میانجی گری قطری ها هم کاره گر نخواهد بود
مذاکره مستقیم ایران و آمریکا تنها راه حل کاهش تنش تهران – واشنگتن
دیپلماسی ایرانی - بعداظهر دیروز دوشنبه بود که محمد بن عبدالرحمن بن آل ثانی، وزیر امور خارجه قطر در صدر هیاتی دیپلماتیک وارد تهران شد و با محمدجواد ظریف همتای ایرانی خود دیدار کرد. پس از این دیدار رئیس دستگاه سیاست خارجی قطر با حسن روحانی نیز دیدار و گفت وگو داشت. این سفر غیرمترقبه از آن جهت اهمیت دارد که تنها پس از چند روز از مواضع سکاندار سیاست خارجی کشور قطر مبنی بر تلاش دوحه برای میانجیگری بین ایران و ایالات متحده آمریکا صورت گرفت. کما این که محمد بن عبدالرحمن آل ثانی قبل از انجام حضور در تهران در توییترش نوشت: برای دیدار با محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران و رایزنی درباره تحولات اخیر در منطقه و روشهای افزایش امنیت و ثبات به وسیله مذاکرات سازنده به تهران سفر کردم. لذا به باور بسیاری از کارشناسان آل ثانی با هدف میانجیگری در تنش ایران و ایالات متحده آمریکا در تهران حضور پیدا کرده است. اما سوال بسیار مهمی که وجود دارد این است که آیا این میانجیگری می تواند به نتیجه برسد؟ آیا دوحه با هماهنگی و چراغ سبز واشنگتن به تهران سفر کرده است؟ از همه مهمتر آیا دوحه توان سیاسی و دیپلماتیک لازم برای میانجیگری بین ایران و ایالات متحده آمریکا را دارد؟ سوال اساسی تر ناظر بر این مسئله است که آیا تنش تهران واشنگتن به نقطه میانجی ناپذیر رسیده است؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ به این سوالات را در گفت و گو با احمد نقیب زاده، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بینالملل پی گرفته است که در ادامه می خوانید:
بعد از ظهر دیروز دوشنبه محمد بن عبدالرحمن بن آل ثانی، وزیر امور خارجه قطر در سفری غیرمترقبه وارد تهران شد و با محمدجواد ظریف و حسن روحانی دیدار کرد. بسیار این سفر و دیدارهای وزیر امور خارجه قطر را تلاش های دیپلماتیک میانجی گرایانه دوحه برای کاهش تنش بین ایران و ایالات متحده آمریکا قلمداد میکنند. اگر این گزاره درست باشد از نگاه شما آیا قطر موفق خواهد شد کاهش تنش بین تهران و واشنگتن را به سرانجام برساند؟
من بسیار بعید می دانم که تنش تهران و واشنگتن با تلاش های دیپلماتیک میانجی گرایانه کشوری مانند قطر تعدیل پیدا کند. چون اساساً فارغ از این که کدام طرق مقصر شرایط کنونی است، تنش بین ایران و ایالات متحده آمریکا در طول ۴۰ سال گذشته مرتبا در حال عمیق و عمیق تر شدن بوده است، به خصوص در دوران دونالد ترامپ این تنش به بیشترین میزان و شدت خود رسید. پس با تلاش های میانجی گرایانه کشوری مانند قطر این تنش قابل تعدیل نیست. موید این نکته به تلاش های میانجی گرایانه برخی کشورها مانند ژاپن، سوئیس، فرانسه و کشورهای منطقه برای کاهش تنش بین ایران و ایالات متحده آمریکا در دوران دونالد ترامپ باز می گردد که همه آنها به شکست انجامید.
اما با روی کار آمدن جو بایدن و تعدیل نگاه های رادیکال واشنگتن به ویژه در مقوله سیاست خارجی و به خصوص پرونده فعالیتهای هستهای ایران به نظر می رسد که اکنون کورسوی امیدی برای کشورهای منطقهای و فرامنطقهای در راستای تحرکات دیپلماتیک میانجی گرایانه شکل گرفته است. آیا روی کار آمدن جو بایدن و بازگشت منطق به دیپلماسی ایالات متحده آمریکا میتواند این تلاش ها را به نتیجه برساند؟
در راستای نکته پیشین که به آن اشاره کردم در دوران دونالد ترامپ تحولاتی شکل گرفت که تنش تهران و واشنگتن را به یک نقطه بسیار عمیق رسانده است. به هر حال خروج ایالات متحده آمریکا از برجام، احیای تحریمها و اعمال سیاست فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران، آن هم در دوره ای که کشور با تبعات اقتصادی و بهداشتی ناشی از شیوع کرونا دست به گریبان بود سبب شده است که اکنون گسل بسیار جدی بین ایران و ایالات متحده آمریکا شکل بگیرد که با تلاش های میانجی گرایانه قطر یا هر کشور دیگری قابل پرشدن نیست.
پس شما معتقدید تنش تهران - واشنگتن به یک نقطه میانجی ناپذیر رسیده است؟
نمی توان با قاطعیت گفت که تنش و تخاصم بین ایران و ایالات متحده آمریکا به یک نقطه میانجی ناپذیر رسیده است، اما تاکنون تمام تلاشهای میانجی گرایانه کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای نتوانسته است کوچک ترین اثر مثبتی در تعدیل این تنشها داشته باشد. بنابراین در یک نگاه واقع بینانه و نه بدبینانه به نظر نمیرسد که تلاشهای میانجی گرایانه کشورهای دیگر بتواند گامی مثبت، موثر و عملی در تعدیل این تنش ها داشته باشد. صد البته ترور سردار سلیمانی هم سایه سنگینی بر عدم حل و فصل تنش تهران - واشنگتن انداخته است. اما این نکته به معنای آن نیست که تنش بین ایران و ایالات متحده آمریکا به یک نقطه میانجی ناپذیر رسیده است.
پس راه حل میانجی گرایانه ایده آل از نگاه شما چگونه باید پی گرفته شود که بتواند به کاهش تنش بین ایران و ایالات متحده آمریکا بینجامد؟
من معتقدم اول این تلاش های میانجی گرایانه نباید تلاش های دیپلماتیک منفرد، مستقل و جزیره ای از سوی یک یا چند کشور باشد، بلکه باید مجموعه ای از کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای در یک برنامه ریزی دقیق، گام به گام و عملیاتی بستر را برای مذاکره ایران با ایالات متحده آمریکا فراهم کنند. پس چون نمیتوان با این تلاش های میانجی گرایانه تنش ها را تعدیل کرد، باید تحرکات دیپلماتیک کشورها برای انجام مذاکرات مستقیم بین ایران و ایالات متحده آمریکا شکل گیرد. زیرا پیرو نکات قبلی که به آن اشاره کردم تنش ایران و ایالات متحده آمریکا به نقطه ای رسیده است که تنها با گفت وگو و مذاکره مستقیم قابل حل و فصل است. پس تلاش ها دیپلماتیک کشورها باید برای فضا سازی و انجام بستر لازم به منظور شکل گیری مذاکرات مستقیم بین ایران و ایالات متحده آمریکا باشد.
با تمام این تفاسیر که شما حتی اگر محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، وزیر امور خارجه قطر با هماهنگی و چراغ سبز واشنگتن به تهران سفر کرده باشد باز نمیتوان به نتیجه و خروجی حضور رئیس دسنگاه سیاست خارجی قطر در تهران امیدوار بود؟
ببینید واقعیت این است که چالش کنونی یعنی عدم بازگشت جو بایدن به برجام، لغو تحریم ها و سایه سنگین سیاست فشار حداکثری سبب شده است که کماکان تنش ایران و ایالات متحده آمریکا همانند دوران دونالد ترامپ ادامه پیدا کند. آن هم در شرایطی که، هم ایران و هم ایالات متحده آمریکا پیش شرط خود را برای بازگشت به برجام را انجام تعهدات توافق هستهای طرف مقابل در گام نخست میدانند. پس تنش در دوره بایدن ادامه دارد فقط کیفیت و اقتضائات آن تغییر پیدا کرده است. من حتی معتقدم که با اشرافی که جو بایدن به حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی دارد تنش ایران و ایالات متحده آمریکا در دوران او قدری پیچیده تر و بغرنج تر خواهد شد، در صورتی که در دوره دونالد ترامپ اگر چه تنش عمیق بود، اما پیچیدگی خاصی نداشت، بلکه همه تحرکات دیپلماتیک مشخص بود. ولی حالا اروپایی ها، کشورهای منطقه، ایالات متحده آمریکا، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و ...، هر کدام به دنبال یک برنامه پیچیده در دوران جو بایدن برای تقابل با ایران هستند. البته به نظر میرسد که ایران و ایالات متحده آمریکا با این مواضع به دنبال منافع و خواسته های حداکثری هستند تا با مذاکره و گفت وگو بتوانند به حداقلهای خود دست پیدا کنند، اما فعلاً این شرایط باعث شده است که کشوری مانند قطر نتواند حتی با چراغ سبز ایالات متحده آمریکا و جو بایدن با حضور در تهران بتواند به کاهش تنش ها کمک کند. در بهترین حالت وزیر امور خارجه قطر نقش یک پستچی را برای کاهش تنش ها بین ایران و ایالات متحده آمریکا ایفا کرده است و سعی داشته مواضع دولت بایدن را به تهران منتقل کند که آن هم کار چندان پیچیده ای نیست.
حتی اگر وزیر امور خارجه قطر حاوی پیامی از دولت بایدن برای چگونگی بازگشت آمریکا به برجام، تعدیل تنش ها و لغو تحریم ها باشد؟
اگر ایالات متحده آمریکا وزیر امور خارجه قطر را با پیامی برای چگونگی بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریمها به تهران روانه کرده باشد میتواند فضای مثبتی را ایجاد کند، اما زمانی که جمهوری اسلامی صراحتا عنوان می کند ایالات متحده آمریکا به دلیل خروج دونالد ترامپ از برجام، احیای تحریم ها و اعمال سیاست فشار حداکثری باید در گام نخست به برجام بازگردد، تحریمها را لغو کند و بعد از راستی آزمایی ایران، تهران بازگشت از اقدامات کاهش تعهدات برجامی در دستور کار قرار خواهد داد، نشان میدهد که با میانجیگری و ارسال پیام طرفین این مسئله قابل حل و فصل نیست.
به اهداف احتمالی دیگر سفر وزیر امور خارجه قطر به ایران بپردازیم. چراکه این سفر در بُعد یگر میتواند تلاشهای میانجی گرایانه دوحه برای کاهش تنش بین ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با محوریت عربستان سعودی شکل گرفته باشد. در این صورت هم باز شما معتقدید این تلاش ها نمی تواند به کاهش تنش بین ایران و این کشورها به خصوص عربستان سعودی بینجامد؟
واقعیت این است که تنش ایران و عربستان سعودی، ذیل تداوم تنش ایران و ایالات متحده آمریکا قرار دارد. لذا تا زمانی که تهران و واشنگتن در خصوص برجام و دیگر مسائل به یک نتیجه مثبت نرسند و تنشها کاهش پیدا نکند، عربستان سعودی نیز به دنبال تقابل و تشدید تنش ها با جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. ضمن اینکه نباید فراموش کرد اکنون عربستان سعودی نگاه بسیار تندتری از ایالات متحده آمریکا در خصوص تقابل با جمهوری اسلامی ایران دارد، چرا که تنش تهران - ریاض علاوه بر رقابت های امنیتی و سیاسی با اختلافات ایدئولوژیک، دینی و مذهبی هم در آمیخته است که تنش فی مابین را بسیار پیچیده تر، بغرنج و رادیکال تر میکند. به همین دلیل است که اکنون لابیهای عربستان سعودی در کنار لابیهای اسرائیل به دنبال تلاش برای عدم بازگشت بایدن به برجام و لغو تحریم ها هستند. حتی اکنون که زمزمه پایان جنگ یمن به گوش میرسد و دولت باید خواهان پایان دادن به این جنگ هستند، ایران و عربستان سعودی به دلیل رقابت های سیاسی، امنیتی و نیز اختلافات ایدئولوژیک کماکان این تقابل و تخاصم را در سایر جبهه ها و پرونده های دیگر منطقه ادامه خواهند داد و حتی امکان دارد که این تخاصم و تقابل تشدید پیدا کند.
در بحبوحه این تحولات دیپلماتیک امروز سه شنبه شاهد برگزاری رزمایش مشترک دریایی ایران و روسیه موسوم به «رزمایش مرکب کمربند امنیت دریایی ایران و روسیه» هستیم؛ رزمایشی که با حضور یگانهای سطحی ارتش و سپاه با همراهی یگانهای شناور روسیه در شمال اقیانوس هند در حال برگزاری است. از نگاه شما این اقدامات و برگزاری این دست رزمایش ها و آزمایش های موشکی ایران که اتفاقا در بازه زمانی کوتاه از آغاز دوران ریاست جمهوری جو بایدن در دستور کار تهران قرار گرفته است می تواند به منظور قدرت نمایی تهران در خصوص برخی مواضع و پیش شرط ها برای مذاکره در خصوص توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران باشد؟
قطعاً چنین است به هر حال جمهوری اسلامی ایران سعی داشته و دارد با این رزمایشها و مانورهای نظامی اینگونه القا کند که مسئله توان موشکی و دفاعی و نیز نفوذ منطقهای ایران به هیچ وجه قابل مذاکره نیست و نمیتوان آن را به عنوان پیش شرط، چه از طرف اروپایی ها، چه از طرف دولت بایدن، چه از طرف کشورهای عربی منطقه و چه هر کشور و بازیگر دیگری برای بازگشت ایران از اقدامات کاهش تعهدات برجامی تلقی کرد. البته نکته مهم دیگری هم که نباید نادیده گرفت این است که به دلیل برخی اختلافات شدید سیاسی و دیپلماتیک بین اروپا و ایالات متحده آمریکا با روسیه به دلیل محاکمه و زندانی کردن منتقد روز آلکسی ناوانلی اکنون مسکو هم چندان بی میل نیست برای تقابل با غرب حمایت های دیپلماتیک خود را از تهران افزایش دهد و با انجام این دست از رزمایش ها، جبهه بندی رادیکال تری در مقابل اروپا و آمریکا داشته باشد تا بتواند به برگ برنده بیشتری برای افزایش فشار بر آنها دست پیدا کند.
نظر شما :