حملات غیرمنصفانه و تحریف حقایق؛ چرا؟!
روال گذشته اینطور بوده که رؤسای محترم جمهور در دور دوم رقابتهای انتخاباتی خود، همواره انبانی پر از دستاورد و موفقیت داشتهاند، اکنون که ظاهراً انبان خالی برخی از مسئولان اجرایی، آنها را واداشته است که تخریب گذشته و حمله به مسئولان پیشین را دنبال کنند... بیانیه مرکز تحقیقات استراتژیک پیرامون تخریبهای اخیر که توسط دولت نهم صورت گرفته است.
طی چند روز گذشته موج تازهای از حملات بیمحابا و غیر منصفانه مسئولان ارشد دولت نهم به سیاستهای هستهای نظام در فاصله میان سالهای 82 تا 84 آغاز شده است. روال گذشته تاکنون اینگونه بوده که رؤسای محترم جمهور در دور دوم رقابتهای انتخاباتی خود، همواره انبانی پر از دستاورد و موفقیت داشتهاند و کوشیدهاند فعالیتها، خدمات و دستاوردهای خود را با افتخار در پیشگاه ملت ایران تشریح کنند. اکنون که ظاهراً انبان خالی برخی از مسئولان اجرایی، آنها را واداشته است که سیاست فرافکنی، تخریب گذشته و حمله به مسئولان پیشین را دنبال کنند؛ مرکز تحقیقات استراتژیک نیز خود را ناچار میبیند که با هدف جلوگیری از تحریف تاریخ، حقایقی را به استحضار نخبگان و مردم بزرگوار ایران برساند:
1ـ جناب آقای دکتر احمدینژاد طی سخنرانیهای انتخاباتی خود در ده روز گذشته و از جمله نطق تلویزیونی دوشنبه 4/3/88 حداقل در سه نوبت به مذاکرات ایران و سه کشور اروپایی در مهرماه 1382 (معروف به بیانیه سعدآباد) حمله کرده و تا آن جا پیش رفتهاند که آن بیانیه را «ننگین» خواندهاند. جناب ایشان همچنین ادعا کردهاند که بیانیه سعدآباد، ملت ایران را در «ذلت» فرو برده و مدعی شدهاند که آن بیانیه، در راستای «سیاستهای استعماری» جهان غرب و با هدف «تمام کردن کار ملت ایران» تنظیم شده است.
این موضع متأسفانه در همین مدت از سوی تعدادی از مسئولان دولت نهم و رسانههای حامی دولت نیز تکرار شده و این فرضیه را تقویت کرده است که تهاجم به دولتهای گذشته با هدف انحراف افکار عمومی از شرایط نابسامان چهار سال اخیر (مخصوصاً تورّم، بیکاری، واردات بیرویه به جای تولید، قانون گریزی و سیاستهای ناپخته داخلی و خارجی) در صدر سیاستهای تبلیغاتی آنان قرار دارد.
واقعیت این است که دقیقاً برخلاف ادعای جناب آقای دکتر احمدینژاد و حملات رسانهای طرفداران ایشان؛ مذاکرات سعدآباد یکی از نشانههای پرافتخار تدبیر و تعقل در سیاست خارجی جمهوری اسلامی است. در شرایطی که به تعبیر مقام معظم رهبری جبههای گسترده در مقابل ایران شکل گرفته بود، مذاکرات سعدآباد نتیجهای جز تثیبت حقوق هستهای ایران و شکست و ناکامی آمریکا و رژیم صهیونیستی در پی نداشت و حضور بیسابقه وزرای خارجه سه کشور اروپایی در تهران و تمکین آنها در مقابل شروط اصلی جمهوری اسلامی نیز مطمئناً جز «عزت ملی»، هیچ معنای دیگری نمیداد.
2 ـ مقام معظم رهبری در یازدهم آبان 1382 کمتر از دو هفته پس از مذاکرات سعدآباد طی سخنانی در جمع کارگزاران نظام به صراحت از این مذاکرات حمایت کرده و بیانیه سعدآباد را «درایت و تدبیر» و یک «حرکت درست سیاسی» خواندند. ایشان در آن بیانات صراحتاً فرمودند: «کاری که مسئولان کردند، کار درستی بود. با تدبیر و بدون پذیرش تسلیم و قبول حرف زور انجام شد تا توطئهای که از طرف آمریکاییها و صهیونیستها علیه جمهوری اسلامی طراحی شده بود، شکسته شود». حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از سخنانشان تصریح کردند: «آن چه که تاکنون مسئولان محترم، چه آقای دکتر روحانی و چه آقای رئیسجمهور و مسئولان دیگر که حقیقتاً زحمت کشیدند؛ این است که با دقت و ملاحظه جوانب کار کردهاند و حواسشان جمع است که کاری بر خلاف مبانی و اصول انجام نگیرد».
حضرت آیتالله خامنهای مدظلّه در تاریخ 29/7/84 نیز در خطبههای نماز جمعه تهران تاکید کردند که مذاکرات هستهای از آغاز با «حکمت و مشورت» دنبال شده و تصمیمات انجام گرفته همگی بر اساس فکر جمعی بوده و هیچ گاه یک تصمیم فردی نبوده است. ایشان فرمودند: «کاری که در کشور چه در چالش بینالمللیِ مربوط به کار هستهای، چه در خود کار هستهای دارد انجام میگیرد، کاری است که با حکمت و مشورت دارد انجام میگیرد؛ این را ملت ایران بدانند. گاهی اظهار نگرانی میشود که مبادا کارِ غیرمدبرانهای انجام بگیرد؛ نبادا تصمیمات فردی گرفته بشود؛ نه، قضیه اینجور نیست. کار با مشورت، با تدبیر، از اول و در این دو سال و اندی هم همینجور بوده است و با فکر جمعی انجام گرفته است و پیشرفت کردهایم».
رهبر معظم انقلاب در تاریخ 18/7/85 نیز طی سخنانی در جمع مسئولان و کارگزاران نظام اسلامی، از روند هستهای در دو سال نخست دفاع کرده و انجام آن را کاری «لازم» دانستند. ایشان فرمودند: «آنجایی که لازم است با تندی، آنجایی که لازم است با کندی، آنجایی که لازم است یک قدم به عقب، دو قدم به جلو، خدای متعال هم کمک میکند. در قضیه هستهای هم همین کار شده و بعد از این هم خواهد شد». حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از همان سخنرانی فرمودند: «آن حرکت (مذاکرات دو سال نخست) حرکت لازمی بود و انجام گرفت. امروز هم این حرکت، حرکت درستی است».
مقام معظم رهبری همچنین در زمستان 1384 در جمع اعضای مجلس خبرگان دوره سوم نیز تصریح فرمودند که تصمیمات مربوط به پرونده هستهای هیچگاه تصمیمات فردی نبوده و همواره تصمیمات جمعی مسئولان نظام بوده است.
متاسفانه حملات بیمحابای مسئولان ارشد دولت نهم به مذاکرات هستهای دو سال نخست، به نحو تاسفآور و نگرانکنندهای در نقطه مقابل اظهارات رهبر معظم انقلاب قرار دارد. از کسانی که مدعی اطاعت از نظرات رهبری نظام هستند، انتظار میرود هیچگاه به خود اجازه ندهند روندی که به صراحت از سوی رهبر انقلاب مورد حمایت قرار گرفته است را «ننگین» بخوانند. هر چند که بسیاری از مسایل پشت پرده در چهارسال اخیر از جمله ماجرای سازمان حج و زیارت نشان داد که بین مقام سخن و عمل فاصله زیادی وجود دارد.
3 ـ این ادعا که ایران با بیانیه سعدآباد تمام فعالیتهای هستهای خود را تعلیق کرد، نادرست و خلاف واقع است. واقعیت این است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی و 35 کشور عضو شورای حکام در قطعنامه شهریور 82 (حدود چهل روز قبل از مذاکرات سعدآباد) خواستار تعلیق کامل و الزامی تمامی فعالیتهای هستهای ایران شدند. در آن مقطع؛ ایالات متحده آمریکا بر «توقف کامل و دائمی» فعالیتهای هستهای ایران تاکید داشت و متاسفانه کار به جایی رسیده بود که وزیر خارجه روسیه و وزرای خارجه سه کشور اروپایی نیز با ارسال نامههایی رسمی به جمهوری اسلامی، رسماً خواستار «توقف کامل» فعالیتهای هستهای ایران شده بودند.
در آن شرایط خاص منطقهای که به گفته آقای احمدینژاد، قدرتهای جنگطلب پس از اشغال افغانستان و عراق به فکر حمله به ایران افتاده بودند؛ جمهوری اسلامی با مذاکرات سعدآباد صرفاً تزریق گاز به سانتریفیوژها را تعلیق کرد. به عبارت دیگر پس از بیانیه سعدآباد، فعالیت قطعهسازی و مونتاژ سانتریفیوژها و همچنین فرایند ساخت تأسیسات UCFاصفهان ادامه یافت و جمهوری اسلامی در سایه این مذاکرات توانست سایر تأسیسات هستهای خود را تکمیل کند. تعلیقی که مورد موافقت نظام قرار گرفت نیز تعلیقی «داوطلبانه»، «موقت»، غیرالزامی و محدود بود و اظهارات مسئول وقت پرونده هستهای در کنفرانس خبری مشترک با وزرای خارجه سه کشور اروپایی در آن زمان، گواهی بر این امر است. دقیقاً برخلاف اظهارات مسئولان دولت نهم، آن کسی که مواضع و نقطه نظرات خود را در جریان مذاکرات سعدآباد به طرف مقابل تحمیل کرد، جمهوری اسلامی ایران بود و نه هیچ کس دیگر. معلوم نیست در شرایطی که تمام رسانههای معتبر بینالمللی و تمامی دوستان جمهوری اسلامی مذاکرات سعدآباد را پیروزی تهران دانستهاند و حتی سیاستمدارانی چون ولادیمیر پوتین این مذاکرات را نشانهای از «نبوغ ایرانیان» ذکر کردهاند؛ هدف آقای احمدینژاد از «ننگین» خواندن این مذاکرات هوشمندانه چیست؟
4 ـ این ادعا که اتحادیه اروپا، شورای امنیت، شورای حکام یا آژانس بینالمللی انرژی اتمی از ایران خواستهاند تمام آزمایشگاهها و رشتههای دانشگاهی مرتبط با فعالیتهای هستهای از جمله رشته فیزیک را تعطیل نمایند نیز یک ادعای کاملاً نادرست و خلاف واقع است.
5 ـ جمهوری اسلامی ایران در فاصله میان سالهای 1382 تا 1384 حداقل طی سه نوبت، تعلیق فعالیتهای هستهای خود را شکست تا هم «داوطلبانه» بودن تعلیق را یادآوری کند و هم «محدود و موقت» بودن آن را اثبات نماید. با آن که برخی از آقایان مصرانه میکوشند بگویند شکستن تعلیق تنها در دولت نهم انجام شده؛ اما واقعیت این است که تهران هم در تابستان 1383، هم در پائیز 1383 و هم در تابستان 1384 طی سه نوبت مختلف رأساً اقدام به شکستن تعلیق داوطلبانه خود کرد. نکته مهم آن است که در سایه تلاشها و تجربیات دیپلماتهای کهنهکار نظام؛ این فرآیند شکستن تعلیق به قدری هنرمندانه و زیرکانه اجرا شد که هیچ هزینهای را به جمهوری اسلامی تحمیل نکرد؛ یعنی نه پروندهای به شورای امنیت ارجاع شد، نه تحریمی علیه ایران تصویب گشت و نه هزینه سیاسی و اقتصادیای بر گرده ملت ایران گذاشته شد.
6 ـ سیاست هستهای جناب آقای دکتر احمدینژاد این بوده است که قطعنامههای شورای امنیت را «کاغذ پاره» بخواند و از کشورهای قدرتمند بخواهد آن قدر قطعنامه صادر کنند تا «قطعنامهدان آنها پاره شود»! خوب است جناب ایشان توضیح دهند که این سیاست تاکنون چه دستاوردی برای ملت ایران داشته است؟ با این حال مزید اطلاع جناب آقای رئیس جمهور و ملت شریف ایران به استحضار میرساند که سیاستهای هستهای نظام طی سالهای 82 تا 84 نه تنها مانع ارجاع پرونده به شورای امنیت شد بلکه باعث گشت پرونده هستهای ایران در آذر 83 از دستور کار دائمی شورای حکام آژانس نیز خارج گردد. مطمئناً کسانی که گزارش دوپهلو و منفی محمد البرادعی را «بزرگترین پیروزی صد سال اخیر» خواندهاند مایل نیستند آن پیروزی واقعی که هیچ شباهتی به پیروزیهای تخیلی ندارد به گوش ملت ایران برسد. با این حال نخبگان و صاحبان فکر از یاد نخواهند برد که آن سیاست هوشمندانه باعث شد تا آژانس بینالمللی انرژی اتمی در قطعنامه سال 83 خود و اتحادیه اروپا نیز در بیانیههای خود رسماً اذعان نمایند که فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی صلحآمیز است و ایران از حق برخورداری از انرژی هستهای برخوردار است. در پناه همان سیاست بود که اکثر ابهامات و سؤالات آژانس منجمله در زمینه آلودگی سطح بالا حل و فصل شد و کمیته MNA در اسفند سال 1383 اذعان کرد ایران به جرگه کشورهای دارای فناوری چرخه سوخت پیوسته است.
7 ـ علیرغم آن که برخی میخواهند خود را قهرمان ملی فناوری هستهای معرفی کنند و تلاش بیوقفهی دانشمندان کشور و دولتهای گذشته تحت هدایتها و تدابیر مقام معظم رهبری را یکسره به جیب خود و حساب شخصی خود واریز نمایند؛ بایستی تأکید کرد که قهرمان واقعی صنعت هستهای ایران، دانشمندان گمنام و فداکاری هستند که طی 25 سال گذشته از جان و دل مایه گذاشتهاند.
باعث تاسف است که برخی از حقایق تاریخی، طی چهار سال اخیر به صورت عامدانه انکار شدهاند. واقعیت این است که فعالیتهای مربوط به فنآوری هستهای ایران در دهه 1360 و در دولت جناب آقای مهندس میرحسین موسوی کلید خورده و هر یک از دولتهای هشت ساله آقایان هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی نقش عمده و غیرقابل انکاری را در مسیر تکمیل این فناوری مهم ایفا کردهاند. براساس تمام این تلاشها، جمهوری اسلامی ایران در سال 1381 (یعنی سه سال قبل از دولت جناب آقای احمدینژاد) به فناوری غنیسازی دست پیدا کرد و چرخه سوخت ایران نیز در سال 1383 تکمیل گردید. مجمتع UCF اصفهان حداقل یک سال قبل از دولت نهم به بهرهبرداری رسید و تاسیسات عظیم نطنز نیز سه سال قبل از ورود جناب آقای احمدینژاد به قدرت کلید خورد. البته دولت نهم نیز در توسعه فعالیتهای هستهای و شروع مرحله صنعتی غنیسازی تلاشهای قابل تقدیری داشته است که این روند بایستی در دولتهای آینده نیز ادامه پیدا کند تا جمهوری اسلامی ایران نهایتاً به یک کشور تولیدکننده سوخت نیروگاههای هستهای تبدیل شود.
8 ـ تأکید رئیس جمهور محترم بر «عزت» ملت ایران البته موضوعی ارزشمند و قابل تقدیر است. با این حال نکته و سؤال اصلی این است که چه اقدامات یا سیاستهایی باعث افزایش عزت ایران و چه سیاستها یا اقداماتی نیز خدای ناکرده باعث ذلت مردم ایران خواهد شد؟
باید یک بار برای همیشه به این سؤال پاسخ داده شود که حضور همزمان و بیسابقه وزرای خارجه سه کشور اروپایی در تهران در جریان مذاکرات سعدآباد و شکست سیاستهای آمریکا و صهیونیستها باعث عزت ایران شد یا آزاد کردن عجولانه ملوانهای متجاوز انگلیسی، بدرقه شکوهمند آنها و خروج آنان از کشور همانند مهمانان رسمی آن هم کمتر از 24 ساعت پس از اولتیماتوم تونیبلر؟ باید به این سؤال پاسخ داده شود که جلوگیری از ارسال پرونده هستهای به شورای امنیت باعث عزت ایران شد یا فشارهای جهانی در سایه سخنرانیهای آتشین و موضعگیریهای غیرضرور تا جایی که ایران به ناحق به عنوان کشور تهدیدکننده صلح و امنیت جهانی مطرح شد؟ به راستی آیا حضور جناب آقای احمدینژاد در کنار تابلوی «خلیج عربی» باعث عزت ملی ایرانیان شده است یا سیاستهای هوشمندانه و مذاکرات مقتدرانه نظام در سالهای 82 تا 84؟ به راستی نامههای بدون پاسخ و سفرهای بدون پاسخ جناب آقای احمدینژاد عزت ملی ایران را افزایش داده است یا مذاکرات قدرتمندانه تهران با کشورهای غربی و شرقی و به شکست کشاندن طرح آمریکا در بازنگری N.P.T در سال 1384؟ و...
9 ـ منطق مدیریت سیاسی حکم میکند که مسایل حوزه امنیت ملی و منافع ملی کشور در رقابتهای جناحی مورد بهرهبرداری قرار نگیرد؛ چه رسد به آن که فردی (در هر مقام) بخواهد با تحریف حقایق و طرح غیرکارشناسانه مسایل مرتبط با امنیت و منافع ملی کشور، اهداف انتخاباتی را پیگیری کند. بایستی توجه داشت که هیاهو، جنگ روانی و تخریب گذشته هیچ حاصلی جز ایجاد بدبینی و شادمانی دشمنان نظام در پی نخواهد داشت.
10 ـ انتظار میرود که جناب آقای رئیسجمهور؛ طی روزهای آینده به جای هرگونه فرافکنی، تخریب و حمله به دولتهای گذشته درصدد پاسخگویی به سؤالات مردم و نخبگان پیرامون وقایع دوران مدیریت خود برآیند و به جای طرح مطالب نادرست در زمینه تعطیلی درس فیزیک؛ توضیحاتی درباره انبوه تخلفاتی که از سوی مراجع رسمی نظیر مجلس شورای اسلامی، دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کل کشور اعلام شده است، ارایه کنند. ای کاش رئیس جمهور محترم در این ایام به انبوه مشکلات اقتصادی نظیر تورم کمرشکن، سیل نقدینگی، میلیاردها دلار پول گم شده، میلیاردها مترمکعب گاز گم شده (طبق گزارش دیوان محاسبات)، واردات غیرقانونی فرآورده، مقاومت در مقابل اجرای قانون و احیای شوراهای قانونی، انحلال سازمان مدیریت و صدها سؤال و ابهام دیگر میپرداختند.
1ـ جناب آقای دکتر احمدینژاد طی سخنرانیهای انتخاباتی خود در ده روز گذشته و از جمله نطق تلویزیونی دوشنبه 4/3/88 حداقل در سه نوبت به مذاکرات ایران و سه کشور اروپایی در مهرماه 1382 (معروف به بیانیه سعدآباد) حمله کرده و تا آن جا پیش رفتهاند که آن بیانیه را «ننگین» خواندهاند. جناب ایشان همچنین ادعا کردهاند که بیانیه سعدآباد، ملت ایران را در «ذلت» فرو برده و مدعی شدهاند که آن بیانیه، در راستای «سیاستهای استعماری» جهان غرب و با هدف «تمام کردن کار ملت ایران» تنظیم شده است.
این موضع متأسفانه در همین مدت از سوی تعدادی از مسئولان دولت نهم و رسانههای حامی دولت نیز تکرار شده و این فرضیه را تقویت کرده است که تهاجم به دولتهای گذشته با هدف انحراف افکار عمومی از شرایط نابسامان چهار سال اخیر (مخصوصاً تورّم، بیکاری، واردات بیرویه به جای تولید، قانون گریزی و سیاستهای ناپخته داخلی و خارجی) در صدر سیاستهای تبلیغاتی آنان قرار دارد.
واقعیت این است که دقیقاً برخلاف ادعای جناب آقای دکتر احمدینژاد و حملات رسانهای طرفداران ایشان؛ مذاکرات سعدآباد یکی از نشانههای پرافتخار تدبیر و تعقل در سیاست خارجی جمهوری اسلامی است. در شرایطی که به تعبیر مقام معظم رهبری جبههای گسترده در مقابل ایران شکل گرفته بود، مذاکرات سعدآباد نتیجهای جز تثیبت حقوق هستهای ایران و شکست و ناکامی آمریکا و رژیم صهیونیستی در پی نداشت و حضور بیسابقه وزرای خارجه سه کشور اروپایی در تهران و تمکین آنها در مقابل شروط اصلی جمهوری اسلامی نیز مطمئناً جز «عزت ملی»، هیچ معنای دیگری نمیداد.
2 ـ مقام معظم رهبری در یازدهم آبان 1382 کمتر از دو هفته پس از مذاکرات سعدآباد طی سخنانی در جمع کارگزاران نظام به صراحت از این مذاکرات حمایت کرده و بیانیه سعدآباد را «درایت و تدبیر» و یک «حرکت درست سیاسی» خواندند. ایشان در آن بیانات صراحتاً فرمودند: «کاری که مسئولان کردند، کار درستی بود. با تدبیر و بدون پذیرش تسلیم و قبول حرف زور انجام شد تا توطئهای که از طرف آمریکاییها و صهیونیستها علیه جمهوری اسلامی طراحی شده بود، شکسته شود». حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از سخنانشان تصریح کردند: «آن چه که تاکنون مسئولان محترم، چه آقای دکتر روحانی و چه آقای رئیسجمهور و مسئولان دیگر که حقیقتاً زحمت کشیدند؛ این است که با دقت و ملاحظه جوانب کار کردهاند و حواسشان جمع است که کاری بر خلاف مبانی و اصول انجام نگیرد».
حضرت آیتالله خامنهای مدظلّه در تاریخ 29/7/84 نیز در خطبههای نماز جمعه تهران تاکید کردند که مذاکرات هستهای از آغاز با «حکمت و مشورت» دنبال شده و تصمیمات انجام گرفته همگی بر اساس فکر جمعی بوده و هیچ گاه یک تصمیم فردی نبوده است. ایشان فرمودند: «کاری که در کشور چه در چالش بینالمللیِ مربوط به کار هستهای، چه در خود کار هستهای دارد انجام میگیرد، کاری است که با حکمت و مشورت دارد انجام میگیرد؛ این را ملت ایران بدانند. گاهی اظهار نگرانی میشود که مبادا کارِ غیرمدبرانهای انجام بگیرد؛ نبادا تصمیمات فردی گرفته بشود؛ نه، قضیه اینجور نیست. کار با مشورت، با تدبیر، از اول و در این دو سال و اندی هم همینجور بوده است و با فکر جمعی انجام گرفته است و پیشرفت کردهایم».
رهبر معظم انقلاب در تاریخ 18/7/85 نیز طی سخنانی در جمع مسئولان و کارگزاران نظام اسلامی، از روند هستهای در دو سال نخست دفاع کرده و انجام آن را کاری «لازم» دانستند. ایشان فرمودند: «آنجایی که لازم است با تندی، آنجایی که لازم است با کندی، آنجایی که لازم است یک قدم به عقب، دو قدم به جلو، خدای متعال هم کمک میکند. در قضیه هستهای هم همین کار شده و بعد از این هم خواهد شد». حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از همان سخنرانی فرمودند: «آن حرکت (مذاکرات دو سال نخست) حرکت لازمی بود و انجام گرفت. امروز هم این حرکت، حرکت درستی است».
مقام معظم رهبری همچنین در زمستان 1384 در جمع اعضای مجلس خبرگان دوره سوم نیز تصریح فرمودند که تصمیمات مربوط به پرونده هستهای هیچگاه تصمیمات فردی نبوده و همواره تصمیمات جمعی مسئولان نظام بوده است.
متاسفانه حملات بیمحابای مسئولان ارشد دولت نهم به مذاکرات هستهای دو سال نخست، به نحو تاسفآور و نگرانکنندهای در نقطه مقابل اظهارات رهبر معظم انقلاب قرار دارد. از کسانی که مدعی اطاعت از نظرات رهبری نظام هستند، انتظار میرود هیچگاه به خود اجازه ندهند روندی که به صراحت از سوی رهبر انقلاب مورد حمایت قرار گرفته است را «ننگین» بخوانند. هر چند که بسیاری از مسایل پشت پرده در چهارسال اخیر از جمله ماجرای سازمان حج و زیارت نشان داد که بین مقام سخن و عمل فاصله زیادی وجود دارد.
3 ـ این ادعا که ایران با بیانیه سعدآباد تمام فعالیتهای هستهای خود را تعلیق کرد، نادرست و خلاف واقع است. واقعیت این است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی و 35 کشور عضو شورای حکام در قطعنامه شهریور 82 (حدود چهل روز قبل از مذاکرات سعدآباد) خواستار تعلیق کامل و الزامی تمامی فعالیتهای هستهای ایران شدند. در آن مقطع؛ ایالات متحده آمریکا بر «توقف کامل و دائمی» فعالیتهای هستهای ایران تاکید داشت و متاسفانه کار به جایی رسیده بود که وزیر خارجه روسیه و وزرای خارجه سه کشور اروپایی نیز با ارسال نامههایی رسمی به جمهوری اسلامی، رسماً خواستار «توقف کامل» فعالیتهای هستهای ایران شده بودند.
در آن شرایط خاص منطقهای که به گفته آقای احمدینژاد، قدرتهای جنگطلب پس از اشغال افغانستان و عراق به فکر حمله به ایران افتاده بودند؛ جمهوری اسلامی با مذاکرات سعدآباد صرفاً تزریق گاز به سانتریفیوژها را تعلیق کرد. به عبارت دیگر پس از بیانیه سعدآباد، فعالیت قطعهسازی و مونتاژ سانتریفیوژها و همچنین فرایند ساخت تأسیسات UCFاصفهان ادامه یافت و جمهوری اسلامی در سایه این مذاکرات توانست سایر تأسیسات هستهای خود را تکمیل کند. تعلیقی که مورد موافقت نظام قرار گرفت نیز تعلیقی «داوطلبانه»، «موقت»، غیرالزامی و محدود بود و اظهارات مسئول وقت پرونده هستهای در کنفرانس خبری مشترک با وزرای خارجه سه کشور اروپایی در آن زمان، گواهی بر این امر است. دقیقاً برخلاف اظهارات مسئولان دولت نهم، آن کسی که مواضع و نقطه نظرات خود را در جریان مذاکرات سعدآباد به طرف مقابل تحمیل کرد، جمهوری اسلامی ایران بود و نه هیچ کس دیگر. معلوم نیست در شرایطی که تمام رسانههای معتبر بینالمللی و تمامی دوستان جمهوری اسلامی مذاکرات سعدآباد را پیروزی تهران دانستهاند و حتی سیاستمدارانی چون ولادیمیر پوتین این مذاکرات را نشانهای از «نبوغ ایرانیان» ذکر کردهاند؛ هدف آقای احمدینژاد از «ننگین» خواندن این مذاکرات هوشمندانه چیست؟
4 ـ این ادعا که اتحادیه اروپا، شورای امنیت، شورای حکام یا آژانس بینالمللی انرژی اتمی از ایران خواستهاند تمام آزمایشگاهها و رشتههای دانشگاهی مرتبط با فعالیتهای هستهای از جمله رشته فیزیک را تعطیل نمایند نیز یک ادعای کاملاً نادرست و خلاف واقع است.
5 ـ جمهوری اسلامی ایران در فاصله میان سالهای 1382 تا 1384 حداقل طی سه نوبت، تعلیق فعالیتهای هستهای خود را شکست تا هم «داوطلبانه» بودن تعلیق را یادآوری کند و هم «محدود و موقت» بودن آن را اثبات نماید. با آن که برخی از آقایان مصرانه میکوشند بگویند شکستن تعلیق تنها در دولت نهم انجام شده؛ اما واقعیت این است که تهران هم در تابستان 1383، هم در پائیز 1383 و هم در تابستان 1384 طی سه نوبت مختلف رأساً اقدام به شکستن تعلیق داوطلبانه خود کرد. نکته مهم آن است که در سایه تلاشها و تجربیات دیپلماتهای کهنهکار نظام؛ این فرآیند شکستن تعلیق به قدری هنرمندانه و زیرکانه اجرا شد که هیچ هزینهای را به جمهوری اسلامی تحمیل نکرد؛ یعنی نه پروندهای به شورای امنیت ارجاع شد، نه تحریمی علیه ایران تصویب گشت و نه هزینه سیاسی و اقتصادیای بر گرده ملت ایران گذاشته شد.
6 ـ سیاست هستهای جناب آقای دکتر احمدینژاد این بوده است که قطعنامههای شورای امنیت را «کاغذ پاره» بخواند و از کشورهای قدرتمند بخواهد آن قدر قطعنامه صادر کنند تا «قطعنامهدان آنها پاره شود»! خوب است جناب ایشان توضیح دهند که این سیاست تاکنون چه دستاوردی برای ملت ایران داشته است؟ با این حال مزید اطلاع جناب آقای رئیس جمهور و ملت شریف ایران به استحضار میرساند که سیاستهای هستهای نظام طی سالهای 82 تا 84 نه تنها مانع ارجاع پرونده به شورای امنیت شد بلکه باعث گشت پرونده هستهای ایران در آذر 83 از دستور کار دائمی شورای حکام آژانس نیز خارج گردد. مطمئناً کسانی که گزارش دوپهلو و منفی محمد البرادعی را «بزرگترین پیروزی صد سال اخیر» خواندهاند مایل نیستند آن پیروزی واقعی که هیچ شباهتی به پیروزیهای تخیلی ندارد به گوش ملت ایران برسد. با این حال نخبگان و صاحبان فکر از یاد نخواهند برد که آن سیاست هوشمندانه باعث شد تا آژانس بینالمللی انرژی اتمی در قطعنامه سال 83 خود و اتحادیه اروپا نیز در بیانیههای خود رسماً اذعان نمایند که فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی صلحآمیز است و ایران از حق برخورداری از انرژی هستهای برخوردار است. در پناه همان سیاست بود که اکثر ابهامات و سؤالات آژانس منجمله در زمینه آلودگی سطح بالا حل و فصل شد و کمیته MNA در اسفند سال 1383 اذعان کرد ایران به جرگه کشورهای دارای فناوری چرخه سوخت پیوسته است.
7 ـ علیرغم آن که برخی میخواهند خود را قهرمان ملی فناوری هستهای معرفی کنند و تلاش بیوقفهی دانشمندان کشور و دولتهای گذشته تحت هدایتها و تدابیر مقام معظم رهبری را یکسره به جیب خود و حساب شخصی خود واریز نمایند؛ بایستی تأکید کرد که قهرمان واقعی صنعت هستهای ایران، دانشمندان گمنام و فداکاری هستند که طی 25 سال گذشته از جان و دل مایه گذاشتهاند.
باعث تاسف است که برخی از حقایق تاریخی، طی چهار سال اخیر به صورت عامدانه انکار شدهاند. واقعیت این است که فعالیتهای مربوط به فنآوری هستهای ایران در دهه 1360 و در دولت جناب آقای مهندس میرحسین موسوی کلید خورده و هر یک از دولتهای هشت ساله آقایان هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی نقش عمده و غیرقابل انکاری را در مسیر تکمیل این فناوری مهم ایفا کردهاند. براساس تمام این تلاشها، جمهوری اسلامی ایران در سال 1381 (یعنی سه سال قبل از دولت جناب آقای احمدینژاد) به فناوری غنیسازی دست پیدا کرد و چرخه سوخت ایران نیز در سال 1383 تکمیل گردید. مجمتع UCF اصفهان حداقل یک سال قبل از دولت نهم به بهرهبرداری رسید و تاسیسات عظیم نطنز نیز سه سال قبل از ورود جناب آقای احمدینژاد به قدرت کلید خورد. البته دولت نهم نیز در توسعه فعالیتهای هستهای و شروع مرحله صنعتی غنیسازی تلاشهای قابل تقدیری داشته است که این روند بایستی در دولتهای آینده نیز ادامه پیدا کند تا جمهوری اسلامی ایران نهایتاً به یک کشور تولیدکننده سوخت نیروگاههای هستهای تبدیل شود.
8 ـ تأکید رئیس جمهور محترم بر «عزت» ملت ایران البته موضوعی ارزشمند و قابل تقدیر است. با این حال نکته و سؤال اصلی این است که چه اقدامات یا سیاستهایی باعث افزایش عزت ایران و چه سیاستها یا اقداماتی نیز خدای ناکرده باعث ذلت مردم ایران خواهد شد؟
باید یک بار برای همیشه به این سؤال پاسخ داده شود که حضور همزمان و بیسابقه وزرای خارجه سه کشور اروپایی در تهران در جریان مذاکرات سعدآباد و شکست سیاستهای آمریکا و صهیونیستها باعث عزت ایران شد یا آزاد کردن عجولانه ملوانهای متجاوز انگلیسی، بدرقه شکوهمند آنها و خروج آنان از کشور همانند مهمانان رسمی آن هم کمتر از 24 ساعت پس از اولتیماتوم تونیبلر؟ باید به این سؤال پاسخ داده شود که جلوگیری از ارسال پرونده هستهای به شورای امنیت باعث عزت ایران شد یا فشارهای جهانی در سایه سخنرانیهای آتشین و موضعگیریهای غیرضرور تا جایی که ایران به ناحق به عنوان کشور تهدیدکننده صلح و امنیت جهانی مطرح شد؟ به راستی آیا حضور جناب آقای احمدینژاد در کنار تابلوی «خلیج عربی» باعث عزت ملی ایرانیان شده است یا سیاستهای هوشمندانه و مذاکرات مقتدرانه نظام در سالهای 82 تا 84؟ به راستی نامههای بدون پاسخ و سفرهای بدون پاسخ جناب آقای احمدینژاد عزت ملی ایران را افزایش داده است یا مذاکرات قدرتمندانه تهران با کشورهای غربی و شرقی و به شکست کشاندن طرح آمریکا در بازنگری N.P.T در سال 1384؟ و...
9 ـ منطق مدیریت سیاسی حکم میکند که مسایل حوزه امنیت ملی و منافع ملی کشور در رقابتهای جناحی مورد بهرهبرداری قرار نگیرد؛ چه رسد به آن که فردی (در هر مقام) بخواهد با تحریف حقایق و طرح غیرکارشناسانه مسایل مرتبط با امنیت و منافع ملی کشور، اهداف انتخاباتی را پیگیری کند. بایستی توجه داشت که هیاهو، جنگ روانی و تخریب گذشته هیچ حاصلی جز ایجاد بدبینی و شادمانی دشمنان نظام در پی نخواهد داشت.
10 ـ انتظار میرود که جناب آقای رئیسجمهور؛ طی روزهای آینده به جای هرگونه فرافکنی، تخریب و حمله به دولتهای گذشته درصدد پاسخگویی به سؤالات مردم و نخبگان پیرامون وقایع دوران مدیریت خود برآیند و به جای طرح مطالب نادرست در زمینه تعطیلی درس فیزیک؛ توضیحاتی درباره انبوه تخلفاتی که از سوی مراجع رسمی نظیر مجلس شورای اسلامی، دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کل کشور اعلام شده است، ارایه کنند. ای کاش رئیس جمهور محترم در این ایام به انبوه مشکلات اقتصادی نظیر تورم کمرشکن، سیل نقدینگی، میلیاردها دلار پول گم شده، میلیاردها مترمکعب گاز گم شده (طبق گزارش دیوان محاسبات)، واردات غیرقانونی فرآورده، مقاومت در مقابل اجرای قانون و احیای شوراهای قانونی، انحلال سازمان مدیریت و صدها سؤال و ابهام دیگر میپرداختند.
نظر شما :