ضرورت مذاکره در مورد خط لوله ناباکو
نگاه يکى از خوانندگان ديپلماسى ايرانى به طرح لوله ۳۷۰۰ کیلومتری گاز ناباکو
دريک نگاه به طرح لوله ۳۷۰۰ کیلومتری گاز ناباکو (ترکمنستان-کف دریای خزر-باکو -تفلیس- ارزروم-ترکیه -بلغارستان-رومانی-مجارستان-اطریش-آلمان ) چنين به نظر مى رسد که اين طرح در جهت تامين بخشی از انرژی مورد نیاز المان در رقابت با گاز روسیه با نگاهی در جهت تامین بخشی از انرژی و همراهی با اروپای شرقی سابق برنامه ریزی می شود.
شايد ذکر نکاتی در مورد این طرح ممکن است لازم باشد:
۱-آلمان ازدياد مصرف انرژی ندارد و ارقام مصرف انرژی اين کشور نشان از کاهش مصرف انرژی در آن کشور نشان مى دهد. مصرف انرژی اوليه المان در سال ۲۰۰۳ برابر ۳۳۲.۱ ميليون تن نفت معادل (مجموع نفت وگاز وذغال سنگ و انرژی هسته ای وابی) بوده است در صورتى که در سال ۲۰۰۴ به ۳۳۰.۴ تقليل يافته است. احتمالاٌ اين مقدار گاز را در جهت کاهش مصرف ذغال سنگ و احتمالاٌ نفت بکار خواهد گرفت.
گفته مى شود که حجم گاز انتقالی برابر ۳۰ ميليارد متر مکعب ساليانه است که ۸ ميليارد آن در کشورهای ترانزيت کننده مصرف خواهد شد.۳۰ ميليارد مترمکعب گاز معادل ۱۸۸ ميليون بشکه نفت خام و حدود ۳٪ صادرات اوپک خواهد بود. اين ازدياد توليد با توجه به عدم افزايش مصرف انرژی تاثير قابل ملاحظه ای در کاهش قيمت نفت همانگونه که با افتتاح خط لوله گاز روسیه اروپا بوجود امد خواهد داشت.
۲- در مورد اين پروژه بدون حضور جمهوری اسلامی ايران مطالعاتی صورت گرفته و شرکايی هم در نظر گرفته شده اند. به صورت رویايی گاز را از کف دریای خزر بدون انکه وضعیت مالکیت آن مشخص شده باشد عبور داده و تحويل گاز ايران را از تبريز به ارزروم در آن تعبيه نموده اند.
اين تعبيه تامين گاز از ايران ممکن است اين معنی را داشته باشد که تامين چنين حجمی از گاز از اذربايجان و ترکمنستان بنا برعللی موجه نمی باشد و يا آنکه با وجود تامين از ايران امنيت بيشتری در تامين گاز و ایجاد رقابت در تامین کنندگان بو جود خواهد آورد. مطمئنا آنها خريد گاز از ايران و منافع اقتصادی ايران را در نظر ندارند. اگر اين چنين بود با خط لوله صلح مخالف نبودند و يا مسير لوله نفتی باکو جيهان را از مسير اقتصادی آن که ايران باشد انتخاب مى کردند.
۳- انتقال گاز ايران از منابع صادراتی مورد نظر فعلی تا تبريز حدود ۱۴۰۰ کيلومتر فاصله دارد که خود سرمايه بسياری طلب مى کند. چنانکه مصرف داخلی و صادراتی را در خط مشترکی در نظر بگیریم پيک مصرف همه مصرف کنندگان خط لوله در زمان معينی است که مطمئنا با اشکالات قابل ملاحظه در تامین گاز زمستانی مواجه خواهيم بود.
4- اين خط رقيب هم زادی هم دارد و آن روسيه و اوکراین است. ضمن آنکه لهستان نيز علاقمند به دريافت گاز از اين خط لوله است. بایک نگاه اجمالی شرکت در اين خط لوله آش دهن سوزی به نظر نمی رسد.
ايران مطمئنا مى تواند جهت مطلع شدن از خواسته های آنان وتحلیل اقتصادی و سیاسی پیشنهادها مذاکراتی با طرف های ناباکو و روسیه صورت دهد ولی مواظب باشید از هول حلیمی که موجود نیست در دیگ آنها قرار نگیرید. پیشنهاد دیگر خواننده گرامی که فشرده کردن گاز وانتقال آن باشد همان گونه که ایشان نیز اشاره فرمودند گرچه اقتصادی نیست ممکن است از نظر تجربی و در مقدار محدود برای ایران مفید و لازم باشد.
شايد ذکر نکاتی در مورد این طرح ممکن است لازم باشد:
۱-آلمان ازدياد مصرف انرژی ندارد و ارقام مصرف انرژی اين کشور نشان از کاهش مصرف انرژی در آن کشور نشان مى دهد. مصرف انرژی اوليه المان در سال ۲۰۰۳ برابر ۳۳۲.۱ ميليون تن نفت معادل (مجموع نفت وگاز وذغال سنگ و انرژی هسته ای وابی) بوده است در صورتى که در سال ۲۰۰۴ به ۳۳۰.۴ تقليل يافته است. احتمالاٌ اين مقدار گاز را در جهت کاهش مصرف ذغال سنگ و احتمالاٌ نفت بکار خواهد گرفت.
گفته مى شود که حجم گاز انتقالی برابر ۳۰ ميليارد متر مکعب ساليانه است که ۸ ميليارد آن در کشورهای ترانزيت کننده مصرف خواهد شد.۳۰ ميليارد مترمکعب گاز معادل ۱۸۸ ميليون بشکه نفت خام و حدود ۳٪ صادرات اوپک خواهد بود. اين ازدياد توليد با توجه به عدم افزايش مصرف انرژی تاثير قابل ملاحظه ای در کاهش قيمت نفت همانگونه که با افتتاح خط لوله گاز روسیه اروپا بوجود امد خواهد داشت.
۲- در مورد اين پروژه بدون حضور جمهوری اسلامی ايران مطالعاتی صورت گرفته و شرکايی هم در نظر گرفته شده اند. به صورت رویايی گاز را از کف دریای خزر بدون انکه وضعیت مالکیت آن مشخص شده باشد عبور داده و تحويل گاز ايران را از تبريز به ارزروم در آن تعبيه نموده اند.
اين تعبيه تامين گاز از ايران ممکن است اين معنی را داشته باشد که تامين چنين حجمی از گاز از اذربايجان و ترکمنستان بنا برعللی موجه نمی باشد و يا آنکه با وجود تامين از ايران امنيت بيشتری در تامين گاز و ایجاد رقابت در تامین کنندگان بو جود خواهد آورد. مطمئنا آنها خريد گاز از ايران و منافع اقتصادی ايران را در نظر ندارند. اگر اين چنين بود با خط لوله صلح مخالف نبودند و يا مسير لوله نفتی باکو جيهان را از مسير اقتصادی آن که ايران باشد انتخاب مى کردند.
۳- انتقال گاز ايران از منابع صادراتی مورد نظر فعلی تا تبريز حدود ۱۴۰۰ کيلومتر فاصله دارد که خود سرمايه بسياری طلب مى کند. چنانکه مصرف داخلی و صادراتی را در خط مشترکی در نظر بگیریم پيک مصرف همه مصرف کنندگان خط لوله در زمان معينی است که مطمئنا با اشکالات قابل ملاحظه در تامین گاز زمستانی مواجه خواهيم بود.
4- اين خط رقيب هم زادی هم دارد و آن روسيه و اوکراین است. ضمن آنکه لهستان نيز علاقمند به دريافت گاز از اين خط لوله است. بایک نگاه اجمالی شرکت در اين خط لوله آش دهن سوزی به نظر نمی رسد.
ايران مطمئنا مى تواند جهت مطلع شدن از خواسته های آنان وتحلیل اقتصادی و سیاسی پیشنهادها مذاکراتی با طرف های ناباکو و روسیه صورت دهد ولی مواظب باشید از هول حلیمی که موجود نیست در دیگ آنها قرار نگیرید. پیشنهاد دیگر خواننده گرامی که فشرده کردن گاز وانتقال آن باشد همان گونه که ایشان نیز اشاره فرمودند گرچه اقتصادی نیست ممکن است از نظر تجربی و در مقدار محدود برای ایران مفید و لازم باشد.
نظر شما :