اوباما درباره اوباما
گفتوگوى نيوزويک با اوباما فقط نيم ساعت طول کشيد؛ آنقدر که هواپيماى اختصاصى رئيسجمهور «Air Force One» از واشنگتن به فونيکس برسد. باراک اوباما در اين مصاحبه از افغانستان، ايران، اسرائيل، پاکستان و ديک چنى گفته است:
موضوع مصاحبه امروز ما چيزهايى است که شما در اين صد و چند روز ياد گرفتهايد. سختترين کارى که در اين روزها کردهايد چه بوده؟
دستور اعزام 17 هزار سرباز اضافى به افغانستان. اتخاذ اينگونه تصميمات هشيارى و آرامش خاصى را مىطلبد چون قرار است بعضى از آن مردان و زنان جوان در جنگ آسيب ببينند. بايد مطمئن باشى که از همه زوايا به قضيه فکر کردهاى و بهترين استراتژى ممکن را اتخاذ کردهاى اما نمىتوان فراموش کرد که در وضعيتى شبيه افغانستان اين وظيفه به طور فوقالعادهاى دشوار است و هيچ تضمينى وجود ندارد. اين باعث مىشود که اين تصميم خيلى دشوار و پيچيدهاى باشد.
چيزى بوده که شما را آماده کند «رئيسجمهور دوران جنگ» شويد؟
ببينيد. . . به نظر من رئيسجمهور بايد مسائل گسترده استراتژيک را درک کند. فکر مىکنم اين بسيار مهمتر از درک تاکتيکهاست چون ما فرماندهان فوقالعادهاى در مناطق جنگى داريم، من مشاوران خوبى دارم و به همه آنها اطمينان دارم. اما بالاخره اين رئيسجمهور است که تصميم نهايى را مىگيرد: آيا استفاده از نيروى نظامى در اين شرايط منافع گستردهتر امنيت ملى ايالات متحده را تامين مىکند؟ نمىتوانيد تصميم خوبى بگيريد اگر، مثلا در مورد افغانستان، ندانيد که ماجرا چطور به پاکستان مربوط مىشود يا ماهيت شورش در اين منطقه چيست و اشغال افغانستان توسط ارتش شوروى چه تاثيرى بر آنها گذاشته است. فکر مىکنم مساله مهم ديگر اين است که من چند سال را در مبارزات انتخاباتى و چند سال را در سنا گذراندهام و با مردان و زنان جوانى که در جنگ حضور داشتهاند با خانواده آنها و با خانواده سربازانى که هيچ وقت از جنگ بازنگشتهاند ديدار داشتهام و مىفهمم اعزام سربازان بيشتر به افغانستان چه معنايى دارد.
آيا تغيير ژنرال ديويد مک کى يرنان، فرمانده نيروهاى آمريکايى در افغانستان در هفته گذشته، بخشى از واکنش آمريکا به واقعيتهاى موجود بود؟
ما به اين نتيجه رسيديم که بايد نگاه تازهاى به اين مشکل بشود. ژنرال مک کى يرنان کارش را به خوبى انجام داده بود. او يک فرمانده نظامى برجسته است. اما من اين وظيفه را دارم که بهترين فرصتها را براى موفقيت فراهم کنم و حالا هم رابرت گيتس وزير دفاع و درياسالار مايک مولن رئيس ستاد مشترک ارتش معتقدند که تيم جديد شانس بيشترى براى پيروزى دارد.
اگر به آن موفقيتى که در نظر داريد دست پيدا نکنيد آيا سربازان بيشترى به افغانستان مىفرستيد؟
فکر مىکنم زود است که درباره سربازان اضافى صحبت کنيم. عقيده من اين است که ما به سادگى با اعزام سربازان بيشتر و بيشتر پيروز نمىشويم. شوروىها اين را امتحان کردند و جواب نداد. بريتانيايىها اين را امتحان کردند و جواب نداد. ما بايد اقدامات نظامىمان را در زمينه تلاشى گستردهتر براى تامين امنيت افغانستان ببينيم. بايد بگذاريم در افغانستان انتخابات عمومى برگزار شود و بعد فضا را براى دولت جديد آماده کنيم.
به پاکستان بپردازيم. فکر مىکنيد اگر اين کشور بيشتر بىثبات شود، ممکن است سربازان آمريکايى را به آنجا بفرستيد تا از سلاحهاى اتمى آنها محافظت کنند؟
نمىخواهم درباره پاکستان به فرضيات روى بياوريم به علاوه بايد بگويم که ما اطمينان داريم که زرادخانه اتمى پاکستان در امنيت قرار دارد؛ ارتش پاکستان براى جلوگيرى از دستيابى افراطگرايان به سلاحهاى اتمى مجهز شده است. من به عنوان فرمانده کل قوا، بايد همه گزينهها را در نظر داشته باشم اما فکر مىکنم بايد حق حاکميت پاکستان را محترم شمرد. ما به عنوان شريک سياسى تلاش مىکنيم آنها را تقويت کنيم و يک مساله دلگرم کننده اين بوده که در چند هفته اخير ما شاهد تغييرى قطعى در نگاه ارتش پاکستان بودهايم؛ آنها حالا بنيادگرايى را تهديدى جدى و فورى مىدانند نه هندوستان را که به طور سنتى روى آن حساسند.
نزديکانتان مىگويند ماجراى سناتور دشل (رهبر سابق دموکراتها در سنا که مجبور شد به خاطر مشکلات مالياتى از نامزدى وزارت بهداشت در دولت اوباما کنار بکشد) تجربه مهمى براى شما بود. چه درسى از آن بحران گرفتيد؟
خب. . . مى دانيد که تام دوست نزديک من به حساب مىآيد و اعتقاد دارم او يک دولتمرد برجسته است. کسى که فکر مىکنم مىتوانست به عنوان وزير بهداشت به مردم واقعا خدمت کند. او استعدادهاى خاص زيادى دارد، او سنا را مىفهمد، مىداند که چطور کنگره کار مىکند و در مورد تامين اجتماعى و مراقبتهاى بهداشتى واقعا باحرارت است.
درسى که من از ماجراى تام گرفتم اين بود که اگر قرار است ما در دولت شفافيت داشته باشيم و به اخلاقيات بها بدهيم پس بايد سختتر و هوشمندانهتر کار کنيم. متاسفم از اينکه زودتر متوجه تام نشدم تا او را در اين موقعيت قرار ندهم.
در اين صد و چند روز از رفتارهاى حزب جمهوريخواه چه ياد گرفتهايد؟
حزب جمهوريخواه - مثل حزب دموکرات پس از انتخاب رونالد ريگان - در انطباق خود با شرايط تازه دچار مشکل شده است؛... آنها مدت زمان زيادى قدرت را در اختيار داشتهاند و حالا آن را از دست دادهاند. فقط مساله در اقليت قرار گرفتن نيست، آنها مجبورند در مورد شرايط کنونى و دلايل آن فکر کنند. فکر مىکنم در يک دوره خاص آنها همچنان تلاش مىکنند با هواداران هميشگىشان ارتباط برقرار کنند نه با همه مردم آمريکا. اما بعد، آرام آرام آنها خود را با شرايط جديد انطباق خواهند داد. در اين حزب افراد باهوش و خوب زيادى هستند که ممکن است با من در سياستهاى خاصى تفاهم نداشته باشند اما صادقانه به کارشان ايمان دارند و مىخواهند شاهد پيشرفت کشور باشند.
در حال حاضر به نظر من آنها درگير بخشى از نيروهاى ايدئولوژيک خود هستند که نمىگذارد حزب کمى کاربردىتر بينديشد. من فکر مىکنم وضعيت کنونى آن جمهوريخواهانى را که قصد دارند با ما در مسائل خاصى کار کنند، عذاب مىدهد.
به هر حال اين مساله انطباق روند دردناکى است. آنها دير يا زود مجبور مىشوند خود را تعديل کنند. دموکراتها هم اين کار را کردهاند.
واکنش شما به انتقادهاى مداوم ديک چنى، معاون سابق پرزيدنت بوش، از دولت شما چيست؟ فقط کم مانده در سايت توييتر (twitter) لحظه به لحظه و آنلاين از شما انتقاد کند!
)مىخندد) ديک چنى ديدگاههاى سرسختانهاى درباره امنيت ملى داشت و در اولين سالهاى دولت بوش آنها مورد امتحان قرار گرفتند. من فکر مىکنم اين ديدگاهها باعث اتخاذ يک سرى تصميمهاى خيلى بدى شد. حالا جالب اينجاست که ديک چنى عملا در اواخر دولت بوش به حاشيه رانده شد. در دو سه سال اخير تعداد زيادى از اعضاى حزب جمهوريخواه و حتى تيم بوش به اين نتيجه رسيدند که مثلا بازجويىهاى سازنده نبوده است. مثلا گفتوگو نکردن با دشمنان آمريکا يا اقدامات يک جانبه اشتباه بوده است. اينکه امنيت ملى فقط با استفاده از زور – آن هم يک جانبه – حفظ نمىشود.
براى من خيلى جالب است که او اين همه وقت صرف مىکند تا از تصميمات 8 سال گذشته دفاع کند، آن هم در شرايطى که حتى پيش از ورود ما به کاخ سفيد، نزديکان چنى به غلط بودن آنها اعتراف کرده بودند.
برويم سروقت مساله تروريسم. اگر بازداشتشدگان گوانتانامو آدمهاى خطرناکى نيستند چرا آزاد نمىشوند؟
مشکل بزرگى در اين خصوص وجود دارد. قبل از اين هم که به قدرت برسم اين را مىدانستم. در برخى موارد، افرادى نبايد بازداشت مىشدند اما بازداشت شده بودند و 6 سالى هم از بازداشتشان مىگذشت. آنها ديگر نگاه خوبى به آمريکا نداشتند. از طرف ديگر، افرادى هم بودند که بايد بازداشت مىشدند و بازداشت هم شده بودند اما اتهام آنها مشخص نشده بود و شواهد به دست آمده هم قابل استناد نبود. اين شرايط کار را براى ما سخت کرد. ماجرايى است که ما بايد جمع و جورش کنيم. اما حداقل مىخواهيم به جايى برسيم که گوانتانامو ديگر ابزارى براى استخدام تروريست توسط القاعده نباشد. درواقع اگر به اين نتيجه رسيديم که افراد بازداشت شده خطرناکند، آنها را به شکلى مشروع و مطابق با قانون اساسى مورد محاکمه قرار دهيم. بنابر اين بايد کارهاى زيادى در اين خصوص انجام دهيم و خيلىها هم از تصميمات ما راضى نيستند. اما به تدريج با گذشت زمان قادر خواهيم بود که موضوع را حل کنيم.
بنيامين نتانياهو نخستوزير اسرائيل به زودى به واشنگتن مىآيد. انتظار داريد او چه موضعى در برابر ايران بگيرد؟ ممکن است او بازهم حرفهاى گذشتهاش در مورد احتمال حمله اسرائيل به ايران را مطرح کند. بعضىها حتى پا را از اين هم فراتر مىگذارند و مىگويند آمريکا نيز نبايد گزينه نظامى عليه ايران را از نظر دور بدارد.
من قصد ندارم گزينهاى را در اين خصوص مورد بى توجهى قرار بدهم. مسائلى را که در امنيت آمريکا نقش دارند هيچوقت از نظر دور نمىکنم. آنچه که من گفتهام اين است که ما مىخواهيم به ايران فرصتى بدهيم براى آنکه خودش را با هنجارها و قوانين بينالمللى هماهنگ کند. فکر مىکنم در نهايت اين شرايط براى مردم ايران هم بهتر باشد. به نظرم ايران مىتواند چارچوب و ساختار اسلامى خود را حفظ کند اما در عين حال عضوى بلندپايه در جامعه بينالمللى باشد. در چنين شرايطى کشورهاى همسايه نيز ايران را تهديدى عليه خود به حساب نمىآورند. ما هم مىخواهيم به ايران نزديک شويم و الگويى را که در 30 سال اخير در روابط دو کشور وجود داشته و نتيجه هم نداده، کنار بگذاريم. حالا اينکه اين الگوى جديد موثر است يا نه؛ نمىدانم. اما مىتوانم اين اطمينان را بدهم که از مشکلات موجود در اين راه آگاهم. اگر هم اين روش جواب نداد،همين که ما سعى خودمان را کردهايم مىتواند مواضع ما را در عرصه بينالمللى تقويت کند زيرا معنىاش اين است که جامعه بينالمللى را در اين خصوص مجاب کردهايم. ايران مىگويد آمريکا سعى دارد در امور اين کشور دخالت کند و استقلال آن را به خطر بيندازد. بايد ديد کدام طرف درست مىگويند.
و شما انتظار داريد که اسرائيل- متحد آمريکا- از همين الگو پيروى کند و ديگر به اقدام يکجانبه نظامى فکر نکند؟
اسرائيل، ايران را تهديدى عليه خود قلمداد مىکند. بنابراين محاسبات و سياست گذارىهاى آنها با ما فرق مىکند. شرايط امنيتى اسرائيل با ما فرق مىکند و من در موقعيتى نيستم که مقتضيات امنيتى اسرائيل را به سرانش يادآورى کنم. اما به عنوان يک متحد، مىتوانم براى اسرائيل چنين استدلال کنم که رويکردى که ما در پيش گرفتهايم اين است که شانس و فرصت موجود را آزمايش کنيم. اين مساله افق امنيتى خوبى براى ما تامين مىکند. اسرائيل هم اين فرصت را مىتواند در راس گزينههايى مورد توجه خود قرار دهد.
در حال حاضر مشغول خواندن چه کتابى هستيد؟
هلند نوشته جوزف اونيل. درباره وقايعى است که پس از حوادث 11 سپتامبر اتفاق افتاد. شخصيتش آدمى است که خانوادهاش ترکش کردهاند و در نيويورک مشغول کريکت شده است. کتاب جذابى است. البته من هيچ چيز درباره کريکت نمىدانم!
چطور وقتتان را تنظيم مىکنيد که به کتاب خواندن هم مىرسيد؟
معمولا صبحها مشغول کارم. از 9 صبح که مىروم مشغول کار مىشوم. تا 30/6 بعد از ظهر مشغولم و بعد هم که به خانه مىآيم کارهايى هست که بايد انجام بدهم اما نيم ساعت قبل از خواب را حتما مطالعه مىکنم.
تلويزيون کابلى مىبينيد؟
نه. کلا فقط شبکههاى ورزشى را مىبينم.
آخرين فيلمى که ديديد چه بود؟
سفر ستارهاي. به نظرم خوب بود.
*منبع: روزنامه اعتماد ملی
نظر شما :