کسينجر: سرخوردگى از مديريت امريکا شايع شده است
هنرى کسينجر، وزير امور خارجه اسبق امريکا در مقالهاى در روزنامه ایندیپندت تصريح کرد، سرخوردگى از مديريت ایالات متحده امريکا در سراسر جهان شايع شده است.
هنرى کسينجر، وزير امور خارجه اسبق امريکا در مقالهاى در روزنامه ایندیپندت تصريح کرد، سرخوردگى از مديريت ایالات متحده امريکا در سراسر جهان شايع شده است.
هنری کسینجر در این مقاله نوشت، با اينکه دولت جديد امريکا براى به دست گرفتن زمام امور در کاخ سفيد در بحبوحه بحرانهاى شديد مالى و بينالمللى آماده مىشود، ممکن است بحث درباره اينکه ماهيت به شدت به هم ريخته سيستم بينالمللى فرصتى منحصر به فرد براى ايجاد يک ديپلماسى خلاق ايجاد کند، عاقلانه نباشد. اين فرصت شامل يک تناقض ظاهرى است. از يک سو، فروپاشى اقتصادى ضربهاى بزرگ به موقعيت امريکا وارد آورده است. در حالى که اغلب اثبات شده است که قضاوتهاى سياسى امريکا جنجالبرانگيز بودهاند که يکى از آنها اين امر بوده است که دستورالعمل امريکا براى نظم مالى جهانى به طور کلى بدون مشکل بوده است.
کسينجر در ادامه اين مقاله نوشت، اما اکنون سرخوردگى از مديريت امريکا در سراسر جهان شايع شده است. همزمان وسعت اين افتضاح اين امر را براى بقيه جهان غيرممکن ساخت که بيش از اين در سايه برترى ایالات متحده يا ناکامىهاى آن پناه بگيرند. هر کشورى بايد کمک خود را براى بحران شايع دوباره ارزيابى کند. تمام کشورها در منتهى درجه خود به دنبال مستقل کردن خودشان خواهند بود در شرايطى که منجر به اين فروپاشى شد و در عين حال هر کشور مجبور خواهد بود تا با اين واقعيت که در وضعيتهاى دشوار آن مىتواند فقط با يک اقدام مشترک فرماندهى شود.
حتى بزرگترين کشورها نيز با کاهش منابع روبرو خواهند شد و هر کدام بايد مجددا اولويتهاى ملى خود را تعريف کنند. يک نظم بينالمللى در صورتى پديدار خواهد شد که نظام اولويتهاى هماهنگ به وجود آيند و در صورتى که اولويتهاى مختلف نتوانند با هم سازگار شوند اين نظم بينالمللى به طور فاجعهآميزى متلاشى خواهد شد.
حضيض نظام مالى بيناللملى با بحران سياسى در سراسر جهان همزمان شد. تا کنون بدين اندازه تغييرات بزرگ در يک زمان در نقاط مختلف جهان رخ نداده بود و اين تغييرات از طريق ارتباطات سريع قابل دستيابى شد.
کسينجر در ادامه تصريح می کند، بحرانهاى مالى و سياسى در واقع بسيار به هم نزديک هستند نسبتا به اين دليل که در دوران شکوفايى اقتصادى فاصلهاى بين سازمان اقتصادى و سياسى جهان به وجود آمد. جهان اقتصاد جهانى شده است. موسسات آن يک دسترسى جهانى دارند و با اين شعارها عمل کردهاند که يک بازار جهانى خود تنظيم را ايجاد کرد. فروپاشى مالى اين سراب را در معرض ديد گذاشت. اين امر غياب نهادهاى جهانى براى جلوگيرى از شوک و تغيير اين روند را به اثبات رساند.
به ناچار هنگامى که افکار آسيب ديده به نهادهاى سياسى خود روى آوردند اين امر اساسا به وسيله سياستهاى داخلى انجام مىشود نه ملاحظات نظم جهاني. در پايان سيستمهاى سياسى و اقتصادى مىتوانند تنها به يکى از دو صورت زير هماهنگ شوند، یا با ايجاد سيستم نظم دهنده سياسى بينالمللى با همان دستاوردهاى اقتصاد جهانى يا با کاهش واحدهاى اقتصادى به يک اندازه قابل مديريت به کمک ساختارهاى سياسى موجود که احتمالا به يک سياست بازرگانى جديد منجر مىشود و شايد با واحدهاى منطقهاى باشد.
هنری کسینجر در این مقاله نوشت، با اينکه دولت جديد امريکا براى به دست گرفتن زمام امور در کاخ سفيد در بحبوحه بحرانهاى شديد مالى و بينالمللى آماده مىشود، ممکن است بحث درباره اينکه ماهيت به شدت به هم ريخته سيستم بينالمللى فرصتى منحصر به فرد براى ايجاد يک ديپلماسى خلاق ايجاد کند، عاقلانه نباشد. اين فرصت شامل يک تناقض ظاهرى است. از يک سو، فروپاشى اقتصادى ضربهاى بزرگ به موقعيت امريکا وارد آورده است. در حالى که اغلب اثبات شده است که قضاوتهاى سياسى امريکا جنجالبرانگيز بودهاند که يکى از آنها اين امر بوده است که دستورالعمل امريکا براى نظم مالى جهانى به طور کلى بدون مشکل بوده است.
کسينجر در ادامه اين مقاله نوشت، اما اکنون سرخوردگى از مديريت امريکا در سراسر جهان شايع شده است. همزمان وسعت اين افتضاح اين امر را براى بقيه جهان غيرممکن ساخت که بيش از اين در سايه برترى ایالات متحده يا ناکامىهاى آن پناه بگيرند. هر کشورى بايد کمک خود را براى بحران شايع دوباره ارزيابى کند. تمام کشورها در منتهى درجه خود به دنبال مستقل کردن خودشان خواهند بود در شرايطى که منجر به اين فروپاشى شد و در عين حال هر کشور مجبور خواهد بود تا با اين واقعيت که در وضعيتهاى دشوار آن مىتواند فقط با يک اقدام مشترک فرماندهى شود.
حتى بزرگترين کشورها نيز با کاهش منابع روبرو خواهند شد و هر کدام بايد مجددا اولويتهاى ملى خود را تعريف کنند. يک نظم بينالمللى در صورتى پديدار خواهد شد که نظام اولويتهاى هماهنگ به وجود آيند و در صورتى که اولويتهاى مختلف نتوانند با هم سازگار شوند اين نظم بينالمللى به طور فاجعهآميزى متلاشى خواهد شد.
حضيض نظام مالى بيناللملى با بحران سياسى در سراسر جهان همزمان شد. تا کنون بدين اندازه تغييرات بزرگ در يک زمان در نقاط مختلف جهان رخ نداده بود و اين تغييرات از طريق ارتباطات سريع قابل دستيابى شد.
کسينجر در ادامه تصريح می کند، بحرانهاى مالى و سياسى در واقع بسيار به هم نزديک هستند نسبتا به اين دليل که در دوران شکوفايى اقتصادى فاصلهاى بين سازمان اقتصادى و سياسى جهان به وجود آمد. جهان اقتصاد جهانى شده است. موسسات آن يک دسترسى جهانى دارند و با اين شعارها عمل کردهاند که يک بازار جهانى خود تنظيم را ايجاد کرد. فروپاشى مالى اين سراب را در معرض ديد گذاشت. اين امر غياب نهادهاى جهانى براى جلوگيرى از شوک و تغيير اين روند را به اثبات رساند.
به ناچار هنگامى که افکار آسيب ديده به نهادهاى سياسى خود روى آوردند اين امر اساسا به وسيله سياستهاى داخلى انجام مىشود نه ملاحظات نظم جهاني. در پايان سيستمهاى سياسى و اقتصادى مىتوانند تنها به يکى از دو صورت زير هماهنگ شوند، یا با ايجاد سيستم نظم دهنده سياسى بينالمللى با همان دستاوردهاى اقتصاد جهانى يا با کاهش واحدهاى اقتصادى به يک اندازه قابل مديريت به کمک ساختارهاى سياسى موجود که احتمالا به يک سياست بازرگانى جديد منجر مىشود و شايد با واحدهاى منطقهاى باشد.
نظر شما :