دستهای دوستی به هم نزدیک میشوند؟
اوباما در آغاز بکار خود در کاخ سفید سخنی را بیان داشت که اکنون بیشتر به یک اصطلاح تبدیل شده است" ایران اگر مشت گره خورده خود را باز کند، دست دوستی امریکا را خواهد دید."
جوزف بایدن معاون او نیز پس از این گفته مهم اوباما اظهار کرد که واشینگتن مایل به گفت وگو با تهران است تا به ایران پيشنهاد کند که می بایست يکی از گزينه های فشار و انزوا، يا مشوق های قابل توجه را انتخاب کند.
در پاسخ به این پیام های شفاف که همگی با سمت و سوی تغییر در رویکردهای ایالات متحده امریکا در برابر ایران اعلام شده است؛ پاسخ تهران همواره این بود که امریکا سخن از تغییر زده و اکنون نیز باید تغییر را عملا نشان دهد.
تهران با این پاسخ علاوه بر اینکه توپ را به زمین واشنگتن می انداخت، از هرگونه اعلام سیاست در برابر چراغ های سبزی که از سوی امریکا خودنمایی می کند نیز خودداری می کرد تا در شرایطی نسبتا پایدار واکنش نشان دهد.
تا اینجای کار دو طرف محافظه کارانه و محتاط عمل کرده اند تا عکس العمل دیگری را ارزایابی کند، این دو تجربه هایی مشابه این وضعیت را پیشتر داشته اند، گرچه این بار پیام اوباما؛ ضرورت مذاکره مستقیم است.
ایران و امریکا در دوران جرج بوش، جدی ترین حالت ممکن برای مذاکره را در خصوص اوضاع عراق آزمایش کردند اما هیچ کدام بر این گفت و گوی رو در رو به عنوان گفت و گویی مرتبط با مسائل فی مابین صحه نگذاشتند، پس از آن در ماه های پایانی جمهوری خواهان در کاخ سفید، علائمی چون تلاش برای بازگشایی دفتر حافظ منافع امریکا در تهران، تشکیل میز مخصوص ایران در وزارت خارجه امریکا، تایید مجوز کاری شورای عالی ایرانیان و امریکاییان از سوی دستگاه دیپلماسی امریکا و از همه مهمتر حضور نماینده وزارت خارجه ایالات متحده در آخرین نشست گروه 1+5 در ژنو پیرامون برنامه هسته ای ایران و در برابر سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، از سوی امریکاییان برای ابراز تمایل به رویکردهای اصلاحی در برابر تهران و نشان دادن حسن نیت ظاهر شد که برخی در داخل مقامات کشور را به بی تفاوتی و برخی دیگر آنها را به نشان دادن ذوق زدگی در برابر این علائم متهم کردند.
این بار با وجود نشانه های شفاف از طرف امریکا، تهران هر بار بر گام های عملی در مسیر دوستی تاکید کرده بود تا به ذوق زدگی یا بی سیاستی محکوم نشود، اما در روز بیست و دوم بهمن ماه، در آغاز سی سالگی انقلاب، نشانه هایی از پذیرش دست دوستی از سوی تهران مشخص شد.
هر چند گفته های مقامات در روز بیست و دوم بهمن چندان تفاوتی با اظهارات گذشته نداشت اما بسیاری از صاحب نظران، بیان سخنانی در مورد مذاکره مستقیم با واشنگتن را در جمع کثیری از مردم ایران و در آغاز سی سالگی انقلاب، نشانه تحولی دیپلماتیک در روابطی قفل شده تهران و واشنگتن می دانند که اکنون بیش از هر زمان دیگر نیاز به باز شدن دارد.
محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران در جمع مردم تهران با صدایی رسا اعلام کرد که: "ملت ایران آماده گفتگوست اما گفتگو در فضای عادلانه و احترام متقابل."وی همچنین گفت"بسیار روشن است که تغییر واقعی باید بنیادین باشد نه تاکتیکی."
این در حالی است که علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی ایران که اکنون روند فعالیت هایش از جایگاه قوه مقننه بیشتر یادآور یک دیپلمات است، در مصاحبه با نشریه آلمانی اشپیگل گفته است که اگر امریکاییان خواهان حل مشکلات با جمهوری اسلامی هستند باید پیشنهادهای خود را به طور مشخص مطرح کنند و طرح های خود را ارائه دهند، چراکه به اعتقاد وی اینکه طرف های امریکایی فقط مصاحبه کنند، شک برانگیز است.
ضرورت مذاکره احساس می شود
اما تلاش ها برای آغاز مذاکراتی ثمر بخش میان تهران و واشنگتن با حمایت اروپای متحد امریکا، سازمان ملل متحد و کشورهایی چون روسیه که اکنون سرنوشت برخی از مسائل سیاست خارجی خود را مرتبط با سرنوشت مذاکرات تهران و واشنگتن می بیند، پیگیری می شود.
خانم کلينتون که روز سه شنبه همراه با کارل شوارتزنبرگ، همتاى چک خود در يک کنفرانس خبرى شرکت کرده بود، مدعی شد که تصميم نهايى در باره طرح سپر دفاع موشکى در اروپاى شرقى و مرکزى منوط به توقف بلندپروازى هاى هسته ای ايران است، وی اين موضوع را در زمره مسائلى دانست که واقعا به تصميم هاى دولت ايران بستگی دارد.
از سوی دیگردبیر کل سازمان ملل متحد از امریکا خواست تا گفتگو با ایران را به منظور حل مشاجرات بر سر موضوع هسته ای تهران هر چه زودتر آغاز کند.
تحولات این روزها حاکی از آن است که رئیس جمهور ایران در پاسخ به این سخن اوباما که اکنون نوبت ایران است تا نشان دهد می خواهد متفاوت رفتار کند؛ نقطه آغاز مذاکرات را فراهم سازی فضای مبتنی بر احترام متقابل دانسته و کشورش را آماده آغاز گفت و گو معرفی می کند، در مقابل اوباما و وزارت خارجه امریکا نیز همچنان از اعطای فرصت به تهران در پیدا کردن راهی برای گفت و گو سخن می گویند و طرف ایرانی را دعوت به آغاز می کنند.
بدین ترتیب اگر هر دو طرف این شیوه های دیپلماتیک و زمان بر را ادامه دهند شاید سرنوشتی بیش از آنچه در دوران بوش عاید روابط دو کشور شد، حاصل نشود و بر عکس شاید دو کشور با زمینه سازی های گفتمانی شرایط را برای آغازی جدی و فراگیر هموار می کنند.
نظر شما :