تبعات مثبت و منفی ای که سفر رهبران دو ابرقدرت داشته است
لزوم بهره برداری ایران از سفر پوتین و بایدن به منطقه
دیپلماسی ایرانی:
سفر پوتین به تهران؛ تبعات مثبت و منفی برای تهران و روسیه
نگاه تهران به روسیه در «کوتاه و میان مدت» با «اهداف خاص» به نفع تهران است و کلمانی مثل «استراتژیک، راهبرد دائمی و بلند مدت» با روسیه به نفع تهران نیست زیرا با توجه به قدرت و وسعت روسیه، هر گونه ادغام با روسیه به معنای زیر سلطه روسیه رفتن خواهد بود.
کشور چین با قدرت اقتصادی و نظامی که دارد اگر در مشارکت به شیوه ادغام با روسیه رفتار کند به زیر سلطه مسکو خواهد رفت.
آنچه برای تهران می تواند مثبت باشد، بهره برداری از قدرت سخت روسیه در سوریه است. همچنین می تواند از همراهی روسیه با خود در برابر تندروی ترکیه در سوریه بهره برداری کند.
از سوی دیگر با سفر ولادیمیر پوتین به تهران احتمال هر گونه اجماع شورای امنیت علیه ایران فعلا منتفی به نظر می رسد.
آنچه برای مسکو ناخوشایند است و آزارش می دهد، سرخوردگی سنگین از غرب بعد از دو دهه مماشات و همراهی با آن است. اما آنچه خوشایند مسکو است، این است که در مقایسه با بازی دوپهلوی هند و چین با روسیه، جایگاه پوتین با حمایت جمهوری اسلامی احیا شد.
چشم انداز تقابل شرق و غرب
نمی توان کتمان کرد که علم در غرب است. هر گونه مخالفت با این موضوع به معنای چشم بستن به روی واقعیت است.
همچنین سهم روسیه از اقتصاد جهانی در مقایسه با بلوک غرب ناچیز است، سهم روسیه از اقتصاد جهانی 3 درصد است در حالی که اتحادیه اروپا 17 درصد و ایالات متحده امریکا 35 درصد از اقتصاد جهانی سهم دارند.
قطعا تحریم روسیه به معنای تحریم خود اروپا نیز هست، چرا که به معنای تحریم پمپ یا پمپاژ و زیرساخت های فنی انتقال انرژی و صنعتی ساخته شده غرب نیز هست. برای همین است که ویکتور اوربان، رئیس جمهوری مجارستان تحریم نفت و گاز روسیه را عملی شتابزده توصیف می کند و آن را به شلیک اروپا به پای خود تشبیه می کند.
جمهوری اسلامی ایران در میدان یا همان قدرت نظامی از قابلیت تقابل با غرب برخوردار است؛ اما توانایی لازم را در زمینه های تعامل یا تقابل علمی و فرهنگی و حکومتداری و اجتماعی و فن مذاکره و رفع چالش ها و پردازش اسلام در برابر غرب ندارد. بنابراین، فعلا موقتا گرایش به شرق مشهود است.
ضمن این که در کاخ سفید «نظریه اغفال» نه تنها رایج بلکه حاکم است. برای ورود به تعامل با غرب، به «مباحث نخبگانی با نزدیک به اجماع خرد جمعی» برای مهار یا تصحیح یا رهایی یا هدایت قدرت سخت امریکا از «اغفال» نیازمند هستیم.
بررسی سفر جو بایدن به عربستان
آنچه می توان جنبه مثبت سفر جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده به عربستان قلمداد کرد، سفری که بعد از سفر بایدن به اسرائیل انجام شد، حرکت موفق لاکپشتی اسرائیل – امریکا در توسعه نفوذ در غرب آسیاست.
نباید این نکته را نادیده بگیریم که قدرت سخت امریکا اگرچه مضر است اما در دفع صدام و طالبان مفید بودند.
با این حال امریکا فاقد قدرت لازم برای «نتیجه گرفتن» است. همچنین امریکا قربانی «اغفال» توسط اروپا و اسرائیل می شود.
دو قطبی یا دوران گذر در غرب آسیا
واقعیت این است که غرب آسیا در دوران «گذار» به سر می برد. جمهوری اسلامی ایران به لحاظ «مزیت جغرافیایی» قابل مقایسه با کشورهای همسایه نیست، این مزیت برتری هایی را به ایران در مقایسه با کشورهای همسایه اش می دهد و آنها مجبورند به تدریج پذیرای برتری جمهوری اسلامی باشند.
رقابت عربستان، ترکیه، ایران و عراق شبیه رقابت های انگلیس، فرانسه، آلمان و ایتالیاست که از کنگره وین تا جنگ جهانی دوم تداوم داشته است، بعد از آن بود که جایگاه یا وزن هر کدام از این کشورهای اروپایی مشخص شد و توسط همسایگان به رسمیت شناخته و رعایت شده است.
ما باید هزینه و طولانی شدن دوران «گذار» را کاهش دهیم و نقش کشورهای منطقه ای را با تدبیر مورد بهرداری قرار دهیم که البته دشوار است؛ زیرا اروپا و اسرائیل با همکاری با یکدیگر و با اغفال قدرت سخت امریکا، فعلا دست برتر را دارند.
نظر شما :