وزیر ارشاد: تحليل‌گران دارند گيج مى‌خورند

۱۷ فروردین ۱۳۸۸ | ۲۰:۳۲ کد : ۴۲۷۸ اخبار اصلی
پیش از این چند بار به اظهاراتی از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که از جایگاه فرهنگ ولی درباره سیاست خارجی ایراد می شد، نقدهایی وارد کرده بودیم. او این بار در مراسم بهره‌برداری از یک مجتمع فرهنگى درباره تعداد سانتریفیوژها، رویکرد ایران در قبال جهان و... سخنرانی کرده است که تنها به مرور آن می پردازیم و نقدی ارائه نمی‌کنیم.
وزیر ارشاد: تحليل‌گران دارند گيج مى‌خورند

این سخنرانی را پايگاه اطلاع‌رسانى وزارت ارشاد به طور کامل آورده است و در اینجا بخش هایی از آن درج می شود.

محمدحسین صفارهرندی: ... يک وقت است که براى تغيير به قول فرنگى ها از رفرم استفاده مى کنند و مى گويند ما بايد يک تغيير کند و بطئى را در دستور کار قرار دهيم که اصطلاح فارسى آن مى شود اصلاح. اصلاح معادل همان رفرم فرنگى است يعنى اين اتفاق و تغيير مى افتد؛ اما در مرور زمان؛ بايد صبر داشته باشيم، حوصله داشته باشيم تا اين اصلاحات به نتيجه برسد - البته اگر واقعا اصلاحات، اصلاحات باشد و خود اين لفظ به بازى گرفته نشود؛ زيرا خيلى وقت ها ما اراده اصلاح مى کنيم؛ ولى آن چيزى که ته کار از آب در مى آيد، چيزى معادل افساد مى شود. خوب آن وقت معلوم است که ما ظلم به اين واژه هم کرده ايم. ولى اصلاح چيز خوبى است؛ اساسا کلمه خوبى است؛ اما زمان مى برد، طولانى مدت است.

بعضى ها هم معتقدند در حالى که دنيا چهار نعل به سمت قله هاى پيشرفت مى تازد، ما نمى توانيم لک و لک بکنيم و آرام آرام اين راه پيشرفت را بپيماييم؛ لذا متوسل به راه هاى ديگرى براى تغيير مى شوند. يکى از آن راه‌ها که در بعضى کشورها اتفاق افتاده - در سطح سياسى آن عرض مى کنم -، آن است که به اسم تحول آنى مى روند به سراغ کودتا؛ کودتا مى کنند. کودتاگران کسانى هستند که وعده تغيير سريع به مردم مى دهند. منتها اگر به سرنوشت کودتاها نگاه کنيد، مى بينيد اغلب کودتاها سر از جاهاى منحرفى در آورده با آن ادعاى روز اولى که «ما آمده ايم تا وضعيت را درست بکنيم ؛ آمده ايم تا مشکلات را مرتفع بکنيم» فاصله بسيار داشته و لذا کودتاچى ها از ديد مردم غالبا غير مصلح تلقى مى شوند. شايد معدود مواردى بوده که کودتا با قبول از جانب مردم مواجه شده باشد.

اما يک راه تغيير سريع هم است که به آن مى گويند انقلاب. انقلاب يعنى تحول و تغييرى بنيادين که با سرعت اتفاق مى افتد و مناسبات مختلف را زير و رو مى کند. کلام مولا اميرالمومنين در نهج البلاغه، آن روز که مى خواهد از تحول بزرگ انقلابى سخن بگويد، اين است که مى فرمايند: «لتبلبلن بلبله و لتغربلن غربله حتى يعود اسفلکم اعليکم و اعليکم اسفلکم؛ يک انقلابى خواهد شد. بر اثر آن انقلاب شما آزمايش خواهيد شد. در کنار آن آزمايش جامعه غربال خواهد شد؛ آن‌هايى که به زور در فرو دست نشانده شده بودند، بالا خواهند آمد و آنهايى که جاهاى بالا را به نا حق اشغال کرده بودند به زير کشيده خواهند شد». اين يعنى انقلاب. انقلاب اسلامى اين کار را کرد. حالا بماند که چون ريشه اين انقلاب فرهنگى بود، چون اساس آن فرهنگى بود، وقتى امام علم انقلاب را بلند کرد ، همه مردم انگار که يک گمشده اى را که سال ها دنبالش بودند، پيدا کرده باشند، آمدند با آن خو گرفتند و با سرعت تبديل شدند به عناصرى که انگار ساليان سال دست آموز امام بوده اند؛ حالا من به آن بحث اصلى مان که فرهنگ هست و بماند براى فرصت مناسب که وقت کافى داشته باشيم، نمى پردازم.

اين بخش را مى خواهم عرض بکنم چون روح حاکم و تغييرى که امام آورد در اين جامعه مطرح کرد، انقلاب بود؛ يعنى دگرگونى بنيادين و شتابان و حضور همه جانبه مردم و تغيير مناسباتى که حاکم بر کشور بود - مناسبات، مناسبات طاغوتى بود - اوضاع تغيير کرد و تبديل به روابط اسلامى، انقلابى، ملى شد . چون اين طور بود شما ديديد، کارهايى که پيش از اين گمان مى شد به اين آسانى ها شدنى نيست، با وقوع انقلاب تحقق پيدا کرد و شدنى شد. مهم‌ترين آنها نابودى رژيم منحوس پهلوى است که مردم براى تحقق آن 57 سال مبارزه کرده بودند و به نتيجه نرسيد. چرا؟ براى اين‌که راه‌هايى که پيموده بودند يا از راه تغيير کودتايى بود نظير اقدامات حزب توده و ... که نتيجه نداد؛ يا از راه تغيير اصلاحاتى و رفرميستى بود و نتيجه نداد، مثل دوران دکتر مصدق. حتا جنبش مشروطيت با وجود آن که در سابقه تاريخى اين کشورانقلاب ناميده مى شود، با تبديل به يک رفرم و اصلاح محدود، به انقلاب براى به هم زدن مناسبات سياسى، اقتصادى و فرهنگى جامعه منجر نشد و تحرکات و قيام هاى بعدى هم هيچ وقت به ثمر ننشست. مردم خون دادند، زجر کشيدند و زندان رفتند؛ ولى نتيجه اى نداشت. با حرکت امام که حرکت انقلابى بود، ظرف کمتر از دو سال رژيم ستمشاهى ساقط شد - آن موقع که اوج گرفت، کم‌تر از دو سال - از اواسط 56 ماجرا شروع شد و اواخر 57 به نتيجه نشست. رژيم ساقط شد؛ چون انقلاب به ميان آمد...

ماهاييم که گم مى شويم و يادمان مى رود که آن چيزى که امام آورد، آن پرچمى که به دست ما داد، اين چى بود؟ وسط راه شعارها را قاطى مى کنيم، حرف هاى ديگرى مى زنيم و بعد هم چوبش را مى خوريم.

با شعارهاى انحرافى کار به جايى رسيده بود که اين اواخر دشمنان رانده‌شده از ايران دومرتبه هوس کرده بودند بيايند در مقدرات ما تأثير بگذارند و سرنوشت‌مان را به دست بگيرند. مى خواستند دستور بدهند که شما مثلا فلان وقت حق نداريد انتخابات برگزار بکنيد. همين چهار سال پيش موقع انتخابات مجلس هفتم - دورانى که بعضى از خودفراموش‌کردگان در مراکز قدرت رخنه کرده بودند - در همنوايى ميان بعضى از داخلى ها و خارجى ها داشت قرار گذاشته مى شد که براى اولين‌بار تاريخ انتخابات در کشور با نظر خارجى تنظيم شود! اما در نهايت، همان مسئولانى که خودشان را باخته بودند، قول دادند انتخابات را درست برگزار کنند و انتخابات به موقع برگزار شد و اروپايى هايى که ما را تهديد کرده بودند هم هيچ غلطى نتوانستند بکنند، هيچ اتفاقى هم نيفتاد .

نه تنها هيچ اتفاقى نيفتاد بلکه ما از آن به بعد روى جاده موفقيت با سرعت بيش‌ترى حرکت کرديم و سرعت‌مان زياد شد. تا آن روز ما مجموعه سانتريفيوژهايى که براى فناورى هسته‌اى‌مان نصب کرده بوديم، ده ها مورد بيشتر نبود و تازه تهديد هم کرده بودند که بايد تعداد آنها را به کمتر از 10 تا برسانيد. مى گفتند شما در همان حد حق داريد و بيشتر از آن اگر باشد، بلايى بر سرتان خواهد آمد که ... تهديد مى کردند و متاسفانه بعضى ها هم در برابر آن تهديدها مرعوب شده بودند و تصميم گرفته بودند که دفتر فناورى هسته‌اى را ببندند. اما وقتى جابجايى دولت اتفاق افتاد و دولت نهم آمد روى کار، اين دولت جديد گفت من نه فقط تمام پروژه هاى گذشته را ادامه مى دهم بلکه سرعت آن را هم زياد مى کنم و شماهايى که ما را تهديد مى کنيد، هيچ غلطى نمى توانيد بکنيد؛ براى اينکه فناورى هسته اى يک مسأله داخلى ماست و به اجانب مربوط نيست.

امروز شما شاهد هستيد که حدود پنج‌هزار سانتريفيوژ در اين مملکت به دست دانشمندان و فناوران جوان‌تان راه اندازى شده و دارد کار مى کند. همان دشمنانى که ده‌ها سانتريفیوژ را به شما نمى پسنديدند و تهديدتان مى کردند، حالا رضايت داده اند و مى گويند ما مخالف نيستيم شما همين تعداد را داشته باشيد؛ فقط اين را بيشتر نکنيد ! البته به آنها پاسخ داده شده: که به شما ربطى ندارد، اين مملکت مال ملت ايران است و ملت ايران تصميم مى گيرد که در چارچوب فناورى صلح آميز هسته‌اى چه کار بکند.

اين عرصه تنها عرصه اى نبود که کشور شما در آن رشد کرد؛ در هوا فضا هم چنين بود. همين خبرهاى خوبى که شنيديد (پرتاب ماهواره) که هنوز هم بعضى تحليل گران داخلى و خارجى دارند گيج مى خورند که چه جورى شد و از کجا آمد؟ فناورى هايى که درحوزه پزشکى بحمدالله به اوج خودش رسيده، فناورى نانو - که بسيارى با مضامين اصلى اش آشنا نيستند - و آن روز که خبرهاى خوش توفيقات ما در اين فناورى به مردم داده بشود، احساس افتخار و غرور بيش‌ترى خواهند کرد، سيادت فرهنگى و عزت سياسى که در حوزه بين الملل ملت ايران به دست آورده و سرش را بالا مى گيرد و با گردن افراخته با دولت هاى ديگر سخن مى گويد و محبت اين ملت چنان به دل ملت هاى ديگر افتاده که هيچ ايرانى در خارج از کشور احساس غربت نمى کند؛ حتا در کشورهايى که دولت‌هايشان دشمنى فراوانى با ما و ملت ما دارند؛ اما مردم‌شان چنان مهربان با ايرانيان برخورد مى کنند که آدم احساس يگانگى با آنان مى کند .


نظر شما :