ملاقات مدرس با خلیفه عثمانی
خلیفه عثمانی که آوازه رشادت و فعالیت و قوه بیان مدرس را شنیده بود و اساسا سلاطین عثمانی بعد از برخورد به مرحوم سید جمالالدین اسدآبادی همدانی ، همیشه در مقام نزدیکی با علماء ایرانی و شیعه بوده و در واقع سید جمالالدین دیگری را در بین ایرانیان جستجو میکردند ، لذا در مقام ملاقات آن سید جلیل برآمد و با وسایل معموله وقت ملاقات معین کردند ؛ و مدرس به حضور خلیفه بار یافت . در آن موقع قاضی القضاه که بزرگترین مقام روحانی در دولت عثمانی بود حاضر بوده است. اهمیت این مقام در کشور عثمانی به حدی است که مکرر قاضیالقضاه حکم قتل خلیفه را صادر کرده و به دست ولیعهد عثمانی اجرا شده است که تاریخ مراتب را حکایت دارد .
بعد از تعارفات معموله ، اول قاضی القضاه شروع به مذاکره نموده و قضیه اتحاد اسلامی و تشکیلات حزب "اتفاق و ترقی" را که شعبهای هم در ایران داشتند مورد بحث قرار میدهد.
مرحوم مدرس ، لزوم اتحاد اسلامی را تأیید و منتهای آمال خود معرفی و از وجود شعبه "حزب اتفاق و ترقی" و مرام آن اظهار بیاطلاعی مینماید.
قاضی شرحی از مضار وجود دولتهای کوچک اسلامی که به تنهایی قادر به حفظ خود در مقابل دول مسیحی نیستند اظهار و بیانات مفصلی از منافع تشکیل یک دولت معظم دول اسلامی مینماید و منتظر مشاهده تأثیر سخنان خود در مدرس میشود.
مرحوم مدرس قسمت اول را تأیید و قسمت ثانی را هم غیرعملی میداند و میفرماید که چنین دولتی ممکن نیست تشکیل شود مگر به تصدی "حضرت علی بن ابیطالب علیهالسلام جد گرامی من" زیرا در زمان خلفاء ثلاثه راشدین اولیه هم با انجام از خود گذشتگی که در مدت تصدی خود ابراز داشتهاند باز بین مردم عرب و نژادهای دیگر از قبیل ، ایرانی ، مصری ، قبطی و ترک قواعد ملل غالب و مغلوب حکمفرما گردید. فقط حضرت امیر علیهالسلام بود که خواست تمام مسلمانان را به یک نظر نگریسته یعنی عرب را بر سایر اقوام ترجیح ندهد و خلافت دنیایی اسلامی تشکیل دهد، که فورا قوم عرب به دسایسی از قبیل جنگ جمل و صفین و نهروان با او مقاومت کرده و مانع پیشرفت و نهضتش شدند . آیا حضرت قاضیالقضاه از نژاد ترک یا نژادهای دیگر انتظار بیشتری از قوم عرب دارد یا مقصود استعمار سایر ملل جهان است ؟
سلطان محمد پنجم خلیفه عثمانی که حریف را پر زور دید برای اینکه کار به جای باریک نرسد ، در مذاکرات دخالت میکند و آزادی و تجدد و اختلاف بین مشروطه و استبداد را مورد گفتگو قرار میدهد و میگوید ملت ایران هنوز زود است که به مشروطه نائل شود . به دلیل آنکه اختلاف عقیده مردم ، علاوه بر اینکه مانع پیشرفت امور کشور شده اساسا امنیت را هم در سراسر ایران مختل کرده است.
مدرس در جواب میگوید ، دولت مشروطه ما پیشرفت شایانی کرده است. تشکیلات اداری خود را اصلاح کرده که از آن جمله تأسیس پستخانه است که با تمام ملل دنیا مستقیما ارتباط حاصل کرده و هیچ دولتی در داخله ما دیگر پستخانه ندارد و ناچار است مراسلات و مراجعات سیاسی خود را به پستخانه ما رجوع و خودش فقط برای امور سیاسی شخصی خود پیک سیاسی داشته باشد ولی حق ندارد به نام ارسال مرسولات اتباع خود یک شعبه رسمی پستی و در واقع اداره جاسوسی هم داشته باشد. اعلیحضرت سلطان تصدیق خواهند فرمود که امور کشوری الاهم فالاهم دارد. ایجاد پستخانه مربوط با ملل عالم فوقالعاده مهم و در کشور حکم شریان و اعصاب را در بدن انسان دارد ، بدیهی است متدرجا به رفع نواقص دیگر خود اقدام خواهیم کرد . و کشور ما ابدا از طرف ایرانیان عدم رضایت و ناامنی نسبت به مشروطه ندارد و این همسایگان هستند که به واسطه حفظ موازنه سیاست خودشان یا تحصیل و تأمین منافع و یا به طمع خاک ما این تشبئات را ایجاد و دامن میزنند !
کلیه مطالب فوق کنایه و نسبت به دولت عثمانی بود زیرا عثمانیها ضمن قراردادهایی که با چهار دولت معظم اروپایی : "انگلیس" ، "فرانسه" ، "ایتالیا" و "آلمان" منعقد کرده بودند ، برای آنان حق تأسیس پستخانه قائل شده بودند و تا زمان تشکیل دولت ترکیه جدید این رسم در کلیه کشورهای وسیع عثمانی برقرار بود.
صدر اعظم عثمانی پرنس سعید حلیم پاشا ، مقاومت و معارضه شدید مدرس را با سلطان مشاهده کرد و خلیفه خود را در مشت توانای پسر خلیفه روز غدیر مغلوب و بی چاره یافت ! برای خلط مبحث صحبت را به قوای نظامی کشید و گفت خوب است نظامیان "عجم" مثل نظامیان دولت عثمانی بشود .
این بیان دو نکته باریک داشت ، یکی آنکه دولت عجم نگفت ، زیرا دولت عثمانی برای هیچ دولت و تشکیلات اسلامی غیر از خودشان رسمیت واقعی قائل نبودند ، دیگر اینکه در کلمه عجم قصد اهانت داشته ، چه یکی از معانی بعیده عجم حیوان بی زبان و یا زبان بسته است .
مدرس فورا متوجه گردیده و گفت: جناب صدر اعظم اولا از حال به بعد از استعمال کلمه عجم خودداری فرمائید . زیرا این کلمه با معنی موهنی که دارد بر غیر عرب عنادا اطلاق شده و ایرانیان و اتراک و تاتار را به قصد اهانت ، عدهای از اعراب متعصب "عجم" گفتهاند. ما و شما مشترکا مورد همین اهانت هستیم و دیگر آنکه اگر مقصود شما از عجم ایران است ، باید دولت ایران بفرمائید ، اما راجع به اصل مطلب اگر ما موفق شدیم قلوب تمام ملل عثمانی و ملت ایران را متحد نمائیم به مراتب بر اتحاد لباس و قشون ترجیح دارد !
همین مباحثه باعث شد که در قرارداد جدید ترکیه مقید شده که از کلمه عجم و عثمانی متقابلا خودداری شود.
نظر شما :