گزارشى از نشست شهر کتاب
اخلاق و ديپلماسى
وى در ادامه با طرح اين پرسش که بايد ديد <چه کسى در مورد اخلاق تصميم مىگيرد و چه کسى پاسخگو است؟> تصريح کرد: <فکر مىکنم مناسبترين راه براى اين سوال اين است که از مردم پرسيده شود. به نظر مىرسد هيچکس اين جايگاه را ندارد که براى ديگران تصميم بگيرد. البته به نظر من اصول اساسى وجود دارد و يکى از آنها قاعده طلايى است که دکتر فيروزان نيز مطرح کرد. با اين حال برخى از اين پرسشها تحولات عميقى در وجدان انسان مىگذارد. بهعنوان مثال بردهدارى در طول چند قرن عملى غيراخلاقى تلقى نمىشد، اما اکنون غيراخلاقى است، پس به نظر من تغيير در اين زمينه ممکن است.>
وى در ادامه با اشاره به عمق مساله اخلاق تاکيد کرد: <در اينجا مساله شمول و عدم شمول مطرح مىشود. اغلب کسانى که اطراف ما هستند در مورد ما پايبند به اخلاقيات هستند. اما مساله از آنجا شروع مىشود که مشترکات انسانى، فردى را که در برابر قرار گرفته در برنمىگيرد. يعنى آن شخص از خانواده، قبيله، مذهب يا ملت ما نباشد.>
سفير ايتاليا در ايران اين موضوع را در ارتباط با کار خود چنين عنوان کرد: <از آنجا که يک ديپلمات رهبر سياسى کشورش نيست حق ندارد نظر خود را اعمال کند، اما دولت هم حق ندارد از من چيزى بخواهد که جنايتکارانه باشد. من فکر نمىکنم بيرون گذاشتن موازين اخلاقى از ديپلماسى واقعگرايانه باشد، اما بايد احساس مسووليت کنيم و بايد بدانيم که نتايج رفتارهاى ديپلماتيک ما چه خواهد بود.>
همچنين در اين نشست مهدى فيروزان، مترجم اين کتاب در سخنانى با اشاره به فعاليتهاى توسکانو در ايران يادآور شد: <توسکانو در طول پنجسالى که مسووليت هيات ديپلماتيک ايتاليا را برعهده داشت تلاش بسيارى در زمينه بهبود روابط دو کشور ايران و ايتاليا کرد و سعى در ارائه تصوير مجدد از ايران و بيان ماوقع تمدن ايران در زمينههاى مختلف داشت. انتشار اين کتاب در پايان ماموريت وى در ايران به منزله تشکرى است از زحمات وى، چون توسکانو بيش از اينکه شخصيتى سياستمحور باشد، فرهنگمحور بوده است.>
اين مترجم با بيان اينکه اخلاق از مفاهيمى است که از ابتدا مورد بحث متفکران بوده و محوريت آنچه پيامبران مطرح مىکردهاند اخلاق بوده، اظهار داشت: <مهمترين عنوانى که در بحث اخلاق مطرح است، قاعده طلايى است و در اين مورد از پستمدرنيسم گرفته تا دگماتيسم يهوديت سخن گفتهاند. اگر از افلاطون که مىگفت اخلاق چيزى است که در عمل رخ مىدهد بگذريم، اين تعبير زيباى اميرالمومنين(ع) که آنچه را براى خود مىپسندى براى ديگران نيز بپسند در مورد قاعده طلايى وجود دارد.>
محمود سريعالقلم نيز که بهعنوان منتقد در اين نشست حضور يافته بود در خصوص کتاب <اخلاق و ديپلماسى> گفت: <اين کتاب با روحيات توسکانو هماهنگى دارد، چرا که او شخصى است از انديشمندان علم سياست و اين کتاب در ادامه اين سنت است.>
عضو هيات علمى دانشگاه شهيد بهشتى افزود:< اگر کسى بخواهد اخلاقى باشد علاوه بر عقل از نيروى ديگرى هم بايد استفاده کند که توسکانو در کتاب خود اين مساله را طرح مىکند. اخلاق يعنى در رابطه با ديگران چه بايد بکنيم، در حقيقت اخلاق بازشناسى غير است، بنابراين اخلاق نيازى به يک جهانبينى دارد که از طريق آن بتوان از مرز عشق گذشت.>
وى با بيان اينکه اکنون رئالسيم وارد فاز جديدى از اخلاقگرايى شده و مباحث جديدى را وارد خود کرده، يادآور شد: <در سالهاى 1830 ميلادى يعنى نزديک به 180 سال پيش کودکان 12 ساله روزى 16 ساعت در کارخانهها کار مىکردند در حالى که امروزه در نظام سرمايهدارى تعامل کارفرما و کارگر وجود دارد.>
سريعالقلم افزود: <چه کسى فکر مىکرد در سال 2008 يک سياهپوست کانديداى حزب دموکرات براى انتخابات رياستجمهورى آمريکا شود؟ اگر 50 سال به عقب برگرديم مىبينيم که تصور چنين امرى غيرممکن است. نکته مهم کتاب توسکانو اين است که ما بايد به رابطه اخلاق و ديپلماسى با ديد تکاملى نگاه کنيم. بنابراين اگر بخواهيم اخلاق را به صحنه سياست وارد کنيم بايد دوره تکاملى اخلاق را پشت سر بگذاريم. دليل اينکه دولت ايتاليا از توسکانو بهعنوان ديپلمات اين کشور نمىخواهد که خلاف اصول اخلاقىاش کارى کند براى اين است که شهروندان و حکومت ايتاليا به يک تفاهم مشترک رسيدهاند.>
سريعالقلم تصريح کرد: <بنابراين هرقدر که ما در صحنه اصلى کشورها و در صحنه بينالمللى پيش مىرويم تکامل رفتارى و عقلى ملتها را مىبينيم. در بعضى از کشورها يک فرد براى رفتن به جنگ تصميم مىگيرد در حالى که تکامل بعد از رنسانس اروپايى باعث شده است جنگ، صلح يا هر تصميم ديگرى يک تصميم جمعى باشد.>
اين پژوهشگر علوم سياسى در ادامه اظهار داشت: <به نظر من خوب است در چاپهاى بعدى کتاب به مفهوم قدرت توجه بيشترى شود چراکه با ساختار بينالمللى دولت- ملت که در جهان امروز وجود دارد شايد نتوانيم انتظار رفتار عقلانى از دولتها داشته باشيم، بنابراين نهتنها پديده قدرت بايد به سمت رفاه اقتصادى براى همگان حرکت کند بلکه با بارور شدن رفاه اقتصادى در کشورهاى مختلف مىتوانيم انتظار ديپلماسى اخلاقى داشته باشيم.>
وى سپس افزود: <اومانيسم حاضر در قلم دکتر توسکانو برآمده از نوعى جهانبينى در بخشهاى غربى نظام بينالملل است در حالى که در بخشهاى ديگر دنيا مثل چين، هند، خاورميانه و.... موضع اخلاقى از جهانبينى متفاوتى برخوردار است. بنابراين اگر وى بخواهد بحث قدرت را پرورش دهد بايد به سمت جهانبينى برود که بيشتر کشورها را پوشش دهد. من فکر مىکنم توسکانو زمانى که در ايران بوده متوجه شده که مفهوم حقوق بشر در اينجا با اروپا متفاوت است.>
وى با بيان اينکه وجه مشترک ميان جهانبينى خاورميانهاى و غربى کمتر از 15 درصد است، افزود: <امنيت ملتها در گرو رشد و نگاه اقتصادى آنها است. بنابراين کشورهايى در ديپلماسى بهتر فعاليت مىکنند که نظامهاى داخلى بارورترى داشته باشند و تا زمانى که امنيت و اقتصاد درون جامعه نهادينه نشده، نمىتوان انتظار ارتقاى اخلاق را در دولتى داشت. با بارور شدن رفاه اقتصادى مىتوان تکامل مفهوم قدرت را انتظار داشت، اما نمىتوانيم انتظار اخلاق سياسى را داشته باشيم تا زمانى که خلا‡ حوزه اخلاقى پر شود.>
سريعالقلم با بيان اينکه در واقع اين کتاب با جهانبينى غربى و تحولاتى که در آمريکا و اروپا رخ داده، تطابق بيشترى دارد خاطرنشان ساخت: <چرا که آنچه بهعنوان جهانبينى در اين کتاب مطرح مىشود، با آنچه در شرق و در کشورهايى همچون ايران برقرار است، تفاوتهايى دارد. با بارور شدن انتظار رفاه اقتصادى مىتوان تکامل مفهوم قدرت را داشت، اما نمىتوانيم انتظار اخلاق سياسى را داشته باشيم تا زمانى که خلاء حوزه اخلاقى پر شود.
منبع: ایبنا
نظر شما :