فرصتی که ایران از خروج امریکا از افغانستان بهره برد
ایران، اعراب و شورای همکاریهای شانگهای
نویسنده: جاناتان فولتون
دیپلماسی ایرانی: از زمان خروج ایالات متحده از افغانستان، اکثر گمانهزنیها پیرامون آن است که چین از این مساله بهره خواهد برد. منطق این سخن، اصل مجموع-صفر است: ایالات متحده از افغانستان خارج شده است، لذا چین ورود میکند تا این فضا را پر کند و بدین ترتیب ضمن وارد کردن افغانستان به ابتکارعملِ کمربند و جاده، حوزه نفوذ خود را در آسیای مرکزی توسعه میدهد. در عین حال، دلایل موجهی برای تردید در صحت این خط فکری وجود دارد. نخست آنکه چین و افغانستان ذاتا شریک یکدیگر به شمار نمیروند. در عین حال، نحوه خروج آمریکا از افغانستان ممکن است منجر به همپیمانیهایی در منطقه اوراسیا شود که در راستای منافع واشنگتن نیست، بویژه آنجا که ایران مطرح است.
نگاهی گذرا به روابط دوجانبه میان چین و افغانستان نشان میدهد شواهد چندانی برای تمایل پکن به نقش آفرینی به عنوان بازیگر اصلی در این کشور وجود ندارد. بیش از یک دهه است بسیاری از تحلیلگران در انتظار تلاش چین برای ورود به افغانستان هستند، و گسترش جاهطلبیهای چین در آسیای مرکزی بواسطه ابتکارعمل کمربند و جاده به افزایش گمانهزنیها در این زمینه دامن زده است. ثروت افغانستان از نظر مواد معدنی همواره به عنوان آهنربایی برای جذب شرکتهای دولتی چین مطرح بوده، چه آنکه طبق برآوردها، این کشور دارای ذخایر لیتیوم، طلا، نقره، پلاتین، آهن، مس، آلومینیوم، و اوانیوم به ارزش یک تا سه تریلیون دلار است. در عین حال، این مواد معدنی همچنان در دل زمین قرار دارد و استخراج نشده است. اگر پکن در دوران حضور ارتش آمریکا در افغانستان تمایلی برای حضور در این کشور نداشته است، هیچ دلیلی وجود ندارد باور کنیم اکنون میخواهد این کار را انجام دهد.
اما مهمتر از این، تفاوت ایدئولوژی حزب کمونیست چین و ایدئولوژی طالبان است که اساسا در تضاد با یکدیگر هستند. تاسیس عمارت اسلامی افغانستان در مرز غربی چین در مجاورت استان شینجیانگ برای هر دو حکومت مشکلساز خواهد بود. شینجیانگ موطن اویغورها به شمار میرود؛ اقلیتی مسلمان در چین که شدیدا تحت تعقیب هستند و حزب کمونیست چین در تلاش است به زور آنها را با خود همگون سازد. حزب کمونیست چین به شدت نسبت به ریشه دواندن ایدئولوژیهای سیاسی بیگانه در این کشور حساس و مراقب است، و به همین جهت پکن چشمانداز نفوذ نسخه طالبانی اسلام به استان شینجیانگ را تهدیدی ملموس برای حاکمیت چین میداند. درست همانند دولتهایی که اسلام را پایه مشروعیت خویش قرار میدهند، طالبان باید روابط خود را با پکن و نیز با حزب کمونیست چین که رابطه خصمانهای با اسلام دارد، اصلاح کند و خود را با آنها وفق دهد. در حال حاضر هر دو طرف مشغول بیان مواضع سیاسی خود هستند، اما بعید است در بلند مدت تضاد منافع میان آنها حل و فصل شود.
ورای مساله روابط دوجانبه، افغانستانِ تحت کنترل طالبان چشمانداز آسیای میانه را به گونهای تغییر خواهد داد که مدیریت آن برای ایالات متحده دشوار به نظر میرسد. کشورهای هممرز یا دارای منطقه مشترک با افغانستان باید بیش از پیش در پاسخ به دغدغههای امنیتی مشارکت فعال داشته باشند. مهمتر آنکه، اکثر این کشورها اعضای کامل یا ناظر سازمان همکاریهای شانگهای هستند و این یعنی یک سازمان بینالمللی با تمرکز امنیتی وجود دارد که میتواند تسهیل کننده هماهنگیها در خصوص مساله افغانستان باشد.
ایران، عضو جدید سازمان همکاریهای شانگهای؟
سازمان همکاریهای شانگهای کار خود را در ابتدا با عنوان گروه شانگهای 5 در سال 1996 میلادی آغاز کرد و سازوکاری کارآمد در حل و فصل مناقشات سرزمینیِ ناشی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 بود. این سازمان فعالیت خود را با پنج عضو اصلی آغاز کرد: چین، قزاقزستان، قرقیزستان، روسیه و تاجیکستان. در سال 2001 ازبکستان به گروه شانگهای 5 پیوست و نام این گروه به سازمان همکاریهای شانگهای تغییر یافت. از آن زمان تا کنون، هند و پاکستان به عضویت کامل این سازمان درآمدهاند، و این امر در سال 2017 انجام پذیرفت. همچنین این سازمان دارای چندین عضو ناظر و غیررسمی از جمله افغانستان، ایران و ترکیه است. در عین حال، بهرغم موفقیت اولیه این سازمان در روزهای نخست تشکیل خود، سازمان همکاریهای شانگهای تاثیرگذاری چندانی نداشته و گرچه آن را به عنوان ناتوی مستقل میشناسند، عمدتا محملی برای لفاظی و شعار بوده است. همچنین، همکاریهای امنیتی برای مقابله با سه پلیدی و شر، یعنی تروریسم، تجزیهطلبی، و افراطیگری از ویژگیهای ثابت سازمان همکاریهای شانگهای بوده است و اعضای آن تصور یکسانی پیرامون این تهدیدات داشتهاند. این امر بواسطه وجود دو نهاد ساختار ضد تروریسم منطقهای و سازمان پیمان امنیت جمعی که از سوی اعضای سازمان همکاریهای شانگهای تاسیس شده، نهادینه شده و همکاریهای اعضای این سازمان در زمینه امنیت و مقابله با جرم و قاچاق مواد مخدر را توسعه بخشیده است.
در این میان، ایران همواره به عضویت کامل این سازمان چشم داشته است. در همین راستا، ایران در سال 2008 برای نخستین بار درخواست خود برای عضویت در سازمان مذکور را مطرح کرد و رهبران روسیه و چین نیز در مقاطع مختلف زمانی، حمایت خود را از این امر ابراز داشتند. در عین حال، با توجه به تصریح مقررات سازمان همکاریهای شانگهای مبنی بر ممنوعیت عضویت کشورهای تحت تحریم سازمان ملل در سازمان مذکور، ایران تا سال 2016 واجد صلاحیت عضویت در پیمان شانگهای نبود، اما در این سال ولادمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه اظهار داشت: «معتقدیم با توجه به حل و فصل مساله هستهای ایران و رفع تحریمهای سازمان ملل متحد، اکنون هیچ مانعی برای عضویت ایران در سازمان همکاریهای شانگهای وجود ندارد». همچنین در همان سال، لی هایلای، معاون وزیر امور خارجه چین اظهار داشت پکن «از تمایل ایران برای عضویت رسمی در سازمان همکاریهای شانگهای استقبال و حمایت میکند». با این وجود، انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری ایالت متحده و از سرگیری تنشها میان ایران و ایالات متحده و نیز وضع مجدد تحریمهای آمریکا علیه ایران موجب توقف روند مذکور شد و به نظر میرسید چین نیز مخصوصا تمایلی به نزدیک شدن بیش از اندازه به ایران ندارد، چرا که میدانست این امر موجب افزایش چشمگیر هزینه تجارت و داد و ستد با واشنگتن خواهد شد.
اما به نظر میرسد این وضعیت رو به تغییر است، چرا که طی نشست اخیر سازمان همکاریهای شانگهای در روزهای شانزدهم و هفدهم سپتامبر جاری در دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین در نطق افتتاحیه خود اعلام کرد این سازمان «سازوکارهای لازم برای عضویت ایران در سازمان همکاریهای شانگهای را عملیاتی خواهد کرد»، و بدین ترتیب ایران یک گام دیگر به هدف خود مبنی بر عضویت کامل در این سازمان نزدیکتر گشت. در عین حال، مفهوم اظهارات فوق از نظر سازوکار و زمانبندی عضویت کامل ایران در سازمان همکاریهای شانگهای دقیقا مشخص نیست، چراکه فرایند عضویت هند و پاکستان در سازمان مزبور یک سال به طول انجامید، حال که هیچ یک از این دو کشور وضعیتی مشابه ایران نداشتند.
به هر روی، عضویت کامل ایران در سازمان همکاریهای شانگهای قطعا به سود تهران است، چرا که هر گونه پذیرش در عرصه بینالملل خبری نویدبخش برای حکومت ایران است. افزون بر این، رهبری چین و روسیه بر سازمان همکاریهای شانگهای مزیت دیگری است که ایران را در تقابل دائمش با ایالات متحده صاحب قدرت حمایتی قابل توجهی میکند. در همین راستا، تمنای دائم مسکو برای ایجاد «نظم چند قطبی در جهان» و خواست مصرانه پکن برای ایجاد نظم جهانی دموکراتیکتر کاملا همسو با دغدغههای ایران پیرامون قدرت ایالات متحده است. مساله عضویت کامل ایران در سازمان همکاریهای شانگهای همچنین برگرفته از تحرکات ایجاد شده بواسطه پیمان جامع همکاریهای راهبردی ایران و چین است که در ماه مارس سال جاری به نتیجه رسید.
در عین حال، یکی از پیامدهای فرعیِ جالب توجه مساله فوق، اِعمال فشار غیرمستقیم به ایران برای بازگشت به مذاکرات هستهای در وین است. چنانچه تهران واقعا بخواهد از مزایای کامل تجارت منطقهای بواسطه عضویت در سازمان همکاریهای شانگهای بهرهمند شود، حتما نیازمند به همکاری با بانکهایی است که در حال حاضر با تحریمهای وضع شده از سوی ایالات متحده مواجه نیستند.
دولتهای عربی و سازمان همکاریهای شانگهای
برغم آنچه عنوان شد، پذیرش عضویت ایران در سازمان همکاریهای شانگهای، چین را با دشواریهایی رو به رو خواهد کرد. چنانکه پیشتر نیز در همین رسانه نوشتهام، روابط چین با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بسیار عمیقتر از روابط این کشور با ایران است و طیف بسیار وسیعتری از منافع را برای آن فراهم میآورد. طی مقالهای که در سال 2017 نگاشتم، استدلال کردم که اگر قرار بر عضویت ایران در سازمان همکاریهای شانگهای باشد، رقبای ایران در خاورمیانه نیز انتظار مشابهی خواهند داشت. و اکنون این مساله روشن شده است، شی جین پینگ در نطق افتتاحیه خود در اجلاس اخیر سازمان همکاریهای شانگهای بلافاصله پس از اعلام پیوستن ایران به این سازمان، اعلام کرد عربستان سعودی، مصر، و قطر به عنوان شرکای بحث و گفتوگو به پیمان شانگهای اضافه خواهند شد و بدین ترتیب این سیگنال را ارسال کرد که پکن به اقدامات خود برای حفظ موازنه ظریف در منطقه خلیج فارس ادامه خواهد داد.
اما پذیرش این سه کشور عربی در سازمان همکاریهای شانگهای گرفتاری دیگری ایجاد خواهد کرد: هر یک از این سه کشور روابط امنیتی عمیقی با ایالات متحده دارند که ممکن است با حضور آنان در سازمانی که بنیان آن بر مسائل امنیتی بنا شده و تحت رهبری چین و روسیه است، خدشهدار شود. مقامات آمریکایی همواره به همپیمانان و شرکای خود در خاورمیانه بابت مخاطرات ورود به هرگونه همکاریهای امنیتی با چین هشدار دادهاند، و حضور در سازمان همکاریهای شانگهای حتی در سطحی محدود چون عضو بحث و گفتوگو احتمالا سنگ محکی برای هشدارهای مذکور ایالات متحده خواهد بود. در عین حال، این باور شایع و همگانی مبنی بر اینکه چین در تلاش برای تفرقهافکنی میان ایالات متحده و همپیمانان آن است با این حرکت بیش از پیش قوت خواهد گرفت و در شرایطی که روابط دوجانبه پکن و واشنگتن در پایینترین سطح خود است، خصومت میان این دو کشور را تشدید خواهد کرد.
حتی اگر عضویت کامل ایران در سازمان همکاریهای شانگهای متوقف شود، باز هم خروج ایالات متحده از افغانستان چشمانداز تحولات منطقهای را در خاورمیانه تغییر خواهد داد. ایران و کلیه کشورهای عضو سازمان همکاریهای شانگهای نگران ثبات افغانستان هستند، و خروج ایالات متحده از این کشور سبب شده است این کشورها مساله مشترکی برای همکاری با یکدیگر داشته باشند. در همین راستا، 16 سپتامبر جاری، درست در نخستین روز برگزاری اجلاس سازمان همکاریهای شانگهای در تاجیکستان، وزاری امور خارجه چین، ایران و پاکستان با یکدیگر ملاقات و پیرامون مساله افغانستان بحث و تبادل نظر کردند. با توجه به اینکه همکاریهای سیاسی میان ایران و سازمان همکاریهای شانگهای در حال عادی شدن است، عضویت کامل ایران در سازمان مذکور نیز هر روز به عملی شدن نزدیکتر می شود و به تبع آن نیل دولتهای حاضر در منطقه خلیج فارس به وضعیت مشابه را محتملتر میگرداند. بنابراین، احتمالا یکی از پیامدهای ناخواسته خروج ایالات متحده از افغانستان، همسویی و همپیمانی نزدیکتر کشورهای منطقه خلیج فارس با چین خواهد بود.
منبع: شورای آتلانتیک / ترجمه: دکتر امیر داود حیدرپور
نظر شما :