پایان آتش بس میان اسراییل و حماس
کودک نارسی که میمیرد
يادداشتى از کريم جعفرى در مورد پایان آتش بس میان اسراییل و حماس
امروز آتش بس میان رژیم اسراییل و جنبش مقاومت اسلامی حماس در نوار غزه به پایان می رسد. این آتش پس شش ماهه که از حدود دو ماه پیش و با حملات ارتش رژیم صهیونیستی به غزه و شهادت رزمندگان مقاومت فلسطینی تقریبا شکست خورده می نمود، در حالی فردا در پیمان نانوشته ای به کار خود پایان می دهد که هم رهبران جنبش حماس ادامه آن را در شرایط کنونی بی فایده می دانند و هم مقامات رژیم اسراییل بر دامنه تهدید خود افزوده و یادآور شده که می تواند در صورت پایان آتش بس به غزه حمله کرده و آن را اشغال کند.
این آتش بس که در پی حملات خونین ارتش عبری به غزه و پاسخ های موشکی مقاومت و با برقرار شدن توازن ترس و با وساطت مصری ها برقرار شد، توسط حماس به عنوان توافق آرام سازی و نه آتش بس خوانده شده و به نظر می رسد که مصری ها در برقراری آن بسیار ضعیف ظاهر شدند. هفته گذشته عاموس گلعاد ژنرال احتیاط اسراییلی که از طرف ایهود اولمرت نخست وزیر مستعفی مامور برقراری آتش بس و همچنین تبادل اسرا است، با سفر به مصر تلاش کرد عمر سلیمان رئیس سازمان اطلاعات این کشور را راضی کند تا با مذاکره با رهبران حماس و دیگر گروه های مقاومت، به این آتش بس ادامه داده و آن را برای حداقل شش ماه دیگر تمدید کنند. این اتفاق در حالی می افتد که مقامات سیاسی رژیم اسراییل در آستانه انتخابات پارلمانی، با هدف قرار دادن عزه، تلاش دارند نظر افکار عمومی این رژیم را به دست آورند. در این میان می توان چند نکته مهم را از سه دیدگاه مورد بررسی قرار داد، موضع اول به دیدگاه مصری ها، دوم به طرف اسراییل باز می گردد و نکته دوم هم به دیدگاه حماس و دیگر گروه های مقاومت در نوار غزه؛ برای روشن تر شدن مواضع، هر سه مورد را به صورت جداگانه بررسی می کنیم.
بدون شک این آتش بس طفل نارسی بود که به اصرار طرف مصری زودتر از موعد به دنیا آمد تا بلکه این کشور و دستگاه دیپلماسی آن بتواند همچنان حضور خود را در عرصه سیاسی فلسطین حفظ کند. مصری ها که پس از ماه ها رایزنی و دید و بازدیدهای سیاسی توانسته بودند نظر هر دو طرف را برای آتش بس جلب کنند؛ امروز نیز مصری ها تلاش دارند در همین راستا گام بردارند، اما اقدام پیشین آنها برای آتش بس چیزی نبود که طرف فلسطینی را راضی کند، بر اساس توافق قرار بود گذرگاه های نوار غزه باز بوده و رفت و آمد در آنها جریان داشته باشد، اما از همان روزهای ابتدایی، طرف اسراییلی نه تنها به این امر تن در نداد، بلکه خود مصری ها هم حاضر به گشودن گذرگاه رفح نشدند و تقریبا محاصره غزه همچنان ادامه یافت. از جانب دیگر مصری ها به دلیل رفتار خود با حماس و رجحان دادن فتح به آن و همچنین حملات گاه و بیگاه به این جنبش امروز در موقعیتی نیستند که بتوانند بر حماس جهت پذیرش آتش بس فشار بیاورند و دیگر آنکه آنها ابزار اجرایی کردن این آتش بس را هم ندارند.
در بعد دیگر ماجرا اسراییل قرار دارد. این رژیم که از زمان روی کار آمدن حماس در فلسطین، باریکه غزه را به عنوان مقر این جنبش در محاصره گرفته و حملات خونینی را هم به این نقطه کرده، بر خلاف حرف های سیاسیونش، به شدت مشتاق برقراری آرامش با حماس در غزه است. موشک های دست ساز فلسطینی ها که از میانه انتفاضه دوم راهی سرزمین های اشغالی 1948 شد، امروز به آن درجه از پیشرفت در برد و تخریب رسیده که باعث وحشت سران این رژیم شود. موشک هایی که هر روز بر دامنه توسعه آن افزوده شد و در برخی موارد گروه های فلسطینی با وارد کردن موشک های دقیق و برد بلند، توانسته اند توازن ترس را تا آن اندازه افزایش دهند که شهر مهم عسقلان در ساحل مدیترانه هم ناامن شود. اینکه وزیر جنگ اسراییل و دیگر مقامات این رژیم مدعی اند در هر لحظه توان حمله و اشغال این باریکه را دارند، باز هم به نظر حرف گزافه ای است. نزدیک به چهار سال از خروج ارتش عبری از غزه می گذرد و در این مدت گروه های مختلف مقاومت موفق شده اند خود را از هر نظر مسلح کرده و آماده رویارویی با ارتش اسراییل هستند.
جنبش حماس نیز پس از درگیری با عناصر فتح در این باریکه و غلبه بر آن توانست نفوذ خود را به صورت تدریجی بر تمام ارکان آن گسترش داده به گونه ای که امروز بسیاری از افرادی که برای رژیم اسراییل کار اطلاعاتی کرده و خبرچین محسوب می شدند، جرأت سربرآوردن ندارند. در بعد دیگر ماجرا گردان های عزالدین قسام نیز در طول دو سال گذشته و با بهره گیری از امکاناتی که از جریان محمد دحلان در اختیار گرفت؛ توانست دامنه جذب نیرو و همچنین آموزش های خود را به شدت افزایش داده و با همکاری با برخی از گروه های مقاومت و تقسیم نوار غزه به خطوط پدافندی جداگانه؛ راه را برای مقابله بهتر با نظامیان مهاجم اسراییلی هموار کنند. در حملاتی که در طول دو سال گذشته صورت گرفته، نظامیان اسراییلی به صراحت اعتراف کرده اند قدرت رزمندگی فلسطینی ها بیشتر شده و آنها کاملا حرفه ای می جنگند. قدرت ناشناخته ای که حماس در غزه فراهم کرده و تجربه ای که دولت فعلی از تهاجم کورکورانه به لبنان در سال 2006 کسب کرده، دست به دست هم داده تا آنها در مواجه با این باریکه احتیاط بیشتری به خرج داده و بی گدار به آب نزنند؛ چرا که این رژیم به هیچ عنوان ظرفیت یک ناکامی دیگر نظامی را ندارد. بنابراین اشتیاق این رژیم برای برقراری آرامش بیش از آنچه تهدید می کند است.
اما طرف سوم در این ماجرا حماس است که از روزی که قدرت را به دست گرفته همواره تحت شدیدترین فشارها بوده است. حماس نیز تمایل به آتش بس دارد و این علی رغم آن چیزی است که رهبران این جنبش مانند خالد مشعل می گویند. حماس و دیگر گروه های فلسطنی حاضر در باریکه هر چند آماده رویارویی نظامی هستند، اما وضعیت فعلی حاکم بر غزه آنها را ناچار می کند جهت بهبود وضع معیشت مردم که حدود دوماه است در محاصره شدید هستند، تن به آتش بس دهند. حماس برای آتش بس دو شرط اساسی دارد: نخست آنکه گذرگاه های غزه در هیچ شرایطی بسته نشود و موضوع آزادی سرباز اسیر اسراییلی خارج از این توافق مورد بررسی قرار گیرد. در حالی که مقامات اسراییلی می خواهند آتش بس را به آزادی گلعاد شالیت مرتبط کنند، حماس نمی خواهد تن به این امر دهد و آزادی اسرا را در مقابل آزادی شالیت می خواهد. حماس به خوبی به این مهم واقف است که آتش بس فعلی هیچ دردی را از مردم غزه دوا نخواهد کرد و باید به فکر سازوکارهای جدیدی در این مورد بود.
آتش بس امروز به پایان می رسد و باید منتظر عکس العمل طرفین ماند و دید که آنها چه اقدامی انجام خواهند داد، هر چند به نظر می رسد آتش بسی که با این شرایط برقرار شود، هیچ منفعتی برای فلسطینی ها ندارد و آنها مرگ در جنگ را بر مرگ گرسنگی ترجیح می دهند. کودک نارس آتش بس امروز خواهد مرد و آیا مصری ها طفل نارس دیگری را برای بار دوم در دامن فلسطینی ها خواهند گذاشت؟
نظر شما :