۱۰ نکته قابل توجه
افکار عمومی جهان درباره ایران برای چه هدفی آماده میشود؟
نویسنده: جعفر شیرعلینیا، نویسنده و پژوهشگر برجسته تاریخ دفاع مقدس
دیپلماسی ایرانی:
یک. حجم جهت دهی افکار عمومی جهان، علیه جمهوری اسلامی، با هیچکدام از حوادث قبلی که در ایران رویداده قابل مقایسه نیست و نظیر ندارد؛ در هیچ پروندهای، در هیچ مقطعی. از ماجرای سفارت آمریکا گرفته تا وقایعی مانند قتلهای زنجیرهای، حمله به کوی دانشگاه، هولوکاست به روایت احمدینژاد، وقایع سال 88 و...
دو. در دنیای امروز بسیاری از طراحان تحولات بزرگ تا هنگامی که مطمئن نشوند اکثریت افکار عمومی (حدود ۸۰ درصد) با یک تصمیم همراه هستند، آن تصمیم را اجرایی نخواهند کرد.
سه. جهت دهی به افکار عمومی در چنین سطحی بسیار پرهزینه است و سخت بتوان پذیرفت که این هزینهها، برنامهی دیگری را از پی نداشته باشد.
چهار. حجم فراوان فعالیتهای رسانهای برای جهتدهی به افکار عمومی چنان قوی و پرشدت است که بهنظر میرسد هر تصمیمی برای ایران میتواند با تایید اکثریت افکار عمومی در جهان همراه شود؛ هر تصمیمی.
پنج. مطالعهی موارد مشابه مانند حمله به عراق و افغانستان، گزینه حمله نظامی را به ذهن نزدیک میکند اما به نظر میرسد، منطقه و جهان آمادگی یک جنگ دیگر را ندارد از سوی دیگر شاید جنگ داخلی و تجزیه نیز با سیاست غرب در این مقطع همخوانی نداشته باشد؛ شرق را نمیدانم.
شش. شاید شاهد نوع تازهای از یک برنامه و دخالت خارجی، برای ایجاد تغییرات بنیادین در ایران باشیم، این تغییر بنیادی ممکن است حتی با حفظ کلیت جمهوری اسلامی انجام شود.
هفت. هر برنامه خارجی علاوه بر همراهی اکثریت افکار عمومی در خارج از مرزها، نیازمند همراهی افکار عمومی اکثریت، در داخل کشور نیز هست. اگر در کشور سیاست رسانهای و میدانی صحیحی وجود داشته باشد، شاید بتوان مانع جهتدهی به افکار عمومی داخل ایران شد، اما شواهد نشان میدهد چنین سیاستی در داخل وجود ندارد. حتی هنوز جنس جدید رسانهای و نمادین ماجرا تا حد زیادی درک نشده و هنوز ارزیابیها بر اساس مدلهای قدیمی است و عدهای هنوز خیابان را مهمتر از رسانه میبینند.
هشت. همیشه ممکن است برخی اتفاقات طراحیها را بر هم بزند، اتفاقاتی مانند از کنترل خارج شدن درگیریهای داخلی یا حتی یک درگیری و جنگ مرزی کوچک که به تدریج ابعاد بزرگی پیدا کند. در این صورت ممکن است اوضاع، خطرناک، غیر قابل پیشبینی و غیر قابل کنترل شود.
نه. نتیجهی بندهای بالا این نیست که از ترس دخالت دشمن مردم معترض به سکوت دعوت شوند، اعتراض و انتقاد از ویژگیهای یک جامعه زنده است و سرکوب اعتراض و نشنیدن انتقاد، وضعیت جوامع را به چنین شرایطی میکشاند. اگر مردم اعتراض کنند، هزینه بدهند، اما هیچ دستاوردی نداشته باشند، اوضاع هر بار خطرناکتر خواهد شد.
اگر بناست گرهی گشوده شود، انتظار از مسئولان است. کاش اصلاحات بنیادی، بر اساس خواست مردم در داخل کشور کلید بخورد پیش از آنکه از روی اجبار و دیر به تغییرات بنیادی تن دهند. سالهاست مردم را از دشمن ترساندهاید و خوب است این بار چشمان خودتان را باز کنید تا مبادا در مسیر دشمن گام بردارید. امید که مدل اصلاحی قابل درکی پیش روی مردم قرار دهید.
ده. روزهای تلخ و سختی را سپری میکنیم اما شاید، رویدادهای ماههای آینده غافلگیرکنندهتر باشد.
نظر شما :