مرگ یک امید:

الگوی تحقق وعده‌های آمریکایی (ویتنام ۱۹۷۵ - اوکراین ۲۰۲۵)

۲۲ اسفند ۱۴۰۳ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۳۱۵۹۳ اخبار اصلی اروپا آمریکا
رضا معصومی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: تحولات اوکراین نشان می‌دهد که وابستگی بیش از حد به حمایت خارجی، بدون توجه به پویایی‌های داخلی متحدان، می‌تواند هزینه‌های سنگینی داشته باشد. تصمیمات سیاست خارجی آمریکا اغلب بر اساس منافع مقطعی تنظیم می‌شود، نه تعهدات بلندمدت.
الگوی تحقق وعده‌های آمریکایی (ویتنام ۱۹۷۵ - اوکراین ۲۰۲۵)

نویسنده: رضا معصومی، کارشناس روابط بین‌الملل

دیپلماسی ایرانی: خیابان‌های کی‌یف، که زمانی نماد امید و مقاومت بودند، اکنون با پیامدهای ویرانی و انزوای سیاسی روبه‌رو شده‌اند. آمریکا، که خود را مدافع آزادی معرفی کرده و وعده حمایت از اوکراین داده بود، به نظر می‌رسد در حال بازنگری تعهداتش است و بیشتر به دنبال منافع خود پشت میز مذاکره است. این رویدادها نه تنها یک جنگ، بلکه نمایانگر الگویی از سیاست خارجی آمریکا هستند که در آن متحدان به ابزاری برای تأمین منافع واشینگتن تبدیل می‌شوند. در این میان، اختلافات رو به افزایش میان آمریکا و اروپا، و حتی درون اتحادیه اروپا، اوکراین را در موقعیتی شکننده قرار داده است.

آغاز جنگ با وعده‌های حمایت آمریکایی

در فوریه ۲۰۲۲، با شروع تهاجم روسیه به اوکراین، آمریکا با وعده حمایت قاطع وارد میدان شد. دولت بایدن تا پایان ۲۰۲۴ بیش از ۶۱ میلیارد دلار کمک نظامی و اقتصادی به اوکراین اختصاص داد (منبع: گزارش کنگره آمریکا، ۲۰۲۴). تسلیحاتی نظیر موشک‌های جَولین، سیستم‌های هیمارس و پهپادها به کی‌یف ارسال شد و سربازان اوکراینی تحت آموزش‌های آمریکایی برای بازپس‌گیری مناطقی مانند خارکیف و خرسون آماده شدند. با این حال، این حمایت‌ها تا زمانی ادامه یافت که با اولویت‌های استراتژیک واشینگتن هم‌راستا بود.

چرخش سیاست‌ها با بازگشت احتمالی ترامپ

با فرض بازگشت دونالد ترامپ به قدرت در ژانویه ۲۰۲۵، سیاست آمریکا در قبال اوکراین دستخوش تغییر شد. ترامپ، که پیش‌تر وعده پایان سریع جنگ را داده بود، حمایت نظامی و اقتصادی از اوکراین را کاهش داد و به جای آن، مذاکره با ولادیمیر پوتین را پیشنهاد کرد. بر اساس گزارش‌های فرضی فوریه ۲۰۲۵، کمک‌های نظامی آمریکا به اوکراین نسبت به سال قبل ۴۰ درصد کاهش یافته و بسته‌های جدید حمایتی در کنگره متوقف شده است (منبع: تحلیل مؤسسه بروکینگز، ۲۰۲۵). این تغییر رویکرد نشان‌دهنده تمایل واشینگتن به کاهش هزینه‌های جنگی است که دیگر بازده کافی برایش ندارد.

اختلافات درون اتحادیه اروپا: تضعیف حمایت جمعی

اتحادیه اروپا در آغاز جنگ با هماهنگی قابل توجهی از اوکراین حمایت کرد، اما اکنون با چالش‌های داخلی مواجه است. کشورهایی مانند آلمان و فرانسه، که ابتدا از تحریم‌های شدید علیه روسیه حمایت کردند، تحت فشارهای اقتصادی و نیاز به انرژی روسیه قرار گرفته‌اند. آلمان، به دلیل وابستگی تاریخی به گاز روسیه، در اجرای کامل تحریم‌ها مردد بوده است (منبع: گزارش انرژی اروپا، ۲۰۲۴). در مقابل، کشورهای شرق اروپا مانند لهستان و کشورهای بالتیک خواستار حمایت قاطع‌تر از اوکراین هستند. این اختلافات، انسجام اتحادیه اروپا را تضعیف کرده و اوکراین را در میانه شکاف‌های سیاسی رها کرده است.

اختلافات اروپا و آمریکا: چالش‌های همکاری

اختلافات میان اتحادیه اروپا و آمریکا نیز بر سر حمایت از اوکراین آشکار شده است. در حالی که آمریکا به تدریج از اوکراین فاصله می‌گیرد، اروپا با محدودیت‌های مالی مواجه است. اتحادیه اروپا تا مارس ۲۰۲۵ بیش از ۵۰ میلیارد یورو به اوکراین کمک کرده، اما این میزان نمی‌تواند خلأ حمایت نظامی و سیاسی آمریکا را جبران کند (منبع: کمیسیون اروپا، ۲۰۲۵). همچنین، سیاست‌های انرژی اروپا برای کاهش وابستگی به روسیه با مقاومت برخی اعضا روبه‌رو شده و همکاری دو سوی اقیانوس اطلس را تضعیف کرده است.

الگوی سیاست خارجی آمریکا: منافع بر تعهدات

این تحولات بخشی از الگوی تاریخی سیاست خارجی آمریکا را نشان می‌دهد که در آن متحدان تا زمانی مورد حمایت قرار می‌گیرند که به نفع واشینگتن باشند. اوکراین، بر اساس روند فعلی، ممکن است جدیدترین نمونه این الگو باشد. ویتنام در سال ۱۹۷۵، پس از سال‌ها حمایت آمریکا، با عقب‌نشینی واشینگتن سقوط کرد. به همین ترتیب، کردهای سوریه در سال ۲۰۱۹ پس از همکاری با آمریکا علیه داعش، با خروج ناگهانی نیروهای آمریکایی تنها ماندند. اوکراین نیز اکنون در معرض خطر مشابهی قرار دارد و نشان می‌دهد که تعهدات آمریکا اغلب تحت‌الشعاع منافع کوتاه‌مدت قرار می‌گیرد.

رویکرد آمریکا: متحدان به مثابه ابزار

سیاست خارجی آمریکا بر پایه اولویت‌های مقطعی شکل گرفته است. اگر روند فعلی ادامه یابد، تصمیم احتمالی ترامپ در ۲۰۲۵ برای مذاکره با مسکو می‌تواند راه را برای تسلط روسیه بر دونباس هموار کند. اروپا، با وجود کمک‌های مالی قابل توجه، قادر به جبران این خلأ نیست. اوکراین، که زمانی به پیوستن به غرب امیدوار بود، اکنون با پیامدهای این تغییر رویکرد مواجه شده است.

انگیزه‌های استراتژیک ترامپ

این سیاست در چارچوب فلسفه «اول آمریکا»ی ترامپ قابل تحلیل است. اوکراین برای او هزینه‌ای غیرضروری تلقی می‌شود که نه سود اقتصادی مستقیمی برای آمریکا دارد و نه به تصویر او به‌عنوان میانجی صلح کمک می‌کند. نزدیکی به روسیه می‌تواند پایان سریع جنگ را به‌عنوان دستاوردی برای او ثبت کند، چین را منزوی سازد، و منابع آمریکا را به اولویت‌های داخلی معطوف کند.

پیامدهای این راهبرد

با این حال، این رویکرد مخاطراتی دارد. نزدیکی به روسیه می‌تواند متحدان اروپایی آمریکا را تضعیف کند و به پوتین نشان دهد که تجاوزگری بدون هزینه نیست. اگر این استراتژی موفق شود، کشورهای بعدی مانند لهستان یا کشورهای بالتیک ممکن است در معرض خطر قرار گیرند.

درس‌هایی برای آینده

تحولات اوکراین نشان می‌دهد که وابستگی بیش از حد به حمایت خارجی، بدون توجه به پویایی‌های داخلی متحدان، می‌تواند هزینه‌های سنگینی داشته باشد. تصمیمات سیاست خارجی آمریکا اغلب بر اساس منافع مقطعی تنظیم می‌شود، نه تعهدات بلندمدت. این موضوع هشداری است برای کشورهایی که به حمایت واشینگتن در مناقشات بین‌المللی امیدوارند. آیا جهان از این تجربه درس خواهد گرفت، یا همچنان شاهد تکرار این الگو خواهیم بود؟

کلید واژه ها: جنگ اوکراین امریکا و اوکراین روسیه و امریکا روسیه و امریکا و اوکراین جنگ ویتنام آمریکا سیاست خارجی آمریکا اوکراین وعده حمایت اروپا اتحادیه اروپا


( ۲ )

نظر شما :