دبير کل جديد سازمان ملل چه خصوصياتى دارد؟
به نظر مىرسد بن کىـ مون، دبيرکل جديد سازمان ملل متحد، تصميم گرفته است بيشتر مدير خوبى براى اين نهاد بينالمللى باشد و کمتر به مثابهى يک ديپلمات تاثيرگذار در صحنه درگيرىهاى بينالمللى حضور داشته باشد.
با اين اوصاف، اين سياستمدار نرمخوى اهل کرهجنوبى که پيش از وزير امور خارجه اين کشور آسيايى بوده است، رويکردى متفاوت نسبت به کوفى عنان غنايى براى اداره اين نهاد بىالمللى در پيش خواهد گرفت. آقاى عنان در پى اين بود که نقش سازمان ملل در بحرانهاى بينالمللى را پررنگتر از گذشته سازد، اما بىتوجهى او به نسبت به چگونگى اداره سازمان ملل موجب ايجاد فساد و سوءمديريت در برنامه نفت در برابر غذاى عراق شد و از اين نظر مشکلات فراوانى را براى او در سالهاى آخر دبيرکلىاش به وجود آورد.
لرد ديويد هنى، نماينده سابق بريتانيا در سازمان ملل متحد و عضو يک هيات عالىرتبه که خواستار اصلاح در ساختار سازمان ملل شده است، مىگويد: «بن کىـ مون فردى بى سر و صدا و اهل اجماع و توافق است. البته اينها صفات بدى نيستند و نمىتوان در مورد دبيرکلى او پيشاپيش اظهارنظر کرد. با توجه به اين که امسال نوبت انتخاب دبيرکلى از آسيا بود و تعداد افراد واجد شرايط در اين منطقه بسيار محدود بود، او بهترين انتخاب بود. اما به هر حال او نبايد منتظر ماه عسل باشد.»
انتخاب بن کى مون به سمت دبيرکلى نشانهاى از خواست قدرتهاى جهانى براى کمرنگتر شدن نقش سازمان ملل است. آمريکا که مجادلهاش با کوفى عنان بر سر مسئله عراق بسيار بالا گرفت، بر نقش دبيرکل به عنوان مدير اصلى سازمان ملل تاکيد کرده است.
چينىها نيز که هنوز خود در سازمان ملل حضورى بىسر و صدا دارند، از انتخاب اين سياستمدار کرهاى به سمت دبيرکلى استقبال کردهاند و احتمالا از رويکرد آرام او که مشابه رويکرد چين است، استقبال مىکنند. ديگر اعضاى دائم شوراى امنيت، يعنى روسيه، انگليس و فرانسه نيز از اين که فردى به سمت دبيرکلى انتخاب شده که بعيد است به ايجاد موجهاى سياسى عليه آنها اقدام کند، راضى و خشنود هستند. اما بن کىـ مون در سمت دبيرکلى سازمان ملل با دو گونه چالش جدى مواجه خواهد بود: نخست چالشهاى داخلى سازمان ملل و دوم چالشهاى خارجى و بينالمللي.
بن کىـ مون بايد طى دوران مسئوليت خود اصلاحات در ساختار سازمان ملل را بيش از گذشته به پيش برد.اما مشکلى که بن کىـ مون در اين زمينه با آن روبرو مىشود، اين است که اين تنها کشورهاى قدرتمند جهان نيستند که خواستار دبيرکلى نه چندان فعال هستند.
تلاش براى اصلاح ساختار بوروکراتيک سازمان ملل و تنفيذ اختيارات بيشتر به مديريت اين نهاد بينالمللى سال گذشته هنگامى که مجمع عمومى سازمان ملل (يعنى جايى که تمام کشورها در آن داراى نماينده هستند) با تغييرات کلى در ساختار سازمان ملل مخالفت کرد، تنها موفقيت محدودى به دست آورد. به اين ترتيب دست دبيرکل همچنان براى عزل و نصب بسيارى از ديپلماتهاى سازمان ملل بسته خواهد بود.
تلاش براى پيشبرد اين وجه از اصلاح ساختار سازمان ملل، رويکرد و شيوه عملکرد آقاى بن کىـ مون را در مقام دبيرکل سازمان ملل تا حد زيادى آشکار مىکند.
او در عين حال بايد در مورد اولويتهاى اين نهاد بينالمللى نيز تصميمگيرى کند: براى مثال اين که تا چه ميزان تلاش خود را صرف پيشبرد اهداف توسعه هزاره کند و چگونه جهتگيرى کميسيونهاى صلح را تعيين کند که هيات اصلاح خواهان تشکيل آنها براى جلوگيرى از بحرانهاى بينالمللى در آينده شده است.
انتظار مىرود بن کىـ مون فردى را به عنوان قائممقام خود انتخاب کند که نقشى پررنگتر و تأثيرگذارتر از قائممقامهاى گذشته اين سازمان داشته باشد. تورستن بنر، عضو انستيتوى گلوبال پابليک پاليسى در برلين و نويسنده کتابى در مورد سازمان ملل که به زودى منتشر مىشود، در روزنامه اينترنشنال هرالد تريبيون مىنويسد:«بن کىـ مون در جريان مبارزه تبليغاتى هوشمندانه خود براى انتخاب شدن به سمت دبيرکلى سازمان ملل، رويکرد صحيحى را براى تبديل سازمان ملل به يک نهاد موثر، مسئول و شفاف جهانى مطرح کرد. هنگامى که بن کىـ مون مىگويد سازمان ملل بايد به جاى شناسايى و جهتگيرى به سوى اهداف و مرزهاى جديد، تمرکز استراتژيک خود را بر دستيابى به اهداف از پيش تعيين شده اين سازمان قرار دهد، درست به هدف مىزند.»
در صحنه بينالمللى، يکى از چالشهاى قريبالوقوعى که بن کىـ مون با آن روبرو خواهد شد، بحران هستهاى کره شمالى است که تقريبا همزمان با مطرح شدن نام بن کىـ مون به عنوان دبيرکل سازمان ملل، دست به آزمايش اتمى زد.
آشنايى او به مسائل دو کره، بينش خاصى نسبت به اين بحران بينالمللى به بن کىـ مون مىبخشد و البته او بايد به ياد داشته باشد که در مورد اين مسئله نيز مانند تمام مسائل ديگرى که در صحنه بينالمللى مطرح مىشود، سازمان ملل و دبير کل آن بايد بىطرفى خود را حفظ کنند. از ديگر چالشهاى پيش روى آقاى بن کىـ مون مىتوان به مداخله احتمالى سازمان ملل در دارفور، تحريمهاى ايران و نيز بحران هميشگى خاورميانه اشاره کرد.
انتظار مىرود دبيرکل جديد سازمان ملل بيش از آن که بر صفحه تلويزيون ظاهر شود، تلاش خود را معطوف به رايزنىهاى پشت پرده کند. فرانسوا هايزبرگ، از بنياد تحقيقات استراتژيک پاريس، مىگويد:«توانايى بن کىـ مون براى ايجاد توافق و اجماع که بخشى از شخصيت او است، ممکن است در نهايت او را قادر سازد تا در جايگاهى قرار گيرد که تاثيرى چشمگير در مناقشات بينالمللى باقى بگذارد.»
هايزبرگ مىگويد: «رفتار ملايم و معتدل شرقى را با فقدان استحکام و سرسختى اشتباه نگيريد.» اصلاحات هيات لرد هنى، به سازمان ملل پيشنهاد کرد که سازمان ملل اصل «وظيفه حفاظت» را مبناى کار خود قرار دهد. اين رويکرد به طور کلى در بيانيهاى که سازمان ملل صادر کرد، مورد قبول قرار گرفت اما شيوههاى اجرايى آن هنوز مشخص نيست.
لرد هنى مىگويد: «اگر نتوانيم از مردم دارفور حفاظت کنيم، آن گاه سازمان ملل در وظيفه حفاظت خود ناموفق بوده است. دبيرکل بايد نقشى کليدى در اين ميان ايفا کند. چين و روسيه روند کار سازمان ملل را کند مىکنند. در مورد چين، شايد به اين خاطر که اين کشور هنوز تصميم نگرفته که مىخواهد چه جايگاهى در جهان داشته باشد. بن کىـ مون به چين نزديک است و از اين نظر مىتواند نقشى مفيد ايفا کند.»
نظر شما :