کفتار، کرکس، جغد

۱۴ دی ۱۳۸۷ | ۱۵:۴۰ کد : ۳۵۹۴ اخبار اصلی
شعرى از احمد پورنجاتى در وصف مظلوميت کودکان غزه
کفتار، کرکس، جغد

احمد پورنجاتی

غزه!
دخترک معصوم.
سیه‌چشم، میان باریک، گندمگون!
با رقه شرقی نگاهت، در واپسین درنگ انتظار،
میلاد «کلمه» را نوید می‌داد
و لبان بی‌رنگ «مریم باکره» را جلا می‌بخشید!
قهقهه جاری در پس‌کوچه‌های ناصره و نابلس،
پژواک سرمستی کودکان تو بود،
به پیشواز «مسیح»!
اما رمز این حصار وحشی سنگ‌ها را،
آیا کسی هست – حتما باید باشد – که بداند؟!
پس چرا ناگهان، زهدان سترون تاجران ننگ، تراوید؟!
«دروازه‌ها» باز شد، برای عبور «آذوقه‌های مرگ»!
سفره بگشایید!
به هرکس سهمی خواهد رسید، درخور و شایسته:
یک «بمب خوشگل و مامانی» برای تو!
به پاس هدیه تولد مسیح.
یک «جام خون» برای دروازه‌بان!
به پاس گشودن راه عبور.
یک «آروغ بزرگ» برای هرچه کنفرانس، شورای امنیت، سازمان ملل!
یک «ناز شست» برای عمو سام!
که چه شرمنده می‌کند، هر بار در ضیافت صلح!
پس، سهم ما؟!
یک «پاکت پروپیمان»، انواع خاکساری و منت‌پذیری و دعا!
به پاس این همه آیین مرثیه، غوغای تعزیه فریاد انتقام!
آیا کسی از قلم افتاد؟
سری بی‌کلاه ماند؟
آری، وامانده «صلح»!
بازنده هماره بازار «جنگ» و «ننگ».
غزه!
دخترک معصوم!
آیا «عطای» این سفره را به «لقایش» خواهی بخشید؟
این «سفره» نیست که:
کفتار می‌درد؛
کرکس لاشه می‌برد،
جغد ناله و فغان سر می‌دهد!
و «تو»؟

( ۲ )

نظر شما :