اقتضائات زیست در جهان مدرن

خاورمیانه، کرد‌ها و نوروز

۲۷ اسفند ۱۴۰۳ | ۲۰:۰۰ کد : ۲۰۳۱۷۶۱ اخبار اصلی خاورمیانه
محمدعلی دستمالی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: از جنگ جهانی نخست بدین سو، کرد‌ها همواره گوش به فرمان رهبران احزاب مختلفی بوده‌اند که به آن‌ها وعده‌های طلایی داده و خود را پیشمرگ و جانفدای ملت و خلق نامیده‌اند. اما در جهان امروز و در شرایطی که هر روستای دورافتاده‌ی کُردی در ایران و عراق و ترکیه و سوریه هم، چند جوان فارغ التحصیل ارشد و دکترا دارد و اغلب چوپان‌ها و دروگران هم گوشی هوشمند در دست دارند و از جام جهان بین اینترنت، دنیا را به راحتی نظاره می‌کنند، نمی‌توان با همان شیوه‌های مرسوم، اهمیت خودآگاهی مردم کُرد را نادیده گرفت و برای آن‌ها تصمیم‌گیری کرد.
خاورمیانه، کرد‌ها و نوروز

محمدعلی دستمالی، کارشناس مسایل سیاسی ترکیه و کردها

دیپلماسی ایرانی: کرد‌ها در شرایطی آتش نوروز را برافروخته و به نوای دهل پای می‌کوبند که احزاب و جریانات سیاسی کُردی، هنوز هم حاضر نیستند خیل هوادران خود را جدی بگیرند و از الزامات آینده و روز نو با آن‌ها سخن بگویند. تکرار گفتمان قهرمان‌سازی از یک سو و مظلوم نمایی از دیگر سو، باعث شده که توصیف و تحلیل مبارزات کرد‌ها در هر دو قرن بیستم و بیست و یکم، همواره در مدار تکرار بماند. توصیف ابعاد مختلف پرونده‌ی کُردی، تبدیل به معادله‌ای شده که گویی قرار است اجزای آن، همواره به یک شکل ثابت توصیف شوند و با چند بسامد و کلیدواژه‌ی مکرر مواجه شویم: «مظلومیت کردها»، «مبارز و سیاستمدار و پیشمرگ قهرمان»، «دیگری»، «استثمار»، «تقدیر تاریخی»، «آمریکا و اروپای بی‌وفا»، «یگانه دوستی به نام کوه» و «مهاجرت».

اما دست کم از نوروز پارسال تا اواخر اسفند امسال، جهان، خاورمیانه و کرد‌ها وضعیتی را از سر گذراندند که ضرورت برخی تغییرات جدی را نمایان کرد. تغییراتی که البته بستر ذهنی اولیه‌ی آن‌ها، نه خروجی و حاصل تجدیدنظر رهبران و سیاستمداران، بلکه پیامد تحولات بزرگ جهان و منطقه است. بگذارید به چند مثال عینی و آشکار اشاره کنم تا بتوانم مقصود اصلی را بیان کنم. 

در سالی که گذشت؛ شاهد چنین تحولات و رویداد‌هایی بودیم:

۱. در ترکیه، تحول نوینی در جریان فعالیت گروه‌های سیاسی کُردی روی نداد و با وجود تلاش گسترده کرد‌های اسلامگرا، کرد‌های چپ و برخی کرد‌های ملی گرا، نهاد‌های نزدیک به پ. ک. ک، همچنان محوریت اصلی رویداد‌ها را به خود اختصاص دادند. عبدالله اوجالان رهبر پ. ک. ک، در بیست و ششمین سالگرد دستگیری‌اش، نامه‌ای منتشر کرد و از رفقایش خواست؛ این دو فرمان را اجرا کنند: بر زمین نهادن سلاح و اعلام انحلال حزب. اوجالان در آن نامه، از دو موضوع مهم دیگر نیز سخن به میان آورد: بی‌معنا شدن تداوم فعالیت پ. ک. ک و همچنین بی‌فایده بودن الگو‌های ساختاری و اجرایی مستقل، فدرال یا خودگردان برای کرد‌ها.

۲.  اتفاق مهم دیگر، در شمال سوریه روی داد. مظلوم عبدی یا شاهین کوبانی، به عنوان فرمانده «قسد» (نیرو‌های سوریه دموکراتیک) و مهمترین چهره در میان مبارزین کُرد سوری، با جولانی دیروز و احمد الشرع امروز پشت میز نشست و با امضای یک توافق نامه، قبول کرد که نیرو‌های مسلح تحت امر او در ارتش سوریه ادغام شوند، حاکمیت سیاسی و امنیتی سه منطقه از هم گسسته‌ی کردستان سوریه و همچنین میادین نفتی و دروازه‌های گمرکی و فرودگاه، تحت کنترل دولت دمشق باشد.

۳. در انتخابات پارلمان اقلیم کردستان عراق، باز هم حزب دموکرات کردستان به رهبری مسعود بارزانی و حزب اتحادیه‌ی میهنی کردستان به رهبری خانواده‌ی طالبانی، بیشترین آراء را به دست آوردند، حزب تغییر یا جنبش گوران به عنوان مهمترین جریان انتقادی و نوین کرد‌های اقلیم، عملاً در ورطه‌ی شکست و افول افتاد، حزب نسل نو به رهبری شهسوار عبدالواحد که نه از بستر مبارزات حزبی و سیاسی، بلکه اصطلاحاً به شیوه‌ی چتربازان وارد دنیای سیاست شده بر رده‌ی سوم احزاب اقلیم کردستان‌ایستاد، احزاب اسلامگرا بخشی از آرای خود را از دست دادند و برخی از تنش‌های سیاسی و مالی بین کرد‌ها و دولت مرکزی عراق هم ادامه پیدا کرد. اما از همه عجیب‌تر، این بود که چند ماه از انتخابات گذشته اما در‌های پارلمان هنوز باز نشده و فقط یک نشست تشریفاتی برای تحلیف نمایندگان برگزار شده و هیچ توافقی درباره‌ی تعیین رئیس اقلیم و نخست وزیر و حکمرانی محلی به دست نیامده است. 

با این وجود، افرادی که به عنوان نماینده‌ی پارلمان انتخاب شده‌اند، حقوق بالای خود را دریافت می‌کنند و آب از آب تکان نخورده است. در سالی که سپری کردیم، پسر ماجراجوی مام جلال طالبانی یعنی بافل، در کمپین‌های انتخاباتی بار‌ها با حرکات نمایشی و تیشرت‌های تنگ عضله نما و لگدزدن زیر میکروفون، توجه مردم را به سوی خود جلب کرد و هنوز هم سکان حزب را به شکل میراثی و خانوادگی در دست دارد، پسران کوسرت رسول و دیگر مقامات حزب طالبانی چند پله بالاتر رفتند، محمد حاجی محمود رهبر قدیمی حزب شیوعی، ویلای برادرش را با آر. پی.جی مورد هدف قرار داد و با کلی هزینه و ولخرجی، آقازاده برومند خودش را به عنوان نماینده به پارلمان فرستاد و در اربیل نیز، علاوه بر نسل میانی پسران خاندان بارزانی یعنی مسرور و منصور و نیچیروان و دیگران، حالا نوه‌های کاک مسعود یعنی آرین و ادریس و دیگران، سری در میان سر‌ها درآورده و در اغلب مراسم‌ها، بر کرسی‌های ردیف اول می‌نشینند و در بسیاری از سفر‌های خارجی نیز حضور مکرر دارند.

۴. درباره‌ی وضعیت کرد‌ها در ایران، به چند نکته‌ی کوتاه می‌توان اشاره کرد. در دوران رئیس جمهور قبلی، جایی برای عرض اندام نخبگان سیاسی کُرد نبود. ولی در دوران پزشکیان، زمینه‌ی نسبی و کم رمقی برای حضور کرد‌ها در پست‌های سیاسی نیز فراهم شد. با این حال، وزیر و سفیری از بین آنان انتخاب نشد و در مورد چهره‌های دیگر نیز باید گفت؛ انتخاب‌ها بسیار محدود، محتاطانه، بده بستانی و کم اثر بوده است. به موازات این وضعیت سیاسی، در حوزه‌ی اجتماعی و اقتصادی، هنوز هم کردستان، کرمانشاه و ایلام، از استان‌هایی هستند که با بالاترین میزان بیکاری، فقر و محرومیت روبرو هستند، معضل کولبری همچنان لاینحل مانده است و در حوزه‌ی نهاد‌های مدنی و مشارکت اجتماعی نخبگان هم، اتفاق‌امیدبخش مهمی روی نداده است.

بیاییم به چهار تابلوی بالا، از زاویه‌ای دیگر بنگریم. بیاییم به جای این که برای بیان وضعیت زیست کرد‌ها در منطقه، سراغ شگون و مرارت جغرافیا و تقدیر تاریخی و عبارات و متهمین و محکومین قبلی برویم، از دریچه‌ای دیگر بدین موضوع بنگریم. هدف از دعوت به این نگاه جدید، ‌از یادبردن جفا و خطای نگرش «دیگری پندار» و «دیگری ساز» حکومت‌هایی نیست که کرد‌ها با آن‌ها در ارتباطند. نه. هدف این است که به مجال و‌ایستگاه و فرصت تازه‌ای بیاندیشیم که «جوامع کُردی» منطقه، لااقل یک بار، به جای حکومت‌ها، با نخبگان سیاسی و رهبران احزاب خودش مناظره کند و از آن‌ها سؤال کنند. مثلاً بپرسند: 

ما کجای این معادله هستیم؟ 

چرا نظر ما را نمی‌پرسید؟ 

مگر غیر از این است که احزاب و جریانات شما، پدیده‌ها و ابزار‌های موقتی برای وصول مطالبات ما بوده است؟

پس چرا چیزی در شما دگرگون نمی‌شود؟ 

چرا وضعیت معیشت و رفاه و تجمل شما و فرزندانتان و دفاتر و بنا‌ها و خودرو‌ها و بادیگارد‌هایتان، سال به سال چشمگیرتر می‌شود، ولی چیزی برای ما تغییر نمی‌کند؟

چرا خودرو‌های مشکی سیاستمداران کُرد در سفر‌های داخلی و خارجی، تفاوت خاصی با مقامات ثروتمندترین کشور‌های اروپایی ندارد ولی سلیمانیه و اربیل، هنوز هم برای تأمین برق و آب و گاز و زیرساخت درمانی و آموزشی و نیاز‌های اولیه مشکل دارند و واردات و رانت و فساد مالی، راه بر نفس تولید و معیشت مردم بسته است؟

آیا می‌توان؛ صرفاً با تکیه بر بهانه‌هایی همچون «وضعیت حساس فعلی»، «مصلحت مبارزه» و مفاهیم دیگر، از این پرسش‌ها گریخت؟

این‌ها پرسش‌هایی هستند که می‌توانند بسیاری از مباحث سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مرتبط با سرنوشت کرد‌ها را به وادی‌های معرفت‌شناسانه جدیدی ببرد و‌اندیشه‌ی سیاسی را با موضوعات نوینی درگیر کند. از جنگ جهانی نخست بدین سو، کرد‌ها همواره گوش به فرمان رهبران احزاب مختلفی بوده‌اند که به آن‌ها وعده‌های طلایی داده و خود را پیشمرگ و جانفدای ملت و خلق نامیده‌اند. اما در جهان امروز و در شرایطی که هر روستای دورافتاده‌ی کُردی در ایران و عراق و ترکیه و سوریه هم، چند جوان فارغ التحصیل ارشد و دکترا دارد و اغلب چوپان‌ها و دروگران هم گوشی هوشمند در دست دارند و از جام جهان بین اینترنت، دنیا را به راحتی نظاره می‌کنند، نمی‌توان با همان شیوه‌های مرسوم، اهمیت خودآگاهی مردم کُرد را نادیده گرفت و برای آن‌ها تصمیم‌گیری کرد. 

اگر همان الگوی قدیمی «حزب» با همان روش‌های کلاسیک مبارزاتی به درازای ۸ دهه، پاسخی نگرفته، ایا نباید بخشی از میدان را به نخبگان برخاسته از دل جامعه، انجمنها و دانشگاه‌ها و نهاد‌های مدنی سپرد؟ اصولاً، رهبران جریانات سیاسی کُردی که غالبا توانایی بالایی برای تحلیلی شرایط جهان و منطقه دارند و در بیان انتقادات، به عوامل و زمینه‌ها و دلایل متعدد اشاره می‌کنند، حاضرند بالاخره سراغ خودانتقادی و بیان فراز و فرود کارنامه‌ی خودشان هم بروند یا نه؟ بگذارید سه مثال روشن بیاورم:

ماجرای ناتمام عدی و قصی

در اقلیم کردستان عراق، رهبران احزاب کُردی، همواره از این انتقاد می‌کردند که دولت بعثی صدام حسین، هویت و موجودیت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کرد‌ها را نادیده می‌گیرد و اجازه نمی‌دهد که آنان نیز بر اساس یک رویه و مشی عادلانه و منصفانه، از منابع مالی و توسعه و امکانات رفاهی برخوردار شوند. آن‌ها همچنین از این گلایه می‌کردند که حزب بعث، اجازه‌ی هیچگونه شفافیت مالی نمی‌دهد و تمام امکانات کشور در دست بعثیون و فرماندهان و خانواده‌های آنان، بلوکه شده است. همه‌ی این انتقادات، به جا و درست بود. اما سؤال اینجاست: در عراق نوین که از سال ۲۰۰۳ میلادی، موجودیت ساختاری به نام اقلیم کردستان عراق را به رسمیت شناخته، آیا عدالت و رفاه، به شکل نمایان و ملموسی تغییر کرده و وضعیت معیشت مردم بهتر و عادلانه‌تر شده است؟ آیا خانواده‌های مقتدر احزاب کُردی که در بسیاری از آن‌ها، حتی فرزندان نوجوان مسئولین میانی هم راننده و بادیگارد و منشی دارند، حاضرند از نظر رفاهی، همسطح شهروندان عادی کُرد باشند؟ آیا حاضرند اطلاعات مالی دقیقی در باره‌ی درآمد‌های نفتی و گمرکی و شیوه‌ی هزینه کردن بودجه‌ی ارسالی از بغداد در اختیار افکار عمومی بگذارند؟

تکرار الگوی مشت آهنین اسد

یکی از بزرگترین انتقادات کرد‌ها در شمال سوریه این بود که حزب بعث و خاندان اسد، کشور را با مشت آهنین اداره می‌کنند و به کرد‌ها اجازه‌ی مشارکت نمی‌دهند و برای تنوع قومی و تکثر فکری و سیاسی، هیچ احترامی قایل نیستند. اما از روزی که «حزب اتحاد دموکراتیک» (پ. ‌ی. د) به عنوان یک گروه اقماری پ. ک. ک بر اساس توافقی نانوشته با اسد، کنترل مناطق کردی را در دست گرفت، به دیگر احزاب کُردی اجازه‌ی عرض اندام نداد، بار‌ها به دفاتر احزاب حمله و آن‌ها را مجبور به تخلیه کرد و بار‌ها، سران احزاب دیگر را شبانه با لباس خواب از خانه بیرون کشید و آن‌ها را مجبور به ترک شهر کرد!

سی سال تاخیر!

 اوجالان، در نامه ۲۵ نوامبر سال ۲۰۲۵ میلادی اعلام کرد که به خاطر دو دلیل مهم، پ. ک. ک معنای وجودی خود را از دست داد و در ورطه‌ی تکرار افتاد: دلیل نخست ریشه در سقوط اتحاد جماهیر شوروی داشت که پ. ک. ک نیز به عنوان یک جنبش چپ مارکسیست - استالینیست؛ خود را بدان نزدیک میدانست. دلیل دوم نیز، این بود که از سال ۱۹۹۰ میلادی به بعد؛ دولت ترکیه رسما سیاست انکار هویت کرد‌ها را کنار گذاشت و اجازه داد مجلات و کتب به زبان کُردی چاپ شوند. اما به احتمال قوی، اوجالان و سیاستمداران نزدیک به او، حاضر نیستند چنین سؤالاتی بر زبان بیاورند: اگر پ. ک. ک سی سال قبل، معنای وجودی و دلیل مبارزاتی خود را از دست داد، پس چرا باز هم ادامه دادید؟ اگر وضعیت حماس و حزب الله لبنان چنین نبود، ترامپ پیروز نمی‌شد، اسد سقوط نمی‌کرد و آمریکا به طور کامل از کرد‌های سوری حمایت می‌کرد، آیا جمعبندی نتایج سیاسی نامه‌ی ۲۵ فوریه‌ی ۲۰۲۵ میلادی، باز هم به همین شکل فعلی، به قوت خود باقی می‌ماند؟ آیا بار‌ها بسیاری از نخبگان کُرد، در انتقاد از سیاست قبلی، از شما نخواستند در اهداف و مسیر خود؛ تجدیدنظر کنید؟

در دنیای امروز، در شرایطی که حتی با اینترنت کُند و نفتی کشور ما، می‌توان به برخی از امکانات هوش مصنوعی و ارتباطات گسترده‌ی جهان دسترسی پیدا کرد، احزاب و رهبران کُرد ناچارند به خود بیایند و باور کنند، نه تنها جوانان و نخبگان دانشگاهی، بلکه نوجوانان کم سن و سالِ آشنا با جهان امروز و علاقمند به دانش و مهارت روز، توان و پتانسیل بالایی برای کنشگری سیاسی و اجتماعی دارند و نمی‌توان آنان را به همان شکلی بار آورد که نسل‌های قبلی تجربه کردند.

کلید واژه ها: نوروز کردها اقلیم کردستان عراق خاورمیانه عبدالله اوجالان سوریه محمدعلی دستمالی


( ۷ )

نظر شما :