هجومی با هدف کاذب ایجاد بازدارندگی
حمله به یمن اهمیتی برای ایران ندارد
دیپلماسی ایرانی: (ویلیام وکسلر William F. Wechsler (مدیر ارشد برنامه خاورمیانه در شورای آتلانتیک درباره حمله امریکا و متحدانش به یمن مدعی است که باید پرزیدنت بایدن را برای حمله پنجشبنه علیه حوثی ها، ستایش کرد. وی می گوید: «تجارت بین المللی به هشت گلوگاه اصلی دریایی محدود است. جغرافیای تغییرناپذیر، واقعیت های سختی را تحمیل می کند. ایالات متحده دیرزمانی است که منافع ملی حیاتی خود را در حفظ آزادی دریانوردی در هریک از این گلوگاه ها می بیند. حملات اخیر به حفاظت از این منافع کمک می کند.»
وی در ادامه می افزاید: «نیمی از این هشت گلوگاه جهانی، پراکندگی گستردهای دارند. یکی از آنها در اروپا (تنگه جبلالطارق)، یکی در آفریقا (امید نیک)، یکی در شرق آسیا (تنگههای مالاکا) و یکی هم در آمریکا (کانال پاناما) قرار دارد. متأسفانه، نیمه دیگر این گلوگاههای حیاتی همه در منطقه نسبتاً کوچکی متمرکز شدهاند که در آن جنوب غربی آسیا با اروپا و آفریقا تلاقی میکند: تنگه بسفر، کانال سوئز، تنگه بابالمندب و تنگه هرمز. این منطقه همچنین به عنوان مهمترین منبع یگانه انرژی مورد نیاز برای حفظ رشد اقتصادی جهانی شناخته میشود. این دو واقعیت توضیح میدهند که چرا روسای جمهوری ایالات متحده مکررا نیاز به تمرکز بیش از حد بر خاورمیانه را درک میکنند، با وجود تمایلات اغلب صادقانهشان به دیگر رویکردها.»
به اعتقاد کسلر، امروزه، بزرگترین تهدید برای این گلوگاهها، از ناحیه ایران و نیروهای نیابتی آن است. تهران دیرزمانی است که به بستن تنگه هرمز تهدید کرده و مکررا کشتیها را در منطقه هدف حمله قرار داده است. اخیراً حتی تهدید کرد که جبلالطارق را می ببندد. حوثیها، شریک و نماینده ایران در یمن، به طور مکرر به کشتیهایی که از باب المندب می گذرند، حمله کردهاند. دولت بایدن تهدید را شناسایی کرد، پیشزمینه دیپلماتیک را فراهم کرد، ائتلاف چندجانبه را تشکیل داد، منابع را مستقر کرد، هشدارهای واضحی صادر کرد و سپس اقدام کرد. این نمونهای از سیاستگذاری حرفهای است. امید میرود که از این رویکرد، دروس درستی هم در مجلس سنا و هم در تهران آموخته شود. اما ایالات متحده نیز باید درسهای خود را بیاموزد. در طول دورههای مختلفِ دولتها و کنگره، واشنگتن به طور مداوم تهدید ذاتی ناشی از حوثیها را دستکم گرفته و بدین ترتیب، شرایطی را فراهم کرد که به حوثیها اجازه داده تا رونق بگیرند.
کسلر سپس می گوید: «حملات روز پنجشنبه، نخستین مورد از واکنش نظامی آمریکا علیه حوثی ها نیست. حملات سال 2016 آمریکا علیه حوثی ها، احتمالا در میان هزاران حمله ائتلاف سعودی علیه این گروه گم شد. این حملات نشان داده که حوثی ها دیرزمانی است که خواهان پذیرش خسارات نظامی و تلفات انسانی ناشی از حملات هوایی هستند. حوثی ها، به جای آنکه بازداشته شوند، پولی را که توسط ایران فراهم می شود، برای تهیه سامانه های تسلیحاتیِ توانمندتر سرمایه گذاری می کنند. بنابر تجربه این گروه در گذر سال ها حمله هوایی، بعید است که حملات دیروز هم به یک بازدارندگی راهبردی بیانجامد و بنابراین حوثی ها با رغبت به هدف گرفتن کشتیرانی در دریای سرخ ادامه خواهند داد.»
وی در ادامه می افزاید: «با این حال، حملات این چند روز روی چیزی متمرکز شدند که دستیابی به آن امکانپذیرتر است. به نظر میرسد که حملات آمریکا و انگلیس علیه مقرهای فرماندهی و کنترل حوثیها، ابزارهای آگاهی شان از وضعیت حوزه دریایی و تواناییهای حمله آنها هدایت شده باشد. ضرورت محروم کردن حوثیها از ابزارهای انجام حملات بیشتر به ترافیک دریایی آمریکا، ائتلاف و نیز کشتیرانی تجاری، موضوعی است که از طریق بیانیههای متعدد کاخ سفید و وزارت دفاع به طور عمومی اعلام شده است. همچنین، این پاسخ متمرکز علیه حوثیها، احتمال تشدید تنشها را کاهش میدهد زیرا این اهداف میتوانند به عنوان اهداف نظامی مشروع در نظر گرفته شوند.»
کسلر تاکید می کند، البته، چالش ماجرا این است که ایالات متحده، بریتانیا و ائتلاف همراهشان تا چه اندازه به انجام حملات بیشتر، در صورت ادامه حملات حوثیها به کشتیرانی، تمایل خواهند داشت. موفقیت دورهای بعدی حملات علیه حوثیها ممکن است بستگی به توانایی ایالات متحده و ائتلاف برای مداخله و جلوگیری از تامین و تدارکات مجدد ایران برای حوثیها داشته باشد. نیاز به در نظر گرفتن گزینههای مختل کننده فعالیتهای مخرب ایران علیه غرب و متحدانش در سراسر منطقه، احتمالاً به عنوان یک ملاحظه بعدی، بیشتر خودنمایی خواهد کرد.
جاناتان پانیکوف Jonathan Panikoff، مدیر ابتکار امنیتی خاورمیانه در شورای آتلانتیک و معاون مدیر پیشین افسر اطلاعات ملی خاورنزدیک در شورای اطلاعات ملی آمریکا در این باره می گوید: «این حملات، در سراسر منطقه، از ایران تا عربستان سعودی، پژواک هایی خواهد داشت.»
به اعتقاد او تصمیم ایالات متحده و متحدانش برای حمله به داراییهای حوثیها در 11 ژانویه ضروری و درست بود. حوثیها در هفت هفته گذشته بیش از بیست حمله انجام دادند که ترافیک دریایی جهانی را مختل و متحدان آمریکا را تهدید کرد. اما حملات ایالات متحده و بریتانیا احتمالاً نمیتوانند تجاوز حوثیها در دریای سرخ را متوقف کنند.
وی می گوید: «هدف ایالات متحده و ائتلاف، اعاده بازدارندگی است. چنین هدفی، تقریباً بطور قطع، نیازمند پاسخگویی مداوم به حملات حوثیها خواهد بود و احتمالاً با تشدید رویه تهاجمی برای تأثیرگذاری معنادار بر ذهنیت رهبری حوثی. این کار آسان نخواهد بود. حوثیها خود را به عنوان نیرویی می بینند که چندان چیزی برای از دست دادن ندارند. از نظر نظامی با حمایتهای ایران تقویت شدهاند و اطمینان دارند که ایالات متحده وارد جنگ زمینی نخواهد شد. این ارزیابی ممکن است درست باشد. اما ایالات متحده همچنان میتواند تأثیر معناداری بر کاهش تواناییها و نیز اثربخشی حوثیها داشته باشد. علاوه بر این، با چنین راهبردی، واشنگتن همچنین پیام معناداری به سایر نیروهای نیابتی ایران درباره اراده خود به توسل به زور در منطقه می فرستد، نه تنها برای حفاظت از خود، بلکه حمایت از متحدان و شرکای خود نیز. برای ایران، حوثیها احتمالاً کم اهمیتترین نیروی نیابتی شان هستند و در نتیجه، احتمالاً یک مورد خوب برای سنجش واکنشهای ایالات متحده و متحدانش خواهند بود.»
پانیکوف تاکید می کند، عربستان سعودی، که مذاکرات خود با حوثیها را برای پایان دادن دائمی به درگیریها ادامه میدهد، احتمالاً دیدگاههای متفاوتی نسبت به این حمله خواهد داشت. از یک سو، ریاض قطعاً نگران این است که حوثیها مذاکرات را متوقف کنند و با حمله مستقیم به خاک عربستان واکنش نشان دهند. اما از سوی دیگر، احتمالاً درک میکند که هرچه نفوذ حوثیها بیشتر شود، مذاکراتش با آنها هم چالشبرانگیزتر خواهد شد و توانایی این گروه برای عملیات در منطقه بدون آنکه مجازاتی در پی داشته باشد، قطعاً نفوذ آنها را افزایش میدهد. علاوه بر این، آشتی سردی که سعودی با ایران یافته، احتمالاً پایدار نخواهد بود اگر توازن قدرت منطقهای به گونهای تغییر کند که شرکای تروریستی و نیروهای نیابتی تهران بتوانند در سراسر منطقه با واکنشهای حداقلی از سوی ایالات متحده یا متحدانش عمل کنند. این ممکن است صلحی کوتاه مدت برای عربستان سعودی باشد، اما امنیت بلندمدتی را به ارمغان نخواهد آورد.
مدیر ابتکار امنیتی خاورمیانه در شورای آتلانتیک همچنین می گوید: «تصمیم واشنگتن برای پاسخگویی دیروز، یک ضرورت ناگوار است. درست است که چنین اقدامی خطر تشدید منطقهای را افزایش میدهد اما، اگر ایران و نیروهای نیابتی آن خود را آزاد ببینند که بدون ترس از تلافی، نفوذ مخرب خود را در سراسر منطقه گسترش دهند، آنگاه خطر درگیری منطقهای – و این بار طولانیتر و خونینتر – در ماهها و سالهای آینده بیشتر خواهد شد. امروز ممکن است نخستین حمله ائتلاف علیه حوثیها باشد، اما احتمالاً آخرین نخواهد بود. ایجاد بازدارندگی پایدار نیاز به تلاش مداوم دارد.»
توماس واریک Thomas S. Warrick، عضو ارشد شورای آتلانتیک و معاون دستیار پیشینِ سیاست ضدتروریسم در وزارت امور خارجه آمریکا نیز در این باره می گوید: «یک واکنش نظامی به رهبری آمریکا، ناگزیر بود. آیا این کار به تشدید بیانجامد یا نه، به حوثی ها بستگی دارد. نباید از حملات ایالات متحده و بریتانیا به مواضع پهپادی و موشکی و پایگاههای نظامی حوثیها شگفتزده شد. هشدارهای مکرر و مستقیم مبنی بر اینکه حوثیها باید حملات خود به کشتیرانی تجاری در دریای سرخ را متوقف کنند، به وضوح نشان داد که ادامه آن حملات، پاسخ نظامی به همراه خواهد داشت. بارش موشکی و سایر حملات حوثیها در تاریخ ۹ ژانویه در دریای سرخ، پاسخ نظامی را اجتنابناپذیر ساخت.»
وی در ادامه می افزاید: «حال ابتکار عمل در دست حوثیهاست تا ببینیم آیا میخواهند جنگ خود علیه جهان را ادامه دهند یا نه. چالش اصلی این است که ایران، که فناوری و قطعات حیاتی برای موشکها و پهپادهای حوثیها را فراهم میکند، همچنان نیروی نیابتی خود را تشویق خواهد کرد که با وجود حملات ایالات متحده، همچنان کشتیرانی بین المللی را هدف بگیرد. ایران با حمله به نیروهای نیابتی اش، بازداشته نمیشود. در عین حال، هنوز مشخص نیست چه چیزی میتواند حوثیها را از ادامه درگیری در جنگ نیابتی ایران علیه ایالات متحده و متحدانش باز بدارد. جهان به زودی خواهد دانست که آیا حوثیها میخواهند حملات خود را ادامه دهند و ریسک کنند که ایالات متحده و متحدانش حتی بیشتر به اهداف استراتژیک این گروه آسیب وارد کنند؟»
آلکس پلیتساسAlex Plitsas، عضو ارشد برنامه خاورمیانه و رئیس پیشین فعالیت های حساس عملیات ویژه و مبارزه با تروریسم در وزارت دفاع آمریکا نیز در این باره می گوید: «پنجشنبه شب، یک ائتلاف نظامی بینالمللی شامل ایالات متحده، حملات هوایی و موشکی را علیه اهدافی در غرب یمن، منطقه تحت کنترل انصارالله، که معمولاً به عنوان شورشیان حوثی شناخته میشوند، انجام داد. هدف از این حملات، مختل کردن و تضعیف تواناییهای نظامی حوثیها بود آن هم پس از آنکه آنها موشکهای بالستیک به سمت اسرائیل پرتاب کردند، به کشتیهای نظامی و تجاری در نزدیکی سواحل یمن حمله کردند و با ایجاد ناامنی، مسیرهای بینالمللی کشتیرانی را عملاً بستند. این حملات پس از چندین هشدار عمومی و دیپلماتیک از سوی ائتلاف صورت گرفت که انصارالله عمداً آنها را نادیده گرفت.»
پلیتاس همچنین می گوید: «این حملات، کمتر از یک سال پس از آشتیای رخ داد که چین بین ایران و عربستان سعودی میانجیگری کرد. تهران و ریاض در یمن درگیر یک جنگ نیابتی بودند که در آن عربستان سعودی یک ائتلاف را برای دفاع از دولت یمن رهبری میکرد و ایران از شورشیان شیعه انصارالله حمایت میکرد. برآورد شده که بیش از 350 هزارنفر در این جنگ ده ساله جان باختند. یمن در حال حاضر در غرب تحت کنترل انصارالله و در شرق تحت کنترل دولت یمن قرار دارد.»
وی می افزاید: «انصارالله، در گذشته، توسط ایالات متحده به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی شناسایی شده بود اما این عنوان چندین سال پیش توسط دولت بایدن برداشته شد. این اقدام جنجالی پس از سرد شدن روابط بین ریاض و واشنگتن و تلاش برای پایان دادن به جنگ و احیای توافق هستهای ایران صورت گرفت.»
عضوی ارشد برنامه خاورمیانه همچنین می گوید: «انصارالله بخشی از آن چیزی است که به عنوان "محور مقاومت" نامیده می شود. این ائتلاف غیررسمی گروههای تروریستی و شورشی مورد حمایت ایران در سراسر خاورمیانه را شامل می شود که حملاتی علیه اسرائیل، نیروهای آمریکایی و نیروهای نظامی سایر کشورهای متحد در منطقه انجام دادهاند. این "محور" شامل حماس در غزه، حزبالله در لبنان، شبه نظامیان شیعه در عراق و سوریه و انصارالله در یمن میشود. ایران از این گروهها با هدف حفظ "انکارپذیری محتمل" پشتیبانی میکند، در حالی که آنها به عنوان نیروهای نیابتی عمل میکنند و حملاتی را علیه اهداف غربی در منطقه و اسرائیل انجام میدهند. ایران درد ناشی از حملات در یمن را احساس نخواهد کرد و احتمالا چنین حملاتی برای تهران بازدارنده نخواهد بود. این حملات برای مختل کردن و تضعیف تواناییهای نظامی انصارالله برای حمله به اسرائیل و اختلال در حمل و نقل تجاری ضروری بودند (اما) به اعتقاد من باید اقدامات بیشتری برای اعاده بازدارندگی علیه ایران انجام شود. اینکه تنها به نیروهای نیابتی پرداخته شود، همانند پرداختن به عوارض بیماری و ندیدن عامل زیرین است.»
منبع: شورای آتلانتیک / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱
انتشار این مطلب به معنای تایید آن توسط دیپلماسی ایرانی نیست و صرفا برای آگاهی خوانندن دیپلماسی ایرانی منتشر شده است.
نظر شما :