آينده رهبرى کردهاى عراق:

فقدان طالبانى، بسترى براى رهبرى عام بارزانى

۲۰ آذر ۱۳۸۷ | ۲۰:۱۷ کد : ۳۳۹۰ اخبار اصلی
يادداشتى از مراد ويسى
فقدان طالبانى، بسترى براى رهبرى عام بارزانى
بحث دوران پس ازطالبانى بين کردهاى عراق کليد خورده و آغاز شده است. طى ساعات گذشته برخى منبع خبرى مدعى حذف جلال طالبانى از رهبرى اتحاديه ميهنى کردستان عراق شدند. خبرى که بلافاصله توسط سخنگوى اتحاديه ميهنى و نيز ناظم دباغ نماينده اين حزب در تهران بشدت تکذيب شد.
چنين خبرى به طور منطقى نمى توانست درست باشد زيرا طالبانى هنوز در اوج اقتدار سياسى و حزبى و محبوبيت است. در درون اتحاديه ميهنى هنوز حرف اول و آخر را طالبانى مى زند ومنتقدان درون حزبى وى در شرايطى نيستند که قادر باشند بر رهبرى وى خدشه جدى وارد نمايند. حتى با شيخوخيت و دور انديشى طالبانى براى ايجاد اجماع و توافق بين عراقى ها درجريان امضاى توافقنامه با امريکا، احترام سياستمداران عراقى نيز به او فزونى يافته است.
 
با اين وجود اگر از زاويه احترام به طالبانى به عنوان يکى از دوستان خونگرم و ديرينه ايران و ايرانى ها فراتر رويم واز نگاه واقعگرايى سياسى به شايعات اخير درباره سلامت وى ورهبرى اش براتحاديه ميهنى بنگريم، با توجه به بيمارى قلبى طالبانى و کهولت سن وى، جانشينى طالبانى مساله اى بسيار مهم و راهبردى است. بود و نبود طالبانى براى تمامى کردهاى عراق از زاويه حفظ وزن کردها در معادلات آينده عراق و جلوگيرى از کاهش نقش و جايگاه کردها در فرايند رايزنى و چانه زنى و اتخاذ تصميم گيرى هاى کلان کشور، براى حکومت اقليم کردستان و حزب دمکرات از زاويه آينده رهبرى کردهاى عراق، براى اعضا وکادرهاى ارشد اتحاديه ميهنى از زاويه تعيين رهبرى جديد در غياب رهبرى کاريزماتيک وعدم برترى قاطع نامزدهاى جانشينى طالبانى بر يکديگر، براى تمامى عراقى ها از زاويه يافتن رييس جمهورى جديد براى جانشينى رييس جمهورى پخته و با تدبير چون طالبانى و حتى براى کشورهاى ذى نفوذ در معادلات عراق از زاويه تنظيم روابط شان با اتحاديه ميهنى، کردها و دولت و حکومت عراق مهم و حائز اهميت است.
 
طالبانى اکنون يکى از دو ضلع رهبرى کردهاى عراق است. در تقسيم کارى سازمان يافته، بارزانى در جايگاه رييس اقليم کردستان مواضع خاص و خالص و بدون سانسور و ملاحظه کردها را اتخاذ مى کند و طالبانى به عنوان رييس جمهور عراق نقش مشارکت کردها در سطوح راهبردى و عالى حکومت عراق را ايفا مى کند. خروجى اين تقسيم کار، صراحت کلام بارزانى در ابراز نظريات و ديدگاه هاى کردها و ادبيات مصلحت جويانه ونرم تر طالبانى است.
 
امااگر روزى طالبانى نباشد، مساله اول، تعيين رهبرى جديد براى اتحاديه ميهنى وحتى آينده اين تشکل در غياب طالبانى خواهد بود. تمايل شخص طالبانى، انتخاب رهبرى امروزى تر، جا افتاده تر در محافل سياسى عراق و معتبرتر نزد محافل بين المللى است. دکتربرهم صالح معاون کنونى دبير کل اتحاديه ميهنى و معاون اقتصادى نخست وزير عراق فرد مورد نظر طالبانى است زيرا وى که طى سالهاى مبارزه عليه صدام در خارج از کشور و در حال تحصيل بوده در سال هاى پس از سقوط حکومت بعث و با حمايت طالبانى همواره يکى از سهم هاى کليدى کردها در دولت مرکزى را اشغال کرده است.
 
با اين وجود جريانى ديگر در درون اتحاديه که در دوران مبارزه عليه صدام در درون کشور حضور داشته و حضور پر رنگى در مبارزه مسلحانه و تحمل جنگ و آوارگى داشته، با رهبرى برهم صالح چندان موافق نيست. کسرت رسول ديگر معاون دبير کل ونوشيروان مصطفى عضو برجسته دفتر سياسى دو شخصيت برجستهاى هستند که اين تفکر را در درون حزب نمايندگى مى کنند. کسرت رسول هم اکنون مهمترين نماينده اتحاديه ميهنى در حکومت محلى ائتلافى با بارزانى ها در اربيل است و سمت جانشينى رييس اقليم (مسعود بارزانى) را برعهده دارد. اما نوشيروان مصطفى سال ها است که ديگر در سايه قرار گرفته است.
 
 گفته مى شود وى رهبرى کودتاى درون حزبى چند سال پيش در درون دفتر سياسى اتحاديه عليه طالبانى را برعهده داشته است. آنگونه که در محافل کردى شمال عراق شايع است اين شبه کودتا با صدور بيانيه انتقادى تعدادى از اعضاى دفتر سياسى اتحاديه عليه طالبانى شروع شد اما با حمايت مسعود بارزانى رهبر حزب دمکرات از رقيب ديرينه اش (طالبانى) ناکام ماند. به هر حال نوشيروان مصطفى اکنون فاقد نقشى پر رنگ در تحولات کردستان و عراق استاما نمى توان وى را بدون نفوذ بر کادرهاى حزبى خواند. اگر طالبانى رهبرى جديد را در دوران حيات خود تعيين کند شانس برهم صالح بيشتر خواهد بود و اگر رهبرى جديد بعد از مرگ طالبانى انتخاب شود، تبانى کادرهاى عملياتى عليه برهم صالح و جلوگيرى از تعيين وى به عنوان دبير کل جديد محتمل خواهد بود.
 
مهم تر آنکه صرف نظر از اينکه چه کسى جانشين طالبانى در رهبرى اتحاديه ميهنى شود، فرض محتمل تر، تضعيف موقعيت اتحاديه ميهنى نسبت به حزب دمکرات کردستان به رهبرى مسعود بارزانى در رهبرى عمومى کردهاى عراق خواهد بود. کاريزماى شخصى و سوابق ممتد مبارزاتى و فعاليت سياسى طالبانى به وى اجازه داده بود تا تحت لواى رهبرى جريانات روشنفکرى و نو انديش، رهبرى ملا مصطفى بارزانى رهبر فقيد کردهاى عراق بر حزب دمکرات را زير سوال ببرد و پس از شکست کردها در مبارزات مسلحانه 1975، حزب اتحاديه ميهنى را در انتقاد از مشى رهبرى و مبارزاتى ملا مصطفى تاسيس کند وآن را تا مرزرقابت نسبتا برابر با حزب دمکرات ارتقا دهد.
 
 مسعود بارزانى نيز عليرغم اختلافات ديرينه اش با طالبانى و حتى جنگ داخلى 5 ساله کردها( 1993-1998) موفق نشد که بر نقش و جايگاه طالبانى سايه افکند و در آستانه سقوط صدام، با فريز کردن اختلافات ديرينه به اتحاد راهبردى با اتحاديه ميهنى و شخص طالبانى مبادرت ورزيد که کماکان اين اتحاد ادامه دارد. البته در غياب طالبانى ممکن است شرايط براى هضم تدريجى اتحاديه ميهنى در حزب دمکرات و يا افول تدريجى آن فراهم گردد و زمينه براى رهبرى عام مسعود بارزانى در ساختار رهبرى کردهاى عراق فراهم گردد. از طرف ديگربدون ترديد اين تحولات براى کشورهايى نظير ايران نيز که ساليان متمادى و در سه دهه اخير با رهبرى موازى طالبانى-بارزانى در عراق تعامل داشته اند، شايان توجه خواهد بودو بازتنظيم سياست هاى ايران در قبال شمال عراق را ضرورى خواهد ساخت. موضوعى که از هم اينک نيز مى تواند بخشى جدى از آينده نگرى ايران درقبال تحولات عراق و کردهاى عراق را به خود اختصاص دهد.

نظر شما :