دومینوی تکراری روابط در روندهای تاریخی (بخش بیست و دوم)
نقش مغفول انجمن های دوستی در دیپلماسی فرهنگی بخش
دیپلماسی ایرانی: در شرایط خاص تحولات در عرصه بین المللی و رشد خیره کننده تکنولوژی های دانش بنیان ارتباطی؛ کشورهای مختلف جهان با درجاتی متفاوت به اهمیت دیپلماسی فرهنگی پی برده و هر کدام در حد ظرفیت و توان خود برای پیاده کردن آن تمهیداتی اندیشیده اند. به باور بسیاری از صاحب نظران روابط بین الملل کامیابی و موفقیت در سیاست خارجی به طور عام و در حوزة تغییر چهره و تصویر یک کشور در جوامع دیگر به طور خاص، در گرو استفاده درست از سازوکارها و ابزارهای فرهنگی، هنری و انسانی در چارچوب دیپلماسی فرهنگی و عمومی است و در شرایط تاثیرگذاری تبلیغات بین المللی باید اذعان کرد که تلقی منفی و تصویر ذهنی سیاه و مبهمی که جهانیان از یک کشور یا یک حکومت دارند، تنها در سایة دیپلماسی فرهنگی قابل تغییر و اصلاح است. از نیمه دوم قرن بیستم انجمن های دوستی از ابزارهای مهم دیپلماسی فرهنگی، سازمان های مردم نهاد فرهنگی بوده که هدف آنها برقراری پیوند میان فعالیت های فرهنگی، علمی، تجاری، تولیدی، هنری و ورزشی قابل تصور فیمابین افراد و سازمان های دیپلماسی فرهنگی مشابه در جوامع گوناگون است.
انجمن های دوستی از سال 1665 میلادی و با همکاری های بین المللی یونسکو به وجود آمدند و از آن تاریخ تاکنون پیوسته بر نقش تعیین کننده آنها در معادلات بین المللی افزوده شده است. این نهادها می توانند به عنوان ساز و کاری موثر در افزایش تاثیرگذاری نهادهای دولتی و سایر سازمانهای غیر دولتی و بین المللی باشند و از توانایی و ظرفیت مناسبی برای گسترش پیوندهای علمی، فرهنگی، توسعه روابط دوستانه میان جوامع مختلف و تحکیم صلح و دوستی ملی و جهانی برخوردار شوند. از همین روی است که امروزه این انجمن ها به نحو فزاینده ای در حال افزایش و توسعه کمی و کیفی در عرصه بین المللی و روابط دوجانبه کشورها هستند. انجمن های دوستی به دلایل مختلف از اهمیت فوق العاده برخوردار هستند. چرا که این انجمن ها، نهادی تخصصی و کارآمد در عرصه دیپلماسی غیر رسمی و عمومی هستند که فلسفه وجودی آنها توسعه روابط مردمی و دوستانه است. و مهمتر اینکه این تشکل ها دارای رسالت تعریف شده ای در حوزه فرهنگ دارند و یکی از ماموریت های برجسته آنها بر اساس عرف بین المللی و اساسنامه های ملی و محلی آنها، توسعه روابط فرهنگی بین کشورهاست که در دو عرصه کلیدی یعنی روابط میان ملت ها و محیط بین المللی ایفای نقش می کنند و دامنه فعالیت و کنشگری آنها بسیار گسترده و وسیع ارزیابی می شود. به عبارت دیگر به جز روابط سیاسی و نوع تعاملات رسمی که در حوزه اختیارات حاکمیتی هر کشور قرار دارد این انجمن ها می توانند در سایر امور به ویژه در زمینه های فرهنگی، اجتماعی، علمی، دانشگاهی، اقتصادی بهداشتی، امور بشردوستانه، محیط زیست و ... به انجام فعالیت بپردازند. به طور طبیعی، این انجمن ها می توانند با ساختارهای توانمند خود در روند تعامل با جامعه جهانی فعال بوده و به عنوان نماینده فرهنگی مناسب برای حضور ملت ها در جهان کنونی و مشارکت در امور گوناگون، چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی در نظر گرفته شوند. این انجمن ها نشان دهنده تلاش ملت ها در جهت تعمیق همبستگی، برادری و دوستی میان خود و استفاده از تجربه های انباشته شده جامعه بشری برای نهادسازی در زمینه فعالیت های گوناگون در حوزه روابط بین المللند؛ همچنین انجمن های دوستی می توانند به عنوان بازوان ارزشمند نهادهای دولتی و سایر سازمان های مردمی و بین المللی باشند که از توانایی و ظرفیت مناسبی در جهت گسترش پیوندهای علمی، فرهنگی، توسعه روابط دوستانه میان جوامع مختلف و تحکیم صلح و دوستی ملی و جهانی برخوردارند. واقعیت این است که فرهنگ و تمدن ایرانی تبلوری از نوع دوستی و ایجاد حس انسان دوستی و صلح و مودت میان ملت های مختلف است که برجسته ترین نماد آن را در شعر شاعر نامدار حافظ می بینیم:
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
در شرایط جدید حاکم بر مناسبات جهانی در گستره فرهنگ و ارتباطات، انجمن های دوستی به عنوان نمادی از سازمان های غیر دولتی و تبلوری از علاقه مندی گروه های انسانی به سرنوشت مشترک بشریت ایفای نقش خواهند کرد. سوال اصلی این است که جایگاه و نقش عمده انجمن های دوستی در توسعه دیپلماسی فرهنگی و روابط بین کشورها بویژه روابط ایران با کشورهای اروپایی چیست؟ تحولات دهه های اخیر در عرصه بین الملل نشانگر این واقعیت است که نقش انجمن های دوستی و نهادهای مردمی و تشکل های غیر رسمی در معادلات جهانی رو به گسترش و به موازات آن، نقش دولت ها در این ارتباط رو به کاستن است. از آنجایی که انجمن ها در دو عرصه کلیدی یعنی روابط میان ملت ها و محیط بین المللی ایفای نقش می کنند حوزه فعالیت و کنشگری آنها بسیار گسترده و وسیع ارزیابی می شود. این انجمن ها به مثابه سازمان های مردم نهاد در نظام بین الملل هستند که به طور مستقیم به عنوان بخشی از ساختار دولت محسوب نمی شوند، اما نقش بسیار مهمی به عنوان واسطه بین فرد فردِ مردم و قوای حاکم و حتی خود جامعه دارند و می توانند نقش های مهم ذیل را ایفاء کنند:
الف: انجمن های دوستی می توانند در تولید و بازتولید شناخت همه جانبه فرهنگی و فکری کشورها بویژه ترویج توریسم از طریق معرفی میراث فرهنگی و تمدنی کمک شایانی کنند.
ب: انجمن ها می توانند در ایجاد و اصلاح ساختارهای هنجاری بازیگران نسبت به هم مؤثر باشند و تعیین کننده هویت بازیگران و مبنای شناخت متقابل و عامل هویت سازی طرفین شوند.
ج: توانمندی این نهادها در تعمیق شناخت تمدنی، فرهنگی و اعتقادی بین گروه های مختلف اجتماعی است و تسهیل کننده ارتباطات تخصصی در این زمینه ها هستند.
د: انجمن های دوستی به عنوان مرجع ارائه خدمات و اطلاع رسانی به شهروندان می توانند به تعمیق شناخت بین فردی و تعمیق ارتباطات شخصی نیز کمک شایان کنند.
ه: انجمن ها می توانند در تشویق شهروندان کشورهای مخاطب برای رایزنی و تماس با شخصیت های تاثیرگذار سیاسی و پارلمانی در مسیر رفع موانع توسعه روابط موثر باشند.
و: این سازمان های مردم نهاد سازوکار مؤثری برای ورود دیپلماسی هستند و همواره می توانند با تولید فکر و اندیشه و همچنین گسترش ارتباطات با نخبگان جهان، جوانان و فعالان اجتماعی و فرهنگی به عنوان نهادهای مؤثری برای تقویت روابط ملت ها گام بردارند.
ت: انجمن ها حسب عملکرد سنتی و تجربی در زمان های بروز مشکلات و بحران های مقطعه ای در روابط دوجانبه کشورها می توانند به تقویت کانال های ارتباط رسمی کمک کنند.
ح: از دیگر نقش های مهم این انجمن ها، فعالیت انسان دوستانه و حقوق بشری در موارد خاص بویژه تلاش برای رهایی برخی افراد و اتباعی که به دلائل ناخواسته در دیگر کشورها دچار مشکل و در نتیجه زندانی شده اند؛ است. این موضوع خصوصا در سال های اخیر که موضوع مهاجرت برجسته شده و افراد زیادی را در شرایط نامتعارف در کمپ های اجباری نگهداری می کنند، مورد توجه است.
در جمع بندی کلی باید گفت که تجربه عملکردی و تحلیل رویکردهای موجود گواه آن است که انجمن های دوستی با اروپا که احتمالا تعدادشان به بیش از سی انجمن از جمله با کشورهای مهم اروپایی نظیر آلمان، فرانسه، ایتالیا، هلند و... تا کشورهای کوچک نظیر آلبانی، بوسنی و غیره می رسد با مشکلات زیادی مواجهند که بخشی به عملکرد انجمن ها و بخش دیگری به نهادهای رسمی و اجرایی بر می گردد که در کنار تغییر مستمر نهاد متولی انجمن ها، از مهمترین مشکلات موجود، پراکنده و جزیره ای عمل کردن انجمن های دوستی است.
در نهایت می توان چنین استنباط کرد که تحولات دهه های اخیر در عرصه بین الملل نشانگر این واقعیت است که نقش انجمن های دوستی در معادلات جهانی رو به گسترش و به موازات آن نقش دولت ها در این ارتباط رو به کاستن است. از آنجایی که این انجمن ها در دو عرصه کلیدی یعنی روابط میان ملت ها و محیط بین المللی ایفای نقش می کنند؛ لذا حوزه فعالیت و کنشگری آنها رو به افزایش است و مسئولان دیپلماسی فرهنگی و سیاسی می توانند بدانها توجه خاصی کنند.
کلام آخر اینکه که در هزاره سوم و عصر ارتباطات، آنچه بیش از هر عامل دیگر و روند امور را در روابط میان دولت ها و بخصوص ملت ها تعیین می کند قدرت اندیشه، گفت وگو، قلم، درک متقابل و بهره گیری از ابعاد مختلف فرهنگی و هنری با ابزار تکنولوژی مدرن در مسیر تقویت ارتباطات انسانی بوده و در این راستا انجمن ها می توانند به عنوان دستیاران ارزان و ارزشمند برای نهادهای دولتی و سایر سازمان های غیر دولتی و بین المللی باشند که از توانایی و ظرفیت مناسبی برای گسترش تعاملات علمی، فرهنگی، توسعه روابط دوستانه میان جوامع مختلف و تحکیم صلح و دوستی ملی و جهانی برخوردارند و یقینا نوعی همگرایی دو سویه نهاد مردمی و نهاد دولتی می تواند به نقش آفرینی این انجمن ها در شرایط خاص کنونی روابط کشورمان با کشورهای اروپایی و تاثیرگذاری در مسیر کاهش تحریم های ظالمانه کمک شایان کند. انشالله در بخش بعدی به نقش تعاملات علمی و دانشگاهی در روابط ایران و اروپا خواهیم پرداخت.
نظر شما :