هبوط اردوغانیسم آغاز شد؟
وان، آخرین ایستگاه اردوغان
دیپلماسی ایرانی: سرانجام اعتراضات خیابانی در کردستان ترکیه نتیجه داد و دولت از تصمیم خود برای رد صلاحیت شهردار منتخب وان منصرف شد.
داستان این بود که عبدالله زیدان، نامزد حزب کردی برابری و دموکراسی خلق ها در وان پیروز شده بود. اما دادگستری ترکیه بهجای او نامزد حزب حاکم را شهردار اعلام کرد.
این اقدام بار دیگر ماهیت غیرمنصفانه و نابرابر انتخابات ترکیه با وجود آزادتر بودن آن در قیاس با کشورهای منطقه را برملا کرد.
حقیقت آنست که در دورەی قبل هم دولت زیر بار نتایج نرفت و در بیشتر شهرداری های کردستان بهجای نامزدهای پیروز، قیم معرفی کرد. قیم شهرداری یا شهردار تسخیری چیزی در مایەهای وکیل تسخیری است. وقتی متهم از آزادی انتخاب وکیل برخوردار نیست و دادگاه بهجایش تصمیم می گیرد.
این بار اما مقاومت مردم نتیجه داد. در واقع سیاست خیابانی به کمک سیاست انتخاباتی آمد و از غصب کرسی شهرداری مانع شد.
استان وان با آذربایجان غربی در ایران همسایه است. در شرایطی که در انتخابات اخیر، تهران به آسانی نتیجەی انتخابات یک ماە پیش ارومیه را پذیرفت، خدعەی سیاسی اردوغان در وان معنایی جز مخدوش شدن سیمای انتخابات آزادتر ترکیه در قیاس با ایران نمی توانست داشته باشد!
نام این یادداشت را از عنوان یک یادداشت قدیمی گرفتم; آمد، آخرین ایستگاه کمالیسم! این مقاله درست بیست سال قبل به مناسبت اولین پیروزی حزب دمکراتیک کردها در دیاربکر – آمد – بزرگترین شهر کردستان ترکیه توسط دوست فاضلم دکتر مصطفی احمدزاده نوشته شد. پیش بینی نویسنده البته درست از کار درآمد. دوران کمالیسم به پایان رسیده بود و عصر آکپارتی با گشایش سیاسی و اقتصادی آن آغاز شده بود.
از حق نگذریم اردوغان 2002 تا 2012 همان اردوغان امروز نبود. وی در شمایل یک اصلاح طلب لیبرال ظاهر شده بود که دغدغەای جز بازگرداندن نظامیان به پادگان ها و عبور ترکیه از دشواری های اقتصادی دهەی نود را نداشت. در این مسیر وی تمایلی بیشتر از اسلاف سکولارش برای ورود به اتحادیەی اروپا و اصلاحات سیاسی و اقتصادی ملازم آن نشان می داد. گویی این سیاست را تضمینی برای بی طرف نگه داشتن ارتش سکولار و مقاومت های اقتدارگرایان در برابر اصلاحاتی می دید که خاستگاه اجتماعی آن اقشار آناتولی مرکزی و محافظه کاران مسلمان بودند.
کار از زمانی خراب شد که این دستور کار را رها و سال 2012 به بعد تلاش کرد پایگاه اجتماعی خود را از مرکز آناتولی به تمام کشور گسترش دهد. عرض اندام در مقام یک رهبر ملی محتاج پوپولیسم و اقتدارگرایی بود.
در این راستا وی با حزب نژادپرست سکولار حرکت ملی عقد اخوت بست. نمادگرایی مذهبی کماکان ادامه یافت، اما تلاش شد نوعی "ملی گرایی بیرقدار" به ایدئولوژی دولت تبدیل شود. ملی گرایی بیرقدار اشاره به قسمی ملی گرایی فناوری است که ریشه در مجتمع های نظامی – صنعتی ترکیەی اردوغان دارد. هم اقتصاد سیاسی و منافع بلوک حاکم را نمایندگی می کند و هم به علت ماهیت سکولار آن قادر است پلی به روی شکاف سکولار – مذهبی موجود بزند. طبیعتا همه؛ غیر از کردها هدف اصلی پهپادهای بیرقدار در عراق و سوریه هستند!
اتفاقی که در انتخابات اخیر افتاد این بود که ملی گرایی بیرقدار توان بسیج و پل سازی میان شکاف های اجتماعی را از کف داد. عمدتا به دلیل تورم و رکود اقتصادی و کاهش سطح زندگی مردم و بی معنا شدن لفاظی های ملی گرایانه.
نتیجه؛ دوباره سر باز کردن شکاف مذهبی/ سکولار بود که اردوغان قبلا به مدد آن به قدرت رسیده بود.
احزاب ملی گرای خوب و حرکت ملی با کاهش شدید آرا مواجه شدند و حزب اسلام گرای رفاه هم بخشی از آرای اردوغان را ربود. حزب جمهوریخواه خلق هم با داعیەی چپ گرایانە و اقتصادیش در پلەی اول ایستاد.
ممکن است گفته شود که پایان دوران اردوغان و احتمال ریاست جمهوری امام اوغلو در چهار سال بعد، فرق چندانی برای کردها نخواهد داشت. این حقیقتی انکارناپذیر است که نباید در این زمینه دچار توهم و خوش بینی مفرط شد. اما بالاخره توسعەی سیاسی و تکامل دموکراسی از دل همین افت و خیزها در می آید.
همان گونه که گفته شد کمالیسم دو دهه قبل به تاریخ پیوسته است. اردوغانیسم هم دیر یا زود به این سرنوشت دچار می شود.
هبوط کمالیسم و اردوغانیسم اما به معنای پایان کار پساکمالیست ها و پسااسلام گرایان نیست. اینان وارثان دو سنت بزرگ فکری و سیاسی در ترکیه هستند. جریان هایی که بر اثر درک محدودیت های ذهنی و عینی و ناکامی های عملی به دگردیسی های ناگزیر دچار می شوند.
احزاب طرفدار کردها هم از این قاعده مستثنی نیستند. آنها هم مسیری پر از فراز و نشیب و موفقیت و ناکامی و احیانا اشتباه را پیمودەاند.
نظر شما :