حمله به سفارتخانه‌ها جایگزین دیپلماسی عقیم

۱۴ دی ۱۳۸۷ | ۱۵:۴۰ کد : ۳۵۹۶ اخبار اصلی
نویسنده خبر: جواد ماه‌زاده
تعدی به سفارتخانه انگلیس، تهدید سفارتخانه‌های سوئیس و اردن و اعتراض به سفارتخانه‌های فرانسه و عربستان و دفتر حافظ منافع مصر و... نشان‌دهنده نقاط چالش برانگیزی است که ایران در سال‌های گذشته با آنان مواجه شده و بعضا به بن‌بست دیپلماتیک برخورده است.
حمله به سفارتخانه‌ها جایگزین دیپلماسی عقیم
در یک و دو سال اخیر چه تحولاتی در داخل و چه تغییراتی در فضای بین المللی مرتبط با ایران اتفاق افتاده که برخی سفارتخانه های حاضر در ایران چندین بار دستخوش هجوم، اعتراض و تهدید قرار گرفته اند؟
 
پاسخ به این پرسش مروری بر سیاست خارجی و تشریح مناسبات میان دولی ایران را می طلبد. تعدی به سفارتخانه انگلیس، تهدید سفارتخانه های سوئیس و اردن و اعتراض به سفارتخانه های فرانسه و عربستان و دفتر حافظ منافع مصر و... نشان دهنده نقاط چالش برانگیزی است که ایران در سال های گذشته با آنان مواجه شده و بعضا به بن بست دیپلماتیک برخورده است.
 
در شرایطی که ماه های گذشته اخباری مربوط به راه اندازی دفتر حافظ منافع ایالات متحده و یا گشایش سفارتخانه های ایران و مصر در دو کشور به گوش می رسید و برخی سفرهای پرحاشیه اما بی سروصدا از سوی ایران به آمریکا و مصر، این احتمال را قوت می بخشید، موانع قابل پیش بینی و تکرارشونده ای اجازه پیشرفت در این مسیر را سلب می کرد و هر کدام را به شرط و شرایطی بیرونی منوط می کرد.
 
همه چیز در سیاست خارجی ایران و همه چیز در جریان گفتگوهای غرب با ایران در سال های اخیر به یک موضوع ختم می شود و آن قدرت یافتن این کشور به صورت مستقل و با تکیه بر پیشرفت فناوری هسته ای است. بدبینی، شماتت و تنبیهات غرب در قبال ایران در سه سال گذشته رشدی سرطانی داشته و توقف ناپذیر جلوه کرده است.
 
آخرین حلقه های فشار غرب بر ایران نیز کشورهای عربی و همسایه ایران بوده اند و بهانه های کافی نیز در این میان در اختیار همسایگان قرار گرفته است. ارائه سیمای تهدیدآمیز از ایران حتی موجب شد تا تحریم نشست همسایگان افغانستان در پاریس در دستور کار تهران قرار گیرد. از سوی دیگر موضع انتقادی ایران در برابر توافقنامه امنیتی بغداد – واشنگتن به نتیجه دلخواه منجر نشد و اعتراض جمهوری اسلامی به طرح صلح عربی و پایان مناقشات اعراب و اسرائیل نیز به همین ترتیب موجب شکاف میان طراحان و پیش برندگان طرح نشده و آینده ای نامعلوم را پیش رو گذارده است.
 
درواقع معادلات منطقه ای و فرامنطقه ای که ایران در حال بازنگری و یا خواستار ایفای نقش در آنها بوده، به اندازه ای پیچیده و دور از ذهن جلو رفته و مسیری مجزا را در پیش گرفته است که خواه ناخواه از نقش جمهوری اسلامی ایران در آن معادلات کاسته و تاثیرگذاری این کشور را بر تصمیم گیری های کوتاه مدت و بلند مدت خاورمیانه ای تقلیل داده است. حمایت های بی چون و چرای آمریکا از همسایگان ایران (افغانستان، پاکستان، عراق، ترکیه و آذربایجان و اعراب حاشیه خلیج فارس) روز به روز از نیاز آنان به مبادلات اقتصادی و سیاسی با ایران می کاهد و نگاه آنها را معطوف سمتی دیگر می سازد. همچنین است طرح صلح عربی و احتمال حل و فصل اختلافات میان سوریه و اسرائیل که در صورت تحقق، به حد قابل توجهی از هژمونی ایران در منطقه کاسته و آن را در موقعیت انفعال و ناگزیری قرار خواهد داد.
 
شاید در پیش بینی های غرب از آینده خاورمیانه و به ویژه رفتار ایران بعد از دور افتادن از دیپلماسی فعال و تاثیرگذار، بروز تحرکات خشونت آمیز و واکنش های تهاجمی نیز جایی داشته باشد. عموما تاریخ کشورهای خاورمیانه نشان داده است که بستگی های ایدئولوژیکی، آرمان های ملی گرایانه و شوونیستی، ضدیت با نفوذ فرهنگی بیگانه و احساس کمبود و عقب ماندگی در برابر دنیای غرب، زمینه ساز بروز رفتارهای آنارشیستی و شکل گیری و قوت یافتن بنیادگرایی و افراط گرایی دینی و ملی بوده است.
 
سابقه چنین گرایش هایی به وفور در افغانستان، پاکستان، عراق، عربستان و جمیع کشورهای عربی طی دهه های گذشته وجود داشته و در هر یک از نقاط به تاسیس فرقه ها و گروه ها، تعمیق ایدئولوژی محوری و بنیادگرایی و یا پیوندهای پان عربیستی و... انجامیده است. بنابراین این مسئله که غرب پیش بینی تقویت چنین گرایشاتی را در ایران نیز داشته باشد چندان دور از ذهن نمی نماید.
 
جمهوری اسلامی ایران در سه دهه ای که از انقلاب و تغییر سمت سیاست های داخلی و خارجی اش می گذرد، روندی پرفراز و نشیب اما با محوری معین را در قبال جهان خارج در پیش گرفته است. رسیدن به ایرانی قدرتمند، مستقل و موثر در منطقه – به سان ادوار قبل – اما حاوی نگره شیعی و نظریه حاکمیت دینی، پس از دوران جنگ تحمیلی در حال تحقق و پیوستن به واقعیت بود که پاره ای اشتباهات و ضعف ها در پیش بینی ها موانعی را فی الفور در برابر آن قرار داد و سدهایی مستحکم مقابل خود دید؛ تا جایی که حالا احتمال رسیدن به آن نقطه را بسیار تنزل داده و اگر نگوییم غیر ممکن، دیرممکن ساخته است. کشورهای همسایه حاضر به اشتباهی دوباره در قبال ایران نیستند و به هر ترتیب از استیلای این کشور بر منطقه جلوگیری می کنند؛ حتی اگر مجبور باشند اختلافات دیرینه را با اسرائیل مرتفع سازند و حضور آمریکا و فرهنگ غرب را در جای جای منطقه پذیرا شوند.
 
در صورت تداوم این وضعیت، ایران بیش از هر چیز گفتگو و دیپلماسی هایی عقیم مانده و بی ثمر را تجربه خواهد کرد. هر قدر نیاز منطقه به تعامل با ایران کاهش یابد و هر قدر از ایجاد ارتباط با این کشور منع شوند و مایحتاج خود را اعم از انرژی و امنیت و... از طرق دیگر حاصل کنند، فضاهای محدودتری را برای دیپلماسی در اختیار ایران قرار خواهند داد. در زمانی که کشورهای متنفذ عربی چون عربستان، اردن و مصر و دیگر کشورها موضعی یکسان در قبال موضوع فلسطین اتخاذ می کنند و پیروی از نظریه برون مرزی ایرانی را مغایر با صلح عربی مدنظر خویش تلقی می کنند، احتمال نتیجه بخش بودن دیپلماسی ایرانی درباره فلسطین و گرد آوردن کشورهای اسلامی برای اعمال فشار بر اسرائیل، ضعیف و ضعیف تر شده و بنابراین مجبور به اتخاذ روش هایی برای پر کردن خلا دیپلماسی می شود.
 
درواقع حمله به سفارتخانه هایی که همراه سیاست خارجی و پیشنهادهای بین المللی و منطقه ای ایران نیستند، بدیلی برای دیپلماسی است. این سنخ اعتراضات صرفا به معنی حرکاتی نمادین به نمایندگی از افکار عمومی نیست بلکه در سطحی بالاتر واکنشی به بن بست گفتگوها و فقدان تاثیرگذاری از طریق دیپلماسی است تا بتواند اگر نه به همان میزان اما در درجه پایین تری صدای مخالف را هم به گوش برساند. زمانی که رایزنی و تلاش در جهت اجماع حول یک موضوع بی نتیجه می ماند، صدایی هم از طرف مخالف به گوش نمی رسد؛ حال آنکه با اختیار کردن روش های نمادین خشونت آمیز و اعتراضی می توان سری در میان سرها داشت و صدای خود را به گوش ها رساند.
 
سفارتخانه ها نمایندگان سیاسی کشورها و حامل دیدگاه های آنان در کشورهای میزبان هستند. بنابراین هر حرکتی که به تهدید آنان منجر شود، به معنی اعتراض علیه سیاست های آنان و درواقع پیش بردن نوعی گفتگوی اعتراضی خواهد بود. قرارگیری ایران در موقعیتی که فرصت دیپماسی فعال و بانفوذ را از آن سلب کرده و روز به روز در تنگنای سیاسی بیشتری قرار می گیرد احتمال اتخاذ این روش را برای جبران کاستی ها و محدودیت ها بیشتر و بیشتر می سازد.
 
امروز پاره ای از کشورهای عربی دخیل در تصمیم سازی های منطقه ای و نیز بازیگران درجه یک اروپایی که علیه ایران اقدام به موضع گیری و تصمیم گیری می کنند، دارای سفارتخانه هایی ناامن هستند و فردا ممکن است بر تعداد سیبل هایی که خشونت ناشی از دیپلماسی عقیم ایرانی را تاب می آورند افزوده شود.
جواد  ماه‌زاده

نویسنده خبر


نظر شما :