جنگ چهارم هند وپاکستان
پوست موز ارتش پاکستان زير پاى دولت زردارى-گيلانى
يادداشتى از مراد ويسى، کارشناس مسائل خاورميانه
ارتش پاکستان به يک جنگ جديد با هند براى بازگشت قدرتمندانه به عرصه قدرت سياسى در اسلام آباد نياز دارد. اگر جنگ ممکن نشد و يا خطرناک تشخيص داده شد، تنش نظامى و درگيرى هاى محدود مرزى نيز مىتواند بهترين شرايط و زمينه براى احياى قدرت ارتش پاکستان باشد. جنگ به ارتش فرصت مى دهد تا سياستمداران طرفدار محدود کردن نقش و جايگاه ارتش در اداره کشور را وادار به سکوت يا عقب نشينى کند.
ژنرال هاى قدرتمند پاکستانى از رويدادهاى يکسال اخير پاکستان و محدود شدن قدرت نظاميان و سياستمداران حامى و وابسته به نظاميان و به قدرت رسيدن سياستمداران ليبرال و به طور خاص حزب مردم بهشدت ناراضى و خشمگين هستند و تنش با هند را فرصتى براى احياى قدرت ازدست رفته يا محدود شده ارتش مى دانند.
دايره و دامنه قدرت نظاميان پاکستانى پس از به قدرت رسيدن حزب مردم، روز به روز محدودتر شده و يک تنش نظامى با هند مى تواند ارتش و نظاميان رابار ديگر به بازيگران اول در اسلام آباد تبديل کند. سال گذشته در همين موقع و پيش از بازگشت و ترور بوتو، ارتش هم رياست جمهورى را بهواسطه حضور پرويز مشرف در اين سمت در اختيار داشت و هم دولت و پارلمان و نخست وزيرى و اکثر دولت هاى ايالتى تحت فرمان سياستمداران وابسته به ارتش بودند.اما ظرف يک سال گذشته ارتش احساس کرده که نه تنها رياست جمهورى، پارلمان و دولت را از دست داده بلکه با دولتى روبرو است که به خود جرات داده بخش سياسى سازمان اطلاعات ارتش(ISI) را منحل کند. حزب مردم به معناى دقيق کلمه با نظاميان پاکستان پدرکشتگى دارد و نظاميان نيز اين را مى دانند، زيرا اين نظاميان بودند که در سال 1979 ذوالفقار على بوتو موسس حزب مردم و نخست وزير وقت را اعدام کردند و اکنون نيز حزب مردم اگر جرات نمى کند که کل ارتش را متهم به ترور بى نظير بوتو کند حداقل در متهم کردن محافلى در درون ارتش به سازماندهى و اجراى اين ترور ترديد نمى کند.
در چنين شرايطى وقايع تروريستى بمبئى و افزايش تنش ها با هند بيش از هر فرد و نهاد ديگرى به نفع ارتش پاکستان است .ارتش پاکستان طراح و سازمانده حملات بمبئى بوده باشد يا نباشد و به طور مستقيم يا غير مستقيم در آن دخالت داشته باشد يا نداشته باشد، برنده اصلى اين تحولات بوده است.
ژنرال هاى پاکستانى استراتژيست هاى ماهر و دور انديشى هستند وبيش از همه مى دانندکه تنش هاى اخير هند و پاکستان فرصتى طلايى براى بازگشت قدرتمندانه ارتش است و نبايد در استفاده از آن ترديد کرد. دولت زردارى و يوسف گيلانى نيز در اسلام آباد چه بخواهد و چه نخواهد تا حدود زيادى مجبور است که در چارچوب بازى ارتش جلو برود.
ارتش در حال مقابله کردن با يک تهديد خارجى است و به وسط ميدان آماده است و مردم نيز نخواهند پذيرفت که دولت درصدد محدود کردن يا تضعيف ارتش برآيد.
حملات بمبئى يعنى افزايش تنش بين هند و پاکستان و افزايش تنش بين دو کشور يعنى نقل و انتقالات گسترده تجهيزات و نيرو به مرزها و مطرح شدن ارتش پاکستان به عنوان اميد اول کشوروملت در برابر تهديد و احتمال تجاوز خارجي. از امروز به بعد به هر ميزان که تنش بين هند و پاکستان افزايش يابد، ميدان براى بازگشت نظاميان به عرصه تصميم گيرى و قدرت سياسى فراهم تر وزمان براى اجراى سياست هاى دولت و موفقيت حزب مردم در اداره کشور از دست خواهد رفت و خود نظاميان نيز با بزرگ نشان دادن تهديد ومصاحبه هاى پشت سرهم ژنرال ها در حال گرفتن ميدان از سياستمداران هستند.
امروز براى ارتش پاکستان وژنرال هاى قدرتمندى که در ستاد ارتش در پايگاه هوايى چکلالا در حومه روالپندى نشسته اند، تنش و درگيرى و جنگ محدود براى ارتش پاکستان هم تاکتيک است و هم استراتژى، هم دفاع است و هم حمله. هم براى مجبور کردن دولت زردارى به دست کشيدن از سياست هاى تهاجمى اش در برابر ارتش و وادار کردن آن به انفعال و هم استراتژيک است براى تنظيم دوباره سياست هاى پاکستان در برابر هند و افغانستان توسط ارتش که به اعتقاد نظاميان سنگ زيرين و هميشگى دفاع از منافع ملى پاکستان هستند و نه سياستمدارانى که مى آيند و مى روند.
درست به همين دليل جنگ چهارم هند و پاکستان پس از جنگ هاى 1948، 1965 و 1971 مى تواند پوست موز نظاميان زير پاى دولت نوپاى حزب مردم و رييس جمهور تازه به قدرت رسيده اى چون زردارى باشد.
نظر شما :