بازیگران منطقه ای اهمیتی به منافع ایالات متحده نمی دهند

محدودیت های دیپلماسی چندجانبه آمریکا در خاورمیانه

۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۱۷:۰۰ کد : ۱۹۹۸۴۹۱ اخبار اصلی آمریکا خاورمیانه
شاید در میان چالش های متعدد پیش روی دولت جدید جو بایدن احیای روحیه و عملکرد دیپلماسی چندجانبه در مناطقی که رهبران صرفا بی توجه به قدرت و خواسته های آمریکا به دنبال منافع خود هستند، دشوارترین آنها باشد. خاورمیانه یکی از این موارد است. افراد قدرت طلبی مانند محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهوری مصر، محمد بن زاید آل نهیان، ولیعهد امارات متحده عربی، و رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه، احتمالا به گونه ای به چینش شطرنج ژئو استراتژیک ادامه می دهند که تلاش های ایالات متحده و اروپا برای ایجاد راه حل های منطقه ای را دشوار خواهند کرد. شاید تلاش برای احیای چندجانبه گرایی با واقعیت خاورمیانه نخواند، اما قطعا باید صورت بگیرد.
محدودیت های دیپلماسی چندجانبه آمریکا در خاورمیانه

نویسنده: دنیل برومبرگ

دیپلماسی ایرانی: شاید در میان چالش های متعدد پیش روی دولت جدید جو بایدن احیای روحیه و عملکرد دیپلماسی چندجانبه در مناطقی که رهبران صرفا بی توجه به قدرت و خواسته های آمریکا به دنبال منافع خود هستند، دشوارترین آنها باشد. خاورمیانه یکی از این موارد است. افراد قدرت طلبی مانند محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهوری مصر، محمد بن زاید آل نهیان، ولیعهد امارات متحده عربی، و رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه، احتمالا به گونه ای به چینش شطرنج ژئو استراتژیک ادامه می دهند که تلاش های ایالات متحده و اروپا برای ایجاد راه حل های منطقه ای را دشوار خواهند کرد. شاید تلاش برای احیای چندجانبه گرایی با واقعیت خاورمیانه نخواند، اما قطعا باید صورت بگیرد.

از اوباما به ترامپ: تغییری اساسی یا تکرار مکررات؟

اگرچه بسیاری از رهبران عرب احتمالا نگران این مساله هستند که کاخ سفید تحت کنترل بایدن شیوه برخورد خود را در قبال دیکتاتورهای منطقه تغییر دهد، اما احتمالا دولت جدید سیاست های خود را با واقعیت های منطقه تطبیق خواهد داد و تغییر رویکرد قابل توجهی از رویکردهای دولت های اوباما و ترامپ نخواهد داشت. باراک اوبامای چندجانبه گرا هم واقع گرا بود. 

ترامپ اما با اظهارات درباره «اول آمریکا» رویکرد متفاوتی از اوباما را ارائه داد و آنچه که اوباما از گفتن آن طفره می رفت را به وضوح بیان کرد: اینکه نگرانی ها و منافع داخلی ایالات متحده مرزهای اقدامات دیپلماتیک یا نظامی آن در خارج را تعیین می کنند. ترامپ با این اقدام چندجانبه گرایی را نابود کرد چون آن را ایده افراد ضعیف می دانست و چون چندجانبه گرایی برای تاثیرگذاری به یک رهبری قوی نیاز دارد و مستلزم آمادگی یک کشور برای استفاده از زور یا اجبار علیه متحدانش در هر تلاش جمعی است. بدین ترتیب، ترامپ به جای تلاش برای رهبری، وعده داد جای پای نظامی آمریکا در منطقه را کاهش دهد و به طور همزمان، از ترجیحات سران خودکامه ای مانند محمد بن سلمان حمایت کند. توافق های اخیر مهندسی شده توسط دولت ترامپ میان اسرائیل در یک سو و امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مغرب در سوی دیگر، همگی مبتنی بر همین الگو بودند. اما اینکه این توافق ها می توانند به روند صلح در منطقه کمکی کنند یا خیر، هنوز مشخص نیست. اما مشخص است که مناقشات منطقه جای زیادی برای تحقق تفکر چندجانبه گرایی ایران نمی گذارد.

پیچیدگی مساله سوریه

سوریه می توانست یک مورد عالی برای تحقق چندجانبه گرایی باشد؛ اما در مقابل، کانال ها و صحنه های متعددی وجود دارند که توسط ترکیبی از بازیگران منطقه ای و جهانی مدیریت می شوند که قدرتمندترین آنها روسیه است. روسیه از مذاکرات صلحی حمایت می کند که هدف اصلی آن محافظت از منافع بشار اسد و ایران است. ورود ترکیه به روند صلح آستانه هم به نفع روسیه بوده و فضا را برای حفظ ارتباط راهبردی بین یک عضو ناتو و روسیه فراهم آورده است. در مقابل، مذاکرات ژنو تحت حمایت سازمان ملل متحد به اهرم فشار بازیگران منطقه ای یا جهانی از جمله ایالات متحده متکی نیست و نمی تواند به مثابه مذاکرات آستانه تاثیرگذار باشد.

ظرفیت آمریکا برای ایفای نقش در درگیری دیپلماتیک بر سر سوریه دست کم در دو زمینه محدود شده است: نخست، تنها منطقه ای که ایالات متحده در سوریه نفوذ دارد، شمال شرقی این کشور است. آمریکا در این منطقه روی یک توافق تقسیم قدرت بین شورای ملی کردی و حزب اتحاد دموکراتیک کار می کند که البته هنوز به نتیجه نرسیده است. دوم، که در نتیجه نقش روسیه در کارشنکنی در این روند آشکار شده، این است که تا زمانی که ایالات متحده و اروپا رویکرد چندجانبه نداشته باشند، مذاکرات ژنو همچنان در برابر روند صلح آستانه از اهمیت ثانویه برخوردار خواهد بود. و از آنجایی که نجات توافق هسته ای ایران اولویت بالاتری در فهرست ابتکارات جدید ایالات متحده و اروپا دارد، لازم نیست روسیه نگران از دست دادن نقش خود به عنوان داور نهایی عرصه سوریه باشد.

حلقه مفقودی روند صلح لیبی

خوب یا بد، در حال حاضر هیچ قدرت خارجی نمی تواند نقشی غالب در لیبی به مثابه نقش روسیه در سوریه داشته باشد. آتش بس 23 اکتبر با میانجیگری سازمان ملل بین دولت توافق ملی در طرابلس و ارتش ملی لیبی به فرماندهی خلیفه حفتر در نتیجه بن بست بین این دو حاصل شد. مجمع گفتمان سیاسی لیبی در تونس از 7 تا 19 نوامبر نقشه راهی برای انتخابات و سازوکاری برای پیگیری گفت و گوهای بعدی ایجاد کرد؛ اما همانطور که کارشناسان لیبیایی متذکر شده اند، هیچ سازوکاری برای پاسخگویی نیروهای خارجی تعیین نشده است. ایالات متحده در هماهنگی با اتحادیه اروپا، روسیه و سازمان ملل می تواند چنین تلاش چندجانبه ای را رهبری کند، اما این امر مستلزم استفاده از اراده سیاسی و اهرم فشار برای اطمینان از حمایت مصر، ترکیه، امارات، قطر و عربستان سعودی خواهد بود. چنین کاری ساده نخواهد بود چون همه این کشورها در چند سال گذشته بدون توجه به آمریکا منافع خود را در لیبی دنبال کرده اند.

دولت جدید بایدن باید دیپلماسی زیرکانه ای را برای رسیدن به پای رقبای منطقه ای به کار بگیرد. اگر بایدن وعده خود درباره متوقف کردن ارائه «چک سفید امضا» به خودکامه های منطقه را تحقق بخشد، آنگاه به عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهوری مصر، دلیلی برای نگرانی و کاهش حمایت از مجمع گفتمان سیاسی لیبی داده است. احتمال اینکه روسیه و فرانسه از سیسی حمایت کنند وجود دارد چون هر دو از حفتر حمایت می کردند و در خصومت قاهره با دولت توافق ملی و متحد منطقه ای آن یعنی آنکارا، شریک هستند. از این رو، ایجاد یک رویکرد مشترک آمریکایی-اروپایی دشوار خواهد بود. ترکیه هم دلایل خاص خود را برای خودداری از همکاری دارد. آمریکا تحریم هایی را علیه ترکیه در پی خرید سامانه «اس-400» روسیه اعمال کرده است. رویکرد دولت کنونی دونالد ترامپ در قبال ترکیه بی شک هرگونه تلاش دولت آتی بایدن برای کاهش تنش ها با متحد آمریکا در ناتو را پیچیده خواهد کرد.

هموار کردن مسیر با حسن نیت

گروه سیاست خارجی بایدن در تلاش برای تحقق وعده یافتن راه حل مذاکراتی برای جنگ یمن نیز با مشکلات مشابهی مواجه هستند. دولت ترامپ برای تشویق عربستان برای پیشبرد پیشنهادهای صلح اقداماتی انجام داده، اما ایجاد تعادل و توازن برای کاخ سفید بایدن چندان ساده نخواهد بود. دولت بایدن مجبور خواهد شد در میانه تلاش برای احیای توافق هسته ای ایران، با دولت سعودی در رابطه با نقض حقوق بشر گفت و گو کند.. به علاوه، اگر کاخ سفید ترامپ شبه نظامیان حوثی را در فهرست سازمان های تروریستی قرار دهد، بایدن فضای مانور کمتری خواهد داشت.

هیچ یک از اینها بدان معنی نیست که ایالات متحده نباید دیپلماسی چندجانبه را دنبال کند. بازیگران منطقه برنامه های خاص خود را دارند که با دستورالعمل های دولت جدید بایدن مطابقت ندارد. اما باز هم بایدن می تواند در صدد استفاده از عادی سازی روابط بین اسرائیل، امارات، بحرین، سودان و مغرب برای پیشبرد گفت و گوهای متمرکز بر چالش های اقتصادی منطقه ای یا محیط زیستی یا در اقدامی بلند پروازانه تر، برای احیای گفت و گوهای صلح فلسطین و اسرائیل برآید.

منبع: ریسپانسیبل استیت کرفت / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
 

کلید واژه ها: دیپلماسی چندجانبه چندجانبه گرایی یکجانبه گرایی ترامپ سیاست خارجی آمریکا چالش های دولت جدید بایدن ریاست جمهوری جو بایدن خاورمیانه


( ۳ )

نظر شما :