خواسته های فرابرجامی که هدف اصلی امریکاست
اهداف و راهبرد واشنگتن از عدم ارائه تضمین
نویسنده: جاوید منتظران، کارشناس حقوق بین الملل
مقدمه
دیپلماسی ایرانی: اخذ تضمین، یکی از اصلیترین نقاط اختلافی در احیای برجام است. تیم مذاکرهکننده ایرانی تاکنون برای باز شدن گره موجود مذاکرات، ابتکاراتی را در قالبهای مختلف و در موضوع اخذ تضمین روی میز مذاکره با طرفهای غربی گذاشته که طرف آمریکایی نهتنها حاضر به پذیرش آن نیست بلکه در مقابل پیشنهادهای جاه طبانه و زورگویانه ارائه داده است؛ چنانچه در آخرین دور از مذاکرات مربوطه، پافشاری آمریکا بر پیشنویس پیشنهادی خود که شامل دادن هیچگونه تضمینی برای تأمین منافع اقتصادی ایران نمیشد، علت به نتیجه نرسیدن مذاکرات وین بود. طبق گزارش روزنامه فرا منطقهای «القدس العربی» طرح آخر آمریکا، صرفا سندی برای تسلیم شدن ایران بود که بر اساس آن از حقوق هستهای خود صرفنظر میکرد و در مقابل نیز تحریمها «بهصورت جزئی و موقت» لغو میشد!
این طرح عجیب آمریکاییها در حالی است که ایران در مذاکرات مربوطه، چیزی فراتر و یا کمتر از توافقنامه برجام را طلب نکرده است. واقعیت امر نیز این است که بدون برآورده شدن کامل بندهای توافقنامه برجام برای ایران، این توافقنامه برای مردم ایران، توافقنامهای بیفایده خواهد بود، بر این اساس طلب تضمین از سوی ایران نیز در راستای تضمین حقوق مصرح خود در برجام است تا به اتکای آن، دولت و ملت ایران بهطور کامل از حقوق و مزایای مشروع و قانونی خود تحت توافقنامه برجام بهرهمند شوند.
نظر به اینکه آمریکاییها و متحدانش بهصراحت میگویند خواستههای ایران (ازجمله تضمین دادن به ایران و لغو همه تحریمهای مرتبط با برجام) خواستههای فرا برجامی است و این در حالی است که با توجه به سابقه بدعهدی غرب، این دو موضوع واجبترین موارد در توافق احیای برجام است، لذا سؤال مطرح اینجاست که اساس چرا آمریکا حاضر به ارائه تضمین نیست و اساساً غرب، چه راهبرد و اهدافی را از عدم ارائه تضمین به ایران و عدم لغو تمام و کمال تحریمهای مرتبط با برجام، دنبال میکند؟
راهبرد و اهداف آمریکا از ندادن تضمین
در پاسخ به این سؤال که چرا آمریکا از دادن تضمین خودداری می کند، در نظر داریم از زاویه اهداف راهبردی به آن بپردازیم.
ابتدا توقع اول منطقی این است که اگر آمریکاییها واقعا خواهان احیای برجام باشند همانگونه که در مرگ برجام پیشقدم بودهاند، در احیای آن نیز گام های مهمی از جمله ارائه تضمینهای مکفی را بردارند و عواید اقتصادی این توافقنامه را برای ایران تضمین کنند تا در گام بعدی منطقی از سوی ایران، این کشور به پذیرش مجدد محدودیتهای هستهای خود متقاعد شود؛ اما مساله اینجاست که اساسا در راهبرد آمریکاییها در مقابل ایران، توافقنامه برجام به شکل ابتدایی خود، به هیچ وجه برای کنترل و مدیریت ایران کافی نیست و دقیقا به این دلیل از ارائه هر نوع تضمینی برای بهره مندی ایران از عواید اقتصادی ناشی از برجام مخالف میکنند چراکه آن را مغایر با راهبردهای اساسی خود در مقابله با ایران میدانند.
واقعیت اینجاست که مطلوبیت مدّ نظر ایالاتمتحده در قبال ایران، انعقاد توافقنامهای فرا برجامی بهعنوان یک دستاورد مهم با بیشترین منفعت برای دولت فعلی آمریکا، با قابلیت حل تمام اختلافات موجود با ایران است. درست در راستای آنچه جو بایدن از نخستین روزهایی که وعده بازگشت به برجام را داد و اظهار داشت که دولتش قصد دارد پس از بازگشت به این توافق، با متحدان اروپایی خود در یک جبهه قرار بگیرد و از این اقدام بهعنوان سکویی برای «قویتر و طولانیتر کردن» برجام استفاده کند.
لذا انعقاد توافقی که بیشترین منفعت را برای آمریکاییها در پی داشته و ضمن اینکه تعهدات و محدودیتهای هستهای جدیدی را برای ایران به ارمغان آورد، مقدمهای نیز بر حلوفصل دیگر پروندههای ایران، همچون موضوعات موشکی و سیاستهای منطقهای ایران نیز باشد، از مطلوبیت مدنظر غرب در برابر حلوفصل موضوع هستهای ایران است و میشود گفت که به این دلیل است که از دادن تضمین به ایران خودداری میکنند؛ چراکه برای طرف غربی این ضرورتها وجود دارد که اولاً توافق در حالی صورت بگیرد که ساختار تحریمهای حداکثری علیه ایران دستنخورده باقی بماند و ثانیاً بعد از اجرای توافق هم تعلیق موقت تحریمها، بدون ارائه هیچ نوعی تضمین باشد تا انتفاع اقتصادی ایران از توافق صورت نگیرد، چراکه ورود منابع مالی به اقتصاد ایران، قدرت ایران را در زمینههای موشکی و منطقهای بالا می برد و ایران را از مذاکرات بعدی مد نظر غربیها، بینیاز می کند؛ بنابراین غرب در مذاکره برای توافق مد نظر خود، صرفا به دنبال این است که بخشی از تحریمها را لغو کند و در ادامه از بخش عمده دیگر تحریمهای بهجامانده بهگونهای سوءاستفاده کند که حتی انتفاع اقتصادی ایران در بخشهای لغو شده تحریمها، مسدود شده باشد.
از منظر آمریکاییها، رویکرد عدم ارائه تضمین در موضوع بهره مندی ایران از عواید ناشی از لغو تحریمها، تنها رویکردی است که میتواند راه را برای انعقاد توافقنامهای اصطلاحاً فرا برجامی با ایران، پس از احیای اولیه توافقنامه برجام، باز نگه دارد. به عبارتی غرب تنها با تکیه بر این راهبرد است که میتواند سایر موضوعات مدنظر و البته اختلافی خود با ایران، همچون موضوعات موشکی و سیاستهای منطقهای ایران را در فرصتهای مناسب و در اَشکال دیگری از مذاکرات، بهنوعی مطرح کند.
بر مبنای این راهبرد است که آمریکا به همراه متحدان خود که در واقع از متهمان ردیف اول نابودی برجام نیز هستند، پس از هر بار شکست مذاکرات، به اتهامپراکنیهای غیر مستند علیه ایران و هیئت مذاکرهکننده ایرانی می پردازد و سعی میکند با استفاده از روشهای رسانه ای فریبکارانه، رویکرد اصلی تیم مذاکرهکننده ایرانی که مبتنی بر درخواست تضمین برای احیای ماندگار توافقنامه و لغو حداکثری تحریمها مطابق با بندبند توافقنامه برجام است را بهعنوان یک اقدام غیرسازنده و خواستهای فرا برجامی مطرح کند تا در صورت عدم توافق نهایی، ایران به عنوان مقصر اصلی شکست مذاکرات، به افکار عمومی دنیا معرفی شود.
نظر شما :