پاکسازی قومی ارامنه بومی قراباغ از منظر حقوقی

رویکرد علی اف به وضعیت حقوقی قراباغ؛ «کاشت بحران» برای آینده

۰۱ دی ۱۴۰۲ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۲۳۷۲۶ اخبار اصلی آسیا و آفریقا
احمد کاظمی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد:  برخلاف ادعاهای جمهوری آذربایجان، ارامنه قراباغ از زمانهای کهن در این منطقه که در دوره باستان به نوشته استرابن مورخ مشهور یونانی «ارخیستینا» و در اوایل دوره اسلامی بخشی از «ارمنیه قفقاز» محسوب می شد، اسکان داشتند و علیرغم برخی جابجایی های مقطعی فراگیر در قفقاز در طول تاریخ، ساکنان بومی آن محسوب می شوند. این موضوع در کتب تاریخی دوره اسلامی از حدود هزار سال پیش نیز مستند قید شده است. بر این اساس، از منظر حقوق بین الملل، ارامنه قراباغ، «مردمان بومی» قراباغ محسوب می شوند نه صرفاً اقلیت. 
رویکرد علی اف به وضعیت حقوقی قراباغ؛ «کاشت بحران» برای آینده

 نویسنده: دکتر احمد کاظمی، استاد حقوق بین الملل دانشگاه   

دیپلماسی ایرانی: با گذشت حدود سه ماه از فرار حدود 140 هزار ارمنی از قراباغ (20 هزار ارمنستانی و حدود 120 هزار قراباغی) که بدنبال جنگ سوم قراباغ در 28 شهریور 1402، روی داد می توان  به صورت جدی و از زاویه حقوقی این موضوع را مورد ارزیابی قرار داد.  فرار ارامنه از قراباغ (آرتساخ) در فضای رعب و وحشت ناشی از 9 ماه انسداد کریدور لاچین، سیاست به قحطی کشاندن جمعیت غیرنظامی در قراباغ، جنگ سوم قراباغ و انفجار در پمپ بنزین در مسیرخانکندی – عسگران که سوخت آن از جمهوری آذربایجان منتقل شده بود، صورت گرفت.

تحولاتی که در پس زمینه خود، سی سال سیاست سیستماتیک نفرت پراکنی رسمی دولت باکو علیه همه اقلیت ها در این کشور را نیز داشت. از اینرو فراری دادن ارامنه از قراباغ،  مصداق «جابجایی اجباری» با هدف «پاکسازی قومی» از طریق بکارگیری رعب و وحشت آفرینی، نفرت پراکنی و اقدام به قتل و تجاوز است که در دوره صلح بر اساس قواعد حقوق بین الملل، مصداق جنایت علیه بشریت و نسل زدایی و در دوره جنگ نیز مصداق جنایت جنگی وفق اساسنامه دیوان بین المللی کیفری (اساسنامه رم مصوب 2002) است.
 

 برخلاف ادعاهای جمهوری آذربایجان، ارامنه قراباغ از زمانهای کهن در این منطقه که در دوره باستان به نوشته استرابن مورخ مشهور یونانی «ارخیستینا» و در اوایل دوره اسلامی بخشی از «ارمنیه قفقاز» محسوب می شد، اسکان داشتند و علیرغم برخی جابجایی های مقطعی فراگیر در قفقاز در طول تاریخ، ساکنان بومی آن محسوب می شوند. این موضوع در کتب تاریخی دوره اسلامی از حدود هزار سال پیش نیز مستند قید شده است. بر این اساس، از منظر حقوق بین الملل، ارامنه قراباغ، «مردمان بومی» قراباغ محسوب می شوند نه صرفاً اقلیت. 

در نگاه حقوقی، مردمان بومی از مولفه های «قدمت و تقدم زمانی سکونت»، «استقرار و قلمرو تاریخی» و «پیوستگی با سرزمینی خاص» برخوردارند. بر خلاف حقوق بین الملل اقلیت ها، در «حقوق بین الملل مردمان بومی»، که شامل دو کنوانسیون و «اعلامیه ملل متحد درباره حقوق مردمان بومی مصوب 2007» می شود، حقوق مردمان بومی برای «خودمختاری»، «خودگردانی» و «حق زمین» به رسمیت شناخته شده است. کما اینکه عجیب نیست که در بستر طبیعی تاریخ قفقاز، چه در دوره های تاریخی از جمله سیسگان تاریخی(سیونیک) و چه از دوره صفویه، قراباغ در قالب خان نشین یا ولایت، نوعی خودمختاری و خودگردانی محلی را داشته اند. 

 علیرغم تلاش ماشین تبلیغاتی دولت باکو برای مبرا کردن این کشور از ارتکاب جنایت «جابجایی اجباری» و وقوع جرم «پاکسازی قومی»، چه از طریق یادآوری اقدامات غیرقانونی جدایی طلبانه ارمنی در سالهای 1992-94 و چه از طریق انکار جابجایی اجباری ارامنه از قراباغ، واقعیت این است که عناصر مادی و معنوی جرم «پاکسازی قومی» ارامنه قراباغ توسط دولت باکو که با «قصد خاص» صورت گرفته است، مشهود است. از منظر «حقوق بین الملل بشر و بشردوستانه»، جنایات و اقدامات خشونت آمیز جدایی طلبان ارمنی در جنگ اول قراباغ، توجیهی برای مشروعیت بخشیدن به سیاست فعلی پاکسازی قومی و نسل کشی فرهنگی دولت باکو، نمی شود چه اینکه هر دو این رویکردها، بلحاظ حقوقی، محکوم و قابل تعقیب حقوق و کیفری هستند. 

باکو پس از شکست در طرح «اسکان محدود و نمادین ارامنه» در گوشه ای از خانکندی (استپانکرت)، تلاش می کند که واقعیات پاکسازی قومی در قراباغ را انکار نماید، عقب نشینی هایی مکرر نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان و انفعال وی در پیگیری حق بازگشت ارامنه قراباغ، نیز انگیزه کافی در این باره به باکو می دهد. این در شرایطی است که تحولات یک سال اخیر قراباغ بویژه «جابجایی اجباری ارامنه» و نقض حق مالکیت آنها و قرار گرفتن آثار تاریخی و مذهبی آنها در قراباغ در معرض «نسل کشی فرهنگی»، نقض قواعد آمره حقوق بین الملل و همچنین کنوانسیون بین المللی‌ رفع‌ هر نوع‌ تبعیض‌ نژادی‌ (1965) است که باکو و ایروان هر دو در آن عضویت دارند؛ در همین راستا هم ارمنستان از باکو به دیوان بین المللی دادگستری (ICJ) شکایت کرده است که رای دیوان در محکومیت باکو و مهمتر از آن درخواست بازگشت امن ارامنه، قابل پیش بینی است . 

پاکسازی قومی صورت گرفته در قراباغ با حدود پانصد فقره تجاوز جنسی، شکنجه، ناپدیداری اجباری و قتل همراه بوده است که در صورت مستند سازی توسط دولت پاشینیان که البته به دلایل سیاسی تمایلی به آن ندارد، می تواند علاوه بر پرونده حقوقی مبتنی بر مسئولیت دولت باکو و مشارکت رژیم تل آویو و دولت آنکارا، به پرونده کیفری نیز تبدیل شود. با توجه به پذیرش صلاحیت دیوان بین المللی کیفری (ICC) توسط ایروان، این موضوع در این دیوان نیز قابل طرح خواهد بود و در آن صورت دیوان بین المللی کیفری، صلاحیت تعیقب کیفری مقامات و فرماندهان باکویی، ترکیه ای و صهیونیستی آمر و عامل جنایت جنگی و نسل زدایی را خواهد داشت .  

پاکسازی قومی ارامنه از قراباغ ، ضمن اینکه نقض صریح حق مالکیت مصرح در میثاق بین المللی حقوق اقتصادی و اجتماعی (1966) می باشد، بر پرونده شکایات قبلی ایروان علیه باکو در دیوان بین المللی دادگستری نیز تاثیر گذار خواهد بود . چرا که مبنای این همه این شکایت ها کنوانسیون بین المللی‌ رفع‌ هر نوع‌ تبعیض‌ نژادی‌ می باشد.  ضمن اینکه امکان شکایت بر اساس کنوانسیون 1948 منع و مجازات جرم نسل کشی (ژنوساید) سازمان ملل هم وجود دارد.

از سوی دیگر داده های متقنی درباره شروع فرایند تخریب و تغییر ماهیت مواریث فرهنگی، مذهبی و تاریخی ارامنه بومی قراباغ وجود دارد که نقض کنوانسیون 1954 لاهه مبنی بر صیانت از آثار فرهنگی در مخاصمات مسلحانه و نیز نقض اساسنامه یونسکو و قطعنامه های شورای امنیت و مجمع عمومی مبنی برای حفظ آثار فرهنگی و تاریخی  در مخاصمات می باشد. 

از این نیز، لزوم اعزام هیات سازمان ملل و یونسکو به قراباغ در قطعنامه شدید الحن مهر 1402 پارلمان اروپا علیه دولت باکو مورد تاکید قرار گرفت. این موضوع مورد مطالبه عمومی و نخبگانی در ایران نیز می باشد چرا که بمانند آنچه که در این سه دهه در دیگر اراضی جمهوری آذربایجان گذشته است، باکو تلاش دارد در این فرایند آثار تمدنی، فرهنگی، تاریخی و مذهبی ایران در قراباغ را نیز به صورت سیستماتیک محو نماید که دستکاری های باکو در آثار مسجد شوشی موید آن و مصداق «نسل کشی فرهنگی» می باشد. 

باکو با سنجش نبض رویکردهای انفعالی دولت پاشینیان، تلاش دارد که از تبدیل شدن اخراج اجباری ارامنه از قراباغ به یک مناقشه حقوقی با ایروان جلوگیری کند، چون تقصیر و مسئولیت حقوقی خاندان علی اف در این خصوص قابل احراز است. باکو بخوبی آگاه است که چگونه پرونده حقوقی کشتار 1915 ارامنه در عثمانی، علیرغم اینکه اردوغان در سال 1393 (آوریل 2014) با اطلاق «درد تاریخی» به این کشتار و تسلیت به نوادگان قربانیان و غیرانسانی خواندن پیامدهای آن، خواستار عذرخواهی آنکارا شده بود، پس از یکصد سال برای ترکیه هنوز تبعات سیاسی و حقوقی دارد. 

از اینرو نیز الهام علی اف در کنار تکرار سایر خواسته های زیاده خواهانه آنکارا علیه ایروان، بر لزوم خودداری از طرح بازگشت «ارامنه به قراباغ و حقوق و امنیت آنها»، در پیمان آتی صلح با ایروان تاکید دارد، و معتقد است که در صورت طرح چنین موضوعی، باید بحث بازگشت آذریها به ارمنستان که به «یئر آذها» موسوم هستند، مورد توجه قرار گیرد. این در شرایطی است که از منظر حقوقی، بازگشت «یئرآذها» به ارمنستان در مقابل «بازگشت ارامنه رانده شده از «باکو، سومگائیت، گنجه، شاماخی و نخجوان» می تواند مطرح شود نه در مقابل بازگشت ارامنه به قراباغ. چرا که قراباغ در طول تاریخ کم و بیش موقعیت ویژه حقوقی داشته است و در جریان 26 سال مذاکرات صلح قراباغ (1994 تا 2020) نیز ، مقامات جمهوری آذربایجان (حیدر علی اف و الهام علی اف)، صراحتا و مکتوب در خصوص اعطای خودمختاری در سطح عالی به قراباغ برای تضمین امنیت و حقوق آنها، تعهد داده اند که در بیانیه اجلاس 1996 سران سازمان امنیت و همکاری اروپا در لیسبون و اسناد مربوط به روندهای مذاکرات موسوم به مادرید، آستانه، پراگ و کی وست منعکس است. 

 اگرچه محاسبات اشتباه و اغماض های مکرر دولت غربگرای پاشینیان که نوعی همراهی با علی اف محسوب می شود؛ باکو وآنکارا را برای اخذ امتیازات بیشتر از ایروان و منتفی ساختن بازگشت ارامنه به قراباغ، امیدوار کرده است، اما واقعیت آن است که چنین تحولات بنیادین، شامل مرور زمان نمی شوند و نوعی «کاشت بحران» برای آینده محسوب می گردند. طبیعتاً لاینحل ماندن موضوع به این شکل، در آینده می تواند کانون ها و بهانه های دیگری برای ناامنی و بحران در منطقه قفقاز و سوء استفاده قدرتهای بزرگ ایجاد نماید. بر همین اساس نیز راهکار پایدار موضوع، بازگشت امن و بدون قید و شرط ارامنه بومی قراباغ به خانه و کاشانه شان می باشد. این موضوعی است که بسیاری از کشورها از جمله کشورهای اروپایی و همچنین ایران در خصوص آن اشتراک نظر دارند. 

ایران با شناخت تاریخی از وضعیت قفقاز، بیش از هر کشوری ضرورت تامین امنیت و حقوق ارامنه قراباغ که بازگشت به خانه و کاشانه، جلوه ای از آن محسوب می شود، را به عنوان یکی از پایه های صلح پایدار می داند. از اینرو نیز تهران در قالب رهنمودهای دوراندیشانه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در سال 1399، بر تضمین امنیت ارامنه قراباغ در کنار تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان تاکید می کند. مشخص است که «امنیت مردمان بومی»، بدون یک چارچوب حقوقی، قابل تحقق نیست. از منظر حقوقی، هیچ تضادی در حضور ارامنه بومی قراباغ در قالب خودمختاری تحت حاکمیت جمهوری آذربایجان با تمامیت ارضی این کشور وجود ندارد. 

مقایسه وضعیت حقوقی قراباغ و مردمان بومی آن برای خودمختاری با حقوق سایر اقلیت ها که با هدف نفی این حقوق صورت می گیرد، به سه دلیل: «شرایط تاریخی ویژه قراباغ در قبل و دوره شوروی»، «تعهدات پیشین دولت باکو در این خصوص در 26 سال مذاکرات صلح» و «تفاوت حقوق اقلیتها و حقوق مردمان بومی»، استدلال منطقی، علمی و حقوقی محسوب نمی شود. چنین مقایسه ای ، غیر حقوقی و بیشتر با رویکرد سیاسی، و جهت تقویت موضع باکو برای تثبیت پاکسازی قومی در این منطقه و سرپوش گذاشتن بر رویکردهای قوم گرایانه خاندان علی اف در سه دهه گذشته صورت می گیرد.   

 واقعیت این است که باکو به عنوان دولت تحت الحمایه ترکیه و کارگزار جبهه لندنی - صهیونی، با فرافکنی و همچنین وارونه سازی تحولات توسط لابی های خود، تلاش دارد بعد از گذار از تبعات جنایت «جابجایی اجباری ارامنه از قراباغ»، با جدیت طرح نئوعثمانی و صهیونی تغییرات دموگرافیک در قراباغ را مورد پیگیری قرار دهد. با توجه به مجموعه ای از عوامل و فرایندهای پس از سال 2020، تحرکات منطقه ای و جهانی صهیونیسم، موضوع اسکان صهیونیستها در قراباغ به صورت جدی توسط خاندان علی اف پیگیری می شود. احتمال دارد این موضوع تبدیل به نوعی تعهد برای الهام علی اف در جریان جنگ 2020 در پاسخ به حمایت های رژیم تل آویو از باکو شده باشد، شبیه تعهد حیدر علی اف در سال 1999 به تامین نفت رژیم اسرائیل از طریق خط لوله باکو – تفلیس – جیهان تحت هر شرایطی. 

در واقع نوعی راهبرد نئوعثمانی - صهیونیستی مبنی بر اسکان اخوانی تکفیری در اراضی آزاد شده خارج از قراباغ و استقرار صهیونیسم در قراباغ (بجای ارامنه) دنبال می شود. شکست طرح «اسرائیل دوم» در «پاتاگونیای آرژانتین» و جذابیت های قفقاز و جمهوری آذربایجان در نزدیکی ایران، ایده پیاده سازی «اسرائیل دوم» در قراباغ را بویژه پس از استقرار دفتر سوخنوت (آژانس یهود) در باکو، در دستور کار جبهه عبری – غربی – نئوعثمانی قرارداده است. 

این در شرایطی است که موضوع بازگشت امن ارامنه بومی قراباغ به این منطقه، مساله ای نیست که باکو بتواند از آن براحتی عبور نماید، کما اینکه علیرغم تحت الشعاع قرار گرفتن تحولات جهانی از جمله تحولات قفقاز به دلیل جنایات بین المللی رژیم کودک کش صهیونیستی در غزه و همچنین عدم تمایل دولت پاشینیان به پیگیری جدی این موضوع و حتی همراهی ، ایجاد تسهیلات و زمینه سازی برای عدم بازگشت آوارگان ارمنی، گروههای قراباغی بر حق بازگشت تاکید کرده اند. افکار عمومی ارمنستان نیز با آگاهی از اینکه ساختار دولتی و هویت سازی تصنعی در جمهوری آذربایجان به صورت بنیادین بر پایه نفرت نژادی پایه گذاری شده است، بخوبی می دانند که چشم پوشی از حقوق ارامنه قراباغ و قربانی کردن حقوق آنان، دولتهای قوم گرای باکو و آنکارا را در پیگیری طرح تجزیه ارمنستان جری تر می سازد؛ از اینرو از دید آنان، هیچ دولتی در ایروان، در خصوص چشم پوشی از این حق، مشروعیت و صلاحیت ندارد.

ضمن اینکه علیرغم اخلال برخی از کشورهای اروپایی نظیر مجارستان بدلیل بهره¬مندی شان از پاداش های نفتی آَشکار و پنهان خاندان علی اف، پارلمان اروپا در بند 5 قطعنامه مهر 1402 خود به صراحت «یادآوری می کند که باکو مسئولیت کامل حقوق، امنیت و رفاه مردم قراباغ را بعهده دارد و باید پاسخگو باشد و از جمهوری آذربایجان می‌خواهد که «حق بازگشت به سرزمین»، برخورداری ارامنه از حق مالکیت، حق حیات با عزت و هویت متمایز، برخورداری کامل آنها از حقوق مدنی، فرهنگی، اجتماعی و مذهبی را با رعایت منشور ملل متحد و کلیه قواعد حقوق بین‌الملل بشر و بشردوستانه، تضمین نماید و برسمیت بشناسد».

 دلیل این موضع گیری اروپای منهای انگلستان برگزیتی که مشابه تحرکات خود در سال 1918، همچنان  سودای دالان تورانی ناتو (کریدور جعلی زنگزور) را در سر می پروراند، آگاهی آنها از تاثیر پاکسازی قومی قراباغ بر تقویت راهبردهای نئوعثمانی ترکیه و شکل گیری ایده موسوم به باصطلاح جهان ترک است که اروپائیان ذهینت منفی تاریخی در خصوص آن دارند. آنها می دانند تقویت پان ترکیسم و نئوعثمانی، چالش های امنیتی، سیاسی و ژئوپلیتیکی جدید علیه بخشهایی از اروپا ایجاد خواهد کرد . 

لازمه صلح و ثبات پایدار در قفقاز که مستمرا مورد تاکید تهران می باشد و در بیانیه فرمت 3+3 در تهران در آبان 1402 نیز مورد اشاره قرار گرفت، این است که باکو به سیاست «تبعیت کور» از طرح های محور لندنی– صهیونی - نئوعثمانی پایان دهد، و سرنوشت آتی حاکمیت خود را با سناریوهای بیگانگان گره نزند. از این منظر راه حلها مشخص هستند: 1. پیگیری جدی و نگاه غیر ابزاری به ایجاد کریدور ارس که اجرای هم به نفع باکو، تهران و همچنین ایروان و کل منطقه می باشد. 2. توقف سیاست های قومگرایی و مبتنی بر نفرت پراکنی، بازگشت ارامنه به قراباغ و تضمین حقوق و امنیت آنها در قالب تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان 3. پایان دادن به وضعیت موجود در روابط باکو - تل آویو که مصداق اجاره حاکمیت به صهیونیسم، محسوب می شود.  

*برای آشنایی بیشتر با مفهوم «اقلیت ها» و «مردمان بومی»، به کتاب مفهوم «اقلیت در اسناد بین المللی حقوق بشر» (تالیف دکتر احمد کاظمی) مراجعه نمایید.   
 

کلید واژه ها: جمهوری آذربایجان ارمنستان قره باغ پاکسازی قومی


( ۱۰۷ )

نظر شما :

ایمان ۰۱ دی ۱۴۰۲ | ۱۱:۲۲
هر وقت ۱ میلیون آذری به وزن خود در زنگزور، قاپان، گویچه، ایروان... برگشتند ۱۲۰ هزار ارمنی هم می توانند به قاراباغ برگردند
ایرانی ۰۱ دی ۱۴۰۲ | ۱۲:۱۶
مغولها از اول مهاجرتشان به منطقه رویکردشان پاکسازی قومی بوده است.
ناشناس ۰۱ دی ۱۴۰۲ | ۱۲:۲۲
علیف و کاشت بحران برای آینده ؟! عزیز جان ظرفیت طرف و کل کشورش رو در نظر بگیر بعد . برای یه کوتوله نقش سنتر فوروارد بسکتبال را نتراش .
حمید ۰۱ دی ۱۴۰۲ | ۱۲:۴۹
تورکا چکارتون کردن که انقدر کینه ازشون دارید؟
مهدی ۰۱ دی ۱۴۰۲ | ۱۳:۰۶
مثلی داریم که میگوید : ارباب بخشید و کوتاه آمد ، اما نوکر کوتاه نمی آید . عده ای از طیف های خاص در ایران دقیقا مصداق این قضیه هستند . چون هویت آنها از انکار هویت دیگران تولید شده است ، لذا مجبورند از خود ارمنی ها ارمنی تر باشند . مقالاتی که در این سایت گنجانده میشود معمولا فاقد حقیقت های بنیادی است . حقیقت هایی چون الف ) اشغال سی ساله ، بیست درصد خاک آذربایجان و تخریب صد درصدی مناطق اشغال شده ب ) قتل عام مسلمانان موجود در آن ج) عدم به رسمیت شناختن حاکمیت خود خوانده قره باغ از طرف بقیه ملل حتی خود ارمنستان . د ) تخریب ده ها مسجد و تبدیل آنها به محل پرورش خوک و ... به عنوان مثال در عرض این سی سال آیا تاکنون اعتراضی از طرف این آدمها راجع به تخریب مساجد آذربایجان از طرف ارمنستان دیده اید .... طبق معمول مقاله ای سراسر جانبدارانه و یکطرفه که با شناختی که از این نیرو ها وجود دارد ، میزان و عمق نفرت آنها از آذربایجان قابل درک است .و خوشبختانه در عصر اینترنت و ارتباطات زندگی می کنیم و حقایق در دسترس است .
میر محمد ۰۱ دی ۱۴۰۲ | ۱۳:۲۱
رویکرد مغرضانه نویسنده، متن را به سطح فحاشی های عوامانه چاله میدانی تقلیل داده است
احمدی ۰۱ دی ۱۴۰۲ | ۱۳:۵۴
درموردحقوق آذربایجانیهای ایران بایدبگم :زمان به رسمیت شناخته شدن واحترام به حقوق آذربایجان فرارسیده است
مغانی ۰۱ دی ۱۴۰۲ | ۱۶:۴۶
این مقاله بسیار مغرضانه بوده واقعیت را منعکس نمی کند تا کی باید نوشته های این چنین نفرت پراکنی دشمنانه دار و دسته موحدیان را نشر می دهید در تمام تحلیلها اشغال اجباری بیست درصد از سرزمین یک کشور مستقل و آوارگی مظلومانه قریب یک میلیون انسان را ندیده می گیرید بسه دیگر خسته شدیم از تحلیلهای آبکی و نفرت پراکنی
اسمر الدهلاوی. ۰۱ دی ۱۴۰۲ | ۲۰:۰۰
این مقاله نویس بزرگوار چرا اینقدر عصبی مزاج تشریف دارند. سرزمین آبا و اجدادی آزربایجان را تصرف کرده بودند حالا سرزمینش را پس گرفته است.
علی ۰۱ دی ۱۴۰۲ | ۲۱:۳۵
این همه مقاله نوشته اساتید دانشگاهها وحقوق بین الملل !!!در نکوهش یک ملت ودودولت مسلمان، که به دنبال آزاد سازی سرزمینهای خوداز دست غیر مسلمانان هستنددر سایتها و نشریات یک کشور اسلامی ، که اتفاقاٌ بخش بزرگی از این کشوراسلامی نیز سرزمین مادری هم زبانان و هم دینان و... آن ملت هستند انسان را به تفکر وادار می کندکه چرا این به اصطلاح اساتید در طول 30 سال اشغال اسرائیل گونه ی سرزمینهای آذربایجان و چندین بار ارتکاب جنایت جنگی و نسل کشی مسلمانان تورک آذربایجانی، ساکت بوده وچنین قلم فرسایی های نمی کردند؟چرا آسمان وریسمان را به هم می بافند تا یک ملت ودودولت را ناحق جلوه دهند؟ چه سودی از اجانب ومهاجران درطول تاریخ نصیب این سرزمین شده است که پشتیبان ارمنی ها شده اید؟ همین ارامنه بخش بزرگی از ایران کنونی را جزیی از ارمنستان بزرگ می دانندو در مدارس شان تدریس می کنند وما آذربایجانی ها که شاهد چه جنایاتی از جانب این خونخواران داشناک ، نبودیم ؟ این اساتید محترم برای این جانی ها راه وچاه شکایت بردن آنها به مجامع مختلف جهانی را یاد می دهد اما همیشه روی مسئله کشتار تورکهای آذربایجانی اورمیه و سلماس وخوی در فجایع جیلولوق را پاک می کندچرا ؟اقلیت ارامنه در ایران ودر مدارس به زبان خود وبه دین خود وبا فرهنگ خود درس می خوانندچرا این حق برای بقیه ایرانیان غیر پارس فراهم نشده است ؟ چرا؟ وهزاران چرای دیگر . البته انتظاری ندارم که نوشته مرا منتشر کنید ومنصف باشید.
سعید 67 ۰۱ دی ۱۴۰۲ | ۲۱:۳۷
کم فرا فکنی و تبلیغات سمی بکنید،انقدر نفرت پراکنی نسبت ب یک ملیت عظیم الشان و با فرهنگ و تمدنی والا از کجا سر چشمه میگیرد؟
هم وطن ۰۲ دی ۱۴۰۲ | ۰۰:۳۹
احسنت و تشکر ویژه از دکتر کاظمی به دلیل نگارش جامع و علمی این مقاله که جوابی قاطع به حکومت نژاد پرست و صهیونیستی علیف و عمال داخلی پانترک انها می باشد. این مقاله در عین حال جوابی صریح و علمی به یاوه گویی های سی ساله حکومت های متوالی در جمهوری اذربایجان است که با وارونه جلوه دادن حقایق تاریخی،ارعاب،کشتار و تهدید و عمل نظامی به صورت سیستماتیک سعی در تغیر و نابودی هویت ایرانی -ارمنی منطقه را دارند. حکومت های جنایتکار علیف و رژیم صیونیستی که به دلیل تشابهات روشهای اعمالی ضد بشری خود،نسل کشی ،کوچ و اواره ساختن مردم بومی در قراباغ و غزه از سوی جوامع ازاد اندیش و کشورهای مختلف محکوم گردیده اند به هوش و اگاه باشند که با وجود تمام ترفندهای در نظر گرفته شده برای فرار از مسئولیت و تبعات حقوقی سرانجام در محافل بین المللی مجبور به جوابگویی در قبال اعمال جنایتکارانه خود و قبول مسئولیت می باشند.
Aysan Maral ۰۲ دی ۱۴۰۲ | ۰۷:۳۰
آقای احمد کاظمی آدرس اشتباه می دهید. شما خیلی خوب می دانید که بعد از بیرون راندن روس ها از قره باغ چه اتفاقی می افتد. به همین دلیل است که شما و همفکران شما از گفتن آنچه در سرتان است می ترسید. ما به خوبی می دانیم که چه چیزی شما را بیشتر می ترساند. اگر کسی در سال ۲۰۲۲ به شما می گفت که آذربایجان در سال ۲۰۲۳ کنترل کامل قره باغ را در دست خواهد گرفت،شما به او می خندیدید، اما چه حامیان ارمنی مانند شما دوست داشته باشند یا نه، این اتفاق افتاد. چیزی که شما از آن بسیار می ترسید، اتحاد جهان ترک است که در راه است و هیچ کس نمی تواند جلوی آن را بگیرد. فقط شما یاد خواهید گرفت که چگونه با آن زندگی کنید - مانند پاشینان
چمران ۰۲ دی ۱۴۰۲ | ۰۷:۴۰
آرتساخ که منطقه کوهستانی و جنگلی می باشد با سبک زندگی ترکان مهاجم مناسب نبود از آنرو تا امروز شامل ترک خور شدن نشد. ترکان مهاجم که شغلشان گله داری بوده نیاز به دشتزارها و چمنزارها داشتند از آنرو از رود سیحون تا استانبول هر جا چراگاه بود بومیان را قتل عام نموده و خود آن سرزمنیها را اشغال نمودند. دیگر آنکه همانگونه که نخجوان جدای از رژیم بادکوبه بخشی از آن محسوب می شود آرتساخ هم بایستی بخشی از ارمنستان محسوب گردد و نه خودمختاری. علی اف به باشندگان بادکوبه رحم نمی کند چگونه می توان تضمین نمود که به بهانه های مهندسی شده مختلف همچون حادثه خود ساخته پمب بنزین در چند ماه گذشته ارمنیها را قتل عام ننماید.
حسین ۰۲ دی ۱۴۰۲ | ۱۱:۵۴
فرار آنها فرار ازچنگال عدالت بود ۳۰ سال قتل و غارت و نسل کشی کرده بودند فرار را بر قرار ترجیح دادند
کامران ۰۲ دی ۱۴۰۲ | ۱۲:۴۴
بر خلاف نظر نویسنده در جهت ریشه کنی بحران است و الا با توجه به دیدگاه رادیکال در ارمنستان و دیاسپورا که بسیار مشابه نوشته های این متن است! تنها راه اعمال قدرت و زور است چون اساسا طرف مقابل در رویا و توهم سیر میکند و باید این خواب شوم انها که ۲۰۰ سال است بر منطقه تاثییر گذاشته برای همیشه مرتفع شود.تا جایی برای بهره برداری قدرتهای خارجی نباشد.
ناشناس ۰۲ دی ۱۴۰۲ | ۱۴:۵۰
به ارامنه قره باغ تابعیت اذربایجان داده میشود ولی ارامنه چون موقع اشغال قره باغ مرتکب جنایات ونسل کشی اذریها شدن ازترس ازقره باغ فرارکردن
کوروش ۰۲ دی ۱۴۰۲ | ۱۵:۰۸
پانترکهای شیتیل بگیر از میت بعد از دریافت حق الزحمه نفرت پراکنی، حمله کردند.
خسرو ۰۲ دی ۱۴۰۲ | ۱۵:۱۵
نوشته هایی که در مورد اقلیت ها و مردمان بومی و یا حق تعیین سرنوشت و... که نویسنده و همفکرانشان در حمایت از صدهزارنفر ارمنی مطرح میکنند به طریق اولی برای سیصد هزار نفر آذربایجانی رانده شده از زنگه زور در سال ۱۹۸۸ هم صدق پیدا می‌کند (،و همچنین برای میلیونها نفر در هند و افغانستان و عراق و ایران و ۱۴۰ کشور با تنوع قومی در کل دنیا ) ، دولت آذربایجان به ارامنه قره باغ اعلام کرده که می‌توانند با گرفتن تابعیت آذربایجانی به خانه و‌ شهرشان برگردند ولیکن ارامنه خود طالب ماندن در ارمنستان و یا مهاجرت به فرانسه و آمریکا هستند ما آذربایجانیهای ایران می‌دانیم که همسایه های ارمنی مان در ۱۵۰ و ۱۰۰و ۳۰ سال پیش به طمع گرفتن زمین ها و مزارع مسلمانان در قفقاز و قره باغ با فروش مایملک شان ، مهاجرت کردند همکلاسی های ارمنی مان از عموها و دایی هایشان که به ارمنستان و قره باغ رفته اند تعریف می‌کردند حتی نام خانوادگی شان هم تغییر نکرده است اهداف این نوشته به دوستی و برادری دو کشور و ملت مسلمان و شیعه ایران و آذربایجان خدمت نمی کند بلکه نفاق و دشمنی را افزایش می‌دهد
فیروز ۰۲ دی ۱۴۰۲ | ۱۷:۰۶
ایشون کاسه داغتر از اش هستند .اگر این قدر به ارامنه ارادت دارند بهتر است تشریف ببرند و در ارمنستان زندگی کنند احتمالا یکی از خانه های غصب شده از آذربایجانی ها که از انجا رانده شده اند را در ایروان را به این اقا ببخشند.
مغانلی ۰۲ دی ۱۴۰۲ | ۲۲:۱۵
آش و جاش برای ایرانه الکی دعوا نکنید.
آرارات ۰۲ دی ۱۴۰۲ | ۲۲:۱۹
نویسنده مقاله با مستندات تاریخی و ارجاع به قوانین حقوق بین الملل به تبیین اخرین تحولات بحران قراباغ و چشم انداز اینده پرداخته لیکن طبق روال گذشته با هجمه کامنت نویس های پانترک متعصب و نژاد پرست و احتمالا مزدور روبرو شده که با ناسزا گویی، متهم نمودن نویسنده، و رویا پردازی غیر علمی سعی در ایجاد فضایی نفرت پراکنه قومی نموده و بدون ارائه مستندات خود عمق ناتوانی و فقر علمی خود را نشان می دهند
حبیبی ۰۲ دی ۱۴۰۲ | ۲۳:۰۲
بر عکس نظر نویسنده اکثریت مردم قره باغ قبل از اسلام نه ارمنی بلکه آلبانی تبار بودند که بعد مسلمانان آنجا را فتح و ترکهای مسلمان جمعیت غالب شدند. اکثریت ارمنی در قره باغ بعد از جنگ جهانی دوم توسط روسیه در این مکان اسکان داده شد که ارامنه شرق ترکیه بودند که بخاطر تحریک روسها با عثمانی و ارد جنگ شده و در قالب آوارگان جنگی در این مناطق اسکان داده شدند چون روسها می خواستند این اقلیت که در درون ارتدوکس ها با روسها سازگار نبودند در درون جمعیت مسلمان اسکان داده شوند.
ناشناس ۰۲ دی ۱۴۰۲ | ۲۳:۰۴
دیپلماسی ایرانی از اینهمه مطلب سطحی ضد آدربایجان و ترکیه خسته نشد؟
به منکران تاریخ و هویت ارامنه ۰۲ دی ۱۴۰۲ | ۲۳:۳۳
پاکسازی قومی قره باغ و ایجاد و گسترش نفرت علیه ارامنه ،ایرانی و....سیاست حقیقی قومیتی و نژادی باکو است همزبانان آنها در ترکیه با همین سیاست شمال عراق و سوریه و قبرس و....اشغال کردند و از تجربه خود به باکو مشاوره میدهند ،وقتی که تاریخ گواه بومی بودن ارامنه میدهند چرا عده ای بی سواد خود را علامه دهر میداند و یکطرفه نتیجه گیری و حکم صادر میکند ؟؟؟؟؟
علی ۰۳ دی ۱۴۰۲ | ۰۱:۵۹
خب ایروان هم مسلمان وآذری نشین بود
علی ۰۳ دی ۱۴۰۲ | ۰۲:۳۵
زنده باد آذربایجان
قویطاس ۰۳ دی ۱۴۰۲ | ۰۷:۵۷
از نسل مغول و تیمور لنگ چیزی جز نابودی بشریت مگه انتظاری دیگری داری؟
قویطاس ۰۳ دی ۱۴۰۲ | ۰۸:۲۶
ماده گرگ بدو که در مورد علف مطلب نوشتند
سید رسول زنگانلی ۰۳ دی ۱۴۰۲ | ۰۸:۵۷
دشمنی با تورک و آذربایجان در این متن کاملا مشهود است.از جنایات ارامنه در مورد آذربایجان در ۳۰ سال گذشته هم مطالبی بنویسید.
ناشناس ۰۳ دی ۱۴۰۲ | ۰۹:۱۰
جنگ بعدی ایران با حکومتهای خود فروخته باکو و ترکیه است .علیفی که حاضر نیست موجودیت ارمنستان را قبول کند و با تعابیر چون اذربایجان غربی یاد میکند و برتمامی شمال غربی و شمال ایران طمع دارد به اشغال و کشتار ارمنستان راضی نخواهد شد هدف بعدی ان ایران خواهد بود همین پانترکهای متوهم زده ایرانی دل خوش به توران و ترک داده اند که حتی جرات مخالفت با روسها ندارد وحتی جرات به رسمیت شناختن قبرس ترک ندارند
کوروش ۰۳ دی ۱۴۰۲ | ۱۰:۵۸
نظر متوهمین پان ایرانشهری در کامنت ها قابل تشخیصه غیر از توهین و فحاشی و جعل تاریخ هیچ چیزی در چنته ندارند نظیر قویطاس و هموطن و غیره
به کوروش ۰۳ دی ۱۴۰۲ | ۲۳:۳۱
به ادله های تاریخی و تمدنی وجود ارامنه در قفقاز جعل میگویید ؟؟؟؟؟نظر متوهمانه و پان ایرانشهری به شخصه نه در متن خبر نه در بخش نظرات نیست اما تا بخواهید اسامی مختلف و گرایشات و نظرات متوهمانه وجعلی پانترکیسم میبینیم ،شما تاریخ و تمدن ارامنه را توهین و فحاشی وجعل میدانید ؟؟؟؟ چرا دربرابر تاریخ و شواهد تاریخی مقاومت میکنید؟؟؟ایا خواستار صلح آرامش و....نیستید ؟؟؟؟ قرن حاضر نه ترکیه قادر به حذف ارامنه و کرد و علوی‌ها است نه باکو .....
آغری داغی ۰۸ دی ۱۴۰۲ | ۱۲:۵۹
اغلب ارامنه هنوز امیدوار به مداخله پدربزرگ‌های غربی شان برای تصاحب خانه و کاشانه مسلمانان می‌باشند عاقل باشید تا صد سال قبل در کل خاورمیانه راحت زندگی می کردید و همه از ترک و فارس و عرب ، شما را رعایت می‌کردند وقتی از غربیها فریب خوردید و نژادپرست شدید شروع به کشتار مسلمانان کردید و بعد از ترس فرار -- اگر واقعا میخواهید در خانه های اباو اجدادی تان بمانید نباید نژادپرست باشید دقت کنید در ارمنستان حتی یک نفر مسلمان بومی نمانده د. حالی که صد سال پیش لااقل نصف جمعیت مسلمانان آذربایجانی بودند
اما بگی جانیان ۰۸ دی ۱۴۰۲ | ۱۴:۴۴
آقای یا خانم ایمان، احریف حقایق میدانی کار خوبی نیست پس از فروپاشی شوروی حدود 450 هزاز ارمنی از باکو، گنجه و مناطق ارمنی نشیی مثل گداشن و شاهومیان که از زمان باستان در انجا سگونت داشتند مجبور به ترک سرزمین اجدادی خود شدند اغلب به نحوی فقط توانشتند جانشان را تجات دهند. در حالی که همزمان حدود 250 هزاز آذربایجانی از مناطق مختلف ارمنستان به آذربایجان رفتند در حالیکه برخی ها حتی پنجرهای خانه هایشان را با خود می بردند. حالا یک کشور 105 ساله با نامی دزدیده شده چنین ادعاهائی می کند. تف بر صورت عدالت اگر این است عدالت.
به اغری داغی ۰۸ دی ۱۴۰۲ | ۲۱:۲۶
انتظار داری در سرزمین ابا و اجدادی خود که با ورود سربازها باکو که از کودکی در ذهن انها دشمنی و نفرت و کشتن ارامنه جا دادن زندگی کند ؟؟؟؟؟هنوز کشتار ارامنه سومقایت و گنجه و نخجوان در ذهن مردم ارمنستان است و امروزه با تفکرات نژاد پرستی پانترکیسم ترکیه تقویت شده است و تا زمانیکه این تفکرات نژاد پرستی و برتری جویی قومیتی و زبانی از بین نرود صلح و ارامشی نیست . در باکو هم کلیسا و قبرستان ارامنه را نابود کردند و ارامنه ای علنا نمی تواند ابراز کند
خسرو ۱۱ دی ۱۴۰۲ | ۱۲:۱۱
در جمهوری آذربایجان پنجاه هزار نفر ارمنی زندگی می‌کنند، چرا در ارمنستان حتی یک نفر آذربایجانی زندگی نمی کند ؟ واقعا نژادپرستی مانع صلح و آرامش هست ولی باور کنید که نژادپرستی در طرف ارمنی ده برابر بیش از طرف آذربایجانی است خاطرات زوری بالایان در مورد لذت کندن پوست پسر آذربایجانی و جان دادن او ، از یادها فراموش نخواهدشد و یا نسل کشی سیصد هزار نفر آذربایجانی مسلمان در اورمیه و سلماس و خوی و... توسط ارامنه و صلیبی ها ، ننگ ابدی خواهد بود