کوشنر: حاضرم به تهران بيايم
گفتگو با برنار کوشنر، وزیر خارجه فرانسه
چندى پيش به فرانسه رفتم. پيش از سفر درخواست مصاحبه با رئيس جمهور و وزير خارجه را دادم. وقتى به پاريس رسيدم به من خبر دادند آقاى برنار کوشنر وزير خارجه فرانسه، با انجام يک مصاحبه اختصاصى با من موافقت کرده است. اين نخستين مصاحبه يک وزير خارجه فرانسه با يک روزنامه نگار ايرانى در سال هاى پس از انقلاب بود و از اين نظر اهميت داشت که با تغيير دولت امريکا و سياست هاى جديد آقاى اوباما گفته مى شد رويکرد امريکا در مذاکره با ايران تغيير کرده و به تبع آن تغييراتى نيز در سياست هاى اروپا به وجود آمده است. اين تعبير را که پذيرش مصاحبه از سوى آقاى کوشنر با يک روزنامه نگار ايرانى نشانه تغييرات جديد رويکرد غرب است، خيلى از روزنامه نگاران اروپايى وقتى شنيدند من با آقاى کوشنر مصاحبه دارم به من گوشزد کردند. البته من خود نيز بر همين عقيده بودم و به همين جهت نخستين پرسش من از وزير خارجه فرانسه در همين زمينه بود و از وى پرسيدم آيا حضور من در اتاق وى و انجام مصاحبه ناشى از ورود مناسبات ايران و غرب و به تبع آن فرانسه متاثر از اين تغيير رويکرد نيست که او در پاسخ سياستمدارانه گفت شايد حضور من، روزنامه نگار ايرانى، در دفتر وزير خارجه فرانسه نيز به اين معنى باشد. آقاى کوشنر در اين مصاحبه همچنين از عزم فرانسه از ادامه گفت وگو با ايران سخن گفت ضمن آنکه تمدن کهنسال کشور ما را با زيبا ترين کلام ستود و به اقتدار ايران اشاره کرد. اين مصاحبه را مى خوانيد.
----ما روزنامه نگاران زودتر متوجه برخى تغييرات مى شويم...
... چه ادعايى، من روزنامه نگارانى را مى شناسم که هميشه بعداً متوجه مى شوند.
-... منظورم اين است همين که شما پذيرفتيد که ما با هم اينجا ديدار داشته باشيم...
... من پذيرفتم، براى اينکه شما اينجا بوديد.
-اينکه ما اينجا ديدار داشته باشيم، من فکر مى کنم نشانه يى است از اينکه به زودى اتفاقات مثبتى در مناسبات ايران و غرب پيش خواهد آمد.
من مى توانم اين پرسش را به خود شما برگردانم. در اينجايى که شما نشسته ايد، آقايان على اکبر ولايتى، منوچهر متکى و على لاريجانى نيز پيشتر نشسته اند ولى اين چيزى را عوض نکرد. ما فرانسوى ها خيلى کوشيده ايم با کشور و ملت بزرگ ايران دوباره اعتماد سازى کنيم اما اين کار نشد.با اينکه يک سفير در ايران داريم، مامورانى را نيز به تهران فرستاديم، افراد مهم وزارتخانه را فرستاديم ولى چيزى عوض نشد. همين يک ماه پيش، در داووس، من در يک برنامه تلويزيونى سى ان ان به مدت يک ساعت و نيم با آقاى متکى شرکت کردم اما اين چيزى را عوض نکرد. ما مى خواهيم گفت وگو بين ايرانى ها و فرانسوى ها برقرار باشد ولى ما موفق نشديم به مردم ايران بگوييم که ما دوست بوديم و نه تنها هرگز نخواستيم جلوى بهره مندى ايرانى ها از نيروى هسته يى غيرنظامى را بگيريم، بلکه برعکس، خودمان آن را پيشنهاد کرديم، اما موثر واقع نشد. پس اتفاق تازه يى نيفتاده است.
-با اتفاق جديدى که در امريکا افتاده و پيامى که آقاى باراک اوباما فرستاده است، و واکنش ايران، آيا تصور مى کنيد فصل تازه يى در مناسبات ايران و غرب در حال شکل گيرى است؟
من صادقانه چنين آرزويى دارم. ما هميشه هوادار تماس هاى مستقيم بوده ايم زيرا ما فرانسوى ها تماس مستقيم داشته ايم هرچند، متاسفانه، طرف ايرانى متوجه موضع ما نشده است. با آقاى اوباما با اينکه پاسخ رهبر جمهورى اسلامى ايرانف يک کمى محکم بود، اميدوارم اين اتفاق بيفتد. انتخابات هم در پيش است و ما آن را با دقت دنبال مى کنيم.
-غرب هميشه مى گويد ايران غنى سازى را متوقف کند و ايران نيز پاسخ مى دهد ما اين کار را نمى کنيم. آيا اميدى به تغيير ادبيات گفت وگو هاى ايران و غرب وجود دارد؟
هميشه اين اميد وجود دارد که ايران بپذيرد. چيزى را که نبايد فراموش کنيم، اين است که پيش از شوراى امنيت، و از سال 2003، آژانس بين المللى انرژى اتمى با ملاحظه مواردى از نقض توافق تضمين ها، درخواست هايى از جمله تعليق و پرسش هايى را مطرح کرده است. چرا دوستان ايرانى ما به اين پرسش ها پاسخ نمى دهند؟ اين کار بسيار آسان است. با پاسخ دادن به پرسش ها بدگمانى از ميان مى رود و مانع از سر راه برداشته مى شود. آژانس از آنها مى خواهد به پرسش هايش پاسخ دهند. اين نخستين گام در راه صلح است و من فکر مى کنم اقدامى کارساز خواهد بود. به هر صورت ما طرفدار تماس هستيم و آن را ادامه خواهيم داد. ما خرسنديم که پرزيدنت اوباما براى مردم و دولت ايران پيام فرستاده است. من براى هر نوع گفت وگويى آماده ام و حتى آخرين بار به آقاى متکى گفتم آماده ام در زمان مناسب به تهران بيايم. ولى چند شرط وجود دارد. به نظر من بسيار مهم است که به چند پرسش مشخص و فنى آژانس پاسخ داده شود و همچنين تعليق برنامه کنونى که به نظر نمى رسد هيچ گونه هدف غيرنظامى داشته باشد. من تکرار مى کنم ايران حق دارد خود را به ظرفيت هاى برق اتمى مجهز کند، اين حق شان است. آنچه من مى خواهم بگويم اين است که ما نه تنها با برخوردار شدن ايران از انرژى صلح آميز هسته يى موافقيم بلکه آماده ايم در اين زمينه به ايران کمک کنيم و پيشنهاد هم کرده ايم، روس ها هم همين طور و همه شرکاى ديگر در گروه E3+3غسه کشور اروپايى؛ آلمان، بريتانيا و فرانسه به اضافه ايالات متحده، چين و روسيهف به شرطى که ايران ديگر در حال نقض تعهداتش نباشد.
-... آژانس بين المللى انرژى اتمى هرگز نگفته است که ايران در راه دستيابى به بمب اتمى است يا حتى مى خواهد اين انرژى را براى رسيدن به هدف هاى غيرصلح آميز به کار ببرد...
.... همه اين را مى گويند و خود آژانس مى گويد در موقعيتى نيست که بتواند غيرنظامى بودن برنامه اتمى ايران را تاييد کند. در آخرين گزارشش، آژانس آشکارا از کارهاى مرتبط با برنامه هسته يى نظامى ياد مى کند.
-در طرف مقابل هميشه براى گفت وگو پيش شرط گذاشته مى شد. آيا امروز با تغيير موضع امريکا مى توان اميدوار بود اين پيش شرط ها برداشته و گفت وگو بدون پيش شرط آغاز شود؟
اين را بايد از امريکاييان بپرسيد. من نمى توانم از طرف آنها پاسخ بدهم. ما گفت وگو و مذاکره کرده ايم. آخرين بارى که ما با ايرانى ها ملاقات کرديم در ژنو بود. امريکايى ها هم آنجا بودند. من با ايرانيان بدون پيش شرط مذاکره و ملاقات مى کنم ولى پيشرفتى حاصل نمى شود. ايران يک ملت بزرگ است، ملتى است که در تاريخ فوق العاده به حساب آمده است. گهواره تمدن است و از نظر جغرافيايى بين آسيا و خاورميانه قرار گرفته است. در آن منطقه ما بدون ايرانيان نمى توانيم هيچ کارى بکنيم. علاوه بر اين، من آگاهم که يک بعد مهم ديگر نيز وجود دارد و آن تشيع است. من از معدود غربى هايى هستم که از 35 سال پيش دوستان شيعه داشته ام. يکى از استادان من امام موسى صدر بود. اين بعدى است که من مى شناسم و آن را حس مى کنم. من تفاوت شيعيان و سنيان را مى دانم. ايران هم يک تمدن باستانى است، هم يک کشور بزرگ شيعه و هم کشور بزرگى که در مرکز قرار گرفته است. پس هيچ دليلى وجود ندارد که در حرکت عمومى شرکت نکند. برعکس، من هوادار گفت وگو با آنها هستم ولى چرا آنها به پرسش هاى کوچک آژانس پاسخ نمى دهند؟ اين اشتباه است.
-منظور پرسش هاى آژانس است؟ تا آنجا که من از مقام هاى ايران شنيده ام، مى گويند ما به پرسش ها پاسخ داده ايم و پرسش بدون پاسخى باقى نمانده است.
نه، آقايى هست به نام محمد البرادعى که آدمى جدى است و آژانس بين المللى انرژى اتمى را نمايندگى مى کند - آژانس سازمان ملل - که من نيز با او نزديک هستم و هيچ گاه ضد ايران نبوده است بلکه برعکس، همواره مى خواست گفت وگو کند. اکنون او خلع سلاح شده است زيرا به درخواست هاى او توجه نشده و به پرسش هاى او پاسخ داده نشده است. پرسش هايى ساده؛ چه کرده ايد؟... فنى و ساده. فرانسوى ها هرگز گفت وگو با ايرانى ها را رد نکرده اند. هفته پيش پاتريس پائولى مدير بخش خاورميانه غوزارت امور خارجه فرانسهف و يکى از دستيارانش در تهران بودند. آنچه ما مى خواهيم اين است که در آن منطقه مسابقه اتمى درنگيرد و در منطقه يى که ايران جايگاهى چنين بزرگ دارد، خطر جنگ وجود نداشته باشد. من شخصاً آرزو دارم ايران بتواند به اين حرکت تاريخ بپيوندد زيرا من آنها را خوب مى شناسم. هرچند خودم به هيچ وجه مذهبى نيستم، مسيرى که در کنار دوستان شيعه ام پيمودم به من اجازه مى دهد تفاوت ها را دريابم.
-آيا در سفر و مذاکرات اخير، فرانسه پيشنهاد تازه يى به ايران داده است؟
پيشنهاد چندين بار داده ايم. ما مى خواستيم با دوستان مان در محل تماس را برقرار کنيم و ببينيم چه پيش مى آيد، چون ما منتظر تغيير موضع امريکايى ها بوديم. ما از مواضع آقاى اوباما وقتى کانديدا بود استقبال کرديم و از اينکه گفت با ايران تماس مستقيم برقرار خواهد کرد خوشحال شديم، بعد هم اين پيام روى اينترنت رفت. ولى مى بينيم که واکنش غايرانف چندان دوستانه نيست. اميدوارم تماس ها برقرار شود و ما آماده ايم در آن شرکت کنيم. ما در مورد لبنان با ايرانيان خيلى کار کرده ايم. من خيلى غدر اين زمينهف کار کردم. اولين کسى که حزب الله را به فرانسه دعوت کرد من بودم. چند بار. من دو روز را با حزب الله و دوستان لبنانى مان در سمينارى گذراندم که فکر مى کنم در انتخاب پرزيدنت غميشلف سليمان موثر بود.
-آيا شما پيام تازه يى داريد که من آن را در روزنامه اعتماد چاپ کنم؟
بلى، دارم. من مى خواهم ايرانيان بدانند که مردم فرانسه مخالفتى با آنان ندارند. برعکس، ما غايرانيان راف بسيار تحسين مى کنيم. ما چه روابط دقيق و برادرانه يى داشتيم. مى دانيد، امام خمينى به کشور ما آمد و وقتى آمد، من آنجا بودم. من مى خواهم آنها بفهمند که ما هيچ دشمنى نداريم، مى خواهيم با آنان گفت وگو کنيم ولى نمى دانيم چگونه تمايل مان به صلح، به برادرى و به ارتباط را به آنان ابراز کنيم. اميدوارم انتخابات غرياست جمهوريف به خوبى برگزارشود و تصميمات تازه امريکا گشايشى به دنبال داشته باشد. در واقع، گفت وگو لازم است. ولى فراموش نکنيم که به پرسش هاى آژانس بايد پاسخ داده شود. اين يک آژانس بين المللى است، سازمان ملل متحد است، و نيز تعليق برنامه يى که هدف غيرنظامى آن آشکار نيست و ثابت نشده است. شوراى امنيت پنج بار تعليق غنى سازى را درخواست کرده است. شايد پيام اين باشد که دوستان ايرانى ما بدانند که ما نمى خواهيم برايشان محدوديت ايجاد کنيم. آنها حق دارند کارخانه همه نوع انرژى را داشته باشند، طبيعى است که انرژى صلح آميز هسته يى داشته باشند چون نفت جاودان نيست. ولى بايد اعتمادسازى شود.
-از موضوع خود ايران خارج مى شوم و درباره ورود نظامى فرانسه به خليج فارس سوال مى کنم. فرانسه پيشتر به اين صورت وارد مناطق مختلف نمى شد و پايگاه نظامى نداشت....
... در ابوظبى يک پايگاه خواهيم داشت.
-... ورود نظامى فرانسه به منطقه نشان دهنده چه سياستى است؟
وعده اين پايگاه از سال ها پيش به دوستان مان در خليج غفارسف داده شده بود. ما به مردم خليج غفارسف بسيار نزديکيم، از اين روست که متاسفيم چرا با ايرانى ها نزديک نيستيم. درست است که ما در اين منطقه، که اميدواريم در صلح باقى بماند، با ابوظبى بسيار دوستيم، با عربستان سعودى، با قطر، با کويت، با بحرين و با عمان بسيار دوستيم، ولى بايد جريان صلح آميز هر نوع دادوستد را زير نظر داشت، خواه دادوستد نفت باشد يا گاز و... ما به همه اينها وابسته ايم و دوستان اماراتى ما، که با آنها همکارى ديرينه داريم، ميل داشتند ما در آنجا پايگاه داشته باشيم. اين بود که تصميم به ايجاد پايگاه در ابوظبى گرفته شد، پايگاه نظامى و البته پايگاهى براى همکارى ما. من فکر مى کنم اين پايگاه نشان مى دهد که ما براى حضور فرانسه در منطقه اهميت فراوان قائليم.
-بايد بگويم اين صلح را تا به حال ايران تامين کرده است.
اميدوارم اين کار را در يمن هم ادامه بدهد. در آنجا هم شيعيان هستند.
-مى خواهم بپرسم درباره قراردادهاى هسته يى که فرانسه با کشورهاى خليج فارس دارد اگر ايران هم...
... نيروگاه هسته يى، هسته يى صلح آميز است، انرژى صلح آميز است...
-... اگر ايران بخواهد، آيا فرانسه حاضر است در اين راه به ايران هم کمک کند؟
البته، حتماً. اگر اعتمادسازى شود، ما بسيار خوشوقت خواهيم شد که در توسعه هسته يى غيرنظامى به ايران کمک کنيم.
-در مورد نيروگاه بوشهر بايد بگويم زمانى که با اروپا قرارداد داشتيم آنقدر طول دادند که...
... که حالا روس ها آنجا هستند.
-... که ايران سرانجام به روس ها روى آورد...
... به سوى تکنولوژى روسي. ولى فرانسه آماده است به محض اينکه شرايط حتى کمى مساعد شود، در زمينه هسته يى غيرنظامى با ايران همکارى کند.
*منبع: روزنامه اعتماد
----ما روزنامه نگاران زودتر متوجه برخى تغييرات مى شويم...
... چه ادعايى، من روزنامه نگارانى را مى شناسم که هميشه بعداً متوجه مى شوند.
-... منظورم اين است همين که شما پذيرفتيد که ما با هم اينجا ديدار داشته باشيم...
... من پذيرفتم، براى اينکه شما اينجا بوديد.
-اينکه ما اينجا ديدار داشته باشيم، من فکر مى کنم نشانه يى است از اينکه به زودى اتفاقات مثبتى در مناسبات ايران و غرب پيش خواهد آمد.
من مى توانم اين پرسش را به خود شما برگردانم. در اينجايى که شما نشسته ايد، آقايان على اکبر ولايتى، منوچهر متکى و على لاريجانى نيز پيشتر نشسته اند ولى اين چيزى را عوض نکرد. ما فرانسوى ها خيلى کوشيده ايم با کشور و ملت بزرگ ايران دوباره اعتماد سازى کنيم اما اين کار نشد.با اينکه يک سفير در ايران داريم، مامورانى را نيز به تهران فرستاديم، افراد مهم وزارتخانه را فرستاديم ولى چيزى عوض نشد. همين يک ماه پيش، در داووس، من در يک برنامه تلويزيونى سى ان ان به مدت يک ساعت و نيم با آقاى متکى شرکت کردم اما اين چيزى را عوض نکرد. ما مى خواهيم گفت وگو بين ايرانى ها و فرانسوى ها برقرار باشد ولى ما موفق نشديم به مردم ايران بگوييم که ما دوست بوديم و نه تنها هرگز نخواستيم جلوى بهره مندى ايرانى ها از نيروى هسته يى غيرنظامى را بگيريم، بلکه برعکس، خودمان آن را پيشنهاد کرديم، اما موثر واقع نشد. پس اتفاق تازه يى نيفتاده است.
-با اتفاق جديدى که در امريکا افتاده و پيامى که آقاى باراک اوباما فرستاده است، و واکنش ايران، آيا تصور مى کنيد فصل تازه يى در مناسبات ايران و غرب در حال شکل گيرى است؟
من صادقانه چنين آرزويى دارم. ما هميشه هوادار تماس هاى مستقيم بوده ايم زيرا ما فرانسوى ها تماس مستقيم داشته ايم هرچند، متاسفانه، طرف ايرانى متوجه موضع ما نشده است. با آقاى اوباما با اينکه پاسخ رهبر جمهورى اسلامى ايرانف يک کمى محکم بود، اميدوارم اين اتفاق بيفتد. انتخابات هم در پيش است و ما آن را با دقت دنبال مى کنيم.
-غرب هميشه مى گويد ايران غنى سازى را متوقف کند و ايران نيز پاسخ مى دهد ما اين کار را نمى کنيم. آيا اميدى به تغيير ادبيات گفت وگو هاى ايران و غرب وجود دارد؟
هميشه اين اميد وجود دارد که ايران بپذيرد. چيزى را که نبايد فراموش کنيم، اين است که پيش از شوراى امنيت، و از سال 2003، آژانس بين المللى انرژى اتمى با ملاحظه مواردى از نقض توافق تضمين ها، درخواست هايى از جمله تعليق و پرسش هايى را مطرح کرده است. چرا دوستان ايرانى ما به اين پرسش ها پاسخ نمى دهند؟ اين کار بسيار آسان است. با پاسخ دادن به پرسش ها بدگمانى از ميان مى رود و مانع از سر راه برداشته مى شود. آژانس از آنها مى خواهد به پرسش هايش پاسخ دهند. اين نخستين گام در راه صلح است و من فکر مى کنم اقدامى کارساز خواهد بود. به هر صورت ما طرفدار تماس هستيم و آن را ادامه خواهيم داد. ما خرسنديم که پرزيدنت اوباما براى مردم و دولت ايران پيام فرستاده است. من براى هر نوع گفت وگويى آماده ام و حتى آخرين بار به آقاى متکى گفتم آماده ام در زمان مناسب به تهران بيايم. ولى چند شرط وجود دارد. به نظر من بسيار مهم است که به چند پرسش مشخص و فنى آژانس پاسخ داده شود و همچنين تعليق برنامه کنونى که به نظر نمى رسد هيچ گونه هدف غيرنظامى داشته باشد. من تکرار مى کنم ايران حق دارد خود را به ظرفيت هاى برق اتمى مجهز کند، اين حق شان است. آنچه من مى خواهم بگويم اين است که ما نه تنها با برخوردار شدن ايران از انرژى صلح آميز هسته يى موافقيم بلکه آماده ايم در اين زمينه به ايران کمک کنيم و پيشنهاد هم کرده ايم، روس ها هم همين طور و همه شرکاى ديگر در گروه E3+3غسه کشور اروپايى؛ آلمان، بريتانيا و فرانسه به اضافه ايالات متحده، چين و روسيهف به شرطى که ايران ديگر در حال نقض تعهداتش نباشد.
-... آژانس بين المللى انرژى اتمى هرگز نگفته است که ايران در راه دستيابى به بمب اتمى است يا حتى مى خواهد اين انرژى را براى رسيدن به هدف هاى غيرصلح آميز به کار ببرد...
.... همه اين را مى گويند و خود آژانس مى گويد در موقعيتى نيست که بتواند غيرنظامى بودن برنامه اتمى ايران را تاييد کند. در آخرين گزارشش، آژانس آشکارا از کارهاى مرتبط با برنامه هسته يى نظامى ياد مى کند.
-در طرف مقابل هميشه براى گفت وگو پيش شرط گذاشته مى شد. آيا امروز با تغيير موضع امريکا مى توان اميدوار بود اين پيش شرط ها برداشته و گفت وگو بدون پيش شرط آغاز شود؟
اين را بايد از امريکاييان بپرسيد. من نمى توانم از طرف آنها پاسخ بدهم. ما گفت وگو و مذاکره کرده ايم. آخرين بارى که ما با ايرانى ها ملاقات کرديم در ژنو بود. امريکايى ها هم آنجا بودند. من با ايرانيان بدون پيش شرط مذاکره و ملاقات مى کنم ولى پيشرفتى حاصل نمى شود. ايران يک ملت بزرگ است، ملتى است که در تاريخ فوق العاده به حساب آمده است. گهواره تمدن است و از نظر جغرافيايى بين آسيا و خاورميانه قرار گرفته است. در آن منطقه ما بدون ايرانيان نمى توانيم هيچ کارى بکنيم. علاوه بر اين، من آگاهم که يک بعد مهم ديگر نيز وجود دارد و آن تشيع است. من از معدود غربى هايى هستم که از 35 سال پيش دوستان شيعه داشته ام. يکى از استادان من امام موسى صدر بود. اين بعدى است که من مى شناسم و آن را حس مى کنم. من تفاوت شيعيان و سنيان را مى دانم. ايران هم يک تمدن باستانى است، هم يک کشور بزرگ شيعه و هم کشور بزرگى که در مرکز قرار گرفته است. پس هيچ دليلى وجود ندارد که در حرکت عمومى شرکت نکند. برعکس، من هوادار گفت وگو با آنها هستم ولى چرا آنها به پرسش هاى کوچک آژانس پاسخ نمى دهند؟ اين اشتباه است.
-منظور پرسش هاى آژانس است؟ تا آنجا که من از مقام هاى ايران شنيده ام، مى گويند ما به پرسش ها پاسخ داده ايم و پرسش بدون پاسخى باقى نمانده است.
نه، آقايى هست به نام محمد البرادعى که آدمى جدى است و آژانس بين المللى انرژى اتمى را نمايندگى مى کند - آژانس سازمان ملل - که من نيز با او نزديک هستم و هيچ گاه ضد ايران نبوده است بلکه برعکس، همواره مى خواست گفت وگو کند. اکنون او خلع سلاح شده است زيرا به درخواست هاى او توجه نشده و به پرسش هاى او پاسخ داده نشده است. پرسش هايى ساده؛ چه کرده ايد؟... فنى و ساده. فرانسوى ها هرگز گفت وگو با ايرانى ها را رد نکرده اند. هفته پيش پاتريس پائولى مدير بخش خاورميانه غوزارت امور خارجه فرانسهف و يکى از دستيارانش در تهران بودند. آنچه ما مى خواهيم اين است که در آن منطقه مسابقه اتمى درنگيرد و در منطقه يى که ايران جايگاهى چنين بزرگ دارد، خطر جنگ وجود نداشته باشد. من شخصاً آرزو دارم ايران بتواند به اين حرکت تاريخ بپيوندد زيرا من آنها را خوب مى شناسم. هرچند خودم به هيچ وجه مذهبى نيستم، مسيرى که در کنار دوستان شيعه ام پيمودم به من اجازه مى دهد تفاوت ها را دريابم.
-آيا در سفر و مذاکرات اخير، فرانسه پيشنهاد تازه يى به ايران داده است؟
پيشنهاد چندين بار داده ايم. ما مى خواستيم با دوستان مان در محل تماس را برقرار کنيم و ببينيم چه پيش مى آيد، چون ما منتظر تغيير موضع امريکايى ها بوديم. ما از مواضع آقاى اوباما وقتى کانديدا بود استقبال کرديم و از اينکه گفت با ايران تماس مستقيم برقرار خواهد کرد خوشحال شديم، بعد هم اين پيام روى اينترنت رفت. ولى مى بينيم که واکنش غايرانف چندان دوستانه نيست. اميدوارم تماس ها برقرار شود و ما آماده ايم در آن شرکت کنيم. ما در مورد لبنان با ايرانيان خيلى کار کرده ايم. من خيلى غدر اين زمينهف کار کردم. اولين کسى که حزب الله را به فرانسه دعوت کرد من بودم. چند بار. من دو روز را با حزب الله و دوستان لبنانى مان در سمينارى گذراندم که فکر مى کنم در انتخاب پرزيدنت غميشلف سليمان موثر بود.
-آيا شما پيام تازه يى داريد که من آن را در روزنامه اعتماد چاپ کنم؟
بلى، دارم. من مى خواهم ايرانيان بدانند که مردم فرانسه مخالفتى با آنان ندارند. برعکس، ما غايرانيان راف بسيار تحسين مى کنيم. ما چه روابط دقيق و برادرانه يى داشتيم. مى دانيد، امام خمينى به کشور ما آمد و وقتى آمد، من آنجا بودم. من مى خواهم آنها بفهمند که ما هيچ دشمنى نداريم، مى خواهيم با آنان گفت وگو کنيم ولى نمى دانيم چگونه تمايل مان به صلح، به برادرى و به ارتباط را به آنان ابراز کنيم. اميدوارم انتخابات غرياست جمهوريف به خوبى برگزارشود و تصميمات تازه امريکا گشايشى به دنبال داشته باشد. در واقع، گفت وگو لازم است. ولى فراموش نکنيم که به پرسش هاى آژانس بايد پاسخ داده شود. اين يک آژانس بين المللى است، سازمان ملل متحد است، و نيز تعليق برنامه يى که هدف غيرنظامى آن آشکار نيست و ثابت نشده است. شوراى امنيت پنج بار تعليق غنى سازى را درخواست کرده است. شايد پيام اين باشد که دوستان ايرانى ما بدانند که ما نمى خواهيم برايشان محدوديت ايجاد کنيم. آنها حق دارند کارخانه همه نوع انرژى را داشته باشند، طبيعى است که انرژى صلح آميز هسته يى داشته باشند چون نفت جاودان نيست. ولى بايد اعتمادسازى شود.
-از موضوع خود ايران خارج مى شوم و درباره ورود نظامى فرانسه به خليج فارس سوال مى کنم. فرانسه پيشتر به اين صورت وارد مناطق مختلف نمى شد و پايگاه نظامى نداشت....
... در ابوظبى يک پايگاه خواهيم داشت.
-... ورود نظامى فرانسه به منطقه نشان دهنده چه سياستى است؟
وعده اين پايگاه از سال ها پيش به دوستان مان در خليج غفارسف داده شده بود. ما به مردم خليج غفارسف بسيار نزديکيم، از اين روست که متاسفيم چرا با ايرانى ها نزديک نيستيم. درست است که ما در اين منطقه، که اميدواريم در صلح باقى بماند، با ابوظبى بسيار دوستيم، با عربستان سعودى، با قطر، با کويت، با بحرين و با عمان بسيار دوستيم، ولى بايد جريان صلح آميز هر نوع دادوستد را زير نظر داشت، خواه دادوستد نفت باشد يا گاز و... ما به همه اينها وابسته ايم و دوستان اماراتى ما، که با آنها همکارى ديرينه داريم، ميل داشتند ما در آنجا پايگاه داشته باشيم. اين بود که تصميم به ايجاد پايگاه در ابوظبى گرفته شد، پايگاه نظامى و البته پايگاهى براى همکارى ما. من فکر مى کنم اين پايگاه نشان مى دهد که ما براى حضور فرانسه در منطقه اهميت فراوان قائليم.
-بايد بگويم اين صلح را تا به حال ايران تامين کرده است.
اميدوارم اين کار را در يمن هم ادامه بدهد. در آنجا هم شيعيان هستند.
-مى خواهم بپرسم درباره قراردادهاى هسته يى که فرانسه با کشورهاى خليج فارس دارد اگر ايران هم...
... نيروگاه هسته يى، هسته يى صلح آميز است، انرژى صلح آميز است...
-... اگر ايران بخواهد، آيا فرانسه حاضر است در اين راه به ايران هم کمک کند؟
البته، حتماً. اگر اعتمادسازى شود، ما بسيار خوشوقت خواهيم شد که در توسعه هسته يى غيرنظامى به ايران کمک کنيم.
-در مورد نيروگاه بوشهر بايد بگويم زمانى که با اروپا قرارداد داشتيم آنقدر طول دادند که...
... که حالا روس ها آنجا هستند.
-... که ايران سرانجام به روس ها روى آورد...
... به سوى تکنولوژى روسي. ولى فرانسه آماده است به محض اينکه شرايط حتى کمى مساعد شود، در زمينه هسته يى غيرنظامى با ايران همکارى کند.
*منبع: روزنامه اعتماد
نظر شما :