اولین دیدار نخستوزیر پاکستان از واشینگتن
سیاست نوسانی گیلانی بین امریکا و پاکستان
«ایالات متحده هنوز پاکستان را به عنوان متحدی کلیدی در جنگ با تروریسم میشناسد.» این خود کلیدیترین جملهای بود که جرج بوش، رئیسجمهور امریکا در دیدارش با سید یوسف رضا گیلانی، نخستوزیر پاکستان به آن اشاره کرد. در مقابل گیلانی نیز در جملهای که شاید چکیده مهمترین موضع پاکستان در برابر امریکا بود از واشینگتن خواست تا مانع عملیات یکجانبه نیروهای نظامی تحت فرمانش در شمال پاکستان شوند.
گیلانی در اولین سفرش به ایالات متحده در مقام نخستوزیر، در حالی با این لحن تلطیف شده از حملات امریکا به شمال پاکستان سخن میگوید که یک روز پیش از دیدار گیلانی و بوش در کاخ سفید، در حالی که نخستوزیر پاکستان وارد واشینگتن شده بود نیروهای امریکایی در حملهای موشکی به منطقهای از کمربند تحت کنترل قبایل در استان وزیرستان پاکستان شش شبهنظامی را کشتند.
این حمله خانهای را دیوار به دیوار مسجدی در روستای «اعظم ورزک» در 20 کیلومتری مرز پاکستان و افغانستان نشانه گرفته بود که گفته میشد توسط چند عرب مصری از یکی از روسای قبایل اجاره شده و به عنوان مدرسه مذهبی از آن استفاده میشود. در پی این حملات نیز فاش شد که سه تن از کشته شدگان از اتباع مصر بوده و احتمالاً یک نفر از آنها ابوخباب المصری، و دیگری مدهت مورسی سید عمر، کارشناس سلاحهای شیمیایی و میکروبی القاعده بوده است.
منطقه شمال پاکستان بعد از روی کار آمدن دولت جدید پاکستان با سیاستهای جدیدی که برای صلح با نیروهای افراطی ساکن در این مناطق در پیش گرفته شده، بیش از پیش به منطقه امنی برای نیروهای افراطی تبدیل شده است و این مساله اعتراض شدید و فشارهای واشینگتن را در پی داشته است. گیلانی در سفر به ایالات متحده که گمان میرود با افزایش فشارها در مذاکرات مستقیم او و بوش همراه بوده باشد، در کنار انتقاد از حملات یک جانبه نیروهای امریکایی که در لفافه بیان شد، گفت که درعین حال اسلامآباد راقب و آماده به مبارزه با جریانهای افراطی و تروریستی است.
گیلانی پس از مذاکره با بوش در دفتر «اوول» ریاست جمهوری، در محوطه بیرونی کاخ سفید به خبرنگاران گفت: «ما آماده مبارزه با گروههای افراطی و تروریستی هستیم که در حال تخریب جهان هستند و آن را به محلی نا امن تبدیل کردهاند.» او در بخش دیگری از سخنانش مطالبی را که پیش از عزیمت به امریکا بیان کرده بود، تکرار کرد و گفت: «این جنگی است که علیه پاکستان درگرفته است و ما برای اهداف و منافع خودمان میجنگیم.»
پاکستان در سالهای اخیر از زمان روی کار آمدن پرویز مشرف، رئیسجمهور پاکستان در کودتای بدون خونریزی سال 1999 شاهد افزایش تدریجی احساسات ضدامریکایی بوده و این مساله به ویژه در یک سال اخیر روندی بیسابقه یافته است به گونهای که اکنون حتی بسیاری از اعضای طبقات متوسط شهرنشین پاکستان نیز بر اثر نوعی وارونه نگری سیاسی، مبارزه با گروههای افراطی داخلی نظیر طالبان را نوعی جنگ مشئوم بین «برادران» پاکستانی میبینند که برای حفظ منافع امریکا درگرفته است. وضعیت در حقیقت به گونهای است که حتی مفتیهای پاکستان از این که کشته شدگان ارتش در درگیری با نیروهای طالبان و القاعده را «شهید» بخوانند، اکراه دارند.
در واقع به همین خاطر حزب مردم که گیلانی یکی از اعضای آن است و اکنون تحت رهبری آصف علی زرداری، همسر بینظیر بوتو اداره میشود، با شعارهایی که حاکی از جدایی راه این حزب از راه طی شده توسط دولت پاکستان در هفت سال گذشته بود، توانست در انتخابات عمومی فوریه سال جاری میلادی پیروز شود و بدنه اصلی ائتلاف حاکم را تشکیل دهد.
اما از آن زمان تا کنون سیاستهای گیلانی مانند آونگی که دامنه نوسان کمی دارد، متغییر بوده است. به نظر میرسد که گیلانی میکوشد سیاستی اعتدالی را در این مساله پیش بگیرد اما دو نیرویی که منتهای این حرکت نوسانی را تعیین میکنند، یعنی هم کاخ سفید و هم مردم پاکستان، ظاهراّ به این عقیده قائل هستند که «هر که با ما نیست، علیه ماست» و این مساله را برای دولت گیلانی دشوارتر کرده است. در واقع به همین خاطر است که سیاستهای دولت گیلانی تحت فشارهای داخلی و خارجی درزمینه برخورد با گروههای شبهنظامی اسلامگرا و افراطی دائماً در نوسان است.
اکنون با سفر به واشینگتن شرایط برای گیلانی حتی دشوارتر شده است. پیش از عزیمت او این شایعه به شدت در اسلامآباد و سراسر پاکستان قوت گرفته بود که در این دیدار گیلانی برای انجام عملیات مشترک در شمال پاکستان با امریکاییها به توافق خواهد رسید.
امریکا از مدتها پیش مدعی است که شبکه القاعده بار دیگر در ناحیه بیقانون شمال پاکستان در منطقه فدرالی قبایل و استان وزیرستان در حال سازماندهی مججد نیروهاست و حتی از بیش از یک سال پیش مدعی شده است که بر اساس اطلاعات به دست آمده اسامه بنلادن، رهبر شبکه تروریستی القاعده نیز در مناطق کوهستانی و صعبالعبور همین منطقه پنهان شده است.
امریکاییها همچنین میگویند برای دستگیری بنلادن، در صوریت که در این منطقه پنهان شده باشد، حملات هوایی و موشکی کافی نیست و لازم است که نیروهای امریکایی اجازه انجام عملیات زمینی داشته باشند تا با دستگیری فرماندهان رده بالای القاعده و تخلیه اطلاعاتی آنها (به جای کشتن آنها بوسیله حملات موشکی)، به محل اختفای بنلادن دست پیدا کنند. در مقابل پاکستان تا کنون چنین اجازهای صادر نکرده است و البته بخشی از امتناع دولت اسلامآباد از صدور چنین مجوزی به خاطر فشارهای داخلی بوده است که در واکنش به چنین اقدامی حتی ممکن است منجر به سقوط دولت شود.
به این ترتیب زمانی که در آستانه سفر گیلانی به واشینگتن شایعه احتمال موافقت گیلانی برای انجام عملیات مشترک زمینی نیروهای ارتش امریکا و پاکستان در مناطق مرزی پاکستان و افغانستان مطرح شد، فشارها بر نخستوزی مضاعف شده و پیشاپیش حیطه مانور او را در مذاکرات مستقیماش با بوش محدود کرد. اما از سوی دیگر بیتردید گیلانی در فضای حاکم بر واشینگتن برای همسویی با سیاستهای کاخ سفید بیشتر تحت فشار قرار میگرفت.
به همین خاطر شاید سخنان او در واشینگتن از همیشه دو پهلوتر بود و نمیشد به طور قاطع چیزی را از آن استنتاج کرد. گیلانی در مصاحبه مطبوعاتی خود در کاخ سفید، پس از این از آمریکا خواست حملات یکجانبه خود به خاک پاکستان را متوقف کند، ضمن اشاره به این که مساله مبارزه با شبهنظامیان بنیادگرا دغدغه اسلامآباد نیز هست، افزود: «به طور بنیادی باید گفت که امریکاییها اندکی بیصبر و حوصله هستند.» نخستوزیر پاکستان در ادامه و در بخش دیگر از سخنانش گفت: «باید همکاریهای بیشتری با یکدیگر داشته باشیم و این وظیفه ماست چرا که هر دوی ما به خاطر منافع خودمان درگیر جنگ مشترکی هستیم.»
در مقابل بوش نیز که ظاهراً بخشی از نگرانیها و مشکلات گیلانی را در جلسه مذاکرات پشت درهای بسته درک کرده بود در سخنان خود دو بار تاکید کرد که ایالات متحده تمامیت ارضی و حق حاکمیت دولت مرکزی پاکستان را به رسمیت میشناسد. وی نیز در سخنان مشابهی به تهدید مشترک نیروهای افراطی و تروریستی اشاره کرد و پاکستان را متحدی «قدرتمند» برای امریکا خواند.
به رغم این که هنوز اطلاعاتی از نتایج مذاکرات گیلانی و بوش منتشر نشده است، به عقیده تحلیلگران هدف اصلی گیلانی در اولین سفر خود به واشینگتن، اعلام این مطلب بوده است که «اغلب پاکستانیها» خواستار صلح و همکاری با امریکاییها هستند. البته در واقع آن چه باید در این گزاره جایگزین «اغلب پاکستانیها» شود «دولت پاکستان» است چرا که دولت گیلانی و حزب مردم همانطور که گفته شد با مذاکرات صلح خود با طالبان و سایر گروهها موجب رنجش واشینگتن شده و اکنون برای منافع دولتی و ملی خواستار بهبود و تقویت روابط هستند و در طرف مقابل مردم پاکستان به خاطر شرایط خاص حاکم بر این کشور هنوز دچار احساسات ضد آمریکایی هستند.
دولت امریکا در ماههای گذشته وعده صدها هزار دلار کمک مالی به دولت و ارتش پاکستان داده است به شرطی که ارتش این کشور بار دیگر مبارزه با بنیادگرایان را در مناطق شمالی پاکستان از سر بگیرد. این در حالی است که پیش از فوریه اسنادی که از سوی پنتاگون منتشر شده بود نشان میداد در فاصله سالهای 2001 تا اوایل 2008 میلیاردها دلار کمک نظامی واشینگتن به پاکستان برای مبارزه با تروریسم صرف توسعه و تحقیقات تسلیحات هستهای پاکستان و رقابت تسلیحاتی با هند شده است و همین مساله مقامات ارشد پنتاگون و وزارت خارجه را بر آن داشته بود تا دست کم به میزان قابل توجهی از کمکهای نظامی به اسلامآباد بکاهند.
پرسشی در این میان بیپاسخ این است که آیا گیلانی در آن بخش از مذاکراتی که پشت درهای بسته انجام شده به عملیات مشترک ارتش دو کشور در مرز افغانستان و پاکستان چراغ سبز نشان داده است یا نه؟ مسلماً اگر دو طرف به چنین توافقی دست یافته باشند، اعلام عمومی آن به مثابه مرگ آنی دولت گیلانی خواهد بود و طبیعی است که حتیالامکان نخستوزیر پاکستان از صحه گذاشتن بر این مطلب اجتناب کند، اما چیزی که در نهایت ماهیت این توافقها را برملا خواهد ساخت عملکرد نیروهای نظامی امریکا طی هفتههای آینده در مناطق مرزی افغانستان و پاکستان است.
نظر شما :