چرا شيعيان عربستان سرکوب مىشوند؟
سرکوب شدید و ناگهانی که پلیس عربستان یا به قول خود عربستانیها شرطه عربستان علیه زائران شیعه عربستانی در روز وفات پیغمبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) انجام داد به اندازهای تعجبآور بود که همه از خود پرسیدند چه شد، چنین اتفاق افتاد. چرا دولت عربستان دستور به چنین سرکوب و و قلع و قمع شدیدی علیه شیعیان داد. مگر عصر سرکوب اقلیتها آن هم بر سر مراسمشان سپری نشده است؟
شگفتی زمانی افزایش مییابد که میبینیم رهبران و علمای شیعه عربستان در گذشته نزدیک به دیدار ملک عبدالله پادشاه عربستان میرفتند و با آنان برخوردی دوستانه و فارغ از بیاحترامی میشد. مضافا بر آن در روز تاسوعا و عاشورا برای نخستین بار از سوی پادشاه اجازه داده شد شیعیان آزادانه به عزاداری پرداخته و مراسم خود را در سوگ شهادت اباعبدالله الحسین (ع) برگزار کنند. پس چرا در روز درگذشت رسول اکرم (ص) که پیامبر مشترک تمام فرق شیعه و سنی است آن حادثه تلخ رخ میدهد؟!
بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که این اتفاق دلایلی جز دلایل سیاسی ندارد. و الا اگر بخواهیم از لحاظ اجتماعی به این موضوع نگاه کنیم، میبینیم که دولت عربستان حرکتهای اجتماعی شیعیان را به شدت تحت کنترل دارد و هر چیزی که باب میل خود نبیند را به شدت سرکوب میکند. از لحاظ اقتصادی نیز میبینیم که اقتصاد منحصرا در اختیار دولت و نظام عربستان است و شیعیان چندان تهدید اقتصادی محسوب نمیشوند. ولی از لحاظ سیاسی دلایل بسیاری به اذهان خطور میکند. به ویژه اگر به یک هفته گذشته نگاهی بیندازیم میبینیم همه کشورهای عربی و به طور کل اتحادیه عرب رویه تخاصم در برابر ایران اتخاذ کردهاند. بهانه جویی بحرینیها، مغربیها، اماراتیها، دبیر کل اتحادیه عرب و اخیرا عراقیها همگی اذهان را به این سوق میدهد که سرکوب شیعیان عربستان نیز دلایلی جز دلایل سیاسی ندارد.
نخستین دلیلی که به نظر میآید، بحث شیعیان و ترویج تازه تشیع در جهان اسلام باشد. کشورهای عربی به شدت از این که شمار شیعیان در جهان اسلام افزایش یافته یا سنیان به مذهب تشیع گرایش پیدا میکنند، به شدت بیمناکند. این نگرانی با روی کار آمدن شیعیان عراق در راس امور و رسیدن آنها به هسته اصلی قدرت در آن کشور آغاز شد و با پیروزی حزب الله بر اسرائیل در جنگ 33 روزه که به گرایش شدید ملت عرب در کشورهای مختلف عربی به مذهب تشیع منجر شد به اوج خود رسید. اگر نظری دوباره به زمان سرکوب شیعیان عربستان بیندازیم، میبینیم این حادثه با سفر رئیس جمهوری ایران به کشورهای آفریقایی از جمله کومور که به تازگی حساسیت ویژهای برای اعراب به وجود آورده، همزمان است. کشورهای عربی رهبر کومور را متهم میکنند که مدتی را در ایران و در شهر قم زندگی کرده و به مذهب شیعه بسیار متمایل است. از این رو سفر آقای احمدینژاد به این کشور، ظاهرا برای عربهای متعصب سنی حساسیتزا شده است.
دلیل دیگر را میتوان در تغییر دولت در امریکا دانست. در امریکا دولت اوباما که وابسته به حزب دموکرات است از قدیم متحد عربستان بوده و ظاهرا با روی کار آمدنش از پروژه دموکراسی و حقوق بشر در دیگر کشورها که در زمان ریاست جمهوری جورج بوش و حزب جمهوریخواه به یکی از اولویتهای دولت وی تبدیل شده بود، رویگردان شده است. اگر کمی به گذشته رجوع کنیم، میبینیم که در زمان جورج بوش و فشار دولتش به حکومت عربستان، مقامهای عربستان مجبور شدند تغییراتی را در رویه خود وارد کنند که از جمله آن به رسمیت شناختن شیعیان عربستان و اعلام آمار از جمعیت آنها بود. مضافا بر آن سختگیریها بر آنها بسیار کم شد و اجازه یافتند در بسیاری از فعالیتهای اجتماعی حاضر شوند. اما ظاهرا با تغییر دولت در امریکا، دولت عربستان تصور کرده میتواند به رویه گذشته خود باز گردد و سوء رفتارهای خود را بر شیعیان روا بدارد. کما این که در دوران بیل کلینتون نیز به دلیل نبود فشار خارجی ستمهای بسیاری را بر شیعیان روا میداشت.
دیگر این که ظاهرا دولت عربستان از برقراری رابطه میان ایران و امریکا به شدت واهمه دارد. همان طور که مشاهده میشود اعراب به آب و آتش میزنند که این رابطه بر قرار نشود. اظهارات عجیب و غریب عمرو موسی دبیر کل اتحادیه عرب که در تازهترین اظهار نظر گفته بود، اروپا و امریکا اگر میخواهند در جهت عادی سازی روابط با ایران گام بردارند باید با اعراب هماهنگ باشند، دلیلی بر این ادعا است. شاید یکی از دلایل این گونه اظهار نظرها درباره چگونگی رابطه غرب با ایران نیز به دیدگاههای طائفهای اعراب باز گردد. آنها گمان میکنند در صورتی که روابط ایران و غرب بهبود یابد، شیعیان از پتانسیل قدرت تازهای برخوردار خواهند شد و حمایت از آنها بیشتر میشود که خوب این موضوع چندان باب میل اعراب نیست. شاید یکی از دلایل سرکوب شیعیان در روز وفات حضرت رسول (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) نیز به همین دلیل باز گردد.
نظر شما :