گفت وگوهایی که به سود دو طرف است
مسیر دشوار تنش زدایی تهران و ریاض
نویسنده: رضا مرادی
دیپلماسی ایرانی: پس از یک دهه اختلاف، رقابت و تنش بر سر موضوعاتی مانند جنگ داخلی سوریه، برنامه هسته ای ایران، حمله به سفارت عربستان در تهران و بحران یمن، ایران و عربستان مشغول انجام سلسله گفت و گوهایی در بغداد با هدف امکان یافتن زمینه هایی برای همکاری و مصالحه هستند که ضمن تامین منافع دو کشور، ثبات و امنیت منطقه را نیز تقویت کند.
روابط دو کشور در چهار دهه گذشته آمیزه ای از از تنش (دهه شصت)، همکاری (دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد) و جنگ نیابتی (دهه نود) بوده است. به طور کلی دلایل اختلافات این دو قدرت مهم غرب آسیا را می توان در رقابت برای نفوذ بیشتر در منطقه با تکیه بر اختلافات هویتی، رقابت های ایدئولوژیک بر سر رهبری جهان اسلام، اختلافات در حوزه انرژی، دخالت کشورهای فرامنطقه ای به خصوص آمریکا، نقش اسرائیل در منطقه، اتخاذ راهبردهای تهاجمی در سیاست خارجی عربستان توسط محمد بن سلمان و برنامه هسته ای ایران خلاصه کرد.
مذاکرات دو کشور در بغداد در شرایطی انجام می شود که منطقه خاورمیانه در شرایط حساسی قرار دارد. ائتلاف جدیدی در منطقه با هدف محدود ساختن نفوذ منطقه ای ایران و افزایش فشارها بر تهران با محوریت مثلث عربستان، اسرائیل و ترکیه شکل گرفته است. در راستای تحقق همین هدف با مدیریت دولت ترامپ، اسرائیل از طریق پیمان ابراهیم و تنش زدایی با بحرین و امارات خود را به جنوب خلیج فارس و مجاورت مرزهای ایران رسانده و همزمان تلاش های خود برای جلوگیری از احیای توافق هستهای را شدت بخشیده که جدیدترین مورد آن ترور شهید حسن صیاد خدایی بوده است.
از سوی دیگر حضور طالبان در مرزهای شرقی ایران با توجه به نزدیکی ایدئولوژیک این گروه به عربستان به صورت بالقوه تهدیدی امنیتی برای ایران خواهد بود. در کنار این تحولات اوضاع در عراق به دلیل بحران سیاسی و اختلافات در زمینه تشکیل دولت میان دو بلوک شیعه تحت رهبری جریان صدر و جریان چارچوب هماهنگی و در لبنان به دلیل بحران اقتصادی، تورم و کاهش شدید ارزش پول ملی این کشور آشفته است. ایران و عربستان در هر دو کشور عراق و لبنان صاحب نفوذ قابل توجه و متحدانی نزدیک هستند.
با نگاهی به شرایط منطقه رقابت و تضاد منافع میان عربستان و ایران کاملا مشهود است و هر کدام، طرف مقابل را به ایفای نقش مخرب و بی ثبات کننده در منطقه متهم می کند چنانکه عربستان از طریق نهادهایی مانند اتحادیه عرب، شورای همکاری خلیج فارس، سازمان همکاری اسلامی و سازمان ملل تلاش می کند خوانش خود از نقش ایران در منطقه به عنوان یک بازیگر مداخله گر در امور داخلی کشورهای عربی را تثبیت و مطلق سازی کند. همچنین این کشور همسو با اسرائیل با انعقاد و احیای برجام مخالفت و تلاش می کند فضای امنیتی در روابط میان ایران و جهان را حفظ و در بعد اقتصادی، سیاسی و امنیتی فشارها بر ایران را افزایش دهد. با توجه به این شرایط به دلیل غلبه فضای تخاصم و تنش در روابط میان دو کشور و نوع توازن قوای موجود در منطقه رسیدن به یک راه حل برد-برد دشوار خواهد بود.
درباره چرایی تمایل عربستان به گشودن درهای مذاکره و ایجاد فضای دیپلماسی با ایران به سه مسئله باید توجه کرد:
۱-ناکامی عربستان در رسیدن به اهداف خود در منطقه به طور خاص شکست در جبهه سوریه، ناتوانی در تغییر معادلات در لبنان با محوریت محدود کردن نقش حزب الله و ناکامی در جنگ هفت ساله علیه یمن.
۲- خروج تدریجی و کاهش نقش امریکا در منطقه. اساسا راهبرد بایدن در ایجاد توازن منطقه ای را باید در ادامه راهبرد دولت اوباما ارزیابی کرد. چنانکه رئیس جمهوری اسبق آمریکا در مصاحبه ای با مجله آتلانتیک (۱۰مارس ۲۰۱۶) ایران و عربستان را به یافتن راه حل موثری برای اشتراک منافع در منطقه دعوت کرد و از عربستان خواست سهم ایران در منطقه را به رسمیت بشناسد. اتخاذ این سیاست از سوی بایدن نوعی بی اعتمادی در روابط میان عربستان و آمریکا ایجاد کرده است. در این راستا دموکرات ها برخلاف حمایت های بی قید و شرط دولت ترامپ از عربستان به بازبینی سیاست های خود در قبال این کشور در قالب محدود کردن فروش تسلیحات، انتشار اسناد پرونده قتل جمال خاشقجی و فشار بر این کشور برای پایان دادن به جنگ یمن مبادرت کردند.
۳- بحران یمن در هفتمین سال خود قرار دارد. عربستان حوثی های یمن را به نزدیکی با ایران و دریافت کمک های نظامی و اطلاعاتی از سوی تهران متهم می کند و عملیات توفان قاطعیت را با هدف اخراج حوثی ها از صنعا در سال۲۰۱۵میلادی آغاز کرد. این جنگ در هفتمین سال خود نتیجه ای جز مرگ صدها هزار یمنی، قحطی، گرسنگی شدید و آوارگی میلیون ها نفر در فقیرترین کشور عربی و به بن بست رسیدن جنگ نداشته است. از دیدگاه عربستان مذاکرات دو کشور می تواند زمینه را برای آتش بس در یمن و پایان جنگ فراهم آورد و خروج آبرومندانه عربستان از باتلاق یمن را موجب شود.
و در پایان با توجه به بن بست در مذاکرات احیای برجام، تنش زدایی در سطح منطقه به خصوص در رابطه با عربستان به سود منافع امنیتی و اقتصادی ایران خواهد بود. چنانکه یکی از شعارها و برنامه های اصلی دولت سیزدهم در سیاست خارجی وعده تنش زدایی با همسایگان بوده است. رسیدن به مصالحه نیازمند به رسمیت شناختن دغدغه های امنیتی و اتخاذ تصمیمات شجاعانه از سوی دو طرف است. نظم و امنیت منطقه جز از طریق همکاری بازیگران منطقه ای تامین نخواهد شد. تحولات چهار دهه اخیر نشان می دهد در میان گزینه های جنگ مستقیم، جنگ نیابتی و تعامل گزینه سوم بیش از گزینه های دیگر می تواند منافع دو کشور و کل منطقه را تامین کند. اگر چه به دلیل وجود اختلافات گسترده راه طولانی و دشواری پیش روی دو کشور خواهد بود.
نظر شما :