اعراب نگران، دنبال سهمخواهی در معادلات امریکا و ایران
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه ایالات متحده امریکا در سفر حساس و تاثیر گذارش به خاورمیانه، دیداری با شیخ عبدالله بن زاید آل نهیان، همتای اماراتی خود داشت. وی در این دیدار دو مطلب مهم را در مورد ایران مطرح ساخت؛ اول اینکه اعراب نگران نباشند چراکه واشنگتن قبل از مذاکره با تهران یا آنچه خانم کلینتون تحولات آتی در روابط کشورش و ایران عنوان کرد، متحدان عربی خود را در جریان خواهد گذاشت و از مشورت آنها بهره خواهد گرفت و دوم آنکه نسبت به رویکرد مثبت ایران در برابر تلاش های امریکا برای تعامل و مذاکره، ابراز تردید کرده است.
نکته قابل تامل در سخنان خانم کلینتون پیرامون ایران این بود که وی تاکید داشت که ایالات متحده با چشمانی باز و به دور از توهم در برابر ایران گام بر می دارد.
هر دو مطلبی که وزیر خارجه امریکا در خاورمیانه در مورد ایران مطرح کرد، به واقع حامل پیام هایی برای ایران است، اما آنجا که سخن از اعراب در معادلات احتمالی تهران و واشنگتن به میان می آید باید بیشتر به جزییات طرح های امریکاییان در منطقه حساس شد.
چهارچوب سیاست خارجی دولت جدید امریکا با سفر هیلاری کلینتون به خاورمیانه اینگونه تعریف شد که دولت جدید همچنان پایبند به حفاظت از منافع اسرائیل است و برای محدود ساختن خطری به نام ایران در راستای منافع متحدانش در منطقه که هر دو طیف اعراب و اسرائیل را در بر می گیرد، بی وقفه تلاش خواهد کرد.
اما متحدان واشنگتن، دو طیف به ظاهر مخالف با یکدیگر را شامل می شوند که نقطه اشتراک آنها مخالفت با قدرت یابی و قدرت نمایی ایران در منطقه است. اینجاست که سهم خواهی اعراب از معادلات احتمالی امریکا و ایران اهمیت می یابد، در واقع چندان دور از ذهن نخواهد بود که ایالات متحده امریکا چنانچه خود تایید می کند که با چشمانی باز در برابر ایران طرح هایش را مورد بررسی قرار خواهد داد؛ برای توفیق بیشتر در اجرای استراتژی احتمالی خود در مقابل تهران، از هر دو متحد خود در منطقه یعنی اعراب و اسرائیل، هر یک به شیوه ای خاص و در جایی مناسب بهره بگیرد.
فاصله های عمیق تر می شود
در این میان استراتژی همسویی و نزدیکی تهران با اعراب هر چند طی سه سال اخیر با طرح پیشنهاداتی برای افزایش سطح همکاری های فی مابین مورد بررسی قرار گرفت اما در عمل مسیر رابطه ایران و اعراب فرایندی دیگر را طی کرد و روز به روز فاصله ها عمیق تر شد، چنین به نظر می رسد که دولت ایران پیش از ارائه راهکار برای حل و فصل موانع پیش روی همکاری ایران و اعراب منطقه، مستقیما به طرح پیشنهاداتی برای توسعه همکاری ها پرداخت و چنین است که این پیشنهادات تا امروز به نتایجی مبتنی بر منافع مشترک منجر نشده است.
آن زمان که زمزمه هایی از انعقاد پیمان های امنیتی میان اعراب و ایران در منطقه پیچید، سکوت تهران گرچه منطقی و مبتنی بر منافع کشور بود اما از سوی بسیاری از کشورهای عربی، نمونه ای از تلاش تهران برای دوری از اعراب و تک روی در منطقه ارزیابی شد و این مورد نیز به دیگر مواردی که در فضای ابهام بر انگیز و سرشار از سوء تفاهمات میان ایران و اعراب وجود داشت؛ افزوده شد، غافل از آنکه وجود پایگاه های نظامی امریکایی در مناطق حساس و استراتژیک منطقه یعنی در خاک برخی از کشورهای عربی، بی تردید جایی برای توافقات امنیتی ایران و این کشورها باقی نمی گذاشت و با ادامه فضای مبهم میان ایران و کشورهای عربی منطقه نیز همچنان امکان اینگونه توافقات با تردید روبروست.
به طور کلی موضوع جزایر سه گانه، پایگاه های امنیتی امریکا در منطقه، اتحاد استراتژیک عمده کشورهای عربی منطقه با امریکا، نوع نگاه متفاوت اعراب و ایران به موضوع فلسطین و جنبش های مقاومت، فعالیت های هسته ای ایران، مسئله شیعه و سنی و اخیرا مسئله بحرین که بی مورد جنجالی جدید را میان تهران و کشورهای منطقه بر پا کرد، همگی از نقاط چالش میان ایران و اعراب است.
با این حال اکنون اعراب همچون گذشته مدعی اتحاد در برابر ایران اند و بیش از سنوات قبل بر تبل انتخاب استراتژی مشترک در قبال ایران می کوبند، سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان سعودی سه شنبه، سیزدهم اسفند ماه، در نشست وزرای خارجه عرب در قاهره پایتخت مصر گفت: "به منظور تقویت آشتی اعراب، ما به بینشی مشترک نسبت به مسائلی که به امنیت اعراب مربوط می شود و همچنین برای رسیدگی به چالش ایران نیاز مندیم."
سعود الفیصل در ذیل چالش ایران برای اعراب به برنامه هسته ای تهران اشاره کرد و این در حالی است که وی سال گذشته نیز در جریان مجمع عمومی سازمان ملل ایران را ترغیب کرده بود که برای جلوگیری از آنچه که مناقشه های ویرانگر، رقابت های بی ثمر تسلیحاتی و خطرات جدی زیست محیطی نامیده بود، به تعهدات بین المللی خود در زمینه برنامه هسته ای پایبند باشد.
از سوی دیگر عمرو موسی، دبیر کل اتحادیه عرب نیز پس از این نشست با تاکید بر این مطلب که که اعراب باید در جریان تحولات مربوط به ایران گذاشته شوند، گفت: "من درخواست می کنم که هیچ خارجی بدون آنکه اعراب آگاهی داشته باشند و در این فرآیند نقشی داشته باشند، با ایران گفتگو نکند."
در حالی که خانم کلینتون قبل از این نشست به چنین درخواستی از سوی اعراب پاسخ گفته و به نوعی متعهد به مشورت گیری از جهان عرب پیش از وارد شدن به صحنه معادلات دیپلماتیک با تهران شده است، حال کشورهای عربی با طرح مجدد نگرانی های خود نسبت به احتمال دور ماندن از منافع سیاسی مذاکره غرب و ایران همچنین ابراز نگرانی از قدرت یابی ایران در منطقه، تلاش می کنند که زمینه سهم گیری بیشتر در تحولات آتی منطقه را فراهم ساخته و جایی برای خطای واشنگتن در معادلات منطقه ای باقی نگذارند.
منظور از سهم خواهی اعراب از معادلات احتمالی امریکا و ایران آن است که به هر ترتیب گفت و گو با تهران، حل و فصل اختلافات چندین ساله ایران و غرب، فراهم سازی زمینه های همکاری ایران در صحنه هایی که منافع مشترک امریکا و ایران را در بردارد و هر گونه نزدیکی تهران و واشنگتن به ترتیبی پیش نرورد که اعراب متحد امریکا را در منطقه متضرر ساخته و منافعی برای این دوستان سنتی ایالات متحده در خاورمیانه بدنبال نداشته باشد.
این مسئله به نوبه خود مسیر دشوار و پر پیچ و خم مذاکرات احتمالی امریکا و ایران را سخت ترمی کند چراکه بی تردید اعراب شروطی برای این مذاکرات در ذهن دارند و کاخ سفید در صورتیکه استراتژی حفظ اتحاد با اعراب را درعین همکاری با تهران در دستور کار داشته باشد، باید این شروط و ملاحظات را نیز در گفت و گو با تهران مد نظر قرار دهد، دست یابی به راهکاری مرض الطرفینی که هیچ یک از طرف ها را از مرکزیت این دیپلماسی یعنی امریکا دور نکند؛ بی شک دشوار خواهد بود.
در عین حال برخی تحلیل گران بر این باورند که کشورهای عربی منطقه به ویژه اعراب میانه رو با مشکلات فراوان داخلی و خارجی روبرو هستند که این مشکلات به خودی خود پایه های مشروعیت حکومت های آنها را متزلزل کرده است. حال همین کشورها زمانی که راه های کاربرد ابزارهای دیپلماتیک میان واشنگتن و تهران از هر سو مسدود بود، بی وقفه بر ضرورت مذاکره ایران و غرب برای حل مشکلات منطقه تاکید می کردند، درست با طرح احتمال مذاکره امریکا و ایران، نسبت به پیامدهای این اقدام ابراز وحشت کرده اند و چنانچه مجددا مسیر گفت و گو میان ایران و امریکا مسدود و یا زمینه های رویارویی تقویت شود، اعراب بدلیل به خطر افتادن منافع شان ابراز نگرانی خواهند کرد.
به نظر می رسد که فقدان یک راهبرد منظم و فراگیر در ساختار سیاست خارجی عامل اصلی چنین رویکردهایی است و از آنجا که کشورهای عربی منطقه هر یک به صورت مجزا پیمان های مختلفی با امریکا دارند، به سختی می توان شاهد دست یابی این کشور به موضعی واحد و فراگیر در برابر تهران بود هرچند که کشورهای عربی خاورمیانه همواره تلاش دارند که چهره ای متحد را در برابر ایران از خود به نمایش گذارند.
نظر شما :