رسوایی و شیدایی دیپلمات سوئیسی در ایران
ماجرای رسوایی اخلاقی "مارکو کمپف" سوئیسی در ایران از جمله اتفاقات متفاوت سال 87 در حاشیه عالم دیپلماسی بود. این اولین بار نیست که یک سوئیسی در ایران به شیدایی و عاشق پیشگی دچار می آید. ولی شاید اولین بار است که یک سوئیسی دیپلمات با ارتکاب رفتاری غیر اخلاقی دولتش را وادار به عذرخواهی از ایران به خاطر ماجرایی عاطفی می کند.
حدود 75 سال پیش بود که نویسنده و روزنامه نگاری به نام آنه ماری شوارتسنباخ - که شرح حالش بر ایرانیان پوشیده نیست - با وضعیتی بیمارگون و آشفته از اعتیاد به مواد مخدر به ایران آمد و قصد سفر به افغانستان را داشت و وقتی از ایران عبور می کرد، خبر از حال درونش نداشت که چگونه قدم به قدم اسیر افسون و جادوی شهرها و بناهای قدیمی ایران می شود.
شوارتسنباخ البته زمینه های شیدایی و افسون زدگی را با خود داشت چرا که او داستان نویس هم بود و وقتی از ایران و افغانستان راهی زادگاهش شد، کتاب هایی نوشت که نشان داد قدرت تخیل تنها از داستان نویسی و فنون ادبی زاده نمی شود و جغرافیای سکونت و فضای اطراف، تاثیر اول و آخر را بر روح و جان نویسنده می گذارد.
این زن سوئیسی که به روایتی دو جنسیتی بوده است در پاييز 1933 به خاور نزديک و ايران سفر کرد و هر چه در ترکیه به او نصیحت کردند که از رفتن به ایران منصرف شود، او اصرار کرد و رفت و سرآخر هم شیدا و مجنون شد و هم وهم زده و طالب مرگ.
او هنگام اقامت در ايران با "کلود کلار" ديپلمات فرانسوى ازدواج کرد و به اين ترتيب گذرنامهاى سياسى و فرانسوى هم به دست آورد که سفرهاى بعدى او را آسان تر کرد. طى اقامت در تهران و دره لار بخشى از "يادداشتهاى غيرشخصى" را نوشت که اساس کتاب "مرگ در ايران" شد. اما ازدواج ناموفق و بيمارى و اعتياد شوارتسنباخ را مجبور کرد تا به سوئيس بازگردد و...
شرح حال و روز این نویسنده و روزنامه نگار در چند کتابی که از وی در ایران نیز ترجمه و منتشر شده، بی اختیار ما را به سرنوشت دیپلمات امروزی سوئیسی در ایران متصل می کند که فرجامی رسوایانه داشته و حالا دولت متبوعش نیز او را فراخوانده و در سرنوشت حرفه ای او و پیامدهای ماجرایش در مانده است.
سوئیس حافظ منافع ایالات متحده در ایران است و این دیپلمات نیز دبیر اول بخش حافظ منافع آمریکا در سفارت سوئیس بوده است. نامش "مارکو کمپف" است که چند هفته ای است به علت رسوایی اخلاقی در ایران از سوی کشورش فراخوانده شده و سرنوشت اش نامعلوم است.
رسانه های ایران چندی پیش از رابطه غیر اخلاقی این دیپلمات با یک زن مجرد ایرانی خبر داده بودند. برخی منابع دولتی ایران اخبار مربوطه را تکذیب کردند ولی "رالس کنوخر" سخنگوی وزارت امور خارجه سوئیس، روز دوشنبه (۲۱ بهمن) آن اتفاق را یک رسوایی تأسف برانگیز خواند تا صحت ماجرا روشن شود. گفته می شود پیشتر (در سال 2008) نیز به این دیپلمات بهعلت رفتارش در کشور میزبان هشدارهایی داده شده بود.
کمپف به مرکز اداری دپارتمان امور خارجه کشورش واقع در شهر برن احضار شد، اما تا لحظه نگارش این یادداشت - اواسط اسفند - هنوز از عزل او از سمت دبیر اولی بخش حافظ منافع آمریکا در سفارت سوئیس خبری نشده است.
سوئیس از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون حافظ منافع واشنگتن در تهران بوده و طی این مدت پل ارتباطی کم رفت و آمد اما پر تنش میان دو طرف بوده است. کمپف نیز در سال های حضورش در ایران مشغول کار در همین زمینه بوده است. و نیز زمینه هایی غیر دیپلماتیک و اروتیک...
رسانههای داخلی ایران در بهمن ماه با استناد به اطلاعات نیروی انتظامی تهران بزرگ، از دستگیری کمپف به دلیل برقراری رابطه نامشروع با زنی ایرانی خبر دادند اما پلیس در یک روز اول هفته (۲۰ بهمن) خبر دستگیری را تکذیب کرد و خبرگزاری های دولتی نیز تلاش کردند این مسئله را بی اساس و کذب قلمداد کنند.
با این حال روزنامه سوئیسی "تاگس آنتسایگر" گزارش داد که کمپف در حالی گرفتار نیروی انتظامی شد که قصد داشت آخر هفته را در نقطه ای در شمال تهران سپری کند. این گزارش حاکی است که این دو با قرار وثیقه آزاد شده و سپس از ایران خارج شده اند. طبق آخرین اخبار این دو در آغازین روزهای سال 2009 از ایران رفته اند.
دولت سوئیس بابت این موضوع از ایران عذرخواهی کرده است. اما آنچه پنهان است جزئیات رابطه ای است که میان دیپلمات - شاید بهتر باشد بگوییم فرد سوئیسی - و زن ایرانی وجود داشته است. همان روزنامه سوئیسی نوشت که این دو نفر از مدت ها پیش، یک زوج بوده اند.
نگاهی به حواشی این رویداد و تلاش دستگاه های رسمی ایران برای کتمان حقیقت ماجرا، احتمال این را که شکل گیری این رابطه به قصد تخریب روابط دو طرفه ایران و سوئیس و یا جلوگیری از برقراری رابطه ایران و آمریکا بوده باشد، چندان منطقی جلوه نمی دهد. نکته جالب تر در این میان پیگیری سوئیسی ها و شفاف عمل کردن آنها در جریان حل و فصل قضیه - آن هم در جایگاه مقصر - و سرپوش گذاشتن بر ماجرا از سوی دستگاه های ایرانی بود.
باید گفت رسوایی هایی از این دست که پیشتر هم در ایران و هم سایر در کشورها وجود داشته، کمتر به کلیت مناسبات دو کشور لطمه وارد کرده و بیشتر می تواند به عنوان اهرم فشاری از سوی کشور میزبان علیه طرف میهمان استفاده شود.
برخورد با این ماجرا و موضع گیری جمهوری اسلامی ایران در قبال آن نشان داده است که ایران قصد تعمیم دادن ماجرای کمپف را به توطئه ای سیاسی و بین المللی نداشته و در نهایت رفتاری امنیتی و انتظامی را در برابر آن لحاظ کرده است. این ماجرا در خارج از حوزه سیاست ولی توسط یک دیپلمات رخ داد که شاید حواشی و متن آن برای نویسندگان و روزنامه نگاران ادبی بیش از سیاستمداران و سیاسی نویسان پرکشش و جذاب باشد.
نظر شما :