنورد خودشان يک رئيس جمهورند.(با خنده) و نيازى به همراه بودن ندارد.ولى بايد همراه بودن همسران کانديداها را به فال نيک گرفت و البته اين را نبايد از نظر دور داشت که first lady خودش يک رئيسجمهور است و اگر اين مهم در ايران جا نيافتاده است ولى در دنيا بانو اول هر کشور همه کاره است و مىتواند يک مشاور خيلى خوب براى رئيس جمهور باشد.
*آقاى خاتمى در زمان رياست جمهورى خود مخالفان زيادى داشت و به گفته خودشان هر 9 روز يک بحران براى دولت ايشان ايجاد مىشد فکر مى کنيد جنس مخالفتى که احتمالا با مير حسين موسوى بشود با جنس مخالفتى که با خاتمى مى شد يکسان است؟
جنس مخالفت ممکن است يکى باشد ولى همانگونه که قبلا گفته شد اصولگرايان هم تغييراتى کردند وفرهنگ خشونت را کنار گذاشتند و خودشان را اصلاح کردند که نمونه آن آقاى دهنمکى است. زمانى بود که وقتى رضا(همسرش) براى سخنرانى در ايام انتخابات به جايى مىرفت من تسبيح به دست بودم که برايش اتفاقى نيفتد چون چندين بار مورد حمله گروههاى فشار قرار گرفت و حتى به دليل پخش گاز اشک آور نزديک بود بينايىاش را از دست بدهد.به همين دليل اگرچه اصولگرايان نمىخواهند افرادى مانند آقاى مير حسين موسوى راى بياورد ولى روش مقابله با اصلاح طلبان را تغيير دادند.
*البته برخى همفکران شما نظر متفاوتى با اين موضوع دارند...
منظور از همفکران چه کسانى هستند...
*منظورم اصلاح طلبان هستند که معتقدند تفاوتى در نوع مخالفت ديده نمىشود...
بله،هدف يکى است.ممکن است هدف تخريب آقاى موسوى باشد ولى نوع رسيدن به آن هدف ممکن است تغيير کند يعنى از چوب و چماق به گفتمان تبديل شده است و فکر نمىکنم آن 9 روز يک بحران براى آقاى موسوى رخ دهد.
*اين تحليل شما به اين علت است که به گفته آقاى خاتمى حساسيت روى مهندس موسوى کمتر است؟
مطمئنا حساسيت کمتر است .آقاى خاتمى يک کاريزماى خاصى داشت و مخالفت با او به دليل همين کاريزما بود.
*زهرا اشراقى چقدر از مهندس موسوى شناخت دارد؟
سوال خوبى است، من مهندس موسوى را از کجا بايد بشناشم،ايشان روزنانه در اختيار دارد؟شبکه خصوصى دارد؟ از چه طريق بايد او را بشناسم؟متاسفانه يک اشکال عمده در انتخابات ايران اين است که ما برنامهريزى براى کانديداى خود نمىکنيم.آقاى موسوى بهمن ماه به عرصه انتخابات وارد شد.کاش ايشان از دو سال پيش اعلام حضور مىکرد و اين از اشتباهات اصلاح طلبان بود زيرا اصولگرايان کانديداى خودشان را داشتند.
*منظورتان ايجاد يک شبکه خصوصى براى اين کار است؟
بله من وقتى چندى پيش در يک جلسهاى آقاى موسوى را ديدم به ايشان گفتم ما صداى شما را نمىشنويم و هيچ جايى براى شنيدن صداى شما وجود ندارد و بهتر است در جهت تاسيس يک شبکه خصوصى اقدام کنيد و به نظر من يکى از کارهايى که آقاى موسوى در صورت پيروزى در انتخابات باديد انجام دهد تاسيس يک شبکه خصوصى است و اگر هم اجازه ندادند يک شبکه ماهوارهاى راه اندازى کنند.
*مهدى کروبى هم قصد چنين کارى داشت ولى نشد...
نبايد عقب نشينى مىکرد، خواستن توانستن است. ولى متاسفانه در جامعه ما آنقدر با يک شبکه خصوصى بيگانه هستيم که وقتى آقاى رئيس جمهور با يک شبکه آمريکايى مصاحبه مىکرد ،خبرنگار آن شبکه را مورد مخاطب قرار مىداد که شما در غزه اين کارها را انجام داديد و آن خبرنگار بارها گفت که من ژورناليستم و دولت آمريکا نيستم!! و اين نشان از بيگانگى ما نسبت به شبکه خصوصى دارد.
*با توجه به اينکه در انتخابات رياست جمهورى گذشته گفتمان عدالت از سوى رئيس جمهور فعلى مطرح شد و اين گفتمان توانست راى مردم را به خود جلب کند به نظر شما در مقطع فعلى چه گفتمانى بايد از سوى اصلاح طلبان در فضاى انتخابات مطرح شود؟
انتخابات فعلى با انتخابات ادوار گذشته از چند منظر تفاوتهايى دارد؛ اول اينکه اين اولين انتخاباتى است که رئيسجمهور فعلى بعد از چهار سال رقباى جدى دارد و مهمتر آنکه در مقطع فعلى وجه تمايز فکرى اصلاحطلبان با اصولگرايان چه از نظر سياسى و چه از نظر اجتماعى و سياسى کاملا مشخص شده است يعنى اگر خطوط فکرى و اختلاف آراى اصولگرايان و اصلاح طلبان در گذشته تا حدودى براى ما مبهم بود ولى در حال حاظر وجه اختلافى آنها کاملا مشخص شده است.
از سوى ديگر انتخابات پيش رو تنها انتخاباتى است که کانديداها با شعار خاصى به عرصه نيامدند به دليل اينکه آن وجه تمايز بين مردم مشخص شده است واگر به فرض مثال اصلاح طلبان با شعار اقتصادى بخواهند به عرصه بيايند، شايد اعتماد مردم را از دست بدهند. به همين دليل فکر مىکنم مردم به شعار خاصى در اين مقطع راى نمىدهند و بيشتر به شخص راى مىدهند.
*البته من هنوز جواب سوالم را نگرفتم،يعنى شما فکر مىکنيد گفتمان خاصى نياز نيست که در اين مقطع از انتخابات غالب شود؟
بايد جامعه را به چند دسته تقسيم کرد،ما جامعه جوان ،کهنسال،روستايى و شهرى داريم. بنابراين شعارها نمىتواند فقط حول يک محور باشد و نيازهاى هر يک از اين اقشار با هم فرق مىکند ولى با توجه به اينکه ما جامعه جوانى داريم و اين قشر در انتخابات تاثير گذار است پس مطمئنا انتخاب شعارى متناسب با روحيات جوانان مىتواند تاثيرگذار باشد بخصوص اينکه احساس امنيت براى جوانان مهمترين نياز آنها در مقطع فعلى محسوب مىشود.
بنابراين اگر دولت نهم با شعار اقتصادى روى کار آمد ولى اين شعار جوانان ما را قانع نکرد. متاسفانه طى چهار سال گذشته تعداد قابل توجهى از جوانان ما به خارج از کشور مهاجرت کردند که بالاترين رقم در دنيا است و اين نشان از اين دارد که شعار اقتصادى دولت، نياز جوان را ارضا نمىکند و براى جوانان ما امنيت و آزادى بسيار مهم است تا شعارهاى اقتصادى.
*يعنى دراين چهار سال جوانان ما آزاد نبودند؟
البته منظور از آزادى، ولنگارى و يا اينکه زنان روسرى شان را بردارند نيست بلکه منظور، آزادى بيان است.متاسفانه طى اين چند سال برخوردهاى امنيتى با جوانان به حد بالاى خود رسيد و امنيت جوانان ما به مخاطره افتاد به گونهاى که موج نارضايتى جامعه ما را در برگرفته است. يکى از مهمترين وظايف رئيسجمهور تامين امنيت جوانان است که اگر به اين موضوع بىتوجهى شود مسلما تبعات ناگوارى براى کشور خواهد داشت.
*شما از امنيت جوانان به عنوان مهمترين خواسته آنها نام برديد ،مير حسين موسوى هم مىگويد امنيت نبايد فقط براى دولت باشد بلکه بايد براى مردم و شهروندان باشد...
به نظر من يکى از بهترين گفتمانهاى آقاى موسوى همين نکتهاى است که اشاره کرديد و بايد يکى از محورى ترين شعارهاى ايشان در انتخابات باشد چرا که امروز متاسفانه بسيارى از خانوادها وقتى جوان آنها از منزل بيرون مىرود بايد نگران باشند که آيا پليس او را دستگير مىکند يا نه و اين دلمشغولىها به دليل عدم امنيت بخصوص براى جوانان ما است.
*آيا واقعا جمع کردن گشت ارشاد که مورد توجه آقاى موسوى است دغدغه اصلى جامعه ما بخصوص جوانان است؟
بله،يکى از دغدغهها جمع کردن گشت ارشاد است.من بعنوان يک زن ايرانى يکى از دغدغههايم جمع کردن گشت ارشاد است.چون متاسفانه اين تلقى از سوى کسانى که گشت ارشاد را داير مى کنند ايجاد شده که زنان ما ناامنى ايجاد مىکنند يعنى زن را عامل فساد مىدانند.
به سخن ديگر گشت ارشاد فقط براى زنان ايجاد شده است.به همين دليل يکى از کارهاى مهمى که رئيسجمهور مىتواند انجام دهد جمع کردن گشت ارشاد است و جامعه را بايد به سمتى پيش برد که اعتماد دو طرفه حاکم باشد .آيا با داير کردن گشت ارشاد وضعيت جامعه بهتر شده است؟ معتقدم گشتهاى ارشاد هيچ کار مثبت و مفيدى براى جامعه انجام ندادهاند.
*در توان رئيسجمهور هست که گشت ارشاد را جمع کند؟
انجام هر کارى در توان رئيس جمهور است زيرا رئيسجمهور نفر دوم کشور است و اختيارات آن به گونه است که هر کارى که بخواهد بتواند با اقتدار انجام دهد...
*اگر اختيارات رئيسجمهور تا اين مقدار وسيع است چرا آقاى خاتمى در زمان رياست جمهورى لايحه اختيارات رئيسجمهور را به مجلس فرستاد؟
ما را با آقاى خاتمى در نياندازيد(با خنده) ولى در زمان خاتمى خيلى از کارها انجام شد و با دوره فعلى قابل قياس نيست؛زيرا وقتى آقاى خاتمى رئيسجمهور شد تعداد کمى روزنامه وجود داشت ولى بعداَ تعداد روزنامهها افزايش چشم گيرى پيدا کرد،در زمان قبل از خاتمى بحث جنبش زنان آنچنان مطرح نبود ولى در زمان ايشان توجه به زنان و جايگاه آنها قابل توجه بود و اقداماتى که در زمينه مسائل سياسى و اقتصادى در آن زمان صورت گرفت با توجه به محدوديت اختياراتى که به هر دليل براى ايشان در نظر گرفته شده بود به هيچ وجه قابل قياس با دولت فعلى نيست و ما قدر آقاى خاتمى را الان مى فهميم که چه کارهايى در دولت ايشان براى جامعه انجام شد.
*برخى معتقدند دولت نهم على رغم برخى ضعفها براى اصلاحطلبان موهبتى ايجاد کرد به اين دليل که برخى افراد که قبلا اصولگرا بودند به دليل عملکرد دولت، اصلاح طلب شدند ،شما اين تحليل را قبول داريد؟
البته اين تحليل تا حدودى درست است ولى به مرور زمان، خواه ناخواه اصولگرايان بايد به سمت اصلاح طلبان بيايند.آن برداشتى که آنها از اصلاح طلبى داشتند برداشت درستى نبوده است ولى اصلاح طلبى در وجود هر کسى هست و جز لاينفک انسانها به شما مىرود ولى چون اين يک واژه سياسى است اصولگرايان اکراه دارند که خودشان را به اصلاح طلبان متصل کنند و مهمتر اينکه نسل جديد اصلاح طلب است و تاثير خودش را بر خانوادها مىگذارد.
*اصلاح طلبها هم اصولگرا شدند....؟
من نشنيدم که اصلاح طلبى ،اصولگرا شده باشد ولى بهرحال بشر در حال تغيير است.
*ولى ميرحسين موسوى مىگويد اصلاح طلبى است که دائم به اصول رجوع مىکند...
من فکر نمىکنم که منظور آقاى موسوى از اصولگرايى يک واژه خاص سياسى باشد يعنى منظور يکسرى اصول دينى و اعتقادى است که براى ايشان محترم است.
* در خصوص نوع رابطه حضرت امام با مهندس موسوى نقل و قولهاى متفاوتى مطرح شده است شما به عنوان نوه بنيانگذار انقلاب چه روايتى از اين موضوع داريد؟
من فکر مىکنم بزرگترين اشتباه اين است که ما براى تاييد يا رد يک نفر خودمان را به اظهارات زمان خاصى مرتبط کنيم از اين رو اگر آقاى موسوى در آن زمان مورد تاييد يا رد امام بود نبايد اين موضوع را به دهه 80 سرايت دهيم ولى من تا آنجا که يادم هست امام هم آقاى موسوى را خيلى دوست داشتند و هم مورد توجه امام بودند و در آن زمان که يکسرى اختلافاتى ميان نخست وزير و برخى مقامات ديگر رخ داده بود و به نوعى آقاى موسوى در جريان چپ آن زمان که اصلاح طلب امروز است قرار مىگرفتند من از امام پرسيدم بعضىها سعى دارند چهره آقاى موسوى را پيش شما مخدوش کنند که امام گفتند ”هيچکس بهتر ازآقاى موسوى در زمان جنگ نمىتواند مسائل کشور را اداره کند و اين آقايان فکر مىکنند اگر آقاى موسوى برود وضع بهتر مىشود که مطمئنا اينگونه نيست“.ولى اين صحبت من نمىتواند براى تاييد و رد يک نفر ملاک باشد.و بردن مهندس موسوى به دهه 60 کار بسيار اشتباهى است.
*البته منتقدين آقاى موسوى مىگويند ايشان 20 سال سکوت کرده است..
متاسفانه در ايران رسم است که يک سياستمدار مادام العمر حاکم باقى بماند.ولى در دنيا اينگونه نيست وقتى يک سياستمدار عمر کارىاش به هر دليلى تمام شد ديگر وارد عرصه نمىشود و آقاى موسوى هم بعد از نخست وزيرى احساس کرد نيازى به تداوم حضور در قدرت ندارد و اين يک حرکت دموکراتيکى بود.
*شما ديدگاههاى آقاى موسوى را در خصوص مسايل زنان دنبال کرديد؟
بله تا آنجايى که فرصت بود دنبال کردم ولى مىخواهم در اين زمينه به يک موضوع اساسى اشاره کنم وآن اينکه در اين 30 سال هيچ اتفاق خاصى براى زنان نيافتاده است البته ممکن است در مقايسه با دهه 60 وضعيت ما بهتر شده باشد ولى در دنيا اگر نمره آنها در خصوص توجه به مسايل زنان 30 بود الان نمره آنها از اين حيث 100 است ولى اگر ما در دهه 60 نمره مان 30 بود الان 40 است .بنابراين يک حلقه مفقوده در اين بين وجود دارد و اينکه واقعا چه اشتباهى جنبش زنان انجام دادند که با توجه به اين همه فرياد زدن به جايى نرسيدند؟
*فکر نمىکنيد به خاطر عدم هماهنگى بين زنان باشد؟
بله. اين يکى از دلايل اصلى است ولى زنان مسئول ما هم بسيار مقصر بودند و دايره وجودى آنها بسيار تنگ بود و فردى مانند من را در اين دايره وجودى راه نمىدادند. مساله ديگر اين است که در اين 30 سال واقعا چند زن شاخص سياسى در جامعه حضور داشتند؟ به انگشتان دست هم نمى رسد البته اشتباهى که جنبش زنان انجام دادند اين بود که با بدنه جامعه ارتباط برقرار نکردند و مساله زنان بيش از حد سياسى شد و به همين دليل جلوى اين جنبش گارد گرفتند.
نکته ديگر اين است که مساله زنان را تقليل دادند به حضورشان در دولت و مجلس در حالى که زن اگر وزير و وکيل شود دردى را از جامعه ميليونى زنان دوا نمى کند.زن اگر وزير شود ولى بدون اجازه شوهر نتواند براى يک کنفرانس علمى به خارج از کشور برود چه فايدهاى دارد.بنابراين تا چنين فرهنگى در جامعه ما تغيير نکند و قوانين اصلاح نشود راه به جايى نخواهيم برد.
*فکر مىکنيد مهندس موسوى در صورت پيروزى چه کارى مىتواند براى زنان انجام دهد؟
رئيس جمهور دو کار مهم را در قبال زنان مىتواند انجام دهد اول اينکه شوراى بازنگرى قانون اساسى تشکيل دهد و برخى قوانين زنان که مربوط به دوره رضا شاه است را تغييردهد زيرا قوانين ما الهى نيست و مىتواند تغيير کند و برخى قوانين در شرايط اوايل انقلاب يا شرايط جنگ نوشته شده است و بايد تغيير کنند و کار ديگر ارائه يک راهبرد کوتاه مدت براى التيام زخمهاى زنان است زيرا متاسفانه حدود 60 درصد زنان جامعه ما دچار افسردگى هستند که اين يک آمار نگران کنندهاى است.از طرف ديگر مساله تمکين از مرد و نيز تعدد زوجات که متاسفانه صداوسيما آن را تبليغ مىکند و از طرف دولت هم به صورت لايحهاى درآمده است بر مصائب زنان جامعه ما افزوده است.
*البته آقاى موسوى گفتهاند اين لايحه را از مجلس پس مىگيرند...
به نظر من بايد اين موضوع جرم تلقى شود يعنى مردى که اين کار را مىکند بايد مجرم شناخته شود و باز پس گيرى لايحه مشکلى را حل نمىکند بايد لايحهاى به مجلس برود که مرد در صورت چنين کارى مجرم شناخته شود چون سلامت خانواده را به مخاطره مىاندازد و يکى از وظايف مهم رئيس جمهور آينده اين است که به جامعه زنان بپردازد.
*وجود خانم رهنورد در کنار آقاى موسوى در نگرش ايشان به مساله زنان تاثير ندارد؟
اولا من خيلى نارحت مىشوم وقتى بعضىها مىگويند خانم رهنورد همراه آقاى موسوى است،خانم رهنورد خودشان يک رئيس جمهورند.(با خنده) و نيازى به همراه بودن ندارد.ولى بايد همراه بودن همسران کانديداها را به فال نيک گرفت و البته اين را نبايد از نظر دور داشت که first lady خودش يک رئيسجمهور است و اگر اين مهم در ايران جا نيافتاده است ولى در دنيا بانو اول هر کشور همه کاره است و مىتواند يک مشاور خيلى خوب براى رئيس جمهور باشد.
*آقاى خاتمى در زمان رياست جمهورى خود مخالفان زيادى داشت و به گفته خودشان هر 9 روز يک بحران براى دولت ايشان ايجاد مىشد فکر مى کنيد جنس مخالفتى که احتمالا با مير حسين موسوى بشود با جنس مخالفتى که با خاتمى مى شد يکسان است؟
جنس مخالفت ممکن است يکى باشد ولى همانگونه که قبلا گفته شد اصولگرايان هم تغييراتى کردند وفرهنگ خشونت را کنار گذاشتند و خودشان را اصلاح کردند که نمونه آن آقاى دهنمکى است. زمانى بود که وقتى رضا(همسرش) براى سخنرانى در ايام انتخابات به جايى مىرفت من تسبيح به دست بودم که برايش اتفاقى نيفتد چون چندين بار مورد حمله گروههاى فشار قرار گرفت و حتى به دليل پخش گاز اشک آور نزديک بود بينايىاش را از دست بدهد.به همين دليل اگرچه اصولگرايان نمىخواهند افرادى مانند آقاى مير حسين موسوى راى بياورد ولى روش مقابله با اصلاح طلبان را تغيير دادند.
*البته برخى همفکران شما نظر متفاوتى با اين موضوع دارند...
منظور از همفکران چه کسانى هستند...
*منظورم اصلاح طلبان هستند که معتقدند تفاوتى در نوع مخالفت ديده نمىشود...
بله،هدف يکى است.ممکن است هدف تخريب آقاى موسوى باشد ولى نوع رسيدن به آن هدف ممکن است تغيير کند يعنى از چوب و چماق به گفتمان تبديل شده است و فکر نمىکنم آن 9 روز يک بحران براى آقاى موسوى رخ دهد.
*اين تحليل شما به اين علت است که به گفته آقاى خاتمى حساسيت روى مهندس موسوى کمتر است؟
مطمئنا حساسيت کمتر است .آقاى خاتمى يک کاريزماى خاصى داشت و مخالفت با او به دليل همين کاريزما بود.
*زهرا اشراقى چقدر از مهندس موسوى شناخت دارد؟
سوال خوبى است، من مهندس موسوى را از کجا بايد بشناشم،ايشان روزنانه در اختيار دارد؟شبکه خصوصى دارد؟ از چه طريق بايد او را بشناسم؟متاسفانه يک اشکال عمده در انتخابات ايران اين است که ما برنامهريزى براى کانديداى خود نمىکنيم.آقاى موسوى بهمن ماه به عرصه انتخابات وارد شد.کاش ايشان از دو سال پيش اعلام حضور مىکرد و اين از اشتباهات اصلاح طلبان بود زيرا اصولگرايان کانديداى خودشان را داشتند.
*منظورتان ايجاد يک شبکه خصوصى براى اين کار است؟
بله من وقتى چندى پيش در يک جلسهاى آقاى موسوى را ديدم به ايشان گفتم ما صداى شما را نمىشنويم و هيچ جايى براى شنيدن صداى شما وجود ندارد و بهتر است در جهت تاسيس يک شبکه خصوصى اقدام کنيد و به نظر من يکى از کارهايى که آقاى موسوى در صورت پيروزى در انتخابات باديد انجام دهد تاسيس يک شبکه خصوصى است و اگر هم اجازه ندادند يک شبکه ماهوارهاى راه اندازى کنند.
*مهدى کروبى هم قصد چنين کارى داشت ولى نشد...
نبايد عقب نشينى مىکرد، خواستن توانستن است. ولى متاسفانه در جامعه ما آنقدر با يک شبکه خصوصى بيگانه هستيم که وقتى آقاى رئيس جمهور با يک شبکه آمريکايى مصاحبه مىکرد ،خبرنگار آن شبکه را مورد مخاطب قرار مىداد که شما در غزه اين کارها را انجام داديد و آن خبرنگار بارها گفت که من ژورناليستم و دولت آمريکا نيستم!! و اين نشان از بيگانگى ما نسبت به شبکه خصوصى دارد.
نظر شما :