مذاکره، تنها راه منطقی و کم هزینه ایران برای کسب منافع ملی

حاکمیت یکدست به دنبال بستن فضای دیپلماتیک و رسانه ای کشور است؟

۰۴ تیر ۱۴۰۰ | ۱۸:۰۰ کد : ۲۰۰۳۵۳۶ اخبار داخلی خاورمیانه انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
پروفسور سیدحسن امین در گفت وگو با دیپلماسی ضمن تاکید بر این نکته که صرفا منافع ملی است که تعیین می کند مذاکره ایران با آمریکا یا هر کشور دیگری تا چه اندازه اخلاقی، منطقی، توجیه پذیر، درست و یا به صرفه است، پیرامون احتمال بسته شدن فضای دیپلماتیک کشور در دولت رئیسی، ذیل طرح مجلس یازدهم بر این باور است که اگر بخواهیم در مذاکره را ببندیم، خبرنگاران خارجی را به کشور راه ندهیم و اجازه ندهیم که رسانه های داخل هم فعالیتی آزاد داشته باشند، ضمن اینکه چهره ایران را در جهان مخدوش می‌کند، با بستن فضای رسانه‌ای کشور، محدود کردن گردش آزاد اطلاعات و آزادی بیان برای خبرنگاران چالش حقوق بشری برای خود را دو چندان می‌کنیم، ‌آن هم در شرایطی که در داخل کشور و بر اساس آنچه که از نتیجه عدم مشارکت مردم و آرای باطله در انتخابات ۲۸ خرداد بر می آید بیش از نیمی از مردم اعتمادی به رسانه های داخلی ندارند و منبع اصلی کسب اطلاعات را رسانه های خارجی می‌دانند.
حاکمیت یکدست به دنبال بستن فضای دیپلماتیک و رسانه ای کشور است؟

دیپلماسی ایرانی – چهارشنبه هفته جاری هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی طرح مهمی را برای تصویب اعلام وصول کرد؛ طرحی مربوط به ممنوعیت مذاکره مقامات ایرانی با آمریکایی ها. البته ۲۹ فرودین ماه سال جاری هم طرح دیگری با محوریت محدود کردن و حتی ممنوعیت ورود خبرنگاران خارجی با محوریت رسانه های آمریکایی و انگلیسی حامی تحریم به ایران، عدم استناد رسانه‌های داخلی به مطالب آنان و جرم انگاری بازنشر اخبار این رسانه ها در کشور اعلام وصول شده بود که احتمالا با روی کار آمدن دولت رئیسی احتمال تصویب و عملیاتی شدنش فراهم شود. اما به واقع هدف یا اهداف مجلس از پیش کشیدن عدم مذاکره با‌ آمریکا در آستانه روی کار آمدن دولت سید ابراهیم رئیسی چیست؟ آیا حاکمیت یکدست به دنبال واکسینه کردن دولت جدید در امر سیاست خارجی است؟ آیا قدرت یکدست شده خواهان بستن فضای دیپلماتیک و رسانه‌ای کشور است؟ حتی در صورت تصویب این دو طرح و تبدیل آنها به قانون می‌توان فضای دیپلماسی، مذاکره و گردش آزاد اطلاعات در کشور را بست؟ تبعات تصویب این طرح در حوزه سیاست خارجی و رسانه‌ای برای کشور چه خواهد بود؟ پاسخ به این سوالات، موضوع گفت وگوی دیپلماسی ایرانی با پروفسور سید حسن امین، حقوقدان، استاد بازنشسته دانشگاه کلدونین گلاسکو در رشته حقوق بین الملل، استاد حقوق بین الملل در دانشگاه پکن  و تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی، حقوقی و بین الملل است که در ادامه می خوانید:

به نظر می رسد که تلاش مجلس یازدهم برای کارشکنی در عدم احیای برجام علاوه بر تصویب طرح هایی چون طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها و دخالت در امور اجرایی کشور، ذیل نظارت بر حسن اجرای آن توسط دولت و وزارت امور خارجه و نیز چوب لای چرخ گذاشتن های مداوم کمیسیون های مجلس با محوریت کمیسیون امنیت ملی اکنون کار به جایی رسیده که عملا به دنبال بستن رسمی و تمام قد مذاکره هستند. چنانی که در جلسه چهارشنبه جاری بهارستان وکلای مجلس طرح ممنوعیت مذاکره مسئولان و مقامات جمهوری اسلامی ایران با مقامات آمریکایی را اعلام وصول کردند. حال چرا در آستانه آغاز به کار دولت سید ابراهیم رئیسی مجلس همسو با آن سعی دارد مذاکره و دیپلماسی که در منطق حقوقی و روابط بین‌الملل، امری است که فی نفسه، نه مثبت است و نه منفی را با بار ایدئولوژیک و اخلاقی از دستور کار خارج کنند؟

 اتفاقا نکته بسیار مهمی که در لابه لای حرف‌های شما باید کالبدشکافی شود این است که اساساً مذاکره و دیپلماسی فی نفسه امری مثبت است، نه منفی. چراکه مذاکره، دیپلماسی، گفت وگو و رایزنی هر کشوری با دیگر کشورها برای تامین منافع ملی و دوری از مناقشه، بحران و خدای نکرده جنگ می تواند یک راه حل کوتاه و در عین حال کم هزینه برای آن کشورها باشد. لذا اگرچه از یک نگاه مذاکره و دیپلماسی فی نفسه امری است که نه مثبت است و نه منفی و نمی‌توان با نگاه ایدئولوژی و اخلاقی به آن نگاه کرد، اما اگر از یک بُعد دیگر به مذاکره و دیپلماسی نگاه کنیم، می بینیم که گفت و گو و رایزنی در عین حال فی‌نفسه امری مثبت است؛ اینجا منافع ملی است که تعیین می کند مذاکره و دیپلماسی ایران یا هر کشوری با آمریکا و یا هر کشور دیگری تا چه اندازه مثبت، سازنده و اخلاقی است.

پیرو نکته شما حتی با نگاه اخلاقی و ایدئولوژیک می توان باب مذاکره ایران با آمریکا که در حوزه و حیطه سیاست خارجی و حقوق بین الملل قابل بررسی و تعریف است را بست؟

بی شک نمی توان با نگاه و منطق اخلاقی و ایدئولوژیک باب هرگونه مذاکره ایران با هر کشوری را بست، چراکه اتفاقاً بستن باب مذاکره فی نفسه امری غیر اخلاقی است و برخلاف ایدئولوژی اسلامی و انقلابی است. چرا که پیامبر هم در صدر اسلام و در زمان خود بارها گفت وگو، مذاکره و دیپلماسی را به کار برد. لذا نمی توان بستن باب مذاکره را اخلاقی و ایدئولوژیک بدانیم. بلکه به عکس ما باید براساس منافع ملی به مذاکره و دیپلماسی نگاه کنیم. چون اساسا ذیل نگاه به منافع ملی است که در می یابیم دیپلماسی بهترین، کارآمدترین و در عین حال کم هزینه ترین وسیله و مسیر برای رسیدن کشورها به منافعشان است. پس یقیناً مجلس شورای اسلامی نمی‌تواند باب مذاکره ایران را با کشور مشخصی ببندد؛ هم چنانی که در سابقه تاریخی ایران چنین امری تاکنون سابقه نداشته است. برای مثال در دوره نخست وزیری احمد قوام السلطنه، زمانی که وی برای آزاد کردن آذربایجان مذاکراتی را با استالین داشت و قول امتیاز نفت شمال را به شوروی داده بود، مجلس وقت هر نوع مذاکره و گفت وگویی میان دولت ایران با شوروی و هر کشور دیگری در راستای دادن امتیاز نفت شمال را ممنوع اعلام کرد، اما همین مجلس نفس مذاکره ایران با کشور معینی حتی شوروی را ممنوع نکرد؛ بله در این راستا مجلس فعلی هم می‌تواند طرحی را تصویب کند که بر اساس آن اعلام شود دولت روحانی، رئیسی و یا هر دولتی اگر در مسیر مذاکره با آمریکا و یا هر کشور دیگری منافع جمهوری اسلامی ایران را به خطر بیندازد، پیشاپیش این مذاکره و خروجی آن در قالب هر توافقی از نگاه قوه مقننه باطل و غیر قانونی است. البته این مهم نیز باید ناظر به منافع ملی باشد. مثلاً مجلس نهم می‌توانست متن نهایی برجام که حاصل گفت وگو و مذاکره دولت حسن روحانی و وزارت امور خارجه محمدجواد ظریف با شش قدرت جهانی به خصوص ایالات متحده آمریکا بود را بر اساس درکش از منافع ملی غیرقانونی بداند، اما نمی توان نفس مذاکره با یک کشور معین را بست. اما با وجود تمامی نکات یاد شده و برای حصول نگاهی دقیق تر باید دید که ابعاد و جزئیات طرح مذکور مجلس برای ممنوعیت مذاکره مقامات ایرانی با ایالات متحده آمریکا چیست؟ آیا این طرح شامل کل مقامات جمهوری اسلامی ایران در تمام قواست یا صرفاً مقامات غیر دولتی را شامل می شود؟ آن زمان می توان در خصوص ابعاد حقوقی و دیپلماتیک این طرح بهتر قضاوت کرد. اما اگر بر اساس قضاوت از نام طرح «ممنوعیت مذاکره مقامات ایرانی با مقامات آمریکایی» بخواهیم سخن بگوییم یقینا این طرح به دنبال بستن نفس مذاکره‌ ایران با کشور معینی است که این امر، نه با منطق حقوقی و مناسبات بین الملل قابل توجیه است و نه حتی با معیار اخلاقی و ایدئولوژیک.
    
ذیل تاکید چند باره شما بر منافع ملی به نظر می رسد که اقتضائات منطق قدرت در روابط بین‌الملل این واقعیت غیرقابل انکار را به جمهوری اسلامی گوشزد می‌کند که ایران برای رسیدن به منافع باید نیم نگاه جدی به مذاکره با آمریکایی‌ها داشته باشد؛ مذاکره ای که فی نفسه امری غیر اخلاقی نیست. چنانکه برجام، نه ماحصل گفت و گوی ایران با روسیه، چین، آلمان، فرانسه، انگلستان و اتحادیه اروپا، بلکه نتیجه مستقیم توافق ایران با ایالات متحده آمریکا در پرونده فعالیت های هسته ای بود و تنها با چراغ سبز کاخ سفید، توافق هسته ای امکان بروز و ظهور و حیات داشت. چنانی که با خروج دونالد ترامپ از توافق هسته ای در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، مذاکره ایران با دیگر اعضای برجام نتوانست امتیازات اقتصادی و تجاری برجامی را برای ایران محقق کند و در طول این مدت از کشورهای دوست و متحد ایران مانند روسیه و چین گرفته تا همسایگانی چون عراق نتوانست اقدامی جدی در نادیده گرفتن تحریم ها و یا حتی دور زدن آنها انجام دهند پس باور شما این طرح مجلس یک فرار رو به جلو و نادیده گرفتن واقعیت های حوزه سیاست خارجی نیست؟

من هم معتقدم مجلس با این طرح به جای برخورد واقعی با واقعیت های حاکم بر مناسبات بین المللی به فکر فرار رو به جلوست. یعنی نمایندگان با نعل وارونه زدن سعی می کنند مسئله را اخلاقی و ایدئولوژیک جلوه دهد تا اینگونه توجیهی برای عدم مذاکره با آمریکا داشته باشند. 

آیا این نشان می دهد که مجلس یازدهم در آستانه روی کار آمدن دولت رئیسی سعی در بستن فضای دیپلماتیک کشور دارد؟ البته این گزاره هم مطرح است که اصولگرایان که یکدست شدن قدرت را محقق کرده اند با این طرح پیشاپیش از هر گونه شکست در حوزه سیاست خارجی دولت سیزدهم و تبعات منفی آن در نزد افکار عموم داخلی جلوگیری کرده اند تا مانند دولت روحانی و دستگاه دیپلماسی ظریف مورد هجمه، نقد و اعتراض واقع نشوند؟

نمی توان با قاطعیت در این خصوص سخن گفت، اما نهایتاً نتیجه مستقیم این طرح در صورت تصویبش، بستن فضای دیپلماتیک و سیاست خارجی کشور است که یقیقاً تبعات جدی مخربی برای ما در پی دارد. لذا حتی اگر بپذیریم جریان حاکم به دنبال واکسینه کردن دولت رئیسی در قالب این طرح و عدم مذاکره با آمریکایی‌هاست تا گزند، خدشه و نقدی از جانب رسانه‌ها و افکار عمومی ایران و جهان متوجه دولت جدید نشود، قطعاً از آن سو باید مسئولیت آثار منفی بستن فضای دیپلماتیک را پذیرد. چون تصویب نهایی طرح مذکور و تبدیلش به قانون از جانب مجلس به معنای بستن فضای سیاست خارجی ایران است. البته اگر جریان حاکم این تصور را دارد که با تصویب احتمالی این طرح و ممنوعیت مذاکره با آمریکا می‌تواند در یک فضای خلاء، مستقل و مجرد از جهان منافع خود را در منطقه و دنیا پیش ببرد، یک ارزیابی کاملاً غلط و غیر واقعی است. مطمئن باشید که این جریان دیر یا زود متوجه این واقعیت خواهد شد، هر چند که به نظر من اکنون هم به خوبی می دانند واقعیت های حاکم بر فضای روابط بین الملل چیست، اما متاسفانه اینجا منفعت حزبی در راستای یکدست شدن قدرت، منافع کلان ملت را قربانی کرده است.

پس اگر محل مناقشه از نگاه شما به منافع و اهداف سیاسی باز می گردد، چرا باید فضای سیاست خارجی را بست، چون می توان با تغییر تیم مذاکره کننده منافع مد نظر آقایان محقق شود؟ اگر شعار حفظ عزت ایران است چرا در این شرایط که تیم دیپلماسی در نشست وین نیاز به حمایت دارد نمایندگان مجلس به‌دنبال جرم‌انگاری حضور در مذاکرات هستند، خصوصا که این ایالات متحده آمریکا است که دست برتر را دارد، چون منطق قدرت است که حکمفرماست؟ اگر این گزاره را درست بدانیم دلیل احتمال تصویب این طرح و تبدیلش به قانون چیست؛ صرفا منافع سیاسی یک جریان در داخل یا منافع کاسبان تحریم در سایه آمریکاستیزی و تداوم و تشدید سیاست فشار حداکثری هم موثر است؟

اولا که بهارستان‌نشینان تا کنون به وضوح نشان داده اند که علاقه‌ای به بازگشت آمریکا به برجام ندارند و در این مسیر برای ایجاد مانع تلاش بسیار هم داشتند. در ثانی اگر مجلس یازدهم را بخشی از این جریان حاکم بدانیم که سعی می‌کند با تداوم و تشدید فضای آمریکاستیزی و بقای سیاست فشار حداکثری، حیات سیاسی و اقتصادی خود ادامه دهد، باید این واقعیت را هم بپذیرد که اقتضائات کنونی، هم در مناسبات جهانی و به طریق اولی، هم در داخل کشور دیگر اجازه جولان این فضا را نمی دهد. چون از یک طرف اکنون آمریکا، کشورهای اروپایی و حتی روسیه و چین در کنار همسایگان، به خصوص همسایگان حاشیه خلیج فارس در تلاشند که پرونده موشکی، نفوذ منطقه‌ای، حقوق بشر و غیره را در کنار پرونده فعالیت‌های هسته‌ای و برجام در یک مقوله واحد مورد بررسی قرار دهند و از طرف دیگر متاسفانه وضعیت سخت و ناگوار اقتصادی و معیشتی کشور هم دیگر یارای تقابل با تحریم ها و سیاست فشار حداکثری را به مردم نمی دهد. خصوصاً اینکه ما شاهد یک تبعیض عیان و آشکار میان مسئولین با ملت هستیم. در سایه این تبعیض مردم به تنهایی تمام بار سیاست آمریکا ستیزی، تحریم و سیاست فشار حداکثری را بر دوش می کشند و در مقابل مسئولین با تکرار شعارهای چهار دهه گذشته، تنها و تنها به فکر کسب سود سیاسی، حزبی و حیات اقتصادی برخی با عنوان کاسبان تحریم هستند. این تبعیض اکنون به بیشترین میزان خود رسیده است. پس تا ابد این فضا نمی تواند در کشور ادامه پیدا کند. متاسفانه باید عنوان کرد که حتی شعارهای اول انقلاب هم اکنون به طور کلی نادیده گرفته شده است. محور و اساس دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران شعار «نه شرقی و نه غربی» بود که همچنان بر سردر وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران دیده می شود، اما در سال‌های اخیر این شعار یک طرفه شده است و صرفاً ما شاهد اعمال سیاست «نه غربی، نه غربی» هستیم. آن هم در شرایطی که پیرو همان منطق قدرت که در روابط بین الملل حاکم است حتی همین متحدین ایران مانند روسیه و چین هم توان انجام اقدام جدی برای همراهی با ما را ندارند، هم چنانی که در طول این سال های بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام، نه مسکو و پکن، نه کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین و نه حتی اروپایی‌ها هم نتوانسته‌اند علیرغم تعهدات خود اقدامی برای توسعه مناسبات تجاری با ایران ذیل توافق هسته ای داشته باشند.

با تمام این تفاسیر جریان اصولگرایی که اکنون با ریاست جمهوری سیدابراهیم رئیسی توانسته حاکمیتی یکدست را برای خود محقق کند، سعی دارد با این توجیه که ایالات متحده آمریکا در طول چهار دهه گذشته به دنبال تحقق منافع خود و نقض عهد مکرر بوده است در مذاکره با ایالات متحده را ببندد. در این بین خروج دونالد ترامپ از برجام علیرغم توافق دولت روحانی و اوباما هم کمک شایانی به نهادینه کردن این گزاره جریان حاکم در داخل کرده است. در سایه این نگاه اصولگریان اعتقاد دارند که دیگر مذاکره با آمریکا از سوی ایران هیچ صرفه دیپلماتیکی ندارد. آیا حتی از این منظر می توان به دنبال بستن مسیر مذاکره ایران با آمریکا بود؟

خیر به هیچ وجه. چون دیپلماسی یعنی تلاش هر کشوری از منظر و مسیر سیاست خارجی برای تحقق منافع ملی. باز هم تکرار می‌کنم اینجا منافع ملی است که تعیین می کند مذاکره  ایران با آمریکا یا هر کشور دیگری تا چه اندازه اخلاقی، منطقی، توجیه پذیر، درست و یا به صرفه است. ما در یک برهه مذاکراتی را با دولت آمریکا انجام دادیم و برجام را محقق کردیم، اگر چه مشکلات و انتقادات جدی به آن وارد است، اما همین توافق در مقطعی منافعی را هم برای ایران ایجاد کرد. اگر آقایان و این جریان منتقد برجام هستند، خوب با تجربیات دولت حسن روحانی مذاکرات جدید را در دستور کار قرار دهند و منافع ملی را محقق کنند، نه این که مسیر مذاکره را به طور کلی ببندند و کشور را از رسیدن به منافع ملی دور کنند. گره زدن دیپلماسی و مذاکره به یک امر اخلاقی ما را از منافع ملی دور می کند. ما در یک دیپلماسی فعال باید به دنبال رسیدن به منافع خود باشیم. ضمن این که در دیپلماسی شکست و موفقیت وجود دارد و در عین حال شکست و موفقیت در سیاست خارجی امر نسبی است. اگر آقایان معتقدند که ما در برجام و مذاکره با آمریکایی‌ها شکست خوردیم و به موفقیت چندانی دست پیدا نکردیم، خوب با مذاکرات جدید و البته با استفاده از تجربیات گذشته دولت ها این موفقیت ها را بیشتر کنند. مطمئن باشید حتی اگر مذاکرات دیگر هم مانند همین نشست وین نیز به شکست برسند نباید در دیپلماسی را بست. چون سیاست خارجی فعال، هوشمند و منعطف به ما گوشزد می کند که باید آن قدر مذاکره کنیم که در نهایت کشور با کمترین هزینه، بیشترین منافع را به دست آوریم، حتی اگر بارها و بارها شکست بخوریم. چرا که راهی غیر از مذاکره وجود ندارد. نمی‌توان با بستن مسیر مذاکره و فرار رو به جلو از شکست ها در امر سیاست خارجی و تبعات دیپلماتیکش جلوگیری کرد. این اقدام و طرح مجلس مثل آن است که تیم فوتبال ایران برای جلوگیری از شکست و باخت در یک بازی شرکت نکند. این مسئله اساساً منطقی نیست. 

ولی جناب پروفسور امین نظر می‌رسد که آمریکا ضمن نقض عهد سعی می کند مسائل فرابرجامی را به توافق هسته ای و نشست وین گره بزند، چنانکه شما هم به آن اشاره کردید. با این تفاسیر و از منظر جریان منتقد برجام باز هم منطقی است مذاکره با امریکا در دستور کار باشد؟

باز هم تکرار می کنم راهی به جز مذاکره و دیپلماسی وجود ندارد. اگر در دیپلماسی و مذاکره با آمریکا را ببندیم، مطمئن باشید جهان چشم خود را روی فعالیت‌های ما از پرونده فعالیت‌های هسته‌ای تا توان موشکی، نفوذ منطقه‌ای، حقوق بشر و ... نخواهد بست. در ادامه قطعاً تمام این پرونده ها حالت امنیتی پیدا می کنند و ما را به شورای امنیت و صدور قطعنامه ها می کشانند. آن زمان باید به اجبار و توان چانه زنی پایین تر پای میز مذاکره حاضر شویم. پس چه بهتر که در همین ابتدا و در یک مذاکره و دیپلماسی فعال مسائل حل و فصل شود. من نمی گویم به دنبال انفعال و وادادگی باشیم و مرتب امتیاز بدهیم، اما نباید در مذاکره را هم بست. چون در وهله اول مذاکره و دیپلماسی نشان می‌دهد که ایران اهل تعامل و گفت و گوست و سر جنگ، تخاصم و تقابل با هیچ کشوری را در منطقه و جهان ندارد. بله دونالد ترامپ از برجام خارج شد و نقض عهد کرد. در کنار آن اروپایی‌ها هم به هیچ کدام از تعهدات خود عمل نکردند، کما این که روسیه و چین و همسایگانمان هم نتوانستند کاری برای ما بکنند. اکنون هم پرونده توان موشکی، نفوذ منطقه ای، حقوق بشر و دیگر مسائل در کنار برجام مطرح است، اما قرار نیست با بستن در مذاکره این مسائل حل و فصل شود. تنها راه حل مذاکره است، در غیر این صورت باید کشور خود را آماده یک جنگ تمام عیار دیپلماتیک و خدای نکرده نظامی بکند. شما حتی اگر به جنگ ها هم نگاه کنید می بینید که هیچ جنگی نتوانسته برای هیچ کشوری منافعی را محقق کند. حتی آمریکا هم در عراق و افغانستان هم نتوانست کاری از پیش ببرد. ضمن این که نهایتاً جنگ ها هم با دیپلماسی و مذاکره خاتمه پیدا می کنند. با بستن فضای مذاکره مشکلات حل نمی شوند، تشدید پیدا می کنند.

اتفاقا بر خلاف نگاه شما مبنی بر باز شدن هر چه بیشتر باب تعامل، گفت وگو و مذاکره و رفتن به سمت دیپلماسی فعال، هوشمند و منعطف نمایندگان مجلس حدود دو ماه پیش و مشخصا ۲۹ فرودین ماه در طرح دیگری تصمیم گرفته‌اند علاوه بر ممنوعیت مذاکره با امریکایی ها ورود خبرنگاران خارجی به ایران را هم محدود کنند و انتشار اخبار رسانه‌های آمریکایی و انگلیسی را مستوجب مجازات قرار دهند. طبق ماده واحده این طرح ورود خبرنگاران رسانه‌های آمریکایی و انگلیسی حامی تحریم علیه کشور ایران به خاک جمهوری اسلامی ایران ممنوع است و رسانه‌های داخلی مجاز به انتشار اخبار رسانه‌های مذکور نیستند. در تبصره ۱ این ماده واحده تخلف از احکام این قانون مستوجب مجازات تعزیری درجه چهار است. همچنین طبق تبصره ۲ آن نیز آیین‌نامه اجرائی این قانون ظرف مدت دو ماه توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری وزارتخانه‌های امور خارجه، اطلاعات و دادگستری تهیه می‌شود و به تصویب هیات وزیران می‌رسد. حال احتمالا با روی کار آمدن دولت رئیسی بستر و فضای تصویب و عملیاتی شدن این طرح هم فراهم شود. آیا در صورت تصویب این طرح حاکمیت یکدست داخلی در جهان امروز می تواند فضای رسانه ای کشور را کنترل کرد؟

خیر، مگر آن که قدرت یکدست در داخل کشور بخواهد ایران به سان کره شمالی شود و در دیپلماسی و رسانه ها را به طور کلی تخته کند. اینکه بخواهیم در مذاکره را ببندیم، خبرنگاران خارجی را به کشور راه ندهیم و اجازه ندهیم که رسانه های داخل هم فعالیتی آزاد داشته باشند، ضمن اینکه چهره ایران را در جهان مخدوش می‌کند، با بستن فضای رسانه‌ای کشور، محدود کردن گردش آزاد اطلاعات و آزادی بیان برای خبرنگاران چالش حقوق بشری برای خود را دو چندان می‌کنیم، ‌آن هم در شرایطی که در داخل کشور و بر اساس آنچه که از نتیجه عدم مشارکت مردم و آرای باطله در انتخابات ۲۸ خرداد بر می آید بیش از نیمی از مردم اعتمادی به رسانه های داخلی ندارند و منبع اصلی کسب اطلاعات را رسانه های خارجی می‌دانند. پس اگر بخواهیم با این طرح ها مسیر مذاکره و فضای آزاد رسانه‌ای را هم ببندیم، نه تنها باعث از دست رفتن حداقل اعتماد باقی مانده مردم به حاکمیت و رسانه‌های داخلی خواهیم شد، بلکه میزان نارضایتی ها و به تبعش گسل حاکمیت با ملت  دوچندان می‌شود، چرا که آزادی بیان، آزادی رسانه‌ها و آزادی گردش اطلاعات از حقوق اولیه شهروندی هر ایرانی است. بنابراین جا دارد به موازات آن که مجلس دو طرح مذکور را تصویب نکند، دولت رئیسی هم گامی در خصوص بستن و محدود کردن فضای سیاسی، دیپلماتیک، رسانه های، اجتماعی و فرهنگی کشور بر ندارد. چون سیدابراهیم رئیسی که در مقام رئیس قوه قضائیه بارها خود را مدافع حقوق مردم ایران می داند نباید در کسوت جدیدش یعنی رئیس قوه مجریه شهروندان را از حقوق اولیه خود، به خصوص آزادی بیان و آزادی گردش اطلاعات در دولتش طی چهار یا احتمالا هشت سال پیش رو محروم کند و فضا به سمت امنیتی شدن کشیده شود. چون با توجه به میزان نارضایتی ها و عدم اعتماد مردم در سایه انبوه مشکلات اقتصادی و معیشتی کنونی اگر فضا هم محدود و امنیتی هم شود دیگر نمی توان کنترلی روی شرایط داشت. باز هم به گفته قبلی خودم باز می گردم حتی اگر بپذیریم جریان حاکم به دنبال واکسینه کردن دولت رئیسی در قالب این طرح ها و عدم مذاکره با آمریکایی‌ها و بستن فضای رسانه ای است تا گزند، خدشه و نقدی از جانب رسانه‌ها و افکار عمومی ایران و جهان متوجه دولت جدید نشود، قطعاً از آن سو باید مسئولیت آثار منفی بستن فضای دیپلماتیک و رسانه ای را هم پذیرد. چون تصویب نهایی طرح ها و تبدیلشان به قانون از جانب مجلس به معنای بستن فضای سیاست خارجی ایران است. البته اگر جریان حاکم این تصور را دارد که با تصویب احتمالی این طرح و ممنوعیت مذاکره با آمریکا می‌تواند در یک فضای خلاء، مستقل و مجرد از جهان منافع خود را در منطقه و دنیا پیش ببرد، یک ارزیابی کاملاً غلط و غیر واقعی است.  

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: پروفسور سید حسن امین ایران آمریکا برجام نشست وین مجلس یازدهم سید ابراهیم رئیسی چین روسیه اتحادیه اروپا سیاست خارجی دیپلماسی مذاکره حقوق بشر توان موشکی نفوذ منطقه ای ایران


( ۴ )

نظر شما :

محمد ۱۳ تیر ۱۴۰۰ | ۱۱:۱۰
.فشار حداکثری روی مردم بود پس به مردم احترام بگذارید،چون مردم تصمیم گرفتند و به شخصی شجاع و نه ترسو رای دادند