از دست رفتن آرمان های انقلاب اکتبر ۲۰۱۹ با انتخابات پارلمانی!
عراق در دور باطل؟
دیپلماسی ایرانی – سرانجام انتخاب پنجمین دوره انتخابات پارلمانی زودهنگام عراق برگزار شد با توجه به نتایج و خروجی این انتخابات و مهمتر از آن عدم مشارکت مردم عراق به نظر می رسد که پارلمان آتی هم به مانند ادوار گذشته می تواند تنها می تواند یک دولت فاسد ناکارآمد بیانجامد آن هم در شرایطی که ما شاهد انقلاب اکتبر ۲۰۱۹ مردم عراق برای اصلاح ساختار سیاسی این کشور بودیم با این نتایج سوالاتی که در ذهن این سوال در ذهن شکل متبادر می شود که آیا ما شاهد یک دور باطل فساد در عراق هستیم که با اعتراض انقلاب و انتخابات قابل اصلاح نیست آیا دولت آتی دولتی ناکارآمد و فاسد خواهد بود آیا مردم عراق با عدم مشارکت آیا این نتایج انتخابات به معنای از دست رفتن آرمان های انقلاب اکتبر ۲۰۱۹ هست و از همه مهمتر آیا درصورت روی کار آمدن دولتی فاسد شاهد شکل گیری اعتراضات مشابه خواهیم بود دیپلماسی ایرانی در گفت وگو با اسعد اردلان، یپلمات کردتبار که سال های متمادی ریاست بخش «مطالعات حقوقی و بین المللی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران» را عهده دار بوده و از کارشناسان حقوق بین الملل و پژوهشگر فعال مسائل کردی است جویا شده که در ادامه می خوانید:
پنجمین دوره انتخابات پارلمانی با مشارکت ۴۱ درصدی مردم عراق رقم خورد که کاهش ۳.۵۲ درصدی نسبت به انتخابات پیشین با مشارکت ۴۴.۵۲ را نشان می دهد. از نگاه شما دلیل یا دلایل عدم مشارکت مردم عراق در انتخابات پارلمانی، آن هم پس از انقلاب اکتبر ۲۰۱۹ چیست؟ آیا این کاهش مشارکت نشان از عدم اعتماد عراقی ها به آینده این کشور و اصلاح ساختار سیاسی از مسیر انتخابات زودهنگام ندارد؟
همانگونه که به درستی در سوالتان اشاره کردید کاهش مشارکت مردم عراق در انتخابات پارلمانی نشان از عدم اعتماد جامعه به سیستم و ساختار سیاسی این کشور ذیل برنامه ها، عملکرد و کارنامه گذشته دولت ها یا بی برنامگی که در آینده مشاهده می شود، دارد. مویدش آن است که مردم عراق، چه در انقلاب اکتبر ۲۰۱۹ و چه در دیگر حرکت های اعتراضی بعدی برای ایجاد اصلاحات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... به وضوح نشان دادند این سیستم و ساختار با این عملکرد و کارنامه تنها کوهی از نارضایتی و به دنبالش گسل ملت با دولت را شکل داده است. به هر حال هر سازوکار انتخاباتی در هر کشوری برای این منظور صورت میگیرد که علاوه بر تعیین سرنوشت سیاسی توسط مردم در روز انتخابات جامعه بتواند در طی ادوار بعد از انتخابات هم دیدگاه ها، نظرات، انتقادات و اعتراضات خود را نسبت به عملکرد و کارنامه دولت ها و ساختار سیاسی نشان دهد تا در نهایت ارزیابی خود را از کارنامه کاری دولت ها به عمل بیاورد. پیرو این نکته زمانی که در یک کشور مردم از عملکرد دولت راضی هستند بی شک برای انتخاب مجدد همان دولت یا همان برنامه مشارکت جدی به عمل میآورند تا دولت ها برنامه و عملکرد قبلی خود و یا تصمیمات جدید وعده داده شده را با حمایت مردم از طریق مشارکت و دادن رای تداوم بخشند. البته این امکان هم وجود دارد که معرفی برنامه جدید از سوی حزب جدید و یا افراد جدید در صورت اقناع مردم می تواند باعث افزایش مشارکت در انتخابات شود و اصطلاحا یک شور انتخاباتی ایجاد کند. اما در کشوری مانند عراق وقتی جامعه پس از چند بار انتخابات پارلمانی به وضوح شاهد فساد، ناکارآمدی و عدم پویایی و عدم تحقق مطالبات و وعدههای به حق و بر زمین مانده خود است دیگر امید، رغبت و میلی برای شرکت در انتخابات ندارد. در این شرایط مردم عراق نه تنها به سیستم و ساختار سیاسی، بلکه به فرآیند انتخابات برای ایجاد اصلاح هم امید ندارند.
با توجه به نتایج انتخابات به نظر می رسد که همان جریان ها، احزاب و شخصیت های عراقی که به عنوان ریشه فساد و ناکارآمدی دولت و ساختار سیاسی این کشور و از عوامل شکل گیری انقلاب اکتبر ۲۰۱۹ عراق بودند، دوباره قدرت را به دست گرفتند. به باور شما آیا مجددا شاهد یک سیستم فشل، ناکارآمد و مفسده خیز و درگیری برای کسب قدرت سیاسی این احزاب خواهیم بود و در این صورت دوباره عراق به نقطه آغاز باز خواهد گشت؟
به نظر میرسد با این نتایج مردم چنین شک و گمانی نسبت به صداقت دولت، احزاب، جریان ها و شخصیت های عراقی دارند. به دیگر سخن این نتایج حکایت از آن دارد که مردم عراق دوباره باید خود را مهیای روی کار آمدن همان سیستم قبلی کنند که قدرت را در دست داشته و یا در قدرت مشارکت داشته است و در ادوار گذشته زمان را برای اصلاح سیاست های غلط کشور، مبارزه با فساد، تحقق مطالبات مردم و پاسخ به نیازهای جامعه عراق تلف کرده است. تکرار این عملکرد در سایه بازگشت این احزاب و جریانات به عرصه ساختار سیاسی عراق باعث بی اعتمادی روز افزون مردم این کشور خواهد شد. لذا به باور عراقی ها راهیابی مجدد همین افراد، احزاب، شخصیت ها و جریان ها سبب خواهد شد که عراق کماکان گرفتار مشکلات جاری حتی با شدت بیشتر شود. چون دوباره شاهد تشکیل همان سیستم ناکارآمد قبلی خواهند بود که تنها به دنبال کسب قدرت و رسیدن به منابع و منافع اقتصادی و سیاسی است. یعنی این احزاب و شخصیت ها سعی دارند دوباره و دوباره از طریق انتخابات به همان منابع قدرت اقتصادی و سیاسی دست پیدا کنند.
ذیل بازگشت عوامل فساد و ناکارآمدی سیستم و ساختار عراق به پارلمان جدید آیا این کشور به واقع در دور باطل فساد گرفتار شده است که حتی با ظهور انقلاب و تلاش برای برگزاری انتخابات زودهنگام نیز عراق و عراقی ها نمی توانند از این دور باطل خلاص شوند؟
متاسفانه به نظر می رسد که همین گونه باشد که شما عنوان کردید و عراق در یک دور باطل از فساد گرفتار شده است. به هر حال مقامات فعلی و سابق عراق نوین بعد از صدام حسین در تمام این دو دهه اخیر همواره در صحنه حضور داشته و دارند و منابع قدرت سیاسی و اقتصادی را بین خود تقسیم کرده اند. چون همین احزاب و شخصیتها در طول ۱۸ سال گذشته یا نماینده پارلمان و وزیر بودند و یا جزو گروههای فشار که به دنبال کسب سهمی در قدرت و ساختار سیاسی عراق بوده اند. متاسفانه در این مدت احزاب و جریان های عراقی محوریت عملکرد خود را قبضه هر چه بیشتر قدرت قرار دادند و نتوانستند سر و سامانی به وضعیت نامطلوب اقتصادی، سیاسی، معیشتی، اجتماعی و ... مردم عراق بدهند. ضمن اینکه خود این احزاب و جریان ها با عملکردشان بخش عمده چالش ها و معضلات عراق را به وجود آورده اند، درحالی که تجربه نشان داده است مردم عراق سامان پذیرند. یعنی به سادگی می توان مردم عراق را در جهت رسیدن به برنامه ای درست، دقیق و مدون بسیج کرد. بنابراین اگر عملکرد و برنامه دولت ها در عراق منسجم، پویا و کارآمد باشد، احزاب خواهان توسعه جامعه عراق باشند و در کنارش جریان ها و شخصیت های عراقی دغدغه ای جز ثبات، رفع چالش ها و مشکلات معیشتی مردم و مبارزه با فساد سیستماتیک نداشته باشند و در نهایت یک دولت رفاه در عراق شکل گیرد طبیعتا انتخابات به عنوان فرصتی برای شکستن این دور باطل است. اما متاسفانه همانگونه که در پرسش شما هم اشاره شد اعتماد مردم عراق پس از برگزاری چند دوره انتخابات پارلمانی و به دنبالش عملکرد مایوس کننده دولتها عملاً از بین رفته است. مردم عراق دیگر امیدی به اصلاح ساختار و رفع تبعیض و فساد ندارند، چون خود همین احزاب، شخصیت ها، جریان ها و دولت ها در عراق طی ۱۸ سال گذشته بخش عمده فساد، تبعیض و چالش های متعدد و معضلات عراق را به وجود آورده است، بنابراین بازگشت این افراد به قدرت به معنای تداوم همان چرخه معیوب است.
پس در سایه این نتایج آیا می توان گفت که عملا انقلاب اکتبر ۲۰۱۹ توسط همین احزاب و جریان ها مصادره به مطلوب شد و دستاوردهای آن به حاشیه رفته است؟
اتفاقاً یکی از شگردها و ترفندهای احزاب عراقی در بحبوحه انقلاب ۲۰۱۹ موج سواری روی جریان اعتراضات مردمی و مصادره به مطلوب کردن انتقادات، مطالبات و خواسته های مردم عراق به سود اهداف و منافع حزبی و شخصی خودشان بود. در نتیجه نهایتاً دغدغه اصلی ملت عراق از شکل گیری انقلاب اکتبر ۲۰۱۹، ذیل همین موج سواری ها و مصادره به مطلوب شدن ها به حاشیه رفت. به هر حال مرسوم است در کشورهایی که معمولاً احزاب و شخصیت ها قانون را به بازی می گیرند و از دموکراسی سوء استفاده می کنند بلا شک تظاهرات و اعتراضات مردمی را هم به پلکانی برای کسب منافع حزبی خود بدل خواهند کرد. یعنی سعی می شود با موج سواری روی جریان اعتراضات عملا نگاه، خواست و مطالبات مردم مدیریت شود. در این راستا تلاش احزاب و شخصیت ها آن است که منافع حزبی خود را به صورت پنهانی در لابه لای خواسته ها و مطالبات مردمی مطرح کنند. این احزاب به دنبالش خواسته ها و مطالبات مردمی را به عنوان برنامههای خود معرفی می کنند تا دوباره به قدرت برسند، در حالیکه با فریب مردم زمانی که به قدرت رسیدند مجدداً شاهد شکلگیری همان دور باطلی خواهیم بود که قبلا اشاره شد. از این حیث مردم نتیجه و خروجی ملموسی از انقلاب و اعتراض خود نمیگیرند. پیرو این نکات متاسفانه اکنون به نظر می رسد دستاوردها و اهداف انقلاب اکتبر ۲۰۱۹ مردم عراق هم به محاق رفته است. چون اگر اهداف، دستاوردها، خواسته ها و مطالبات مردمی در انقلاب اکتبر ۲۰۱۹ عملیاتی می شد نباید این احزاب، جریان ها و شخصیت های عراقی دوباره روی کار می آمدند، زیرا همین ها با عملکرد خود باعث شکل گیری این انقلاب مردمی شدند. از این رو ملت عراق نیز واکنش خود را نسبت به از دست رفتن اهداف و دستاوردهای انقلاب اکتبر ۲۰۱۹ را با عدم مشارکت در انتخابات نشان دادند.
با این تفاسیر اگر در آینده دولت و ساختار سیاسی برآمده از انتخابات یکشنبه دوباره سیستمی فشل و فاسد باشد که احتمال وقوعش هم کم نیست شاهد تکرار انقلابی از جنس انقلاب اکتبر ۲۰۱۹ خواهیم بود یا دیگر مردم از اصلاح ساختار عراق با اهرم اعتراض ناامید شده اند؟
به نظر من اگر دولت برآمده از انتخابات جدید عراق دوباره یک دولت فاسد باشد که احتمال وقوعش با این نتایج و روی کار آمدن همان احزاب و شخصیت های قبلی کم نیست، کما این که دولت های پیشین عراق دولت هایی فاسد بودند، شاهد وقوع انقلاب ها و اعتراض های مجدد مردم این کشور برای اصلاح ساختار خواهیم بود. چون مردم عراق راهی به جز اعتراض نسبت به اصلاح امور ندارند. از طرف دیگر همانگونه که قبلاً اشاره شد این اعتراضات مردمی در عراق اعتراض به ناکارآمدی، فساد و تبعیض ناشی از عملکرد و کارنامه کاری سیستم و ساختار سیاسی این کشور است، پس طبیعی است مادامی که این فساد، تبعیض و ناکارآمدی ادامه پیدا کند شرایط برای شکل گیری انقلاب ها و اعتراضاتی مشابه با انقلاب اکتبر ۲۰۱۹ مردم عراق وجود دارد. در ضمن با توجه به آنکه شاهد شکل گیری اعتراضات گسترده مردمی در سال ۲۰۱۹ بودیم مردم عراق به این باور و یقین رسیده اند که توان تکرار آن را دارند. مضافا انقلاب اکتبر ۲۰۱۹ می تواند سرمشقی برای شکل گیری اعتراضاتی بهتر باشد تا مردم عراق با عدم تکرار اشتباهات انقلاب پیشین، اعتراضاتی بهتر را با خروجی ملموس شکل دهند. به هر حال اعتراضات اکتبر ۲۰۱۹ از یک ساختار و تشکیلات منظم و منسجم برخوردار نبود به همین دلیل عملاً توسط احزاب، شخصیت ها و گروه ها که خود بانی فساد و تبعیض در عراق بودند، مصادره شد. از این رو اگر در آینده اعتراضاتی به وجود آید که به نظر من احتمال آن بسیار زیاد است باید با برنامه ریزی، انسجام عمل و در عین حال با حضور افراد با سواد، متفکر، تحصیل کرده و آشنا به دغدغه مشکلات و معیشت مردم عراق شکل بگیرد تا بتواند راهگشا باشد و این دور باطل فساد را بشکند. بنابراین کافی است یک اتفاق دیگر حساسیت مردم را تحریک کند، آن زمان جرقه انقلاب دیگری در عراق زده خواهد شد. در این بین من اعتقاد دارم اگر چنین شود شدت اعتراضات، گستردگی و مدت زمان آن بیشتر خواهد بود و به موازاتش مردم مطالبات رادیکال تری را هم مطرح خواهند کرد، به گونهای که دیگر فضا و بستر برای بازیگری و عرض اندام هیچ کدام از احزاب، جریان ها و شخصیت های عراقی که طی ۱۸ سال گذشته قدرت را در دست داشتند وجود نخواهد داشت.
تمرکز جدی روی تحولات اقلیم کردستان عراق داشته باشیم. به نظر میرسد که این انتخابات با پیروزی قاطع حزب دموکرات کردستان عراق (پارتی) رقم خورده و بارزانی ها نسبت به دیگر احزاب کردی به خصوص اتحادیه میهنی کردستان عراق به عنوان رقیب سنتی توانسته است در صدر قرار بگیرد. از این رو آیا بستر برای شکستن قانون نانوشته کردی که رئیس جمهوری عراق سهم طالبانی هاست شکل خواهد گرفت؟ آیا از هم اکنون می توان گفت پست ریاست جمهوری عراق به فردی از پارتی خواهد رسید؟
ببینید حزب دموکرات کردستان عراق (پارتی) همواره سعی دارد همان نفوذ و هیمنه سنتی و تاریخی خود را بر ساختار سیاسی، اقتصادی و امنیتی اقلیم حفظ کند. از این رو بارزانی ها طی سال های گذشته تمایلی برای برهم زدن ساختار سنتی نداشته و ندارند. چرا که تداوم این فضای کنون ذیل موج سواری روی افتخارات مبارزاتی گذشته سبب خواهد شد همیمنه و نفوذ بارزانی ها ادامه یاید. لذا عمده تلاش ها تعمیق ساختار سنتی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و امنیتی فعلی در اقلیم کردستان است. در چنین شرایطی اگر دیگر احزاب به خصوص رقیب سنتی آنها یعنی اتحادیه میهنی کردستان عراق یا گوران و ... نتوانند در چنین ساختاری همبستگی و ائتلافی علیه بارزانی ها ایجاد کنند، شکست شان قطعی است، کما این که همین هم شد و به سبب عملکرد و اختلافات درونی به جایی رسیدند که عملا شاهد تقسیم آرای مردمی و متعاقبش کاهش تعداد کرسی های پارلمانی این احزاب در جریان انخابات جدید عراق بودیم و به موازاتش تعداد کرسی های پارلمانی پارتی بیشتر شد. ضمن اینکه از یاد نبریم با نبود شخصیت محوری و کاریزماتیک زنده یاد جلال طالبانی و شکل گیری اختلافات و انشعابات متعدد در میان اتحادیه میهنی عملاً فضای تک حزبی ایده آل بارزانی ها به وجود آمد. در این بین خواسته ها، مطالبات و انتظارات جدید و گسترده ای در میان مردم اقلیم کردستان عراق به وجود آمد که حزب اتحادیه میهنی به دلیل نبود شخصیت محوری خود یعنی جلال طالبانی و همچنین اختلافات گسترده نتوانست پاسخی دقیق و شایسته ای به این مطالبات و انتظارات بدهد. در عین حال گرچه اتحادیه میهنی برخی از اصول سنتی خود را حفظ کرده است، اما ظرفیت بسیار بالایی برای پذیرش آرا و دیدگاه های جدید سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارد. لذا همواره خواهان اصلاحاتی در ساختار سیاسی اقلیم است اینها علاوه بر آن است که انسجام درون حزبی بارزانی در اقلیم کردستان به موازات فروپاشی و اوج گیری اختلافات اتحادیه میهنی سبب شد تا این نتایج رقم بخورد. اما با همه این تفاسیر من معتقد نیستم که این نتایج و پیروزی بارزانی ها را الزاما به معنای رسیدن پست ریاست جمهوری به پارتی تلقی کرد. البته با توجه به برخی مواضع مقامات مسئول در اقلیم کردستان این احتمال وجود دارد. ضمن اینکه این ادعا هم مطرح است حال که کرسی ریاست جمهوری عراق سهم کردهاست باید این کرسی به حزبی در اقلیم برسد که از بیشترین کرسی پارلمانی و بیشترین حمایت مردمی برخوردار است. ولی علیرغم این نکات در سایه همان قانون نانوشته که به آن اشاره کردید احتمالاً ریاست جمهوری دوباره به خود طالبانی ها باز خواهد گشت چراکه ذیل همین قانون نانوشته، سعی شده است با تقسیم مناصب و پست های ملی و خود اقلیم نوعی از بالانس قدرت میان احزاب کردی به خصوص حزب دموکرات کردستان عراق و اتحادیه میهنی کردستان عراق شکل گیرد. از این رو به هم خوردن این موازنه قطعاً تبعات سیاسی و امنیتی خاص خود را دارد. در نتیجه من معتقدم برای تعیین سرنوشت کرسی ریاست جمهوری رایزنی بین احزاب کردی شکل خواهد گرفت. البته با توجه به افزایش کرسیهای پارلمانی پارتی و همچنین انسجام درون حزبی بارزانی ها قدرت و توان چانه زنی سیاسی حزب دموکرات کردستان عراق نسبت به دیگر احزاب بیشتر است، ولی به هر حال باید گفت که عدم همراهی و همگرایی دیگر احزاب هم می تواند وضعیت نامطلوبی را برای بارزانی ها شکل دهد. پس بهترین سناریو چانه زنی و مذاکره است تا موازنه سیاسی فعلی میان احزاب کردی به هم نخورد. ضمن اینکه همواره و همیشه توان چانه زنی و مذاکره سیاسی به طور مستقیم در گرو حمایت مردمی نیست، بلکه دیگر عوامل محیطی و پیرامونی هم میتواند روی توان چانه زنی سیاسی اثرگذار باشد. کما اینکه سیاست محوری استمرار حکومت بارزانی ها در اقلیم کردستان عراق و تداوم سنت روی کار آمدن گزینهای از اتحادیه میهنی کردستان عراق برای کرسی ریاست جمهوری سبب شده است که پروسه چانه زنی سیاسی احزاب کردی در اقلیم متفاوت از فضای نتایج انتخاباتی پیش رود. البته باید دید که در مذاکرات پیش رو آیا این سنت شکسته خواهد شد یا خیر؟
اگر چه بعد از شکست در همه پرسی استقلال اقلیم کردستان مسعود بارزانی از عرصه سیاست خداحافظی کرد، اما با این نتایج تا چه میزان میتوان حضور خود مسعود بارزانی را به عنوان رئیس جمهوری جدید عراق جدی تلقی کرد؟ آیا این پیروزی حزب دموکرات کردستان عراق سبب خواهد شد که بارزانی گوشه گیری سیاسی و حضور در پشت پرده قدرت را کنار بگذارد؟
به هر حال گوشه نشینی سیاسی مسعود بارزانی طبیعی بود چرا که بعد از شکست همه پرسی استقلال اقلیم کردستان عراق عملا فضایی به وجود آمد که بهترین راه و سناریو کنار کشیدن مسعود بارزانی از قدرت و ریاست اقلیم کردستان عراق بود تا کماکان نفوذ سنتی خانوادگی بارزانی ها حفظ شود. اگرچه با پیروزی حزب دموکرات کردستان عراق در انتخابات پارلمانی این کشور فضا برای بازگشت مسعود بارزانی به عرصه سیاست عراق در سطح کلان به وجود آمده است، اما قطعاً این بازگشت وی امر مثبتی نخواهد بود.
چرا بازگشت مسعود بارزانی به عرصه سیاست عراق را امری مثبت نمی دانید؟
چراکه مسعود بارزانی در همین شرایط می تواند موقعیت و نفوذ کاریزماتیک خود را در اقلیم کردستان عراق حفظ کند و در پشت پرده قدرت حضور یابد و صحنه کار را به اعضای خانواده خود بسپارد. مضافا از یاد نبریم اگرچه حضور افراد و شخصیت ها در عرصه سیاست می تواند شکوه و نفوذی را برای آنها رقم بزند، اما در عین حال می تواند با کوچک ترین اقدام غلط و اشتباه و شکل گیری نارضایتی مردمی نفوذ آنها از بین برود و حتی منفور مردم و جامعه شوند. به هرحال یک سیاستمدار تا زمانی که به اوج قدرت نرسیده است اشتباهات محاسباتی، اقدامات نادرست و تصمیمات غلط او کمتر مورد توجه مردم، افکار عمومی و رسانه ها قرار می گیرد، اما زمانی که به قدرت می رسد هم ضریب اشتباهات و عملکردهای غلط سیاستمداران افزایش پیدا می کند و هم شدت حساسیت و تمرکز مردم، رسانه ها و افکار عمومی هم روی اقدامات و عملکرد سیاستمداران بیشتر میشود، چرا که برنامه آنها به طور مستقیم و جدی روی معیشت و زندگی مردم اثر گذار است. پیرو این نکته در بسیاری از مواقع اعتبارات فردی، خانوادگی و طایفه ای سنتی قربانی اشتباهات میشود. این سناریو در همه پرسی شکل گرفت. پس مشاوران مسعود بارزانی باید این نکات را به ایشان گوشزد کنند. البته این به معنای گوشه گیری سیاسی مسعود بارزانی نیست. مضافا همانگونه که به درستی اشاره کردید در سال های پس از شکست همه پرسی استقلال اقلیم کردستان عراق و کنار کشیدن مسعود بارزانی از ریاست اقلیم وی در پشت پرده قدرت حضور داشته است. لذا او دیگر نیازی ندارد که به صحنه سیاست بازگردد. مسعود بارزانی کماکان نفر اول اقلیم کردستان عراق است با این تفاوت که دیگر مردم وی را مقصر و بانی مشکلات فعلی نمیدانند چون مسئولیتی ندارد. در حالی که بازیگر اصلی سیاست ها و برنامه های اقلیم کردستان عراق شخص مسعود بارزانی است. در ضمن فراموش نکنیم که گروهها و جریانهای ذینفوذ در قدرت اساساً تمایلی ندارند که به شکل رسمی قدرت را در اختیار بگیرند، بلکه سعی می کنند در پشت پرده به عنوان گروه فشار قدرتشان را اعمال کنند تا منافع و اهداف شخصی و حزبی شان را پیش ببرند. بنابراین بهترین سناریو برای مسعود بارزانی آن است که به صحنه سیاست، چه در اقلیم کردستان و چه در خود عراق باز نگردد و کماکان به عنوان یک شخصیت کاریزماتیک و صاحب نفوذ در پشت پرده قدرت عمل کند.
اگر در یک سناریوی احتمالی بارزانی ها نیم نگاه جدی به کرسی ریاست جمهوری عراق داشته باشند آیا با توجه به رغبت مردم عراق و احزاب سنی و شیعی نسبت به تداوم ریاست جمهوری برهم صالح می توان شاهد درگیری پارتی و یکیتی بر سر کرسی ریاست جمهوری باشیم؟
با توجه به آنچه در پاسخ به سوالات قبلی عنوان داشتم بسیار بعید است که درگیری و اختلافی بین حزب دموکرات کردستان عراق و اتحادیه میهنی بر سر پست ریاست جمهوری عراق به وجود آید. چون طبق عرف سیاسی در این کشور به هر حال کرسی ریاست جمهوری متعلق به کردها و اقلیم کردستان است. لذا هر فردی از هر جریان و حزبی کردی که رئیس جمهور شود در کل نماینده اقلیم در ساختار سیاسی عراق محسوب می شود. در این بین به نظر من جا افتادن و محبوبیت نسبی آقای برهم صالح امتیاز بزرگی برای تداوم ریاستجمهوری محسوب وی می شود. لذا این پارامتر در رایزنی احزاب کردی برای تعیین گزینه تصدی کرسی ریاست جمهوری عراق موثر است. مضافاً اینکه احزاب شیعی و سنی عراق هم نسبت به تداوم ریاستجمهوری آقای برهم صالح نظر مثبتی دارند و ایشان را به عنوان شخصیتی شایسته در قامت رئیس جمهور عراق تایید میکنند. خصوصاً آنکه چهار سال بحرانی اخیر در عراق با ریاستجمهوری برهم صالح همزمان شد و ایشان مدیریت نسبی و قابل قبولی از خود نشان داده است. بنابراین اگر اندکی توافق و اجماع نظر روی آقای برهم صالح شکل گیرد به احتمال بسیار زیاد شاهد تداوم ریاست جمهوری ایشان خواهیم بود. ضمن اینکه با تایید و حمایت نسبی احزاب شیعی و سنی عراق روی آقای برهم صالح انتخاب مجدد ایشان میتواند یک اتحاد و همبستگی میان احزاب کُردی در اقلیم کردستان هم ایجاد کند و در یک نگاه کلان تر انتخاب مجدد آقای برهم صالح به عنوان رئیس جمهور عراق میتواند یک اتحاد و انسجام بین شیعیان، سنیها و کردهای عراق به وجود آورد.
در بین استان های اقلیم کردستان عراق سلیمانیه به عنوان منطقه تحت نفوذ اتحادیه میهنی کردستان عراق کمترین میزان مشارکت را با حدود ۳۷ درصد به خود اختصاص داد که سبب ریزش کرسیهای اتحادیه میهنی در پارلمان عراق شد. دلیل یا دلایل این ریزش آرای یکیتی، عدم مشارکت کردها در سلیمانیه و عدم رغبت مردم طالبانی ها چه بود؟ اختلافات داخلی حزب اتحادیه میهنی تا چه اندازه باعث رقم خوردن این شکست شد؟
همانگونه که در پاسخ به سوال قبلی شما به آن اشاره کردم در اقلیم کردستان عراق شاهد ظهور و بروز مطالبات، انتظارات و خواسته های جدیدی در کردها هستیم که احزاب باید به شکل جدی تر و پویاتر از گذشته به این خواسته ها پاسخ دهند. هر حزبی که بتواند سریع تر و جدی تر خود را با منافع و خواست مردم هماهنگ کند قطعاً با رغبت و حمایت بیشتری مواجه خواهد شد. در این بین حزب اتحاد میهنی کردستان عراق هم نسبت به دیگر احزاب کردی به خصوص حزب دموکرات کردستان عراق با تعدد آرا و دیدگاهها درون حزبی مواجه است که سبب شکلگیری انشعاب در این حزب طی سال های اخیر شده است. اما با این وجود به نظر من کاهش میزان مشارکت در استان سلیمانیه را نمی توان ناامیدی و یا واکنش منفی مردم و هواداران این حزب به طالبانی ها معنا کرد، کما اینکه پیروزی پارتی در انتخابات پارلمانی عراق را نمی توان حمایت مردم اقلیم کردستان از بارزانی ها تلقی کرد، البته به طور کامل هم نمی توان این گزارهها را کنار گذاشت. در این باره جا دارد مقامات اقلیم در یک نظرسنجی از کردها پاسخ به این سوالات را به دقت مورد ارزیابی و واکاوی قرار دهند که دلیل یا دلایل عدم رغبت کردها به انتخابات پارلمانی چه بوده است؟ یا پیروزی حزب دموکرات کردستان عراق و یا ریزش آرای اتحادیه میهنی کردستان عراق به چه دلایلی بوده است؟ و ...؛ با این نظرسنجی ها می توان پاسخ دقیقی به سوالات مهمی داد. از طرف دیگر گرچه اتحادیه میهنی برخی از اصول سنتی خود را حفظ کرده است، اما ظرفیت بسیار بالایی برای پذیرش آرا و دیدگاه های جدید سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارد. لذا همواره خواهان اصلاحاتی در ساختار سیاسی اقلیم است. به همین جهت تنوع احزاب کردی در سلیمانیه بیشتر از اربیل و مناطق تحت نفوذ پارتی است. ضمن اینکه اگرچه برخی اختلافات بین اتحادیه میهنی در ریزش آرایشان موثر بوده است، اما در کل من این مهم را شکست کامل طالبانی ها قلمداد نمی کنم. البته شاید این آرزش آرا و همچنین کاهش کرسیهای پارلمانی طالبانی ها باعث شود که توان و قدرت چانه زنی سیاسی اتحادیه میهنی در گرفتن مناصب و پست های اقلیم و یا اتخاذ تصمیمات در ساختار سیاسی عراق موثر واقع شود، اما با این تفاسیر اتحادیه میهنی پتانسیل تضارب آرا با دیگر احزاب را دارد. این مسئله زمینه را برای بازیابی و بازخوانی اختلافات درون حزبی ایجاد می کند. لذا در این مدت اتحادیه میهنی با چند کار تحقیقاتی درست، دقیق و عمیق می تواند به آسیب شناسی از دلایل شکل گیری اختلافات خود، کم کاری ها، شکست ها و تصمیمات غلطش بپردازد تا در آینده دست به یک پوست اندازی بزند.
در ضمن باید در نظر سنجی و نظرخواهی از مردم و به خصوص جوانان و اقشار تحصیل کرده صورت گیرد تا پاسخ دقیقی به این سوال مشخص داده شود که ریزش آرای اتحادیه میهنی در انتخابات اخیر پارلمانی عراق به دلیل عدم رغبت کل مردم این کشور نسبت به سیستم و ساختار سیاسی فاسد در این کشور است یا به دلیل تصمیمات غلط سران و مقامات اتحادیه میهنی در اقلیم کردستان؟ یعنی باید این دو پارامتر را هم مورد بررسی قرار داد. باید فهمید که هواداران سنتی حزب اتحادیه میهنی همراه با جامعه سنی و شیعی عراق مخالفت جدی با ساختار سیاسی در این کشور دارند و به همین دلیل بوده است که رغبتی به شرکت در انتخابات نداشته اند یا دلیل یا دلایل دیگری برای عدم مشارکت در سلیمانیه و دیگر مناطق تحت نفوذ سنتی طالبانی وجود دارد؟ پاسخ به این سوالات بسیار حائز اهمیت است. متاسفانه در کشورهای جهان سوم و یا کشورهای در حال توسعه به خصوص کشورهای خاورمیانه زمانی که یک شکست و یا یک توفیق سیاسی روی می دهد هیچگاه کار تحقیقاتی مدون و دقیقی برای دلایل این شکست و موفقیت شکل نمی گیرد که زمینه چرایی این شکست یا موفقیت سیاسی برای مسئولین آن کشورها روشن شود. چون روشن شدن زمینه چرایی این توفیق ها و شکست ها در تداوم و یا اصلاح سیاستهای این کشورها موثر واقع می شود. به دلیل نبود این کارهای تحقیقاتی ما شاهد درجا زدن و تکرار اشتباهات سیاسی و تاریخی در کشورهای خاورمیانه هستیم. اتفاقا به همین دلیل که توسعه و دموکراسی در غرب آسیا چندان پویا و فعال نیست. به نظر من اکنون جا دارد با توجه به نتایج انتخابات پارلمانی عراق به خصوص برای دو حزب دموکرات کردستان عراق و اتحادیه میهنی، هر دو حزب یک کار دقیق و موشکافانه تحقیقاتی برای این مسئله داشته باشند که چرا پارتی موفق شده است و چرا شاهد ریزش آرای یکتیی هستیم؟ به نظر من با این نتایج انتخابات پارلمانی عراق اتفاقا فضا و بستر بسیار مناسبی برای دانشگاه های اقلیم کردستان عراق شکل گرفته است که یک کار تحقیقاتی دقیق و عمیق در زمینه جامعه شناسی سیاسی انجام دهند و یک مدل دقیق و علمی برای تحولات سیاسی و پویایی جامعه در اقلیم کردستان و در کل عراق ارائه کنند. چون بعید است که با این انتخابات و این نتایج شاهد ثبات سیاسی در عراق اقلیم باشیم. ما به خاطر داریم که تا قبل از این عراق به عنوان کشور کودتا خیز معروف بود و به دلیل نبود همبستگی و اتحاد در ارتش این کشور شاهد کودتاهای پی درپی بودیم. لذا ایجاد ثبات سیاسی و همبستگی در جامعه عراق کار بسیار سخت و پیچیده ای است. در این بین انجام کارهای تحقیقاتی و دانشگاهی در زمینه جامعه شناسی سیاسی می تواند مدل های بسیار مناسبی برای پوست اندازی در جامعه عراق به دست دهد.
نظر شما :