تهدیدی که به فرصت تبدیل شد

۱۵ بهمن ۱۳۸۷ | ۱۵:۳۳ کد : ۳۸۴۵ اخبار اصلی
نویسنده خبر: جواد ماه‌زاده
اینکه موضوع مشترک‌المنافع منافقین چه عوایدی نصیب تهران و بغداد و واشنگتن می‌کند و تا چه میزان می‌تواند زمینه‌ساز حل و فصل گره‌های کور ایران و آمریکا - به‌ویژه در مسئله هسته‌ای و حمایت از گروه‌های مقاومت فلسطین - شود، هنوز قابل سنجش نیست ولی...
تهدیدی که به فرصت تبدیل شد

اینکه موضوع مشترک المنافع منافقین چه عوایدی نصیب تهران و بغداد و واشنگتن می کند و تا چه میزان می تواند زمینه ساز حل و فصل گره های کور ایران و آمریکا - بویژه در مسئله هسته ای و حمایت از گروه های مقاومت فلسطین - شود، هنوز قابل سنجش نیست ولی از فرصتی که اخراج منافقین از عراق عاید سه کشور می کند، به آسانی نمی توان عبور کرد. 

وقتی معاون رئيس پارلمان اروپا خواهان حمايت سازمان ملل از اعضاى گروهک منافقين در عراق می شود و از سوی دیگر ایاللت متحده این گروه را تروریستی می خواند و بر اخراج آن از عراق رای می دهد، می توان پیش بینی کرد که رای کدام یک اجرایی تر است اما از نحوه معامله با ایران در این ماجرا هنوز نمی توان ارزیابی داشت. 

پرسش این است که آیا منافقین ابزاری برای معامله ایران و آمریکاست؟ اجازه دهید بی آنکه طول و تفصیل دهیم سراغ تئوری دایی جان ناپئونی مان برویم و عنوان کنیم این احتمال وجود دارد که تفاوت آرای اتحادیه اروپا و آمریکا بر سر تروریست خواندن یا نخواندن منافقین در عراق، همه اش یک بازی برای کشاندن ایران و آمریکا پشت یک میز و استفاده ابزاری از منافقین برای یک معامله سودمند باشد.

با این فرضیه توطئه محور، گروهک منافقین حکم قربانی ای را خواهد داشت که می بایست جلوی پای ایران و آمریکا سر بریده شود و خونش ریخته شود تا معامله ای جوش بخورد و ببینیم در ادامه کار چه می شود. این نظریه می گوید منافقین از سوی اروپا حمایت شد ولی آمریکا با حیات سیاسی آنان در خاک عراق مخالفت کرد و موضعی نزدیک به ایران اتخاذ کرد تا خواه ناخواه امکان معامله میان دو طرف بر سر یک کالا فراهم شود.

به هر حال ایران و آمریکا در شرایطی قرار دارند که نیازمند یکدیگرند و در این بین برای انجام گفتگو و رو کردن به یکدیگر محتاج موضوعی اشتراکی و دوسویه هستند؛ موضوعی مثل افغانستان و عراق که بعد از سال 2001 محلی از اعراب پیدا کرد ولی حاصلی به بار نیاورد و حالا شکستن تابوی مذاکره تا موضوع منافقین تقلیل پیدا کرده است.

خواسته ایران از عراق درباره این گروهک تروریستی روشن و مبرهن است و آنچه باعث می شود وقوع اتفاقی متفاوت در این ماجرا محتمل به نظر برسد، رای و تصمیم آمریکا برای اخراج منافقین از عراق است. البته دولت آمریکا اعلام کرده که بازگرداندن اعضای این گروه را به تهران صلاح نمی داند و قصد ندارد آنها را به تهران بسپارد.

مقامات آمريکايى معتقدند که محاکمه اعضاى این گروه در ايران ممکن است خارج از اصول عادلانه باشد و بنابراین از تحویل آنان به تهران خودداری می کنند. «بنيامين چنگ» سخنگوى کاخ سفيد درباره سرنوشت گروهک تروريستى منافقين و اينکه آيا آنها به ايران فرستاده مى شوند يا خير، اعلام کرد که بغداد مجاهدين خلق را به کشورى که خطر مجازات آنها وجود دارد، نمى‌فرستد. 

اگرچه نوری المالکی قصد دارد دولت اوباما را برای تسليم شدن در برابر درخواست‌هاى عراق جهت بستن اردوگاه اشرف زیر فشار قرار دهد تا قول های ردوبدل شده با تهران را جامه عمل بپوشاند اما بدون تردید نتیجه اصلی چنین اتفاقی را بی توجه به آینده روابط ایران و عراق، می بایست در روابط تهران - واشنگتن در حداقل ترین شکل آن جستجو کرد.

تعطیلی اردوگاه اشرف با موافقت آمریکا، می تواند نشانه ‌اى از رویکرد تازه دولت آمريکا و گامی رو به جلو به سمت ایران قلمداد شود. البته برای جمهوری اسلامی ایران خواسته اول و نهایی به مسئله هسته ای بازمی گردد؛ چنان که خواسته آمریکا از تهران نیز به همین موضوع ختم می شود. ولی با این وجود نقطه آغاز گفتگو میان دو کشور آن قدر حائز اهمیت است که هر عنصر مشترک و ملموس برای دو طرف در خاورمیانه می تواند چراغ اول را روشن کند.

مجله تايم اخیرا در گزارشی تحلیلی آورده است: "حضور 3500 عضو گروه ضد ايرانى مجاهدين خلق (منافقين) که بى سرو صدا در عراق به سر مى‌بردند توجه کسى را جلب نمى‌ کرده اما اکنون اين گروه در مرکز بحث‌ هاى رو به افزايش ميان مقامات بغداد، تهران و واشنگتن قرار گرفته است و تصميم‌هاى دولت جديد کاخ سفيد درباره اين شورشيان، احتمالا بر روابط آمريکا با ايران در آينده‌اى نزديک تاثير خواهد گذاشت."

این نکته را هم نمی توان از نظر دور داشت که تعطیلی اردوگاه مجاهدین خلق به منزله بالا رفتن ضریب امنیتی عراق خواهد بود. گروهک منافقین فعاليت‌هاى جاسوسى و اطلاعاتى زيادى با صدام داشته و هنوز هم با وجود خلع سلاح توسط آمريکايى‌ها در رفتار سياسى خود دست از خشونت برنداشته و تهدیدی داخلی به شمار می رود. ضمن اینکه نارضایتی ایران از بقای این گروهک نیز خود عاملی دیگر برای کاهش ضریب امنیتی عراق خواهد بود چرا که ایران در سال های پس از صدام حسین بازیگری مهم در منطقه و عراق بوده و تعامل با تهران می تواند روزهای مطمئن تری را برای عراق رقم بزند.

مطابق گفته های نخست‌وزير عراق، مجاهدین خلق ديگر اجازه ماندن در عراق را ندارد. موضع آمریکا نیز  موید همین دیدگاه است و به همین دلیل به نظر می رسد رویکرد اتحادیه اروپا در دفاع از حقوق سیاسی این گروهک، دخالت عملی چندانی در این تصمیم نداشته و شاید جز تاخیر انداختن در اجرای تصمیم، ثمری دیگر برای مجاهدین نداشته باشد.

البته وجود گرایش های متفاوت در قبال این گروه و نیز پیگیری های حقوقی و بین المللی منافقین تا اندازه ای موجب پيچيده ‌تر شدن قضیه شده است. اتحاديه اروپا اين گروه را از فهرست سازمان‌هاى تروريستى حذف کرده است ولی مقامات سیاسی عراق و نیز دولت آمریکا، منافقین را يکى از معدود برگه ‌هاى چانه ‌زنى در برابر ايران مى‌دانند که می توان بهره های فراوانی از آن برد.

به هر روی ماندن منافقين در عراق به اراده آمريکايى‌ها بستگى دارد. آمریکا می تواند سرنوشت منافقین را تا حد امکان به تغییر رفتار و انعطاف پذیری دیپلماتیک تهران منوط سازد و از آن به عنوان یک سرمایه مطلوب جهت اعمال فشار و بهره وری از ایران استفاده کند.

اگرچه نگاه آمریکا به حیات سیاسی و نظامی این گروهک در خاک عراق تنها در این تفسیر خلاصه نمی شود و به امنیت کلی عراق و ساماندهی فعالیت های سیاسی در این کشور بستگی دارد، اما بهره برداری از آن به مثابه کارتی در برابر ایران امری اجتناب ناپذیر است؛ تا جایی که برخی کارشناسان رویکرد آمریکا را به نفع تهران و نشانه ای از تصمیم واشنگتن برای نزدیک شدن به تهران و تصمیم اوباما برای مذاکره مستقیم با ایران ارزیابی کرده اند.

جواد  ماه‌زاده

نویسنده خبر


نظر شما :