ناامیدی از غرب، پیام صریح سفر رئیس جمهور به دمشق
چرا سفر رئیسی به سوریه مهم است؟
دیپلماسی ایرانی: سفر سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری کشورمان به سوریه، بی شک سفر مهمی بود. سفری که چه بسا می بایست زودتر از اینها انجام می شد و نشده بود. این سفر که قطعا تاثیرگذار است و پیامدهای جدی بین المللی در بر خواهد داشت، در مقطعی حساس انجام شد. پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که اگر این سفر این اندازه مهم است، چرا زودتر انجام نشد؟
در پاسخ باید گفت که این طور به نظر می رسد این سفر بعد از آن انجام شد که بن بست در روابط ایران و غرب به ویژه بر سر مذاکرات هسته ای بیش از پیش نمایان شده است. مذاکرات ایران و غرب نزدیک به 8 ماه است عملا متوقف شده و آنچه در جریان است صرفا گفت وگوهای تلفنی مقامات ارشد کشورمان با همتایان غربی شان و یا تبادل پیام است که تا الآن نتیجه ملموسی به دنبال نداشته است. شاید بتوانیم بگوییم که در حال حاضر دولت آقای رئیسی از پیشبرد مذاکرات با غربی ها تا اندازه ای ناامید شده است.
توافق ایران و عربستان سعودی که توافقی مهم با تاثیرات شگرف منطقه ای است، شاید این انتظار را ایجاد کرده بود که بعد از آن گشایشی در روابط ایران و غرب به وجود آید. پیش از این غربی ها دائما به تهران خورده می گرفتند که کشورهای عربی از تفاهم ایران و غرب احساس زیان می کنند و ایران باید در موازات یا چارچوب مذاکرات خود با غرب، ضمن لحاظ منافع همسایگان عربش، با آنها نیز به توافق و تفاهم برسد. الآن ایران عملا با عربستان سعودی، مهمترین و اثرگذارترین کشور عرب، به توافق رسیده و قبل از آن نیز با امارات متحده عربی به توافق رسیده بود و گشایشی جدی در روابطش با کشورهای عربی دیگر از جمله مصر ایجاد شده است. از این فراتر حتی گشایش در روابط عربی با سوریه نیز به نظر می رسد در چارچوب تفاهمات تهران و ریاض حاصل شده باشد که سبب شد ریاض و دمشق فورا به فکر عادی سازی روابط بیفتند، سفارتخانه های خود را در پایتخت های یکدیگر بازگشایی کنند و حتی بعد از حدود 13 سال بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه به عربستان برود و با آغوش باز محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، میهمان نشست اتحادیه عرب در این کشور باشد. در این چارچوب گشایشی که در جنگ یمن رخ داده است را نیز باید افزود که دو طرف جنگ به سمت صلح و آتش بس در حال حرکت هستند. اما ظاهرا همه اینها باب میل غرب واقع نشده است. اروپایی ها، در سطح تعارفات دیپلماتیک از توافقات ایران و عربستان استقبال کردند و امریکایی ها نیز از یکسو ناراحتی خود را از این توافق به صراحت بیان کردند و از سوی دیگر از این که میان ایران و عربستان آشتی شده، ابراز خرسندی کردند، یعنی موضعی کاملا دوگانه که نارضایتی از آن بر رضایت می چربد!
فراموش نکنیم زمانی که برجام به دست آمد دیپلمات های عربستان و امارات و متحدانشان به صف شدند تا علیه آن در پایتخت های غربی رایزنی کنند که در دوران به قدرت رسید دونالد ترامپ این تکاپوها به اوج خود رسید.
به نظر می رسد که غرب تمایل – بلکه برنامه – داشت آشتی و عادی سازی روابط ایران با عربستان و دیگر کشورهای عربی بعد از حصول توافق هسته ای و احیای برجام حاصل شود و خلاف آن را مطابق با منافع خود نمی داند. برای همین چه بسا از این بابت خشمگین باشد. برای همین هم می بینیم که در ماه های اخیر هر گاه ایران از آغاز دور جدید مذاکرات با طرف های مذاکره کننده برجام صحبت کرده، امریکایی ها تکذیب کرده اند و اروپایی ها نیز استقبال نکرده اند. حتی سفر علی باقری، مذاکره کننده ارشد کشورمان به اروپا برای ازسرگیری گفت وگوها نیز با استقبال سرد طرف های اروپایی مواجه شده است.
در چنین بحبوحه ای است که سفر آقای رئیسی به سوریه انجام شده است. سفری که چه بسا رساترین پیامش به غرب، ناامیدی از رفتارها و تحرکات آن باشد. در این چارچوب است که می بینیم چند روز قبل از انجام این سفر امریکایی ها یک نفتکش ایرانی را توقیف می کنند و ایران نیز در مقابل واکنش نشان می دهد و دو نفتکش را در آب های خلیج فارس توقیف می کند. از آن طرف، یک روز قبل از سفر رئیس جمهوری کشورمان به سوریه، اسرائیل فرودگاه حلب را بمباران می کند و جالب آن که واکنش ها نسبت به سفر آقای رئیسی به دمشق بیش از همه در رسانه های اسرائیلی بازتاب دارد و اسرائیلی ها نسبت به آن واکنش نشان می دهند در حالی که رسانه ها و مقامات غربی تلاش دارند با احتیاط نسبت به آن واکنش نشان دهند.
دولت سیزدهم از نخستین روز آغاز به کار خود، سیاست کاملا صحیح گسترش روابط با همسایگان را برای سیاست خارجی خود تعریف کرده است. همچنین به روشنی اعلام کرده است که قصد دارد در مناسبات بین المللی خود در کنار روسیه و چین باشد و آنها را متحد خود می داند. پذیرفتن نقش آفرینی چین در روابط ایران و عربستان، به نوعی بیانگر این رویکرد ایران است که تهران به پکن بیش از هر قدرت جهانی دیگر اعتماد دارد. در این راستا تقویت جبهه عربی هم سو با ایران، مهمترین هدفی است که دولت سیزدهم پیش روی خود می بیند و آن را واکنشی به فشارهای غرب علیه خود قلمداد می کند که احتمالا طی روزهای آینده با نزدیک شدن به نشست های آژانس بین المللی انرژی اتمی و نزدیک شدن به موعد رفع تحریم های مطابق برجام، بیش از پیش افزایش یابد.
نظر شما :