نتایج عکس فشارهای اقتصادی بر روسیه
تحریمهای بیپایان فقط دولتها را سرسخت میکند
دیپلماسی ایرانی: تحریمها معمولاً به هیچ یک از اهداف سیاسی از پیش تعیین شده دست نمییابند و اغلب نتیجه معکوس میدهند. آنها برعکس، بیشتر رفتارهایی را که قرار است متوقف شوند، تشویق میکنند. تحریمهای حداکثری علیه روسیه که در پاسخ به تهاجم غیرقانونی این کشور به اوکراین اعمال شد، رفته رفته ثابت می کند که تفاوتی با تحریم هایی که علیه دیگر کشورها اعمال شد، ندارند.
گزارش اخیر بلومبرگ توجه را به پیامدهای نامطلوب اما قابل پیش بینی تحریم های گسترده علیه روسیه جلب کرده است: اما برخی ازمقامات دولت بایدن اکنون در محافل خصوصی ابراز نگرانی میکنند که تحریم ها به جای منصرف کردن کرملین، نه تنها تورم را تشدید و ناامنی غذایی را بدتر کرده بلکه نتیجه ملموس آن این واقعیت بوده است که شهروندان روس بیشتر از پوتین یا متحدانش مجازات می شوند. اثرات مضر تحریمهای گسترده نباید برای کسی که این مسائل را از نزدیک دنبال می کند غافلگیرکننده باشد، زیرا این همان چیزی است که همیشه زمانی اتفاق میافتد که کل اقتصاد یک کشور هدف مجازات قرار میگیرد.
ناتوانی در تغییر رفتار یک دولت موضوع دیگری است. کم پیش آمده کشورهای اقتدارگرای غیردوست و ضد غرب در برابر کارزار فشار تحت رهبری ایالات متحده تسلیم شوند. تأثیرات منفی این تحریمها بر روسیه نسبت به موارد قبلی بسیار بیشتر و گسترده ترخواهند بود، زیرا روسیه بازیگر بزرگی در اقتصاد جهانی است. هر چه جنگ اقتصادی شدیدتر شود، آسیب آن در جهان بیشتر خواهند بود. تحریمهای گسترده که اغلب بهعنوان جایگزینی «کمهزینه» برای درگیریهای نظامی بکار گرفته می شوند، در عمل حمله ای تمام عیار به یک کشور هستند.
آنها ده ها میلیون نفر از مردم عادی را مجازات می کنند درحالی که ثروتمندان عمدتاً دست نخورده باقی می مانند. در برخی موارد، آنها به تنهایی بحرانهای انسانی را ایجاد میکنند و در برخی دیگر مانند ونزوئلا، بحرانهای موجود را تا حد زیادی تشدید میکنند و آنها را بسیار مرگبارتر از گذشته میکنند. تحریم ها اغلب بر کشورهای تحت کنترل دولت های اقتدارگرای سوء استفاده کننده از قدرت اعمال می شود، به این معنی که مردم دو برابر کسانی که بر آنها حکومت می کنند و قدرت های خارجی که در تلاش برای منزوی ساختن آن حاکمان جنگ اقتصادی به راه می اندازند، رنج می برند. در هر صورت، مردمی که از یک سیاست رنج می برند، در موقعیتی نیستند که آن را تغییر دهند. تحریمها تمایل دارند که کنترل رهبران اقتدارگرا را بر قدرت محکم تر کنند، درحالی که مخالفان داخلی مجبورند فقط برای بقای خود دست و پنجه نرم کنند.
موضوع تحریم ها در مورد روسیه ازاین جهت غیرعادی است که این اولین بار در تاریخ اخیر این کشور است که ایالات متحده و متحدانش تلاش می کنند از این ابزار اقتصادی علیه کشوری به این گستردگی استفاده کنند اما از جهات دیگر از همان الگویی پیروی می کند که در رژیم تحریم های قبلی دیده بودیم. تحریم های گسترده همیشه مردم عادی را بیشتر از نخبگان مجازات می کند و طراحی این نوع از تحریم ها با این هدف بوده است.
همان طور که اسفندیار باتمانقلیج در تحقیقات خود در مورد تحریم های ایران نشان داده است، تحریم های گسترده به عنوان یک سلاح عمل می کنند که مستقیماً مردم را هدف قرار می دهد. او در مقالهای که در اوایل سال جاری با اریکا مورت نوشت، توضیح داد که «تحریمها بیشترین ضربه را به شهروندان طبقه متوسط میزند که برای حفظ استاندارد معمولی زندگی خود تلاش میکنند همانطور که تورم اقتصاد را به آشفتگی می کشد و کسانی که در فقر زندگی میکنند با افزایش سرسامآور قیمت ها صرفاً برای بقا تلاش میکنند.»
جنگ اقتصادی به طور مداوم ناامنی غذایی را در کشور هدف بدتر می کند و اکنون به دلیل اختلالات ایجاد شده ناشی از جنگ، همان اثرات مخرب در سراسر جهان احساس می شود. اقدامات تلافی جویانه روسیه در پاسخ به تحریم ها کاملا مشهود است. اگر هزینه های جنگ اقتصادی زیاد است، سود آن چه خواهند بود؟ اثربخشی محدود تحریمها بهعنوان یک ابزار سیاستگذاری برای دههها در میان محققان به خوبی درک شده، اما این درک به ندرت بر تصمیم گیری های سیاستگذاری اثر داشته است. همانطور که نیکولاس مولدر در اثر خود به نام "سلاح اقتصادی" که گزارش مهمی از منشأ تحریم های اقتصادی مدرن در پی جنگ جهانی اول بوده توضیح داده، ایالات متحده در دهه های اخیر به طور فزاینده ای به استفاده از تحریم های اقتصادی متوسل شده و این تحریم ها باعث شده است که کمتر از همیشه در دستیابی به نتایج از پیش تعیین شده موفق باشد. یکی از استادان دانشگاه آمریکا چند سال پیش در مقاله ای که در روزنامه نیویورک تایمز منتشر شد به استفاده مکرر آمریکا از تحریم ها اشاره کرد و به طور طنز آمیز گفت که از این پس بهتر است نام ایالات متحده آمریکا که در زبان انگلیسی از آن به عنوان The united States of America یاد می شود به عبارت The United States of Sanctions تغییر یابد. (یعنی ایالات متحده تحریمها) علت این نام گذاری را نیز به واسطه استفاده مکرر این کشور از تحریم ها علیه کشورهایی دانسته بود که در برابر زیاده خواهی های آن در عرصه بین المللی ایستادگی می کنند.
مولدر می نویسد: «اما در حالی که در دوره 1985-1995، در زمان قدرت نسبی غرب، شانس موفقیت تحریم ها هنوز حدود 35 تا 40 درصد بود، تا سال 2016 این میزان به زیر 20 درصد کاهش یافت. به عبارت دیگر، در حالی که استفاده از تحریم ها افزایش یافته، شانس موفقیت آنها به شدت کاهش یافته است. استفاده پیچیدهتر ایالات متحده از تحریمهای مالی و تحریمهای ثانویه، جنگ اقتصادی را حتی برای مردم مخرب تر کرده است اما، خارج از رژیم تحریمهای بینالمللی تحت رهبری ایالات متحده که به توافق هستهای ایران منجر شد، هیچ موفقیت قابل توجه دیگری به همراه نداشته است. یکی از دلایل این کاهش کارایی، کاهش نسبی نفوذ اقتصادی ایالات متحده و متحدانش و ظهور کشورهای دیگر است که فرصتهای بیشتری را برای کشورهای دیگر ایجاد میکند تا به عنوان دور زننده تحریمها عمل کنند. سیاستگذاران ایالات متحده به طور مداوم قدرت تحریم ها را بیش از حد ارزیابی می کنند و توانائی دولت هدف برای تحمل اثرات فشار اقتصادی را به خاطر دستیابی به هدف دیگری دست کم می گیرند.
برای مثال، ایالات متحده همچنان متعهد به حفظ «فشار حداکثری» تحریم علیه کره شمالی است و در صورت انجام آزمایشهای موشکی و هستهای جدید، کره شمالی را با تحریمهای بیشتر تهدید میکند. کره شمالی هنوز در مواجه با تقاضای خلع سلاح مصالحه ناپذیر بوده است و بعید به نظر می رسد که این امر تغییر کند، مهم نیست واشنگتن تا چه اندازه ابزار تشویقی در این مسیر به کره شمالی ارائه خواهد داد. در موارد دیگر، مانند افغانستان، ایالات متحده از به رسمیت شناختن دولت واقعی و قانونی این کشور امتناع می ورزد و به تحریم آن به گونه ای ادامه می دهد که گویی فقط گروهی از شورشیان در افغانستان روی کار هستند. خطر نقض تحریمها به اندازهای زیاد است که اکثر شرکتها و مؤسسات مالی حتی اگر از حیث انجام برخی از معاملات تجاری و تبادلات اقتصادی از نظر فنی مجاز باشند، از شانس تجارت در این کشور برخوردار نخواهند بود.
تحریمهایی که در حال حاضر علیه طالبان اعمال میشود، تقریباً تمام تجارت خارجی را برای افغانستان غیرممکن ساخته است. ایالات متحده آمریکا داراییهای دولت افغانستان را مصادره کرده و کمک های بین المللی که این کشور برای چندین دهه به شدت به آن وابسته بود به کسری از آنچه در گذشته بود، کاهش یافته است. نتیجه قابل پیش بینی، تعمیق فقر و گرسنگی برای ده ها میلیون افغان خواهند بود. سقوط قدرت خرید در سال گذشته به این معناست که ممکن است مواد غذایی در دسترس باشد، اما خرید آن از توان اکثر مردم خارج است. مشکلات اقتصادی از طریق تحریمهای گسترده میتواند باعث ویرانی عظیم شود، اما معمولاً در پیشبرد منافع ایالات متحده یا بهبود شرایط امنیتی در سایر نقاط جهان شکست خواهند خورد. زمان آن فرا رسیده که بدانیم تحریمهای گسترده بیش از آنکه فایده داشته باشد، ضرر خواهند داشت و بسیاری از مشکلاتی را که قرار است برطرف کنند، بدتر خواهند کرد.
منبع: ریسپانسیبل استیتکرفت/مترجم: علی رضوان پور، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین الملل
نظر شما :