خروج آمریکا از برجام و تضعیف میانه روها و اصلاح طلبان
ترامپ چطور اردوگاه اصول گرایان را تقویت کرد؟
نویسنده: سهیل جاننثاری
دیپلماسی ایرانی: هنگامی که حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، با برنامه جامع اقدام مشترک موافقت کرد، آینده دولت خود، کشورش و خودش به عنوان یک رهبر سیاسی را روی این شرط بست که توافق هسته ای با ایالات متحده و اروپا به نتیجه می رسد. اکنون که ایران به سمت انتخابات ریاست جمهوری پیش می رود، به نظر می رسد روحانی شرط را باخته. مسئول این شکست هم دونالد ترامپ، رئیس جمهوری پیشین آمریکا، است که کشور خود را از توافق خارج کرد. البته سران کشورهای اروپا که در رابطه با خرابکاری آمریکا در توافق کاری نکردند هم بی تقصیر نیستند.
نه اروپا و نه ایالات متحده از آنچه در آینده رخ خواهد داد، خشنود نخواهند شد.
روحانی دو ماه دیگر دولت را ترک خواهد کرد و انتظار می رود کل جناح میانه رو/ لیبرال هم برای مدت زمانی طولانی با او از صحنه خارج شوند. شرط بندی ناموفق او سبب شد اهرم قدرت خود را در کشور از دست بدهد و اسحاق جهانگیری، معاون او، عباس آخوندی، یکی از وزرای کلیدی کابینه او، و علی لاریجانی، رئیس سابق مجلس و متحد مورد اعتماد او، برای شرکت در انتخابات رد صلاحیت شوند.
روی کار آمدن ابراهیم رئیسی، محتمل ترین گزینه برای ریاست جمهوری بعدی، پیامدهای زیادی برای سیاست خارجی ایران و سیاست داخلی این کشور خواهد داشت.
روحانی هرگز اعتماد زیادی به اروپایی ها نداشت و در اولین کارزار انتخاباتی خود در سال 2013 بارها از ایالات متحده به عنوان «کدخدای دهکده» یاد و اینطور استدلال کرد که معامله با اروپایی ها وقتی ایالات متحده تصمیم نهایی را می گیرد، بی فایده است. او این درس را در مقام برترین مذاکره کننده هسته ای ایران در اوایل دهه 2000 آموخته بود؛ زمانی که اعلامیه تهران و توافق پاریس با سه قدرت بزرگ اروپا پس از مخالفت ایالات متحده شکست خوردند.
وقتی ترامپ به دفتر بیضی وارد شد، به نظر می رسید زمان آن رسیده تا اروپا خودی نشان دهد. در روزنامه های اروپایی از آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، یا امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه، به عنوان رهبران جدید جهان آزاد تعریف و تمجید شد. وقتی ترامپ آمریکا را از توافقی که داشت کار می کرد خارج کرد و انطباق و گشودگی ایران برای مذاکرات آتی را نادیده گرفت، بسیاری انتظار داشتند که اتحادیه اروپا از توافقی که امضا کرده، دفاع کند. اما آنها کنار ایستادند و آنقدر تعلل کردند تا توافق از هم پاشید. شرکت های اروپایی از جمله غول نفتی توتال، به محض آغاز تهدید تحریم ها شروع به ترک ایران کردند. تدابیری مانند کانال های ویژه برای شرکت ها و دولت های اروپایی برای ادامه تجارت با ایران مانند ابزار حمایت از مبادلات تجاری (اینستکس)، اقداماتی دیرهنگام و ناکافی بودند. ترامپ در کارزار انتخاباتی 2016 خبر از برنامه ترک برجام داد و اولین معامله از طریق اینستکس در مارس 2020 انجام شد!
موضع گیری های ماکرون در برابر ایران در برخی موارد از بریتانیا که خشن ترین متحد ایالات متحده در میان قدرت های اروپایی قلمداد می شود، شدیدالحن تر بود. ماکرون در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تکرار اظهارات ترامپ و تندروهای مخالف برجام گفت که توافق دیگر برای محافظت در برابر قدرت فزاینده ایران در خاورمیانه کافی نیست.
دولت روحانی به امید به اینکه اروپایی ها به وعده حمایت از ایران در برابر ترامپ عمل کنند و توافق را نجات دهند، ادامه داد تا نشان دهد سازش خطرناک با غرب ارزشش را داشته است. اما حمایت های اروپا در حد حرف و سخن باقی ماندند و هیچ کمک عملی در کار نبود. آنچه در عمل وجود داشت، تحریم های اعمال شده توسط دولت ترامپ تحت عنوان «کارزار اعمال فشار حداکثری» برای خفه کردن اقتصاد ایران بود و خفقان رخ داد. مایک پومپئو، وزیر امور خارجه پیشین آمریکا به سرویس فارسی بی.بی.سی. گفت که هدف تحریم ها ترغیب ایران به تغییر رفتار است. و اروپایی ها که امضاکنندگان دیگر توافقی بودند که ایران تا مدت ها بعد از آمریکا به آن پایبند بود، تنها ایستادند و سقوط ارز ایران، رکود اقتصادی و خسارات انسانی را تماشا کردند.
روحانی تحت حمایت جناح ها و چهره های میانه رو و اصلاح طلب، با وعده مصالحه برای رفع تحریم ها در دو انتخابات به پیروزی رسید. اما اکنون در حالی به پایان دولت خود رسیده که هیچ دستاورد ملموسی برای ایرانی ها نداشته است. افکار عمومی از روحانی خشمگین است و دلیل خوبی هم دارد.
برای روحانی برای جبران خیلی دیر است، اما اروپا هنوز برای جبران اشتباهات خود فرصت دارد. ایران و بسیاری دیگر از کشورهای غیر غربی به یک میانجی قدرتمند امید داشتند. یافتن راهی رو به جلو پس از آسیب شدید به برجام و عزیمت روحانی، می تواند گام خوبی در این مسیر باشد. اگر اروپا بخواهد چنین نقشی ایفا کند، باید فارغ از اینکه رئیس جمهوری بعدی چه کسی می شود، با ایران تعامل داشته باشد. در دهه 1990 و زمانی که آیت الله علی خامنه ای به تازگی رهبر ایران و اکبر هاشمی رفسنجانی، متحد نزدیک او، رئیس جمهوری شده بودند، دوره ای از مذاکرات مهم و بعدتر سازنده را آغاز کرد.
محدود کردن تعاملات با میانه روها مانند حسن روحانی یا اصلاح طلبان مانند محمد خاتمی، تنها موقعیت این افراد را در داخل ایران دشوارتر می کند و آنها را در برابر اتهاماتی چون خیانت آسیب پذیر می سازد. اگرچه باتوجه به کاهش قدرت اردوگاه میانه رو و اصلاح طلب به لطف سخت گیری های ترامپ و بی تفاوتی اروپا، احتمال در قدرت ماندن آنها بسیار اندک است.
این مرتبه این اروپاست که باید روی باقی ماندن چیزی از آخرین دور دیپلماسی ویران شده شرط بندی کند؛ البته به شرطی که تنها حرف نباشد و به عمل هم برآید.
منبع: پولیتیکو / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :