روابط نزدیکی که ریاض و پکن بنا کرده اند

دلایل نگرانی عربستان از قرارداد همکاری ۲۵ ساله ایران و چین

۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ | ۱۱:۵۹ کد : ۲۰۰۲۳۴۹ اخبار اصلی آسیا و آفریقا
حسین آهن در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: روابط عربستان سعودی و چین در حال تبدیل شدن به یک رابطه فزاینده مهم است که دارای پیامدهای جهانی و منطقه ای است. فعلا چین خودش را از تعاملات منطقه ای خاورمیانه دور می کند و فعلا تمرکزش بر روی روابط اقتصادی است. در مارس ۲۰۱۷ به مناسبت پایان سفر ملک سلمان به چین، بیانیه‌ای مشترک از سوی دو کشور  صادر شد که حاکی از تغییراتی در مواضع عربستان در رابطه با تایوان بود. در بخشی از این بیانیه آمده است جمهوری خلق چین از سیاست‌های عربستان سعودی جهت محافظت از ثبات منطقه حمایت نموده و از نقش مثبت این کشور در منطقه و جهان پشتیبانی می‌کند. عربستان سعودی نیز بار دیگر نسبت به موضع خود در حمایت از چین یکپارچه تاکید کرد.
دلایل نگرانی عربستان از قرارداد همکاری ۲۵ ساله ایران و چین

 نویسنده: حسین آهن، کارشناس روابط بین الملل

دیپلماسی ایرانی: ماه گذشته هنگامی که خبر امضای برنامه همکاری 25 ساله ایران و چین منتشر شد، رسانه ای که خیلی تلاش کرد تا با تبلیغات مسموم خود ذهن مردم را نسبت به همکاری بلند مدت ایران و چین خراب کند، شبکه ایران اینترنشنال (شبکه ای که با پول عربستان اداره می شود) بود. 

حال سوالی که مطرح است این است که روابط عربستان با چین در چه وضعیتی است؟ مگر عربستان با چین رابطه گسترده اقتصادی ندارد. با یک بررسی مختصر متوجه می شویم که عربستان خیلی زودتر از ایران، برنامه جامع همکاری های اقتصادی خود با چین را  منعقد کرده و حداقل از سال 2012 تا کنون پیشرفت خیلی زیادی در آن داشته است. با این وجود، درخصوص برنامه همکاری عربستان و چین هیچ گونه جنجالی از سوی غربی ها به راه نیفتاد و هیچ کس عربستان را متهم به فروش کشورش به چین نکرد. اگر توسعه رابطه عربستان با چین خوب است، چرا برای ایران خوب نباشد مگر اینکه دلایل دیگری در میان باشد.

در این یادداشت سعی بر آن است تا به این موضوع بپردازیم که توسعه رابطه ایران با چین دلایل منطقی دارد و حتی عربستان به عنوان یک متحد کلیدی آمریکا برای رسیدن به اهداف توسعه ای خود چاره را در همکاری با چین یافته است، ایران که علاوه بر دلایل اقتصادی دلایل دیگری نیز برای اقدام خود دارد که این رابطه را توجیه پذیر می کند.

روابط جمهوری خلق چین و پادشاهی عربستان نسبتا روابط جوانی است و دو کشور هیچگونه رابطه دیپلماتیکی تا سال 1990، با هم نداشتند. تا سال 1990 عربستان سعودی تایوان را به عنوان دولت اصلی چین به رسمیت می شناخت و به جای چین با تایوان رابطه برقرار کرده بود. بررسی ها این را نشان می دهند که از همان ابتدا تجارت و اقتصاد پایه روابط این دو کشور بوده است. در تعریف این نوع رابطه می توان گفت که مناسبات بین پکن و ریاض، یک رابطه مشارکت انرژی و همکاری اقتصادی است و نه یک اتحاد استراتژیک سیاسی. چرا که عربستان از لحاظ سیاسی کاملا در جناح رقیب چین قرار دارد. از همان آغاز برقراری رابطه بین دو کشور، تمایل و قصد چین در جهت خرید نفت از عربستان بود و دولت سعودی نیز در صدد جذب سرمایه‌گذاری‌ چینی ها در پروژه های بلندپروازانه خود بود. علاقه و اشتیاق چین برای برقراری رابطه با عربستان دو دلیل عمده داشت، که یکی موقعیت عربستان در جهان اسلام و دیگری منابع گسترده انرژی‌های فسیلی عربستان (به عنوان یک کالای راهبردی که چین خیلی به آن نیاز دارد) است.

در شرایط کنونی عامل دوم ذکر شده، عربستان را به اولین تأمین کننده نفت مورد نیاز چین تبدیل کرده است. حادثه 11 ستامبر موجب احساس خطر و نگرانی عربستان از احتمال ایجاد تلاطم روابط بین ریاض با غرب شد. به همین دلیل، عربستان نیم نگاهی هم به شرق کرد تا بدین ترتیب در روابط خود با آمریکا و چین نوعی توازن برقرار کند. در زمینه همکاری های اقتصادی، عربستان از زمانی که  بن سلمان برنامه «چشم‌انداز 2030» کشورش را معرفی کرد، روی حمایت های چین برای اجرای این برنامه حساب ویژه ای باز کرده است. در حال حاضر، عربستان یک چهارم نفت تولیدی خود را در داخل مصرف می کند، و این میزان مصرف با سرعت هفت درصد در سال در حال رشد است. چنانچه این روند ادامه یابد، عربستان تا سال 2038 به یک وارد کننده نفت تبدیل می شود. به همین دلیل  عربستان سعودی، به توسعه انرژی های تجدید پذیر و هسته ای گرایش پیدا کرده و چین در این زمینه می تواند به این کشور کمک کند. 

در ژانویه 2012 در سفر نخست وزیر چین به عربستان زمینه را برای تقویت همکاری های علمی ، فناوری و اقتصادی بین جمهوری خلق چین و عربستان سعودی فراهم کرد که در زمینه هایی مانند نگهداری و توسعه نیروگاه های هسته ای و راکتورهای تحقیقاتی و همچنین تأمین اجزای سوخت هسته ای متمرکز است.

در سال ۲۰۱۶، پس از سفر شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین به ریاض، دو کشور در مورد یک همکاری استراتژیک جامع تر که شامل همکاری در زمینه های اقتصادی، سیاسی و نظامی باشد توافق کردند. از آن زمان قراردادهای متعددی بین دو کشور بسته شده است. کمتر از یک سال بعد از امضای آن سند، دو طرف قراردادی به ارزش ۲۰ میلیارد دلار برای سرمایه‌گذاری در آرامکو امضا کردند. در ماه مارس همان سال قراردادی ۶۵ میلیارد دلاری برای معاملات تجاری در بخش‌هایی از جمله پالایش نفت، پتروشیمی‌ها و الکترونیک منعقد شد. در فوریه سال ۲۰۱۹ و طی سفر محمد بن سلمان به چین، دو کشور ۳۵ توافقنامه و چهار مجوز برای شرکت‌های چینی امضا کردند. ارزش کل این قراردادها به حدود ۲۸ میلیارد دلار می‌رسد. اگرچه این قراردادها در مقایسه با تجارت چند ده میلیارد دلاری اسلحه با آمریکا چشمگیر نیست، اما تلاش عربستان برای متنوع نمودن روابط اقتصادی و سیاسی خود را نشان می‌دهد. همین سیاست عربستان، آمریکا را نیز ترغیب کرد تا سرمایه گذاری و روابط اقتصادی خود را با عربستان افزایش دهد تا جایگاه پیشین خود را حفظ کند و از چین عقب نماند.

روابط عربستان سعودی و چین در حال تبدیل شدن به یک رابطه فزاینده مهم است که دارای پیامدهای جهانی و منطقه ای است. فعلا چین خودش را از تعاملات منطقه ای خاورمیانه دور می کند و فعلا تمرکزش بر روی روابط اقتصادی است. در مارس 2017 به مناسبت پایان سفر ملک سلمان به چین، بیانیه‌ای مشترک از سوی دو کشور  صادر شد که حاکی از تغییراتی در مواضع عربستان در رابطه با تایوان بود. در بخشی از این بیانیه آمده است جمهوری خلق چین از سیاست‌های عربستان سعودی جهت محافظت از ثبات منطقه حمایت نموده و از نقش مثبت این کشور در منطقه و جهان پشتیبانی می‌کند. عربستان سعودی نیز بار دیگر نسبت به موضع خود در حمایت از چین یکپارچه تاکید کرد.

در هر حال باید به این نکته توجه داشته باشیم که عربستان از لحاظ امنیتی همچنان وابسته به چتر حمایت آمریکا باقی خواهد ماند و در این زمینه نمی تواند روی حمایت های چین در درگیری های منطقه ای حساب باز کند و قابل تصور نیست که روابط عربستان و آمریکا آنقدر خراب شود که این کشور از دایره نفوذ آمریکا خارج شود و چین جای خالی آمریکا را پر کند. اما چین به عنوان طرف دیگر این رابطه قطعا دورنمای وسیعتری را برای حضور خود در منطقه ترسیم کرده است و همکاری ایران و چین بر عکس روابط اقتصادی مبتنی بر انرژی با عربستان منحصر به حوزه اقتصاد انرژی نیست، چین به اهمیت منطقه خاورمیانه کاملا واقف است و حتما برای رقابت با حضور آمریکا در منطقه اهدافی را در سر دارد. چین برای اهداف آینده خود در منطقه که در تقابل با آمریکا خواهد بود، می تواند به همکاری گسترده تر با ایران چشم داشته باشد، در حالی که اگر آمریکا، عربستان را تحت فشار قرار دهد ممکن است که این کشور ناگهان در اصل رابطه خود با چین تجدید نظر کند. ایران و چین از لحاظ سیاسی می توانند روی یکدیگر به عنوان یک متحد استراتژیک حساب کنند و آنچه موجب نگرانی محافل غربی به ویژه آمریکا و متحدینشان در منطقه خلیج فارس از گسترش رابطه ایران با چین شده است این وجه از رابطه ایران و چین است در حالی که رابطه عربستان با چین این خطر را برای آمریکا ندارد. در سالهای اخیر با افزایش تولید نفت شیل در آمریکا از وابستگی آمریکا به نفت حوزه خلیج فارس کاسته شده و به همین جهت با چین در این حوزه رقابت نمی کند. آمریکا می داند که عربستان فقط راه های متنوع فروش نفت و روابط دو جانبه اقتصادی را با چین  تجربه می کند و چیزی بیش از این نیست. اما ایران ظرفیت های بالفعل در منطقه دارد و در کنار ظرفیت های گسترده سیاسی و امنیتی ذخایر قابل توجه هیدروکربن نیز دارد که می تواند نیازهای انرژی چین را پاسخ بگوید و از اهمیت عربستان به عنوان تامین کننده اصلی انرژی مورد نیاز چین بکاهد و این همان نکته ای است که موجب شده شبکه ایران انترنشنال که با پول عربستان اداره می شود اینقدر نسبت به رابطه ایران با چین نگران شده و به هر دروغ و اقدام غیر حرفه ای رسانه ای برای زیر سوال بردن رابطه ایران و چین متوسل شود.  

کلید واژه ها: ایران و چین سند راهبردی ایران و چین ایران و عربستان سعودی چین و عربستان چین ایران عربستان سعودی


( ۱۵ )

نظر شما :