حقوق بشر آمریکایی در منطقه پرواز ممنوع
تحلیل جنایت آمریکا در شلیک به ایرباس IR۶۵۵ از منظر تصویرسازی بینالمللی
نویسنده: امیرحسین عرب پور، پژوهشگر بازاریابی سیاسی بینالملل مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)
دیپلماسی ایرانی: منطقه پرواز ممنوع (no-fly zone) به ناحیهای گفته می شود که در آن هواپیماها اجازه پرواز ندارند. منطقه پرواز ممنوع یک اهرم سیاسی قدرتمند برای زمینگیر کردن یک کشور و کلیه تحرکات و جابجایی هوایی در آن است. هواپیمایی که حریم منطقه پرواز ممنوع را نقض کند با توجه به شرایط اعلام شده مورد هدف قرار خواهد گرفت.
داستان حقوق بشر آمریکایی هم همچون منطقه ای است که اگر در آن ورودی داشته باشید یا بخواهید ذره ای اطلاعات کسب کنید شما را مورد هدف قرار می دهند و منطقه پرواز ممنوع دیدگان مردم جهان برای دانستن رفتار با بشر است. حال آنکه زبانشان درباره حقوق حیوان و جلاد و آدم کش دراز است و انگار منطقه پرواز غیر از اقدامات امریکا آزادِ آزاد است.
نمونه های حقوق بشر امریکایی در منطقه پرواز ممنوع آنقدر زیاد است که شرق و غرب عالم را فراگرفته است و انسان را به یاد نژادپرستی شیطان رجیم می اندازد: «خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ» ﴿12﴾ اعراف. از حمله به سرخپوستان بومی امریکا در ابتدای تشکیل ایالات متحده و برده داری سیاه پوستان تا جنگ های خونین جهانی و حمله اتمی به هیروشیما و ناکازاکی از یک طرف، و حمایت از جلادان صهیونیست و رژیم بعث عراق تا تروریست های داعشی و سعودی در کشتار مردم مسلمان غرب آسیا، کشمیر و میانمار از طرف دیگر. اما آنچه برای ملت ایران بسیار دردآور بوده و هست و خباثت امریکا و دشمنی آن را نشان می دهد، شلیک به هواپیمای ایرباس «IR655» در 12 تیرماه 1367 است؛ اقدامی شرم آور و ظالمانه که باعث شد با کشتار تمامی ۲۹۶ سرنشین آن هواپیما شامل ۴۶ مسافر غیر ایرانی، 52 زن و ۶۶ کودک (زیر ۱۳ سال)، آب های نلیگون خلیج فارس سرخ شود.
وقاحت جنایت ایرباس IR655
پرواز مسافربری شماره ۶۵۵ شرکت هواپیمایی ایرانایر از تهران به مقصد دوبی در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۶۷ (۳ ژوئیه ۱۹۸۸ میلادی) پس از توقف بین راهی در بندرعباس به سمت دوبی در حرکت بود که با شلیک دو موشک استاندارد از ناو یواساس وینسنس متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا در ارتفاع ۱۲ هزار پایی بر فراز خلیج فارس سرنگون شد و دریاسالار «ویلیام کرو»، فرمانده وقت ستاد مشترک نیروی دریایی آمریکا با کمال وقاحت، ساعاتی بعد از شلیک به پرواز ۶۵۵ در نشست خبری وزارت دفاع آمریکا، آن را «یک اقدام دفاعی مناسب» توصیف کرد و ناخدا یکم ویلیام راجرز، فرمانده ناو وینسنس هم بهصراحت اعلام کرد: «اگر صدها بار نیز آن اتفاق رخ دهد باز هم دستور شلیک خواهم داد».
در پاسخ به این جنایت، جمهورى اسلامى ایران علاوه بر شوراى امنیت و شوراى ایکائو، شکایت خود را در دیوان بینالمللى دادگسترى لاهه نیز مطرح کرد. نهاد تخصصى سازمان ملل متحد یعنى ایکائو (سازمان هواپیمایى کشورى بینالمللى) نیز از منطقه پرواز ممنوع! بهدور ماند و بهجاى بررسى فنى و ارائه راهکار به شوراى امنیت به ابراز تأسف و تسلیت به بازماندگان سانحه اکتفا کرد. با اثبات عمدىبودن این جنایت آشکار و ضدبشری نهتنها هیچکدام از خدمه ناو جنگى وینسنس تحت پیگیرد قرار نگرفتند بلکه مقامهاى آمریکایى در توهینى آشکار به ملت ایران، مدال شجاعت بر گردن ناخداى این ناو انداختند و حمایت رسمى خود را از این جنایت اعلام کردند. جورج بوش پدر، معاون رونالد ریگان رئیسجمهوری وقت آمریکا، یک ماه پس از حادثه انهدام ایرباس ایرانى گفت: «من هرگز از طرف آمریکا عذرخواهى نمىکنم. من اهمیتى نمىدهم که چهکارى انجام داده است. من اهمیت نمىدهم حقیقت چیست».
بله برای امریکا هیچ اهمیتی ندارد که چه اتفاقی افتاده است و چندین انسان بی گناه کشته شده اند چراکه حقوق بشر امریکایی منطقه پرواز ممنوع است. در واقع، امریکا براى رسیدن به اهدافش از بهکارگیرى هیچ وسیلهاى ابا ندارد؛ حقوق بشر، حقوق بینالملل، وجدان جهانی و افکار عمومى در راستاى اهداف شیطانی و استکباری خود توجیه و یا سرکوب مىشوند و حتی اجازه نمی دهد دیگر کشورها درباره حقایق عملکرد آنها کنکاش کنند. در فاجعه سرنگونی هواپیمای مسافربری ایرباس، اساسىترین حقوق بشر پایمال و حقوق بینالملل به استهزاء گرفته شد؛ وجدان بینالمللى مجبور به سکوت و افکار عمومى منحرف شد. از آن روز منطقه پرواز ممنوع حقوق بشر امریکایی رفته رفته وسیع تر هم شد؛ واشنگتن هنوز هم واقعیت نقض حقوق بشر در مورد ایرباس را رد مىکند در حالىکه با همان مبانی حقوق بینالملل در امور داخلى دیگر کشورهاى جهان همچون جمهوری اسلامی ایران دخالت کرده و هیچگونه انتقادى در مورد اقدامات ددمنشانه خود و جیره خوارانش را نمىپذیرد. اگر در ایران یک تروریست اعدام شود می گوید ضد حقوق بشر است اما اگر سردشت و ساختمان حزب جمهوری اسلامی به خاک و خون کشیده شود به یکباره حقوق بشر وارد منطقه پرواز ممنوع می شود. اگر فتنه گران و سلاطین سکه و خودرو و ... دستشان قطع شود ضد حقوق بشر است! اما اگر دارو و غذای این ملت تحریم شود حرف زدن مصادف است با ورود به منطقه پرواز ممنوع. نکته جالب آن است که رفتارهای نژادپرستانه هیتلر پیوسته مورد انتقادات حقوق بشری همینها قرار می گیرد اما رفتارهای نژادپرستانه خودشان در قبال سیاهپوستان داخل امریکا منطقه پرواز ممنوع حقوق بشر است!
اهمیت تکرار و یادآوری جنایت های امریکا
یکی از موضوعات مهم در بازاریابی سیاسی بین الملل، مقوله تصویرسازی و چگونگی ساخت و ارائه آن تصویر است. ایالات متحده امریکا در سال های پس از جنگ جهانی دوم در تلاش بوده که تصویری مدافع حقوق بشر و حافظ امنیت جهانی بگیرد و پس از انقلاب اسلامی نیز با تمام جنایت ها و ظلم هایی که به ملت ایران کرده، در بین برخی از جامعه ما تصویری بزک شده و آرمانی ساخته است. در حالی که تصویر واقعی آن همان حقوق بشر زندانی در منطقه پرواز ممنوع است. در این راستا، یادآوری و تکرار عملکرد امریکا در قبال ملت ایران همچون جنایت ایرباس در عصر حاضر ضروری به نظر می رسد.
تکرار و یادآوری مسائل حیاتی از چنان اهمیتی برخوردار است که در آیه 21 سوره غاشیه خداوند به پیامبر اسلام(ص) می فرماید: فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَکِّرٌ؛ به مردم یادآوری بفرما و مسائل مهم را بازگو کن که توی پیامبر مذکر هستی. در واقع، تکرار در لغت به معنای ذکر چند بار و پی درپی چیزی است و در حقیقت تأکید و پافشاری بر رخدادها و موضوعات مهم است که سبب تذکر و یادآوری و در نهایت فرهنگسازی می شود.
بر این اساس، جنایات امریکا چه از نوع ایرباس سال 67 و چه از نوع شهادت سپهبد سلیمانی سال 98 باید به طور پیوسته یادآوری و تکرار شود تا پرده از تصویر آرایش شده و زینت شده امریکا برداشته و تصویر واقعی آن نمایان شد. یکی از آثار تکرار و یادآوری رفتار نفاق گونه امریکا در مسئله حقوق بشر آن است که به این باور برسیم منطقه پرواز ممنوع آنها در حال فروریختن است و صدای آن اکنون در خیابان های واشنگتن و نیویورک نه تنها در صنعا و غزه به گوش می رسد. از دیگر آثار نشان دادن و در یک کلام بازاریابی تصویر واقعی امریکا برای مردم ما آن است که فهم شود دست دوستی آنها صرفا نمایشی بیش نیست و ریگان قاتل 296 مسافر مظلوم در خلیج فارس همان ترامپ قاتل سردار سلیمانی و یارانش در فرودگاه بغداد است. این اقدامات کاخ سفید و پنتاگون، جلوه گر تصویر واقعی یانکی هاست نه آن ظاهر فریبنده و جذاب تمدن در حال افول امریکایی که برخی چشم به سوى آن دارند و فکر مىکنند در سایه تمدن غرب و رابطه با آمریکا، زندگى راحتى خواهند داشت.
«دشمن را بشناسیم؛ دشمنان جهانی که خودشان را بهوسیلهی انواع و اقسام اقلام آرایشیِ رسانهای و تبلیغاتی بزک می کنند و در مقابل چشم قرار می دهند، بشناسیم؛ آمریکا را بشناسیم. در همین چند روز مشاهده کنید: فردا هفتم تیر است، حادثه حزب اتّفاق افتاده است؛ در سال ۶۶ در همین روز هفتم تیر، حادثه بمباران شیمیایی سردشت اتّفاق افتاده است؛ بله، صدّام آن کار را کرد، امّا پشت سر صدام چه کسی بود؟ آمریکاییها بودند، غربیها بودند، همان کسانی بودند که بمب های شیمیایی را به او دادند، چراغ سبز هم به او دادند و در مقابل این جنایت بزرگ و این قتلعام عجیب سکوت هم کردند؛ در روز یازدهم تیر - چند روز بعد - ترور شهید صدوقی است که این هم کار همین جنایتکاران است؛ در روز دوازدهم تیر - چند روز بعد از این - حادثه اسقاط هواپیمای ایرباس روی خلیجفارس است. از هفتم تیر تا دوازدهم تیر شما ببینید چقدر ترور، قتلعام و کشتار [انجام شد]؟ [چقدر] زن، کودک، عالِم، سیاستمدار، بهوسیلهی عوامل آمریکا آماج این جنایتها قرار گرفتند؟ اگر طرّاح این حوادث هم سرویسهای امنیّتی آمریکا و غرب نبودند، حدّاقل کمککننده بودند؛ حدّاقل تشویقکننده بودند. این دشمنها را بشناسیم. به تعبیر بعضی دوستان، خوب است این هفتم تا دوازدهم تیر را هفتهی «حقوق بشر آمریکایی» اعلام بکنیم. واقعاً حقوق بشر آمریکایی در این چندروز در کشور ما یک چیز واضح و بارزی است و از این قبیل الی ماشاءالله. پس احتیاج داریم دشمن را بشناسیم. آن کسانی که امروز سعی می کنند از این هیولا - که سیاست های آمریکایی و سیاست های بعضی از دنبالهروان آمریکا است - یک چهره موجّهی معرّفی کنند، اینها دارند خیانت می کنند؛ اینها دارند جنایت می کنند. این کسانی که این حقیقت روشن را کتمان می کنند، این دشمنی خباثتآلود را در زیر پردههای توجیه می پوشانند، اینها دارند خیانت می کنند به این ملّت. کشور ما و ملّت ما احتیاج دارد دشمن را بشناسد، عمق دشمنی را بفهمد» (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و جمعی از خانوادههای شهدای استان تهران، 06/۰۴/1394).
منابع:
نظر شما :