«ناهید امیر تیمور کلالی» و «نصرت صابونچی اصفهانی»

نقش آفرینی دو بانوی ایرانی در تاریخ معاصر پاکستان

۲۸ فروردین ۱۴۰۱ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۱۱۲۷۲ آسیا و آفریقا نگاه ایرانی
نویسنده خبر: حسین ابراهیم خانی
حسین ابراهیم خانی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: وصلت برخی اشراف و نخبگان جوامع مسلمان شبه قاره هند با خانواده های مهاجر، اصیل و متمول ایرانی با انگیزه ارتقاء منزلت اجتماعی و همچنین امتزاج خاندانی مسبوق به سابقه بوده و خصوصا در کشور جدید التاسیس پاکستان با حضور برجسته دو بانوی ایرانی در عرصه حاکمیت و سیاست در  تاریخ کوتاه آن کشور ثبت و محفوظ مانده است.
نقش آفرینی دو بانوی ایرانی در تاریخ معاصر پاکستان

دیپلماسی ایرانی: حضور و نفوذ فرهنگ و تمدن ایرانی در شبه قاره هند با وجود تحولات پر شتاب چند دهه اخیر در عرصه های  فرهنگی و مطرح شدن مفاهیم و رویکردهای جدید کماکان محسوس و غیر قابل انکار است. وصلت برخی اشراف و نخبگان جوامع مسلمان شبه قاره هند با خانواده های مهاجر، اصیل و متمول ایرانی با انگیزه ارتقاء منزلت اجتماعی و همچنین امتزاج خاندانی مسبوق به سابقه بوده و خصوصا در کشور جدید التاسیس پاکستان با حضور برجسته دو بانوی ایرانی در عرصه حاکمیت و سیاست در  تاریخ کوتاه آن کشور ثبت و محفوظ مانده است.

اسکندر میرزا اولین رئیس جمهوری پاکستان از جمله رجال برجسته شبه قاره هند است که سابقه وصلت با ایرانیان را در شرح حال خود دارد. صاحبزاده سید اسکندر علی میرزا در خاندان شیعه مذهب و اشرافی نواب بنگال تحت سلطه هند بریتانیا متولد شد. زبان پارسی در خاندان نواب ها و اشراف شبه قاره هند به مدت چند قرن جاری بوده است و تکلم اسکندر میرزا به زبان پارسی که ریشه در تعلق او به دودمان اشرافی بنگال داشت موجب تقویت گمان ایرانی الاصل بودن او در افواه عمومی شد. واقعیت حاکی از آن است که سید محمد جعفر علی خان بهادر، جدّ اسکندر میرزا از شیعیان عرب عراقی بوده است که از نجف به بنگال مهاجرت کرد و در سال 1783 از جانب کمپانی هند شرقی به سمت نواب نظام بنگال، بیهار و اوریسا منصوب شد. نخستین ازدواج اسکندر میرزا در سال 1922 با بانویی ایرانی بنام رفعت شیرازی، از خاندان سرشناس ایرانی مقیم بنگال صورت پذیرفت که دو فرزند پسر و شش دختر حاصل این وصلت بود. اسکندر میرزا از جمله اولین امرای ارتش هند بریتانیا بود و همچنین در مناصب دیوانی مهمی در حکومت هند بریتانیا ایفای نقش کرده است.

با استقلال پاکستان در سال 1947 میلادی اسکندر میرزا عهده دار سمت مهم سکرتری (قائم مقام) وزارت دفاع شد و تا  سال 1954 در این منصب باقی ماند. گفته می شود او در این سمت مهم در سال 1951 بدون توجه به ارشدیت چند فرمانده عالیرتبه دیگر ارتش پاکستان موجبات انتصاب ژنرال ایوب خان به ریاست ستاد ارتش را فراهم ساخت. در ماه دسامبر سال 1951 و در مراسم جشن سفارت شوروی در کراچی اسکندر میرزا با وابسته نظامی ایران و همسر وی آشنا شد و همین آشنایی موجب تعلق خاطر او به ناهید کلالی، همسر سرهنگ امیر هوشنگ (مهدی) افخمی وابسته نظامی ایران که به تازگی وارد محل ماموریت خود شده بود شد. ناهید امیر تیمور کلالی دختر ارشد محمد ابراهیم امیر تیمور کلالی ملقب به سردار نصرت، بزرگ طایفه تیموری، زمیندار مشهور خراسان، سیاستمدار عضو جبهه ملی و هوادار دکتر محمد مصدق با سابقه چندین دوره نمایندگی مجلس شورای ملی و همچنین تصدی وزارتخانه های کار و کشور و ریاست شهربانی در دولت دکتر  مصدق بود. طی فعل و انفعالاتی مکتوم و بر گرفته از ترجیحات سیاسی که ظاهرا دربار پهلوی نیز در آن دخیل بود مقدمات جدایی احتمالا مصلحت آمیز ناهید کلالی و همچنین خاتمه ماموریت سرهنگ افخمی در پاکستان تنها پس از گذشت یک سال از ورود او به پاکستان و اعزام وی به ماموریت در کشور دیگر با درجه سرتیپی فراهم شد. ناهید امیر تیمور کلالی به همراه صفیه تنها فرزند خود در پاکستان باقی ماند و وصلت غیر رسمی اسکندر میرزا با ناهید کلالی به رغم مخالفت رفعت شیرازی همسر اول و فرزندان وی و همچنین بروز شایعات و نقل قول ها در محافل پاکستانی تا ثبت رسمی ازدواج در اکتبر سال میلادی 1954 ادامه یافت. 

در پی اعتراضات و ناآرامی های جنبش لسانی سال 1954بنگالی ها در پاکستان شرقی اسکندر میرزا با برخورداری از پشتوانه اصالت بنگالی و با هدف خاتمه بخشیدن به ناآرامی ها به عنوان فرماندار کل پاکستان شرقی منصوب شد. اسکندر میرزا تاکید بر ساختار حکومتی واحد و ادغام استان های چهارگانه در پاکستان غربی داشت که مورد مخالفت جدی پاکستان شرقی بود. تصدی شش ماهه اسکندر میرزا در پاکستان شرقی که با اعمال سیاست مشت آهنین، وضع حکومت نظامی و انحلال مجلس پاکستان شرقی همراه بود موجب تشدید نا آرامی ها و بازگشت او به پاکستان غربی شد. با تشکیل دولت جدید در پاکستان در همان سال، نخست وزیر محمد علی بوگره، اسکندر میرزا و ژنرال ایوب خان را به ترتیب به عنوان وزرای کشور و دفاع منصوب کرد. در ماه آگوست سال 1955 اسکندر میرزا در جایگاه قائم مقامی فرماندار کل، و با استفاده از خلاء عدم حضور ملک غلام محمد، فرماندار کل پاکستان که برای معالجات پزشکی در لندن بسر می برد، او را برکنار کرد و با رای نمایندگان مجلس قانونگذاری پاکستان جانشین وی شد. سال بعد جمهوری اسلامی پاکستان که تا آن زمان حکومت تحت الحمایه ملکه بریتانیا محسوب می شد تاسیس شد و متعاقبا اولین قانون اساسی پاکستان به تصویب مجلس ملی رسید. همچنین نمایندگان مجلس ملی در ماه مارس 1956به اتفاق آراء اسکندر میرزا را به عنوان اولین رئیس جمهوری پاکستان انتخاب کردند. در مراسم تحلیف اسکندر میرزا در کسوت رئیس جمهور کشور نوپا، ناهید امیر تیمور کلالی به عنوان نخستین بانوی اول پاکستان در کنار وی حضور داشت. در خلال 18 ماه ریاست جمهوری اسکندر میرزا، ناهید کلالی در مجالس رسمی و سفر های خارجی او را همراهی می کرد و در عین حال حضوری پر رنگ در مراسم داخلی و فعالیت های خیریه و عام المنفعه داشت و از اشتهار و محبوبیت قابل توجهی در بین مردم پاکستان برخوردار بود.

دوران نسبتا کوتاه ریاست جمهوری اسکندر میرزا با تشدید اختلافات سیاسی، بی ثباتی نسبی و ناهماهنگی های گسترده همراه بود به نحوی که در طول 30 ماه ریاست جمهوری او 4 نخست وزیر برکنار و یا مستعفی شدند. وی از بیم عدم انتخاب مجدد به ریاست جمهوری در ماه اکتبر 1958 مجلس ملی و دولت را منحل و مقررات حکومت نظامی وضع کرد. او با هدف تحکیم موقعیت و با تصمیمی اشتباه که بعدا ها به آن اذعان کرد، ژنرال ایوب خان را به سمت "رئیس دولت حکومت نظامی" و متعاقبا نخست وزیر هر دو بخش شرقی و غربی پاکستان منصوب کرد. تشدید اختلافات اسکندر میرزا با ایوب خان تنها در کمتر از چند هفته به اوج خود رسید و در 27 سپتامبر 1958 عوامل ژنرال ایوب خان با تهاجم شبانه به کاخ ریاست جمهوری اسکندر میرزا و همسرش را بازداشت و از کراچی به یک پایگاه نظامی در شهر کویته مرکز بلوچستان منتقل کردند. اسکندر میرزا تحت فشار ارتش در تاریخ 2 نوامبر همان سال از سمت ریاست جمهوری مستعفی شد و به همراه ناهید امیر کلالی به بریتانیا تبعید شد. ایوب خان در عین حال املاک و دارایی های اسکندر میرزا در پاکستان شرقی را مصادره کرد و موجب شد او تحت شرایطی سخت با دایر کردن یک رستوران پاکستانی در لندن و همچنین دریافت حقوق بازنشستگی، و مساعدت دربار پهلوی و برخی دوستان انگلیسی خود گذران عمر کند. اسکندر میرزا پس از قریب به ده سال زندگی در تبعید در تاریخ 13 نوامبر 1969 بر اثر نارسایی قلبی در بیمارستانی در لندن درگذشت. ژنرال یحیی خان، رئیس جمهوری جدید پاکستان با وجود وصیت متوفی دایر بر خاک سپاری در زادگاه خود در بنگال شرقی و همچنین وساطت اردشیر زاهدی دوست خانوادگی اسکندر میرزا، وزیر امور خارجه وقت ایران، مانع از انتقال جسد او به پاکستان شرقی شد. پس از دو روز از درگذشت اسکندر میرزا، با مساعدت محمد رضا پهلوی و اعزام هواپیمای سلطنتی به لندن، جنازه اسکندر میرزا را به تهران منتقل شد و طی تشریفات کامل نظامی و رسمی با حضور امیرعباس هویدا، نخست وزیر و سایر مقامات ارشد ایرانی در امامزاده عبدالله به خاک سپرده شد. رفعت شیرازی همسر اول اسکندر میرزا که ترجیح داده بود به دور از حواشی کماکان در قباله نکاح اسکندر میرزا باقی بماند پیش از همسر خود در سال 1967 در پاکستان درگذشت. ناهید کلالی پس از فوت اسکندر میرزا در لندن باقی ماند و در تاریخ 26 ژانویه 2019 در سن 99 سالگی فوت کرد و در لندن به خاک سپرده شد. از علت مخالفت شدید ژنرال یحیی خان با انتقال جسد اسکندر میرزا به پاکستان و حتی ممانعت او از سفر اقوام و بستگان متوفی از پاکستان به ایران برای حضور در مراسم تدفین اطلاع دقیقی در دست نیست. نقل قول های غیر موثق در پاکستان حکایت از نرمش اسکندر میرزا در قبال موضوع تحدید حدود مرزی با ایران و واگذاری بخش هایی از خاک پاکستان به دلیل علاقه او به ایران دارد که این اقوال با توجه به فیصله یافتن موضوع تحدید حدود دو کشور در دوران استعمار بریتانیا قبل از تاسیس پاکستان و حکمیت افسران انگلیسی در این موضوع، بی اساس و غیر قابل پذیرش هستند.

دومین بانوی سرشناس و تاثیر گذار در تاریخ کشور پاکستان خانم "نصرت صابونچی اصفهانی" است. او در خانواده ای اصالتا کرد و مقیم اصفهان متولد شد و به همراه خانواده به بمبئی هندوستان مهاجرت کرد. پدر وی از تجار سرشناس و تولید کننده صابون با نشان "اصپهانی" بود که  بعد از تشکیل پاکستان و وقوع درگیری های هندو- مسلمان به کراچی مهاجرت کرد و مقیم این شهر شد. نصرت اصفهانی تحصیلات عالی خود را در ایران ادامه داد و در سال 1950 از دانشگاه اصفهان فارغ التحصیل شد. او در سال 1951 با ذوالفقار علی بوتو از خانواده سرشناس شیعه مذهب و زمیندار استان سند پاکستان غربی ازدواج کرد و به همراه همسرش که برای تکمیل تحصیلات در رشته حقوق عازم انگلیس بود مقیم لندن شد. همزمانی خاتمه تحصیل و بازگشت بوتو به کراچی با حضور ناهید امیر تیمور کلالی در کراچی در کسوت همسر رئیس جمهوری اسکندر میرزا زمینه ساز آشنایی و دوستی دو بانوی ایرانی با یکدیگر،  تغییر مسیر زندگی ذوالفقار علی بوتو با ورود به عرصه سیاست و نهایتا ارتقاء جایگاه و انتصاب به عنوان جوان ترین وزیر کابینه اسکندر میرزا در سال 1957در منصب وزیر بازرگانی شد. این تحول که عمدتا به مدد آشنایی و نزدیک شدن بوتو به حلقه سیاسیون حاکم در پاکستان حادث شد زمینه ساز آغاز زندگی سیاسی دوالفقار علی بوتو و رشد او در صحنه سیاسی این کشور تا انتصاب ژنرال ضیاء الحق بعنوان رئیس ستاد ارتش و کودتا و حکومت خاص وی شد که می توان از آن به عنوان نقطه عطف در تاریخ پاکستان یاد کرد.

با عزل اسکندر میرزا از ریاست جمهوری توسط ایوب خان، بوتو به همکاری با حکومت نظامی ایوب در سمت مشاور، وزیر بازرگانی و وزیر صنایع و ارتباطات ادامه داد. بوتو در سال 1963 به سمت وزیر امور خارجه منصوب شد و مهارت های حرفه ای و سخنوری او در مجامع بین المللی با ارتقاء سطح محبوبیت مردمی وی قرین شد. او در عین حال موافقتنامه تحدید حدود مرزی با چین در منطقه کشمیر را که به انضمام 750 کیلومتر مربع از کشمیر تحت کنترل پاکستان به قلمرو چین منجر شد منعقد ساخت. جنگ سال 1965 هند و پاکستان و عملکرد نه چندان مطلوب ارتش پاکستان حکومت ایوب خان را تحت فشار افکار عمومی قرار داد و بوتو نیز در زمره منتقدین حکومت ایوب خان از مقام خود استعفا کرد. ذوالفقار علی بوتو در سال 1967 حزب مردم پاکستان را تاسیس کرد و به مخالفت علنی با ایوب خان برخاست و قریب به یک سال محبوس شد. در این احوال نصرت بوتو، همسر وی وارد صحنه سیاست شد و تحرکات و اعتراضات حزبی را حداقل بصورت نمادین هدایت کرد. در پی واگذاری قدرت از سوی ایوب خان به ژنرال یحیی خان در سال 1969 و برگزاری انتخابات سراسری در سال بعد حزب مردم بوتو در پاکستان غربی حائز اکثریت آراء شد اما از تشکیل دولت ائتلافی با حزب عوامی لیگ پاکستان شرقی که دو برابر حزب مردم کرسی در مجلس ملی کسب کرده بود سر باز زد. در پی این بن بست سیاسی و ابطال نتایج انتخابات سراسری بنگالی ها در پاکستان شرقی سر به شورش برداشتند که با مداخله هند و وقوع جنگ همه جانبه پاکستان شکست تحقیر آمیزی را متحمل شد که به جدایی پاکستان شرقی و تشکیل دولت جدید بنگلادش منتهی شد. 

یحیی خان شکست خورده در جنگ در تاریخ 20 دسامبر 1971 حکومت را به ذوالفقار علی بوتو واگذار کرد و بوتو به عنوان چهارمین رئیس جمهور پاکستان سوگند یاد کرد و به این ترتیب نصرت بوتو نیز در جایگاه بانوی اول این کشور قرار گرفت. بوتو ضمن حفظ حکومت نظامی، فرایند اسلامیزه کردن پاکستان را به رغم بر خورداری از تفکر شخصی سکولار آغاز کرد. با تصویب قانون اساسی سال 1973 پاکستان و تشریفاتی شدن منصب ریاست جمهوری، بوتو در مقام نخست وزیری قرار گرفت و در هر دو سمت ریاست جمهوری و نخست وزیری تصدی وزارتخانه های امور خارجه، دفاع و داخله را شخصا عهده دار بود و تا سال 1977 با برخورداری از اختیارات صدور "فرمان ریاست جمهوری" به حکومت خود ادامه داد. در سال 1973 اخباری دایر بر ازدواج پنهانی ذوالفقار علی بوتو با یک خانم بنگالی الاصل بنام "حسنی بیگم" منتشر شد. گفته می شود نصرت بوتو متاثر از این واقعه مبادرت به خودکشی با دارو کرد که با مطلع شدن به موقع اطرافیان به بیمارستان منتقل شد و تحت معالجه قرار گرفت و با پذیرفتن وعده و تعهداتی از سوی ذوالقار علی بوتو به زندگی مشترک با او ادامه داد. 

در سال 1977 میلادی و در پی بالا گرفتن نارضایتی های عمومی، بوتو انتخابات سراسری برگزار کرد که در نتیجه حزب مردم به عنوان برنده انتخابات اعلام شد لکن اعتراض احزاب مخالف و ایراد اتهام تقلب گسترده ناآرامی ها در پاکستان را تشدید کرد. ژنرال محمد ضیاء الحق که در ماه مارس 1976 توسط بوتو و بر خلاف موازین و سلسله مراتب نظامی و قرار داشتن در رتبه هشتم فهرست ارشدیت به عنوان رئیس ستاد ارتش منصوب شده بود در ماه ژوئیه 1977 با وضع حکومت نظامی بوتو را برکنار کرد. بوتو همانند سلف خود اسکندر میرزا مرتکب خطایی راهبردی در انتصاب رئیس ستاد ارتش شده بود. او تصور می کرد ژنرا ضیاء الحق فردی به شدت مذهبی و اصولی است و تمایلی به مداخله در سیاست ندارد و خطری برای حکومت او محسوب نخواهد شد. ضیاء الحق که با وعده های متوالی و نقض شده برگزاری انتخابات سراسری و تحویل حکومت به منتخب مردم دوران حاکمیت خود را تداوم می بخشید با آگاهی از احتمال پیروزی حزب مردم در انتخابات و بیمناک از آزادی بوتو و سفر های انتخاباتی او پرونده اتهام دست داشتن در توطئه ترور و قتل یک مخالف سیاسی در سال 1974را علیه بوتو مفتوح ساخت که به محکومیت بوتو و سپرده شدن او به چوبه دار در تاریخ 4 آوریل 1979 انجامید.

با اعدام ذوالفقار علی بوتو، نصرت بوتو از سوی حزب مردم به عنوان رهبر مادام العمر حزب انتخاب شد و به همراه دختر خود بینظیر بوتو هدایت هواداران این حزب در تحرکات علیه ضیاء الحق و خصوصا اعتراضات تحت عنوان "جنبش احیای دموکراسی" را بر عهده گرفت. فعالیت های نصرت بوتو در این مقطع با تحمل ضرب و شتم مامورین حکومت نظامی، سپری کردن ماه ها حبس  و نهایتا قرار گرفتن تحت بازداشت خانگی همراه شد. تصاویر چهره خون آلود نصرت بوتو بر اثر ضرب و شتم پلیس از عوامل تاثیرگذار در افکار عمومی و مبلغ مظلومیت خانواده بوتو در مبارزات سیاسی علیه حکومت ضیاء الحق بود. نصرت بوتو در سال 1982 تحت عنوان ضرورت معالجات بیماری سرطان اجازه خروج از کشور و سفر به بریتانیا یافت و مدیریت حزب عملا در سال 1984به دختر وی منتقل شد.

مرگ ژنرال ضیاء الحق در حادثه سقوط هواپیما در ماه آگوست 1988 صحنه سیاسی پاکستان را دگرگون ساخت و غلام اسحاق خان، کفیل ریاست جمهوری، مشی بازگشت به دموکراسی را اختیار کرد. با برگزاری انتخابات سراسری حزب مردم به قدرت بازگشت و بینظیر بوتو ریاست دولت را بر عهده گرفت. نصرت بوتو به عضویت مجلس ملی انتخاب شد و در دولت بینظیر بوتو عهده دار مناصب وزارت و همچنین معاونت نخست وزیر شد. روابط نصرت بوتو با بینظیر بوتو در جایگاه صدارت اعظم به دلیل حمایت نصرت بوتو از فرزند پسر خود، مرتضی بوتو که با سوابق تاسیس گروه تروریستی الذوالفقار علیه حکومت ضیاء الحق از کشور گریزان بود و قصد بازگشت و ورود به صحنه سیاسی پاکستان را داشت تیره شد. این رابطه سرد تا بازگشت قانونی مرتضی بوتو و کشته شدن او در کراچی بدست نیروهای امنیتی در سال 1996 ادامه داشت. پیش از آن و در سال 1985 شهنواز بوتو، پسر دوم نصرت بوتو، که در فرانسه اقامت داشت در شرایطی مشکوک درگذشت و مرگ او اثرات نامطلوب روحی و جسمی بر نصرت بوتو باقی گذاشت. واقعه قتل مرتضی بوتو نصرت بوتو را در شرایط غیر قابل تحمل روحی قرار داد بنحوی که او از سیاست و فعالیت های سیاسی کناره گرفت. ابتلای نصرت بوتو به بیماری زوال عقل (آلزایمر) موجب شد بینظیر بوتو او را به دوبی منتقل کند واز انظار پنهان نگه دارد. پیشرفت بیماری آلزایمر در سال های آخر عمر نصرت بوتو به گونه ای بود که او حتی از ترور و مرگ بینظیر بوتو در سال 2007 نیز آگاه نشد. نصرت بوتو در 23 اکتبر 2011 و در 82 سالگی در بیمارستان ایرانیان دوبی درگذشت.

پاکستان در دوران ده ساله حکومت ژنرال ضیاء الحق مشی و مسیری متفاوت از گذشته خود اختیار کرد و این دوران بی تردید نقطه عطفی در تاریخ کوتاه این کشور محسوب می شود. رشد تفکر و تجاهل سلفی، بروز تعارضات فرقه ای، تولد گروه های مسلح و تروریستی متعدد فرقه گرا در پاکستان، دخالت بی پروای پاکستان در افغانستان منتج به پایه گذاری بسیاری از انحرافات و پایه گذاری گروه ها و تشکل های تروریستی خطرناک بین المللی نظیر القاعده همگی در دوران حکومت ژنرال ضیاء الحق حادث شد که اثرات و نتایج منطقه ای و بین المللی آن هم اینک نیز قابل مشاهده است. اگر چه مرتبط و مسئول دانستن برخی تحولات و اتفاقات روزمره در سیر وقایع عمده آتی نمی تواند قاعده ای کلی تلقی شود اما در عین حال حضور این دو بانوی ایرانی در صحنه سیاست داخلی پاکستان و نقش خواسته یا ناخواسته ایشان منجر به سیاسی شدن ذوالفقار علی بوتو و برکشیده شدن او به عالیترین مناصب در پاکستان و اشتباه او در نصب ژنرال ضیاء الحق در سمت ریاست ستاد ارتش که تغییر مسیر تحولات در پاکستان و منطقه را بدنبال داشت قابل کتمان نخواهد بود.

حسین ابراهیم خانی

نویسنده خبر

سفیر اسبق در ویتنام و کامبوج و کارشناس ارشد دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: پاکستان تاریخ سیاسی پاکستان بی نظیر بوتو علی بوتو ذوالقار بوتو اسکندر میرزا ضیاء الحق ناهید امیر تیمور کلالی ناهید کلالی نصرت بوتو نصرت صابونچی اصفهانی


( ۸ )

نظر شما :

ناشناس ۲۸ فروردین ۱۴۰۱ | ۱۰:۵۹
هر جا تفرقه است ، پای انگلوساکسونها نیز وسط است . جالبه که فرانسویها ، آلمانها ، پرتغالیها و اسپانیاییها هم سابقه استعمار دارند اما هیچ یک به اندازه ی انگلیس و جدیدا آمریکا اهل تفرقه اندازی نبودند . ژن این نژاد لازم البررسی است .
ناشناس ۲۸ فروردین ۱۴۰۱ | ۱۱:۴۰
به علت نزدیکی زبانی ، از قدیم الایام بین مردم ایران و شبه قاره مراودات تجاری و فرهنگی گسترده ای وجود داشته .
خسرو ۲۸ فروردین ۱۴۰۱ | ۱۴:۴۳
نوشته جالبی بود این نشانگر اشتراکات واقعی میان ایران و پاکستان است ولی چرا هیچگاه روابط ایران و پاکستان عالی نشده است؟ فارغ از این ازدواج های سیاسی که بخاطر نفوذ زیاد غیر بومی های هند و پاکستان(ایرانیان شیعه یا زرتشتی که با انگلیس همکاری میکردند ) در سیستم قدرت انگلیسی در شبه قاره بود امروز طراحی یک اتحاد واقعی با پاکستان -- خیلی از منافع دو کشور را تامین میکند یا ایجاد یک سیستم اقتصاد منطقه ای با مرکزیت ایران -- بین پاکستان و عراق و ترکیه و سوریه و افغانستان و ...کشور ما را تبدیل به سوییس خاورمیانه میکند