نيکاراگوئه ؛ بزرگترين کشور آمريکاى لاتين

۱۹ خرداد ۱۳۸۶ | ۲۲:۲۴ کد : ۲۰۱ اخبار اصلی
نيکاراگوئه بزرگترين کشور آمريکاى مرکزى است که در عين حال با جمعيتى بالغ بر1/5 ميليون نفر،‌کم جمعيت ترين کشور منطقه نيز به شمار مى رود و پايتخت آن ماناگوآ است.

اين کشور نام خود را از نام يکى از رهبران قبليه هندوها در اين منطقه گرفته است. نيکاراگوئه در سال 1838 اعلام استقلال کرد و از اسپانيا جدا شد.

 

دو دهه پس از استقلال، اختلافات داخلى بين دو گروه ليبرال‏ و محافظه‏کار نتايج زيانبارى را بر پيکر نيکاراگوئه  تحميل کرد . در 1855 با اوجگيرى اين اختلافات، ليبرال‏ها از يک تبعه آمريکايى به نام ويليام واکر دعوت به مداخله کردند . واکر پس از پيروزى (1856)، بر خلاف ميل ليبرال‏ها، خود را رئيس جمهور نيکاراگوئه ناميد و آمريکا هم از اين اقدام حمايت کرد . واکر دست ‏به اقدامات توسعه‏طلبانه و غير انسانى زد . اين کار سبب شد تا از سويى مردم نيکاراگوئه  به محافظه‏کاران‏ روى بياورند و از سوى ديگر، واکر حمايت آمريکا را از دست‏ بدهد . وى در 1860‏ تيرباران شد .

 

پس از واکر محافظه کاران حکومتى صلح آميز را تا سال 1893 برقرار کردند. در سال 1983 با انتخاب خوزه سانتوس زيلايا که يک ديکتاتور بود برترى محافظه کاران به پايان رسيد. وى در سال‏هاى پايانى حکومتش، پاى ژاپني‏ها را براى احداث يک کانال به نيکاراگوئه  کشاند . اين امر، همراه با روحيه ملي‏گراى زيلايا براى آمريکا گران آمد، لذا آمريکا محافظه‏کاران‏ را تشويق به شورش کرد و به بهانه حمايت از شورشيان، نيروهاى نظامى خود را به بندرى واقع در ساحل شرقى کشاند . زيلايا مجبور به استعفا شد و يک سال بعد، محافظه‏کاران‏ به قدرت رسيدند و در پناه حمايت‏هاى آمريکا، تا 1932 بر نيکاراگوئه حکومت کردند. 


در اواسط دهه دوم قرن بيستم، آمريکايى ها، تصور کردند که قدرت محافظه‏کاران‏ براى حکومت ‏بر کشور و حفظ منافع آمريکا کافى است . لذا نيروهاى خود را در 1925 از نيکاراگوئه خارج کردند . بلافاصله پس از خروج نيروهاى آمريکايى، درگيرى بين ليبرالها و محافظه کاران دوباره شدت گرفت و آمريکا براى حفظ منافع خود، مجددا در 1926 نيروهاى خود را به نيکاراگوئه اعزام کرد .

 

پس از آن سوموزا پس از يک کودتا در 1937 به رياست جمهورى نيکاراگوئه  رسيد و تا 1979 همراه دو پسرش بر اين مملکت‏حکومت راند. وى در 1956 توسط جوان وطن‏پرستى به قتل رسيد .


پس از سوموزا پسرانش حکومت را به دست گرفتند  . خانواده سوموزا هر سه ديکتاتور بودند.

 

انقلاب نيکاراگوئه : جبهه آزادى بخش ساندنيستاى نيکاراگوئه به رهبرى دانيل  اورتگا در سال 1979 دست به قيام گسترده اى زد و قدرت را از دست خانواده سوموزا گرفت. انقلابيون در همان دوره انقلاب،‌تعهد کردند تا در برابر تمام اهداف و آرمانهاى سازندگى اجتماعى و سياسى کشور مفيد باشند.


انقلاب نيکاراگوئه و به دنبال آن رسوايى جهانى سوموزا، ايالات متحد را برآن داشت که از تهاجم سريع به نيکاراگوئه بپرهيزد و با  سياست، برژوازى ضعيف نيکاراگوئه را جهت انزواى اندينيستها تقويت کند چرا که آمريکا بارها اعلام کرده بود که امريکاى مرکزى و جنوبى را در زمره مناطق استراتژيکى براى امنيت ملى خود تلقى مى‌کند. دولت بازسازى ملى بارها خواهان روابطى دوستانه بر مبناى عدم مداخله در امور داخلى خود با ايالات متحد شده است.

اما آمريکا خطر را نه درنيکاراگوئه بلکه در گسترش احتمال تفکرات انقلابى و استقلال طلبانه آن به ساير کشورهاى مجاور مى‌بيند و نيکاراگوئه با افشاى توطئه هاى ايالات متحده دوستانى در سطح جهانى براى خود يافت. او اعلام کرده با آنکه همدرديهاى بين‌ المللى را ارج مى‌نهد جز به اتکاء مردم به کسى ديگرى نياز ندارد. و عملکرد ساندينيستها نشان مى‌دهد که آنها براى حفظ و پشتيبانى مردم تهيه برنامه هاى کوتاه و بلند مدت را براى افزايش رفاه مردم ازنظر دور نداشته‌اند. و دولت نيکاراگوئه سعى دارد با وجود تمام تنگناهاى اقتصادى و سياسى با ارائه برنامه هاى مناسب و عملى شرايط اجتماعى کشور را بهبود بخشد.

 

امروز نيکاراگوئه به صورت جمهورى دموکراتيک پارلمانى اداره مى شود. رئيس جمهور هم رئيس کشور و هم رئيس دولت است. امور اجرايى با دولت است. امور مقننه با دولت و مجلس است و قوه قضاييه مستقل عمل مى کند.

 

رئيس جمهور براى يک دوره پنج ساله توسط مردم انتخاب مى شود.

 

دانيل اورتگا که در انتخابات اخير کشور نيکاراگوئه رياست جهمورى اين دوره را به دست گرفته است براى اولين بار در 19 خرداد ماه سال 1386 به ايران سفر کرد.

 


نظر شما :