گزينه ها و راهبردها براى معامله با ايران
دنيس راس، مدير اسبق بخش امور خاورنزديک و آسياى جنوبى وزارتخارجة ايالات متحده، در سخنرانی ای که متن کامل آن را در زیر می خوانید راهبردهایی ارائه کرده که مطالعه آن برای شناخت رفتار غرب در قبال ایران مفید است.
سياستهاى فعلى آمريکا قصد ندارد ايران را از دستيابى به توانمندى خواه بصورت مونتاژ تسليحات هستهاى و خواه بصورت ايجاد توانايى تهاجمى، بازدارد. دولت بعدى گزينههاى قابل دسترس اندکتر و زمان محدودترى را در پيشگيرى ايران از عبور این آستانه خواهد داشت.
منافع ايالات متحده در تغيير رفتار ايران
امروزه بنظر مىرسد، ايران برروى غلتکى قرار دارد که بطور مؤثر منافع امريکا را در سراسر خاورميانه به چالش مىکشاند. دولتهاى عربى بطور محرمانه از توان درحال افزايش ايران در منطقه ناخرسند مىباشند. چراکه اين موضوع دورنما و چشمانداز منطقه را تغيير خواهد داد. در نتيجه خطر انجام يک اقدام نظامى پيشدستانه از سوى اسرائيل جهت کند ساختن يا به تأخير انداختن برنامه هستهاى ايران بسيار محتمل است. پيشگيرى از چنين حمله اسرائيلىهابه همان اندازه وجود دلايل زياد ما براى پيشگيرى از هستهاى شدن ايران, حائز اهميت است.
رابطه عربستان سعودى با پاکستان، قراردادهاى تسليحاتى مخفيانه پيشين ميان اين دو کشور و ابزارهاى مالى آن تماماً حاکى از آن است که عربستان سعودى ممکن است, سایت هاى تسليحات هستهاى پاکستان را خريدارى و يا آن را در خاک خود مستقر نمايد تا از اين طريق در مقابل ايران بازدارندگى ايجاد کند. مصر نيز باتوجه به موقعيت خود در منطقه مىتواند درخصوص توسعه توانمندى هستهاى خود تصميمگيرى نمايد. گرچه تضمين امنيتى ما مىتواند با تهديدات علنى مقابله کند، اما تا چه حد اين تضمينات در پيشگيرى از حس ايران مبنى بر توان بيشترش در سرنگون ساختن همسايگانش مربوط می شود؟
ارزيابى اطلاعات ملى و پيامدهاى آن
گزارش منتشر شده از سوى NIE، چشمانداز اقدام در مورد ايران را تغيير داد. با ادعاى اين سازمان مبنى بر اين که ايران برنامه تسليحات هستهاى خود را در سال 2003 متوقف ساخته، اين برداشت ايجاد شد که ايران در پى دستيابى به تسليحات هستهاى نبوده و يک تهديد در آينده نزديک نمىباشد. NIE، سهواً در کاهش قابل ملاحظه عامل "هزينه" در رهيافت بينالمللى فعلى در قبال ايران موفق بوده است.
پيش از ادعای NIE، سعودىها سعى کردند تا در مورد برنامه هستهاى ايران فشار زيادى را بر اين کشور وارد سازند. در اوايل نوامبر، سعودالفيصل، وزير امورخارجه عربستان از ايران دعوت کرد تا به پيشنهاد شوراى همکارى خليج {فارس} مبنى بر « ايجاد يک کنسرسيوم براى تمامى استفادهکنندگان از اورانيوم غنى شده در خاورميانه» پاسخ دهد. پس از گزارش NIE، هيچ اشاره مجددى در مورد پيشنهاد صورت نگرفته است.
همينطور پس از ادعاى فوق از سوى NIE، مصر از على لاريجانى جهت سفر به قاهره براى انجام مذاکره دعوت بعمل آورد و سفير اسبق مصر در ايالات متحده امريکا، احمد ماهر در ژانويه 2008 در يادداشتى ذکر کرد که براى دنياى عرب، اسرائيل يک معضل است و نه ايران و «مشاجرات ميان اعراب و ايران مىتواند از طريق گفتگو حل شود.» در ايران نيز تا پيش از ادعاى NIE، دولت مشخصاً در موضع تدافعى قرار داشت ولى پس از آن در حالت تهاجمى قرار گرفت.
آسيبپذيرى هاى ايران و گزينههاى ديپلماتيک ما
هدف اساسى ما در قبال ايران بايد ممانعت از توسعه تسليحات هستهاى آن کشور و تغيير و اصلاح سياستهاى ضدصلح و ضدثبات در خاورميانه باشد.
آسيبپذيرىهاى ايران
درست در زمانيکه مصرف داخلى نفت در ايران به سرعت در حال افزايش است، توليد نفت ايران در حال کاهش مىباشد. در حال حاضر ايران بيش از 300 هزار بشکه در روز کمتر از سهميه صادرات اوپک، توليد مىکند. ايرانىها براى اينکه بتوانند از ادامه کاهش توليد نفت خود پيشگيرى کنند، به کمکهاى فنى و سرمايهگذارىهاى کلان خارجى نياز دارند.
همين موضوع منجر به اين گرديده که برخى از تحليلگران اظهار نمايند که درآمد نفتى ايران از 2014 تا 2015 از بين مىرود. تجار اروپايى، از سرمايهگذارى در ايران و تجارت با اين کشور کاسته و در نتيجه اين اقدام قيمتهاى اغلب کالاها بطور چشمگيرى در ايران در حال افزايش مىباشد. آسيبپذيرى اقتصادى به وضوح به چشم مىخورد.
گزينههاى ديپلماتيک
1) تنگ تر کردن حلقة دار
اين روشى است که درحال حاضر آن را دنبال مىکنيم. گرچه حضور شرکتهاى اروپايى در حال کاهش است و آنها از خطر سرمايهگذارى در ايران مىترسند، اما هنوز تعدادى از دولتهاى اروپايى چندين ميليارد دلار تعهدات و ضمانتهاى اعتبارى براى کمپانىهاى خود که در ايران درحال فعاليت هستند را تدارک مىبينند. در سال 2005 اين رقم بالغ بر 18 ميليارد دلار بود.
عليرغم اينکه اين مبلغ کاهش يافته اما هنوز شرکتهاى ايتاليايى، اسپانيايى، اتريشى و (حتى در برخى موارد آلمانى) از چنين تعهدات و ضمانتهايى استفاده مىکنند. درصورتيکه يکى از گزينههاى مورد نظر پيگيرى همين گزينه يعنى محکم کردن گره باشد، نياز به اقدامات بيشتر در اين حوزه به چشم مىخورد.
يک روش براى انجام اين کار کمک گرفتن از سعودىها است. بعنوان مثال، سعودىها، مقادير زيادى دارايى و سهام در اروپا دارند که مىتوانند به واسطه آن بطور خصوصى با دولتهاى اروپايى مربوطه، شرکتهاى سرمايهگذارى و بانکدارى مهم و همچنين کمپانىهاى حائز اهميت انرژى وارد گفتگو شوند و اين موضوع را براى آنان شفاف سازند که تمامى شرکتهايى که کليه روابط خود با ايرانىها را قطع کنند، از سوى سعودىها پاداش دريافت خواهند کرد و آنانکه اين کار انجام ندهند، مغضوب دولت سعودى شده و امکان هيچ سرمايهگذارى يا تجارتى را ديگر دريافت نخواهند داشت.
مىتوان همين اقدام را نيز با چينىها و روسها انجام داد. چينىها اگر مجبور به انتخاب ميان ايران يا عربستان سعودى باشند، عربستان سعودى را انتخاب خواهند کرد. چينىها سرمايهگذارىهاى کلان جديد در بخش پتروشيمى عربستان دارند و سعودىها با پرکردن يک ذخيره استراتژيک نفتى براى چين موافقت کردند.
سعودى همچنان مىتوانند در امارات متحده عربى تأثير بگذارند. ضرورتى ندارد همه چيز از طريق قطعنامههاى شوراى امنيت سازمان ملل متحد انجام پذيرد. تحريمهاى رسمى و غيررسمى، فشارهاى بسيار شديد غيررسمى و يافتن طرقى جهت راضى ساختن سعودىها در استفاده از نفوذ خود مىتواند همگى فشار وارده بر {ايران} را اضافه نمايد.
اما اعمال فشار به تنهايى، فقط مىتواند در ايجاد يک روحيه و طرز تفکر مبنى بر در محاصره قرار گرفتن رژيم ايران کمک کند و از اينرو جناح تندرو را تقويت مىکند. مشکل گزينه ”محکم ساختن گره“ آن است که رهبرى ايران امکان دارد با اين باور که چيزى را از دست نخواهد داد، گزينه ” مقابله“ را انتخاب کند.
2) مذاکره بدون شرط
از ديدگاه تهران تصوير حاصله، تلاشهايى است بىامان در به انزوا کشيدن ايران يا فشار آوردن بر آن. حتى وقتيکه ايران پس از 11 سپتامبر سعى کرد به القاعده و افغانستان واکنش نشان دهد، هيچ شناسايى يا عمل متقابلى را دريافت نکرد.
ايران خواهان شناسايى امنيت مشروع و منافع منطقهاى خود، تعهد ايالات متحده مبنى بر پذيرش رژيم و دست برداشتن از تلاش براى تغيير رژيم، استرداد دارايىهاى بلوکه شده و پايان بخشيدن به تحريمهاى اقتصادى و پذيرش حق داشتن قدرت هستهاى غيرنظامى مىباشد.
در مقابل نيز ايالات متحده خواهان دست کشيدن ايران از تعقيب دستيابى به تسليحات هستهاى، حمايت از گروههاى تروريست و شبهنظاميانى که دولتهاى فعلى را تهديد مىکنند و پايان بخشيدن به تلاشهاى خود جهت پيشگيرى از صلح اعراب- اسرائيل مىباشد.
اقدام بدون فشار مىتواند اين موضوع را براى ايران تداعى کند که ايالات متحده شکست را قبول کرده و ديگر ضرورتى براى پاسخگويى وجود ندارد. آنچه که در رابطه با وارد شدن به موضوع ايران مىتوان استدلال کرد، حفظ فشار نگاهدارنده، و در همان حال دادن انگيزه و حفظ شأن ايران مىباشد.
3) رهيافت مرکب – مذاکرات بدون شرايط اما همراه با فشار
جهت جلوگيرى از تعبير ايران مبنى بر اينکه اين اقدام امريکا نشانهاى از ضعف است، بايد فشارها همچنان باقى بماند.
منطق اين گزينه بر اين قرار دارد که ايران بايد دريابد هزينههاى تعقيب بحث هستهاى واقعى بوده و غيرقابل اجتناب مىباشد. حال چگونه مىتوان با حفظ فشار بدون آنکه هيچ کدام از طرفين ضعيف بنظر برسند، وارد گفتگو شد.
يک راه براى ايالات متحده آن است که از امريکايىها درخواست نمايد بدون آنکه ايران مجبور به تعليق غنىسازى اورانيوم باشد، پيشنهاد مذاکرات مشترک را به ايران نمايد. براى اجتناب از تعبير ايرانىها مبنى بر اينکه در بازى پيروز گرديدهاند، ايران نبايد تعيين کننده قيمت و بهاى اقدامات باشد بلکه اروپا بايد آن را تعيين کند.
در اين بازى اتحاديه اروپا، تحريمهاى سختتر در مورد سرمايهگذارىها، اعتبارات و انتقال تکنولوژى در مقابل ايران و يا حداقل بخش انرژى ايران را قبول خواهد کرد. مشکل که در اينجا پيش مىآيد، موافق نمودن اتحاديه اروپا با اين اقدام است. بسيارى در اروپا احساس مىکنند که مىتوانند با ايران داراى تسليحات هستهاى کنار بيايند و مهار وضعيتى قابل قبول است.
در چنين صورتى کمک گرفتن از اسرائيل براى فرستادن هيئتهاى نمايندگى عالى رتبه محرمانه به پايتختهاى مهم و کليدى اروپايى جهت تفهيم اين موضوع که گرچه امکان دارد، که ديگران حس نمايند مىتوانند با ايران هستهاى کنار بيايند اما اين موضوع براى اسرائيل مصداق نخواهد داشت.
در اين موضوع مىتوان از روسها نيز کمک گرفت. درخواست از روسها براى ايفاى اين نقش، نه آسان است و نه ارزان.
چندين روش مبتکرانه براى وارد ساختن روسها به موضوع وجود دارد : ابتدا، مطرح ساختن موضوع نيروهاى دفاعى ضدموشکى در لهستان و جمهورى چک جهت فشار آوردن واقعى روسيه به ايران. دو انگيزه محتمل ديگر نيز براى روسها وجود دارد : پيشنهاد کمک به روسها در پذيرش نقش رهبر بعنوان فروشنده سوختهاى هستهاى در عرصه بينالمللى و امکان اين موضوع را به روسها دادن که در اقدامات در برابر ايران درخصوص متوقف ساختن برنامه هستهاى امريکا نقش پيشرو را بازى نمايد.
چگونگى مذاکرات با ايران
يک روش براى اين کار مجبور ساختن اروپايىها به اين اقدام است که بطور مخفيانه با ايران در مورد دستورکارى که فراتر از موضوع هستهاى باشد وارد مذاکره شوند تا از اين طريق وارد شدن امريکا به گفتگوها را آماده سازند.
توصيه مىکنم، تلاش شود يک کانال پشتيبان و مستقيم ايجاد شود. پذيرش امکان ايجاد يک چنين کانال رسمى و خبره با ايرانيان، روشى مناسب در آغاز چنين مباحثى خواهد بود که طى آن از نماينده ايران درخواست مىشود تا توضيح دهد که دولت متبوعش به اهداف امريکا در قبال ايران چگونه مىنگرد و وى در مورد برداشت امريکايىها از اهداف ايران در قبال ايالات متحده چگونه فکر مىکند.
در هر تعامل اينچنينى مىبايد روشى يافت که بتوان به ايرانيان نشان داد که آماده شنيدن صحبتهاى آنان و در تلاش براى درک علائق و نگرانىهاى ايرانيان و پاسخگويى به آنان هستيم اما در نهايت بدون درک و رسيدگى به علائق و نگرانىهاى ما نيز هيچگونه پيشرفتى نمىتواند صورت بگيرد.
چنانچه سعى نمائيم بطور ديپلماتيک اختلاف نظرهايمان را با ايران به طريقى جدى و معتبر حل نمائيم، سياستهاى خشنتر، در صحنه بينالمللى و داخلى را راحتر مىتوان براى عموم قابل درک ساخت.
نظر شما :