پیام نوروزی اوباما برای ایران
تا پیش از این، شرط ورود به مذاکره و گشایش درهای گفتگو میان ایران و آمریکا، در تبیین مصداق ها و پیش شرط ها به خصوص از سوی طرف ایرانی خلاصه می شد. آمریکا برای مذاکره با ایران پیش شرط هایی مبنی بر تعلیق غنی سازی اورانیوم، عدم دخالت در عراق و حمایت نکردن از گروه حزب الله را پیش می کشید و در مقابل، ایران همان پیش شرط ها را به خود آمریکا بازمی گرداند.
قبلا نوشتیم که خط قرمزهای ایران و آمریکا با یکدیگر تلاقی داشته و هر دو روی خطوط قرمز هم گام می دارند. ارزش های یکی نزد دیگری ضد ارزش است و پیشرفت یکی از نگاه دیگری به منزله تهدید تلقی می شود.
حضور آمریکا در کشورهای همسایه شرقی ایران با هدف برخورد با تروریسم و حمایت از دولت های دموکراتیک نوپا و ضعیفی صورت گرفته است که در برابر تهدیدهای داخلی و نیز از جهت ساختارهای فرهنگی و سیاسی شکننده نشان می دهند. نقش آفرینی آمریکا در عراق و سایر تلاش های این کشور همراه با اروپا برای نظم بخشیدن به وضعیت خاورمیانه، در نقطه مقابل سیاست خارجی ایران قرار دارد که سعی می کند از غلتیدن کشورهای منطقه به سمت غرب جلوگیری کرده و بر نفوذ و هژمونی خویش بیفزاید.
حمایت ایران از گروه های مقاومت در لبنان و فلسطین موجب شده است که هم غرب و هم کشورهای عربی در مواضع عربی خود - مبتنی بر طرح صلح - به اجماع بیشتر و سریع تری دست یافته و زمینه های تحقق آن را فراهم کنند. فضای آشتی میان اعراب و نقش آفرینی آمریکا و اتحادیه اروپا برای زایش خاورمیانه جدید بعد از جنگ 22 روزه در غزه وارد مرحله تازه ای شده است.
علاوه بر بحران فلسطین، بسترهای متعددی در عراق و افغانستان وجود دارد که بتواند ظرفیت برقراری گفتگو و تعامل را میان دو دشمن قدیمی ایجاد کند و ناخواسته امتیازهایی را ردوبدل کند و به ایران و آمریکا بقبولاند که راه حل گذر از مشکلات فعلی در گذشتن از پاره ای کلیات و متمرکز شدن بر برخی جزئیات و حداقل هاست. شرایط پیرامون اقتضا می کرد که ایران از قدرت و حربه های در اختیار خود بهره شایسته ای ببرد و تاثیرگذاری اش را محور دیالوگ و امتیازگیری قرار دهد.
اما نه ایران و نه آمریکا نگاهی این چنین ندارند و هر یک اقدامات و سیاست های طرف مقابل را مغایر با منافع و ارزش های خود می داند. سیاه و سفیدنگری در پهنه سیاست راهی برای گفتگو باقی نمی گذارد چرا که یکی سفید و دیگری سیاه تلقی می شود و هر پدیده مرتبط با دیگری نیز رنگ سیاه به خود می گیرد.
تفاوت بزرگ آمریکای فعلی با آمریکای دوران جورج بوش در این است که این بار اوباما توانسته است از زمان پیش از انتخابات ریاست جمهوری در کشورش تاکنون، دل ها و زبان ها را با خود همراه کند و حالا دیگر اقداماتش علیه ایران یا هر آنچه دشمن و تهدید بنامد، یکجانبه گرایی و خودسرانه تعبیر نمی شود و چه بسا از اروپا و آسیا و حتی خاورمیانه هم همنوایان پروپا قرصی را دست و پا کند.
باراک اوباما همان قدر از احتمال تغییر رفتار ایران دلسرد شده است که ایران از آمریکا. جمهوری اسلامی ایران بعد از گوش دادن به آواز خوشی که بعد از سال ها به گوش می رسید، آن را نوایی پوچ و جعلی می پندارد که صرفا برای تغییر روش مورد استفاده قرار گرفت؛ تغییر روش برای تداوم فشار بر ایران و فروکاستن از جایگاه و قدرت آن در منطقه.
رئیس جمهور آمریکا ادامه وضعیت اضطراری ملی را درباره ایران اعلام کرده است. او با بیان اینکه اقدامات و سیاست های دولت ایران با منافع ایالات متحده در منطقه مغایرت دارد، بر این تحلیل صحه گذارده است که دو کشور با وجود منافع مشترک ناخواسته ای که دارند، اهدافی را دنبال می کنند که چشم ها از تخمین زدن فاصله آنها ناتوان است.
در متن پیام آمده است که وضعیت اضطراری اعلام شده در 15 مارس 1995 در ارتباط با ایران قوت قانونی خود را بعد از 15 مارس 2009 همچنان حفظ خواهد کرد.
بحران و اختلافات چند ساله میان دو کشور نشان داده است که ارزش های آمریکایی نظیر صلح، دموکراسی، اقتصاد آزاد، حقوق بشر و... با نگاه ایرانی به این مفاهیم در تعارض است و ایران ارزش هایی متعلق به خود را در منطقه پی می گیرد. با این وصف سرنگونی صدام حسین و تغییر رژیم در عراق و یا تحولات افغانستان اگرچه ظرفیت های بی شماری را نصیب ایران کرد اما این به معنی همسویی و اشتراک های معنایی میان دو طرف نبوده و نمی توان بر این اساس به پیوندهایی از جنس آنچه کشورهای عربی و پاکستان به آن دست یافتند، رسید.
اوباما گفته است "اقدامات و سیاست های ایران با منافع ایالات متحده در منطقه مغایرت دارد و تهدیدی غیرعادی و بزرگ را متوجه امنیت ملی، سیاست خارجی و اقتصاد آمریکا می کند. به همین دلایل تشخیص داده ام که ادامه وضعیت اضطراری ملی درباره ایران و تداوم تحریم ها علیه آن برای پاسخ دادن به این تهدید ضروری است."
خبر تداوم تحریم ها و ماندن بر سیاست های گذشته در قبال ایران در آستانه سال نو ایرانی، آب سردی بر تن تنوری سرد بود که حس می کرد آتشی زیر خود دارد و کم کم می تواند گرم تر شود.
آمریکا هنوز درباره ایران به جایی نرسیده که همچون برخوردی که با کره شمالی داشت - آن هم در دوره زمامداری بوش - از مشوق های احتمالی سخن بگوید و اگر شرطی آورد، تشویقی هم در کار داشته باشد و باصطلاح در کنار چماق، هویجی بنشاند. مشکلی به نام ایران هنوز برای آمریکا پابرجاست. این مسئله در کنار همراهی های اروپا با آمریکا، این خبر را با خود دارد که ایرانیان دوره ای سخت تر از گذشته را پیش رو خواهند داشت.
نظر شما :