برای ایران، شرق جایگزین اتحادیه اروپا می شود؟ (بخش بیست و یکم)
ایران و هند: افزایش همگرایی منافع متقابل
نویسنده این مطلب: راکش سود
دیپلماسی ایرانی: تحولات منطقه و جهان در سال های اخیر هند و ایران را به یکدیگر نزدیک کرده است. برای هند، ایران یک تامین کننده مهم انرژی قلمداد می شود و آن را با افغانستان و آسیای میانه مرتبط می کند. هر دو کشور نگران افزایش فعالیت سلفی های تندرو در کشورهای مسلمان سنی در نتیجه ترویج های روحانیون وهابی از عربستان سعودی، هستند. هدف اصلی سیاست های ایران مدیریت پیامدهای خروج یکجانبه آمریکا از توافق هسته ای بوده، اما این کشور همچنین به عنوان بخشی از سیاست جدید «نگاه به شرق» به کشورهای آسیایی از جمله هند روی آورده است.
در کتاب کشف هند، تاریخ سیاسی-اجتماعی مهمی که حدود هشتاد سال پیش توسط پیتی جواهر لعل نهرو به رشته تحریر درآمده، نویسنده اینطور استدلال می کند که شمار آنهایی که از نظر خاستگاه و در طول تاریخ نزدیک تر از مردم هند و مردم ایران بوده اند، اندک است. مبادله بین دو قوم به عنوان دو تمدن باستانی همسایه، به هزار سال قبل بازمی گردد. شواهد این امر را می توان در نزدیکی فرهنگ ها و شیوه ها در وداها و متون زرتشتی مشاهده کرد. فارسی از اوایل قرن 13 تا اوایل قرن 19 زبان درباری در هند بود و انگلیسی بعدتر جایگزین آن شد. حتی امروز هم هند بعد از ایران دومین جمعیت بزرگ شیعه را دارد.
با این حال، روابط بین دولت های دو کشور از زمان استقلال هند در نوسان بوده است. در طول دهه 1950-1960 یکی از دلایل اختلافات چرخش شاه ایران به سمت طرفداری از ایالات متحده بود و پس از انقلاب اسلامی هم چرخش ایران به سمت پاکستان باعث ایجاد تنش در روابط آن با هند شد. اما با پایان جنگ سرد، همگرایی ادراک دو کشور آغاز شد. اولین مثال مشخص، همکاری روسیه، ایران و هند در اواخر دهه 1990 برای حمایت از اتحاد شمالی در افغانستان و جلوگیری از تصرف طالبان تحت حمایت پاکستان بود. در طی ربع قرن گذشته، هم هند و هم ایران حتی زمانی که به دنبال افزایش فضای مانور خود در دنیایی بوده اند که مرکز ثقل ژئوپلیتیک و اقتصادی به طور ناگهانی از یورو آتلانتیک به هند و اقیانوس آرام تغییر کرد، زمینه های همگرایی استراتژیک را گسترش داده اند.
جنگ سرد آسیا را به آسیای شمال شرقی، شرقی، جنوب شرقی، جنوبی، میانه و غربی تقسیم کرد. مرزبندی های جدید و تقسیمات سیاسی، مرزهای باستانی و فضاهای اقتصادی قدیمی را در هم شکست. این امر بر روابط هند و ایران نیز تاثیر گذاشت. با پایان جنگ سرد، اصطلاحات جدیدی مانند «جهانی شدن» و «اتصال» از یک وضعیت سیال تر حکایت داشتند. هند در اوایل دهه 1990 سیاست نگاه شرقی خود را برای احیای روابط قدیمی با کشورهای آ سه آن (انجمن کشورهای جنوب شرقی آسیا) آغاز کرد. ایران نیز در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد (2005-2013) سیاست نگاه به شرق را در تلاش برای مقابله با تلاش های غرب برای منزوی کردن آن، در پیش گرفت. این سیاست ها چندان هم پیش نرفت زیرا چین درباره پا پیش گذاشتن مردد و روسیه خیلی ضعیف بود. به عبارت دیگر، سیاست منطقه ای و جهانی مانع از پیش روی سیاست نگاه به شرق ایران شد. ایالات متحده هنوز تنها ابرقدرت بود که رهبری مداخلات نظامی در افغانستان و عراق را برعهده داشت.
امروز، وضعیت کاملا متفاوت است. هم روسیه و هم چین قاطعیت جدیدی از خود نشان داده اند. اگرچه همچنان درباره اینکه تا چه اندازه در کمک به ایران پیش خواهند رفت، شک و تردیدهایی وجود دارد. در همین حال، ایران نیز سیاست نگاه به شرق را گسترش داده و اکنون، این سیاست کشورهای هند، ژاپن و کشورهای عضو آسه آن را نیز شامل می شود. مهمتر از همه، به نظر می رسد که سیاست خارجی ایالات متحده انسجام پیشین را از دست داده و این امر اتحاد غرب را به شدت تحت فشار گذاشته است. این امر به ویژه درباره خروج یکجانبه ایالات متحده از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) صدق می کند.
بنابراین، اگرچه نگاه ایران به شرق اساسا یک تغییر اساسی در سیاست گذاری این کشور به حساب نمی آید، اما محیط سیاسی برای این رویکرد اکنون مساعدتر از گذشته است.
با این حال، لازم به یادآوری است که ایالات متحده همیشه در محاسبات سیاست خارجی ایران نقش برجسته ای داشته است. برکناری محمد مصدق، نخست وزیر منتخب ایران در جریان کودتای تحت حمایت سیا در 1953 و حمایت آمریکا از رضا شاه پهلوی، بر سیاست داخلی و منطقه ای ایران تاثیر گذاشت. در زمان شاه، ایران همراه با اسرائیل متحدان اصلی منطقه ای آمریکا بودند. پس از انقلاب اسلامی در سال 1979، اوضاع تغییر کرد و این رابطه به بی اعتمادی و خصومت شدید گرایید. با این وجود، حضور قاطع ایالات متحده در منطقه به این معنا بود که ایران نمی تواند روابط آمریکا با اسرائیل و عربستان سعودی (که به عنوان متحد اصلی آمریکا در منطقه جایگزین ایران شد) را نادیده بگیرد. محوریت رابطه ایالات متحده با ایران از این واقعیت آشکار است که مذاکرات هسته ای با کشورهای اروپایی در سال های 2005-2003 نتیجه ای نداشت و تنها زمانی نهایی شدن یک توافق ممکن شد که ایالات متحده نیز به مذاکرات پیوست. (این مطلب ادامه دارد.)
منبع: موسسه مطالعات سیاسی بین الملل ایتالیا / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :