فرهنگ میتواند تامین کننده امنیت ایران باشد
نویسنده خبر:
جواد ماهزاده
سمینار "ایران و سازمانهای بین المللی فرهنگی؛ ظرفیتهای همکاری و فرصتهای بهره مندی" امروز 21 مهر در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد. بخش اول گزارشى از اين نشست را در ادامه مىخوانيد...
سمینار "ایران و سازمانهای بین المللی فرهنگی؛ ظرفیتهای همکاری و فرصتهای بهره مندی" 21 مهر در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
سخنران اول این همایش دکتر جلال دهقانی فیروزآبادی بود. وی با اشاره به عضویت ایران در برخی سازمانهای فرهنگی نظیر یونسکو، آیسسکو و اکو گفت: باید شناخت بیشتری از ابعاد این سازمانها داشته باشیم تا بتوانیم در چارچوب آنها فعالیت کنیم.
استفاده ابزاری از فرهنگ در روابط بین الملل
وی درباره نقش فرهنگ در روابط بین الملل خاطرنشان کرد: فرهنگ به دو صورت تعریف شده است. یک تعریف آن را سیستمی از نمادها و معانی می داند که نظام زندگی انسان را معنا می بخشد. بر مبنای این تعریف فرهنگ برابر با خرد جمعی مشترک است. این نگاه باعث می شود معانی بین الاذهانی از فرهنگ در جهان خلق شود و همگان به فهم و تفسیر آن بپردازند.
این کارشناس مسائل بین الملل افزود: تعریف دیگر بر عناصر تشکیل دهنده فرهنگ پی ریزی شده است که بر اساس پاره ای عناصر این نتیجه استنباط می شود که دولت ملتها چیزی جز مجموعه فرهنگی مستقلی نیستند. جهان بینی، زبان، آداب و رسوم، مصنوعات بشری، علوم و فنون، روابط خویشاوندی، اعتقادات، هنرها و روشهای اندیشیدن، الگوهای رفتاری و... عناصر تشکیل دهنده فرهنگ را تشکیل می دهد. یک سطح فرهنگ، عینی و ملموس است و سطح دیگر، باورها و جهان بینیها و قوانینی را شامل می شود که به لایههای سطحی و زبرین فرهنگ سر و شکل می دهد.
او سپس به تعریف روابط بین الملل پرداخت و گفت: مقصود از روابط بین الملل یکی علم روابط بین الملل و دیگر مجموعه مناسباتی است که در حوزه بین الملل انجام می شود.
وی با ذکر این سوال که "فرهنگ چگونه بر روابط بین الملل تاثیر می گذارد؟ ادامه داد: امروز دو نوع تاثیرگذاری "ابزاری" و "بنیادی و تکوینی" مورد توجه است. در روابط بین الملل همواره از فرهنگ استفاده ابزاری صورت گرفته؛ به خصوص بعد از جنگ دوم جهانی که در خدمت سیاست و قدرت قرار گرفت. در این دوره روابط بین الملل سمت و سوی امنیتی و اقتصادی پیدا کرد و فرهنگ به خاطر تسلط پوزیتیویسم که به قدرت مادی توجه نشان می دهد به حاشیه رفت.
فرهنگ در خدمت صلح و تفاهم میان کشورها
دهقانی فیروزآبادی تصریح کرد: معادلات این دوره نشان داد که فرهنگ تا زمانی در مناسبات بین الملل موثر است که به تامین اهداف امنیتی و اقتصادی قدرتها کمک کند. البته فرهنگ نقش ابزاری مثبت هم می تواند داشته باشد یعنی اینکه در خدمت صلح و تفاهم میان کشورها باشد. یکی از دلایل وجودی یونسکو هم همین است و می تواند حداقل به عنوان ابزار صلح در روابط بین الملل مورد استفاده قرار گیرد. امروزه اما به فرهنگ فراتر از ابزار نگاه می شود و فرهنگ نقش زیربنایی پیدا کرده است.
وی در مورد نقشهای بنیادین فرهنگ خاطرنشان کرد:هانتینگتون معتقد است فرهنگ بعد از دوران جنگ سرد نقشی اساسی داشته و دولتهای ملی را در خود مستحیل می کند. این دیدگاه صورتی تنازعی دارد و تحولات بعد از جنگ سرد نشان داد که او چندان هم بیراه نگفته است. دیدگاه دیگر نقشی مثبت برای فرهنگ قائل است که زیربنای تاسیس سازمانهایی مثل یونسکو را هم همین نگره تشکیل می دهد. یعنی اگر بتوانیم یک فرهنگ مفاهمه و همکاری را شکل بدهیم، خشونت و منازعه کاهش می یابد. به بیان دیگر اگر بتوان نگاه کانتی را جایگزین نگاههابزی به جهان کرد ماهیت روابط فرهنگی تغییر می کند. دیدگاهی مثل نظر فوکویاما هم وجود دارد که از همسان سازی فرهنگی و به قولی الگوی لیبرال دموکراسی سخن می گوید که فراگیری آن به معنی پایان تاریخ خواهد بود.
همگراییهای منطقه ای پیش شرطهای فرهنگی دارد
در ادامه این سمینار دکتر محمدحسن خانی به صحبت پیرامون نقش سازمانهای فرهنگی در روابط بین الملل پرداخت. او ابتدا بر این نکته تاکید کرد که در روابط بین الملل سایه بلند دغدغههای امنیتی، سیاسی و نظامی تولد سازمانهای بین المللی فرهنگی را به تاخیر انداخت.
وی در این باره گفت: پیش از کنفرانس دیوان لاهه در دهه 80 ما ردپایی از محوریت مسائل فرهنگی در روابط بین الملل نمی بینیم. در منشور سازمان ملل به جز چند بار انگشت شمار از کلمهculture به معنی فرهنگ استفاده نشده و به نظر می رسد این سازمان با این فلسفه وجودی و دغدغهها پایه گذاری نشده است. پس از جنگ دوم جهانی و تاسیس سازمان ملل متحد، تفکری در میان سیاستمداران و آکادمیسینها پدیدار شد ولی آن هم نحیف و کمرنگ بود. بعد از تاسیس شورای اقتصادی و اجتماعی و یونسکو است که بحث موضوعات فرهنگی جدی تر مطرح می شود.
وی افزود: جای دیگری که ردپای نگاه فرهنگی دیده می شود، بحثهای مربوط به همگرایی منطقه ای است. تنوع و تکثر فرهنگی روابط میان کشورها را محدود می کند ولی همگراییهای منطقه ای پیش شرطهای فرهنگی داشته و اگر قرار باشد سازوکارهای منطقه ای مثل اتحادیه اروپا موفق باشد باید به این دست مسائل توجه داشت.
خانی تصریح کرد: اگر بخواهیم سازمانهای فرهنگی بین المللی را دسته بندی کنیم باید به پایههای نظری شان توجه کنیم که در اینجا چهار محور مشترک استخراج می شود: فردگرایی یا ایندیویدوالیسم، توسعه و رشد پایدار، جهان گرایی یا جهان وطنی و مفهوم شهروند جهانی. درخصوص محورهای عملی سازمانهای فرهنگی موجود نیز می توان چند حوزه را بازشناخت؛ دسته اول آنها که با دغدغه زیست محیطی شکل گرفته اند، دیگر سازمانهای حول محور حقوق بشر (حقوق زنان، کودکان و... هم در این رده جا می گیرد)، گروههای سیاستگذاری جمعیتی و گروههای صلح محور.
این تفکر که یک شورای امنیت دوم به وجود بیاوریم غیرواقعی است
این کارشناس مسائل بین المللی این طور نتیجه گیری کرد که فرهنگ، دغدغه اصلی بنیانگذاران سازمانهای فرهنگی نبوده و همواره نقشی ثانوی داشته است. دیگر اینکه شعارهای داده شده حول پاسداشت تنوع فرهنگی بوده ولی در عمل تحقق نیافته است. این از آن روست که تعاریف ما از فرهنگ با تلقی غرب از آن تفاوت دارد؛ ما بیشتر از معنویت حرف می زنیم و آنها عمدتا مابه ازاهای مادی را مدنظر دارند. دیگر اینکه ابزار مکالمه فرهنگی در اختیار تمدن غرب است و در این میان مجال چندانی برای دیگر فرهنگها باقی نمی ماند.
خانی مزیت نسبی ایران را در فرهنگ محوری آن دانست و گفت: اگر می خواهیم برای روابط بین الملل سرمایه گذاری کنیم باید در حوزه فرهنگ سرمایه گذاری کنیم. ما بیشتر در این حوزه می توانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم. این غیر واقعی است که فکر کنیم می توانیم یک شورای امنیت دوم به وجود بیاوریم چرا که در حیطه قدرت اقتصادی و سیاسی ما نیست ولی در عرصه فرهنگ می توانیم حرفهایی برای گفتن داشته باشیم و این دیگر خیلی رویایی و دور از ذهن نیست. البته در اینجا نیز به تربیت نیرو و آموزش نیاز داریم و جا دارد موضوع سازمانهای فرهنگی بین المللی به یک رشته یا گرایش دانشگاهی تبدیل شود.
سازمانهای فرهنگی بین المللی بعدی حاکمیتی دارند
سخنرانی بعدی سمینار دکتر محمدکاظم سجادپور بود که درباره "ایران و سازمانهای فرهنگی بین المللی" صحبت کرد. وی تاکید داشت که سازمانهای این چنینی عمدتا بین الدول هستند و از نظر نحوه رسیدگی به امور و اتخاذ تصمیمات بینادولتی عمل می کنند.
به گفته وی، سازمانهای فرهنگی بین المللی بسیار متنوع و گسترده اند و ما تنها یونسکو را می شناسیم. یونسکو جهان شمول ترین آنهاست ولی اگر بخواهیم دسته بندی ای داشته باشیم باید بگوییم که برخی گستره جهانی دارند، برخی منطقه ای هستند و برخی به صورت موضوعی کار می کنند مثل سازمان فرانکوفونی که در بسیاری از کشورها نمایندگی دارد و بسیاری از کشورهای اروپای شرقی در حال آموختن زبان فرانسه از رهگذر این سازمان هستند.
سجادپور اضافه کرد: برخی سازمانهای فرهنگی مستقیما کار فرهنگی می کنند و تعدادی دیگر بخشی را به فرهنگ اختصاص می دهند مثل سازمانهای حقوق بشری که در حال هنجارسازی این بحث در جهان اند یا شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل که به این حیطه توجه دارد. این سازمانها امروز بسیار مطرح شده اند و فرهنگ دیگر برخلاف سالهای گذشته، برآمده و مدنظر است. مسئله فرهنگ یک بحث تخصصی است و نیاز به تخصصهای خاص خود دارد. نکته دیگر اینکه در سطح بینالمللی تمام سازمانهای فرهنگی بعدی حاکمیتی دارند و به دولتها مربوط می شوند. مثلا به این دلیل عضو یونسکو هستیم چون یک دولت داریم و درواقع دولت زیربنای روابط بین المللی فرهنگی است.
وی با اشاره به اهمیت دولت در روابط بینافرهنگی اضافه کرد: تعاملات بینالدولی سابقه 200 ساله در جهان دارد. سازمانهای بین الدولی بر اساس هم سنگی دولتها به وجود آمده ولی باید به چارچوبهای کاری آنها توجه شود. ارتباطات بین الدولی معمولا حول یک مفهوم قرار دارد. به عنوان نمونه در یونسکو مسئله ضدیت با جنگ مطرح است و طبیعی است که تنها با دانستن این مفاهیم است که می توان با سازمانهای آن مراوده داشت. همچنین سازمانها مجموعه قواعدی دارند که باید از آنها مطلع بود. نکته آخر نیز به محصولات سازمانهای مزبور برمی گردد که در بیانیهها یا اقدامات اجرایی شان دیده می شود. اینجاست که وجه حاکمیتی اهمیت پیدا می کند یعنی تا ما انتظارات و کارکردهای آن سازمانها را نشناسیم ارتباطی موثر وجود نخواهد داشت.
فرهنگ تامین کننده امنیت ایران است
محمدکاظم سجادپور تمایل غالب ایران را فرهنگی توصیف کرد و افزود: پرداختن به ایران خود یک ایده به شمار می رود. انقلاب اسلامی نیز انقلابی فرهنگی است و مقامات جمهوری اسلامی علی رغم تصویری که از آنان ارائه شده، وجهه ای فرهنگی دارند. فرهنگ تامین کننده امنیت ایران است و اگر این مسئله در دنیا القا شود که ایران کشوری با تمایلات فرهنگی است نتایج مطلوبی عاید ما خواهد کرد.
وی سپس با پیش کشیدن این پرسش که "ما چه داراییهایی در این زمینه داریم؟" افزود: ما تنوع اداری و سازمانی وسیعی در زمینههای فرهنگی داریم و دستگاههای اداری چون وزارت ارشاد، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و صداوسیما و... نهادهای متنوعی را شامل می شود. اما فقدانهایی هم در خصوص روابط بین المللی فرهنگی داریم که آن نبود سیاستگذاری کلان برای همان سازمانها و بی توجهی به فرهنگ بعدی ماست. از نظر افراد و دست اندرکاران نیز ضعیف هستیم.
"اما چه باید کرد؟" پرسش دیگر این دیپلمات باسابقه کشورمان بود. وی در پاسخ به این سوال گفت: باید افق وسیعی را در هر یک از فعالیتهای بین الدولی داشت تا در تصمیم گیریهای ما پیوستگی ایجاد کند. این افق باید بسیار گسترده باشد. ما احتیاج به سیاستگذاری کلان داریم تا تضاد و ناهماهنگی در تصمیم گیریها ایجاد نشود. جایی نیست که این تصمیمات را هماهنگ کند و حتی شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز این وظیفه را به انجام نرسانده است. نیاز به آموزشهای چندجانبه گرا داریم و وقتی نماینده حاکمیت در شوراها و مجامع بین المللی هستیم باید اطلاع کافی از کار خود و فعالیت سازمانهای بین المللی داشته باشیم تا منافع مان تامین شود.
نظر شما :