نشست دوحه و پیامدهای آن
محور مقاومت تقویت خواهد شد
نشست یک روزه دوحه که روز جمعه برگزار شد، در خود پیامهای گوناگونی داشت که بررسی کردن آنها در این مجال نشان دهنده شروع مرحله تازهای در تعاملات منطقهای است؛ تعاملاتی که میتواند آینده منطقه را رقم زده و چارچوبهای تازه را در منطقه نشان دهد.
نشست یک روزه دوحه که روز جمعه برگزار شد، در خود پیامهای گوناگونی داشت که بررسی کردن آنها در این مجال نشان دهنده شروع مرحله تازهای در تعاملات منطقهای است؛ تعاملاتی که میتواند آینده منطقه را رقم زده و چارچوبهای تازه را در منطقه نشان دهد. این نشست در حالی برگزار شد که برخی از کشورهای بزرگ عربی تا زمان برگزاری آن با اتخاذ موضعی انفعالی در برابر حمله رژیم اسرائیل به غزه، خود را در ردیف این رژیم قرار داده بودند و برخی از کشورها نیز با محکوم کردن این حمله، خود را برای مراحل بعدی ماجرا آماده کردند.
دعوت امیر قطر در روزهای نخست حمله از کشورهای عرب برای تشکیل نشست اضطراری سران جهت بررسی آن با پاسخ سرد کشورهای قدرتمند و تاثیرگذار این اتحادیه مانند مصر و عربستان مواجه شده بود و تنها کشورهای عرب موفق شدند در قالب وزرای خارجه اتحادیه در قاهره نشستی را تشکیل داده و خواستار پایان درگیری شوند.
نتیجه این نشست کاملا مشخص بود، در آن مصر به عنوان کشور خط مقدم نه حاضر بود به اسرائیل جهت پایان دادن به تجاوزها و کشتار مردم غزه فشار وارد کند و دولت آمریکا نیز که آخرین هفتههای حضور خود در قدرت را میگذراند در کنار اسرائیل قرار داشت و از کشورهای عربی میخواست تصمیم سختی علیه این رژیم اتخاذ نکنند. این روند باعث شد تا در سومین هفته از درگیری نخستوزیر قطر به نمایندگی از برخی از کشورهای منطقه و اسلامی، ابتدا پیشنهاد تشکیل اجلاس سران عرب را در دوحه بدهد که این امر در همان ابتدا با مخالفت مصر و عربستان مواجه شد و رئیس جمهور مصر هم برای رایزنی با شاه سعودی راهی ریاض شد تا در این زمینه مواضع مشترکی را اتخاذ و از مشارکت کشورهای عربی در آن خودداری کنند.
این باور که به زودی مقاومت در غزه شکست خواهد خورد و اسرائیل به عنوان طرف پیروز میتواند شرایط خود را به کشورهای منطقه تحمیل کند عاملی بود تا مصر و عربستان از آمدن به دوحه خودداری کرده و با بهانه کردن نشست روسای اتحادیه عرب در کویت در روز دوشنبه راه را برای وارد آمدن آخرین ضربات بر پیکر مقاومت مهیا کنند.
این نکته که رژیم اسرائیل ناچار است پیش از آمدن باراک اوباما در کاخ سفید باید جنگ تمام شود، به عقل تحلیلگران کوته فکر منطقه هم میرسید و این در حالی بود که نشست در روز دوشنبه و قطعا پس از اعلام دولمتردان صهیونیست مبنی بر پایان جنگ و اعلام آتشبس یکجانبه برگزار میشد.
با دعوت دولت قطر، نشست دوحه از نشستی عربی به نشستی اسلامی تبدیل شد. ایران، سنگال، ترکیه، اندونزی و برخی از دیگر کشورهای اسلامی نمایندگان خود را به دوحه فرستادند تا نشست از عربیت حالتی اسلامی به خود بگیرد و این بدترین انتظاری بود که مصر و عربستان انتظار آن را داشتند. چرا که این دو کشور، مساله فلسطین را مسالهای عربی فرض کرده و آن را اسلامی نمیدانند و از این رو نقشآفرینی ایران در این مورد را برنمیتابند.
نشست دوحه با این سازوکارها آغاز شد و نشان داد که علیرغم باورهای موجود نزد مصر و عربستان، شرکتکنندگان آن اندازه توانایی دارند که بتوانند شرایط را تحت تاثیر خود قرار دهند، به گونهای که نشست وزرای خارجه عرب که در کویت برگزار شد، تحتالشعاع آن قرار گرفت و عملا به محاق رفت. چرا که بیشتر کشورهای عربی در دوحه گرد آمده و تنها برخی از آنها نمایندگان خود را به کویت فرستاده بودند.
نشست دوحه با تمام حاشیههایی که داشت برای مقاومت اسلامی بسیار مفید بود، چرا که به جای اعضای تشکیلات خودگردان فلسطین این رهبران مقاومت بودند که خود را از سوریه به دوحه رساندند و زبان مردم فلسطین شدند و این نخستین جرقهای بود که در آن آقای عباس به زیر سوال رفت.
محمود عباس که دوران ریاستش بر تشکیلات خودگردان فلسطین هفتهای است تمام شده به دلیل ترس از مرگ سیاسی، گفت که نمیتواند در این نشست مشارکت داشته باشد و این عالیترین نمونه از چگونگی در سلطه ماندن عباس است.
سخنان نخستوزیر قطر پس از اتمام این نشست در مصاحبه خبری با خبرنگاران خود گویای بسیاری از مسایل پشت پرده بود، مسایلی که عمق شکاف را میان کشورهای عربی میرساند.
عدم مشارکت امارات متحده عربی در این نشست به بهانه شرکت ایران، نیامدن امیر کویت به بهانه برگزاری نشست وزرای خارجه اتحادیه در این کشور، سخنان جانبدارانه عمرو موسی دبیرکل اتحادیه عرب و انتقاد وی از سیاستهای قطر، عدم حضور سران و نمایندگان کشورهای مصر، عربستان، تونس، اردن و مجمعالجزایر بحرین و در برابر شرکت 12 کشور عربی دیگر این اختلاف را آشکار میکند که اصولا دو نوع تفسیر در منطقه وجود دارد.
این تفاسیر که گویای برداشت هر یک از کشورهای مشارکت کننده است، تفسیر اول که خواهان سازش با اسرائیل با ازبین رفتن محورهای مقاومت است و دیگری که عملا پس از جنگ 33 روزه شکل گرفته و این نکته را میرساند که آنها نیز به این باور رسیدهاند که تنها راه مقابله با رژیم اسرائیل اسرائیل تکیه بر مقاومت است.
تصمیمهایی که در این نشست گرفته شد نیز ابعاد دیگر آن را مشخص میکند؛ در حالی که مصر و عربستان به دنبال سازش عربی با اسرائیل هستند و حتی سوریه نیز وارد این دور شده بود و آمریکاییها امیدوار بودند که بتوانند اعراب و اسرائیل را با هم بر علیه ایران متحد کنند، تصمیمهای گرفته شده در این نشست، مساله سازش را برای سالها به تعویق انداخت و این پیروزی بزرگی است که محور مقاومت به دست آورد.
رژیم اسرائیل برای برقراری کوچکترین روابط با هر کشور عربی ارزش بسیاری قائل بوده و به شدت مواظب هستند تا این روابط از بین نرود.
قطر که میزبان دفتر اقتصادی این رژیم در دوحه است از تعطیلی این دفتر خبر داد و موریتانی نیز که روابط دیپلماتیک با این رژیم دارد اعلام کرد که به این روابط پایان خواهد داد، سوریه که با وساطت ترکها مذاکراتی را با این رژیم آغاز کرده بود از قطع این مذاکرات خبر داد. تمام این موارد میتواند برای این رژیم گران تمام شده و عملا آنچه این رژیم از کنفرانس آناپولیس تا به امروز از برای خود در بعد سیاسی اندوخته بود بر باد رفت و این رژیم باید از صفر شروع کند، البته با توجه به این نکته که دیگر نمیتواند همه وزرا و یا رهبران و نمایندگان آنها را زیر یک سقف با خود گرد آورد.
مشارکت ایران در نشست دوحه اما ماجرای دیگری دارد. بدون شک تشکیل نشست دوحه بدون چراغ سبز ایران و مشارکت برخی از رهبران عربی در آن نیز خارج از روابط و سفارشات ایران نبوده است.
مشارکت ایران نشان داد آنچه که رژیم صهیونیستی و آمریکا برای ایجاد احادی میان اعراب و این رژیم علیه ایران صورت گرفته باد هوا بود و موقعیت سیاسی ایران قویتر از آن است که بتوان آن را به این سادگی از میدان به در کرد. نشست دوحه محور مقاومت در منطقه را تایید کرد و باعث شد تا این باور در منطقه شکل جدیدی به خود گرفته و از موضع برتر سخن بگوید، کما آنکه مشارکت ایران میتواند ترس بی جهتی را که آمریکا و اسرائیل از ایران در میان کشورهای عربی به وجود آورده است از بین برده و راه را برای تعامل بیشتر ایران و کشورهای اسلامی و عربی فراهم کند.
تاثیرات نشست دوحه در آیندهای نزدیک بیشتر خود را نشان خواهد داد و برخی از سران عرب که ناآگاهانه میپنداشتند که موضع این نشست ضعیف خواهد بود، در این آینده تاوان سنگینی بابت آن پرداخت خواهند کرد.
سخنان شنبهشب مبارک رئیس جمهور مادامالعمر مصر در مورد عقبنشینی ارتش عبری از غزه را میتوان نخستین بازتاب این نشست دانست و باید منتظر پیامدهای بعدی بود.
دعوت امیر قطر در روزهای نخست حمله از کشورهای عرب برای تشکیل نشست اضطراری سران جهت بررسی آن با پاسخ سرد کشورهای قدرتمند و تاثیرگذار این اتحادیه مانند مصر و عربستان مواجه شده بود و تنها کشورهای عرب موفق شدند در قالب وزرای خارجه اتحادیه در قاهره نشستی را تشکیل داده و خواستار پایان درگیری شوند.
نتیجه این نشست کاملا مشخص بود، در آن مصر به عنوان کشور خط مقدم نه حاضر بود به اسرائیل جهت پایان دادن به تجاوزها و کشتار مردم غزه فشار وارد کند و دولت آمریکا نیز که آخرین هفتههای حضور خود در قدرت را میگذراند در کنار اسرائیل قرار داشت و از کشورهای عربی میخواست تصمیم سختی علیه این رژیم اتخاذ نکنند. این روند باعث شد تا در سومین هفته از درگیری نخستوزیر قطر به نمایندگی از برخی از کشورهای منطقه و اسلامی، ابتدا پیشنهاد تشکیل اجلاس سران عرب را در دوحه بدهد که این امر در همان ابتدا با مخالفت مصر و عربستان مواجه شد و رئیس جمهور مصر هم برای رایزنی با شاه سعودی راهی ریاض شد تا در این زمینه مواضع مشترکی را اتخاذ و از مشارکت کشورهای عربی در آن خودداری کنند.
این باور که به زودی مقاومت در غزه شکست خواهد خورد و اسرائیل به عنوان طرف پیروز میتواند شرایط خود را به کشورهای منطقه تحمیل کند عاملی بود تا مصر و عربستان از آمدن به دوحه خودداری کرده و با بهانه کردن نشست روسای اتحادیه عرب در کویت در روز دوشنبه راه را برای وارد آمدن آخرین ضربات بر پیکر مقاومت مهیا کنند.
این نکته که رژیم اسرائیل ناچار است پیش از آمدن باراک اوباما در کاخ سفید باید جنگ تمام شود، به عقل تحلیلگران کوته فکر منطقه هم میرسید و این در حالی بود که نشست در روز دوشنبه و قطعا پس از اعلام دولمتردان صهیونیست مبنی بر پایان جنگ و اعلام آتشبس یکجانبه برگزار میشد.
با دعوت دولت قطر، نشست دوحه از نشستی عربی به نشستی اسلامی تبدیل شد. ایران، سنگال، ترکیه، اندونزی و برخی از دیگر کشورهای اسلامی نمایندگان خود را به دوحه فرستادند تا نشست از عربیت حالتی اسلامی به خود بگیرد و این بدترین انتظاری بود که مصر و عربستان انتظار آن را داشتند. چرا که این دو کشور، مساله فلسطین را مسالهای عربی فرض کرده و آن را اسلامی نمیدانند و از این رو نقشآفرینی ایران در این مورد را برنمیتابند.
نشست دوحه با این سازوکارها آغاز شد و نشان داد که علیرغم باورهای موجود نزد مصر و عربستان، شرکتکنندگان آن اندازه توانایی دارند که بتوانند شرایط را تحت تاثیر خود قرار دهند، به گونهای که نشست وزرای خارجه عرب که در کویت برگزار شد، تحتالشعاع آن قرار گرفت و عملا به محاق رفت. چرا که بیشتر کشورهای عربی در دوحه گرد آمده و تنها برخی از آنها نمایندگان خود را به کویت فرستاده بودند.
نشست دوحه با تمام حاشیههایی که داشت برای مقاومت اسلامی بسیار مفید بود، چرا که به جای اعضای تشکیلات خودگردان فلسطین این رهبران مقاومت بودند که خود را از سوریه به دوحه رساندند و زبان مردم فلسطین شدند و این نخستین جرقهای بود که در آن آقای عباس به زیر سوال رفت.
محمود عباس که دوران ریاستش بر تشکیلات خودگردان فلسطین هفتهای است تمام شده به دلیل ترس از مرگ سیاسی، گفت که نمیتواند در این نشست مشارکت داشته باشد و این عالیترین نمونه از چگونگی در سلطه ماندن عباس است.
سخنان نخستوزیر قطر پس از اتمام این نشست در مصاحبه خبری با خبرنگاران خود گویای بسیاری از مسایل پشت پرده بود، مسایلی که عمق شکاف را میان کشورهای عربی میرساند.
عدم مشارکت امارات متحده عربی در این نشست به بهانه شرکت ایران، نیامدن امیر کویت به بهانه برگزاری نشست وزرای خارجه اتحادیه در این کشور، سخنان جانبدارانه عمرو موسی دبیرکل اتحادیه عرب و انتقاد وی از سیاستهای قطر، عدم حضور سران و نمایندگان کشورهای مصر، عربستان، تونس، اردن و مجمعالجزایر بحرین و در برابر شرکت 12 کشور عربی دیگر این اختلاف را آشکار میکند که اصولا دو نوع تفسیر در منطقه وجود دارد.
این تفاسیر که گویای برداشت هر یک از کشورهای مشارکت کننده است، تفسیر اول که خواهان سازش با اسرائیل با ازبین رفتن محورهای مقاومت است و دیگری که عملا پس از جنگ 33 روزه شکل گرفته و این نکته را میرساند که آنها نیز به این باور رسیدهاند که تنها راه مقابله با رژیم اسرائیل اسرائیل تکیه بر مقاومت است.
تصمیمهایی که در این نشست گرفته شد نیز ابعاد دیگر آن را مشخص میکند؛ در حالی که مصر و عربستان به دنبال سازش عربی با اسرائیل هستند و حتی سوریه نیز وارد این دور شده بود و آمریکاییها امیدوار بودند که بتوانند اعراب و اسرائیل را با هم بر علیه ایران متحد کنند، تصمیمهای گرفته شده در این نشست، مساله سازش را برای سالها به تعویق انداخت و این پیروزی بزرگی است که محور مقاومت به دست آورد.
رژیم اسرائیل برای برقراری کوچکترین روابط با هر کشور عربی ارزش بسیاری قائل بوده و به شدت مواظب هستند تا این روابط از بین نرود.
قطر که میزبان دفتر اقتصادی این رژیم در دوحه است از تعطیلی این دفتر خبر داد و موریتانی نیز که روابط دیپلماتیک با این رژیم دارد اعلام کرد که به این روابط پایان خواهد داد، سوریه که با وساطت ترکها مذاکراتی را با این رژیم آغاز کرده بود از قطع این مذاکرات خبر داد. تمام این موارد میتواند برای این رژیم گران تمام شده و عملا آنچه این رژیم از کنفرانس آناپولیس تا به امروز از برای خود در بعد سیاسی اندوخته بود بر باد رفت و این رژیم باید از صفر شروع کند، البته با توجه به این نکته که دیگر نمیتواند همه وزرا و یا رهبران و نمایندگان آنها را زیر یک سقف با خود گرد آورد.
مشارکت ایران در نشست دوحه اما ماجرای دیگری دارد. بدون شک تشکیل نشست دوحه بدون چراغ سبز ایران و مشارکت برخی از رهبران عربی در آن نیز خارج از روابط و سفارشات ایران نبوده است.
مشارکت ایران نشان داد آنچه که رژیم صهیونیستی و آمریکا برای ایجاد احادی میان اعراب و این رژیم علیه ایران صورت گرفته باد هوا بود و موقعیت سیاسی ایران قویتر از آن است که بتوان آن را به این سادگی از میدان به در کرد. نشست دوحه محور مقاومت در منطقه را تایید کرد و باعث شد تا این باور در منطقه شکل جدیدی به خود گرفته و از موضع برتر سخن بگوید، کما آنکه مشارکت ایران میتواند ترس بی جهتی را که آمریکا و اسرائیل از ایران در میان کشورهای عربی به وجود آورده است از بین برده و راه را برای تعامل بیشتر ایران و کشورهای اسلامی و عربی فراهم کند.
تاثیرات نشست دوحه در آیندهای نزدیک بیشتر خود را نشان خواهد داد و برخی از سران عرب که ناآگاهانه میپنداشتند که موضع این نشست ضعیف خواهد بود، در این آینده تاوان سنگینی بابت آن پرداخت خواهند کرد.
سخنان شنبهشب مبارک رئیس جمهور مادامالعمر مصر در مورد عقبنشینی ارتش عبری از غزه را میتوان نخستین بازتاب این نشست دانست و باید منتظر پیامدهای بعدی بود.
نظر شما :