آمریکا با چه ابزاری میخواهد چکاندن ماشه را عملیاتی کند؟
ورود تهران و واشنگتن به فضای تازه تقابل
نویسنده: احمد زید آبادی، روزنامه نگار
دیپلماسی ایرانی: دولت آمریکا میگوید که ماشه را علیه توافقنامۀ برجام چکانده است. این قاعدتاً بدان معنی است که از نگاه زمامداران کاخ سفید قطعنامۀ 2231 شورای امنیت ابطال شده و از این پس قطعنامۀ 1929 باید مبنای تعامل نظام بینالملل با ایران قرار گیرد.
قطعنامۀ 38 بندی 1929 در خرداد ماه سال 1389 تحت فصل هفتم منشور ملل متحد به تصویب شورای امنیت رسید. این قطعنامه خواهان تعلیق تمام فعالیتهای هستهای ایران شده و برای دستیابی به این هدف، اعمالِ تحریمهای بسیار سنگین تسلیحاتی، موشکی، اتمی و مالی علیه ایران را برای تمام اعضای سازمان ملل الزامآور دانسته است.
طبق این قطعنامه، همۀ کشورها موظفاند که محمولههای مشکوک به مقصد ایران را بازرسی و در صورت یافتن کالاهای ممنوعه، به انهدام آنها مبادرت کنند.
مسئله اما این است که بیشتر کشورهای جهان بخصوص13 عضو شورای امنیت از جمله متحدان اروپاییِ ایالات متحده، احیای قطعنامۀ 1929 را قانونی نمیدانند و خود را نسبت به اِعمال آن متعهد نمیبینند. بنابراین بحث اصلی این است که آمریکا چگونه میخواهد یکتنه این قطعنامه را به اجرا در آورد؟
به نظرم آمریکا برای اجرای قطعنامۀ 1929 دو ابزار در اختیار دارد. نخست، تحریم هر کشوری که مفاد قطعنامه را نقض کند و دوم، نظام بازرسی قدرتمندی برای کنترل کامل هر نوع تجارت با ایران بخصوص در دریاها به وجود آورد.
طبعاً اگر همۀ کشورهای مخالف احیای قطعنامۀ 1929 بخواهند وارد داد و ستد تسلیحاتی با ایران شوند، بعید است تیغ تحریم آمریکا برای بازدارندگی همۀ آنها کارگر افتد، اما آمریکاییها اطمینان دارند که چنین ارادهای در سطح بینالمللی وجود ندارد. برای مثال، سه کشور اروپاییِ طرف برجام همچنان خواهان تمدید تحریم تسلیحاتی ایران هستند و دو کشور روسیه و چین نیز بنا به ملاحظات امنیت منطقهای علاقهای به فروش سلاحهای تهاجمی به جمهوری اسلامی ندارند.
بنابراین، تنها امکانی که وجود دارد فروشِ محدودِ تسلیحات پیشرفتۀ دفاعی به ایران از سوی روسیه و چین به ایران است که این نیز دست آمریکا را برای تحریم مؤثرِ شرکتهای تسلیحاتی این دو کشور باز میگذارد و عملاً سود احتمالی ناشی از چنین تجارتی را خنثی میکند. از طرفی صادرات اسلحه از سوی ایران نیز بازاری سودآور و مشتری مشتاقی ندارد که آمریکا بخواهد چندان نگران آن باشد.
با این همه، به فرض پایبندی احتمالی همۀ کشورها به تداوم تحریم تسلیحاتی ایران، بعید است آنها علاقمند به بازرسی کشتیهای حامل کالا به ایران باشند و بخواهند در این زمینه اقدامی انجام دهند. طبعاً آمریکا هم قادر به وادار ساختن آنها به چنین کاری از طریق اعمال تحریم نیست، زیرا در آن صورت، دامنۀ تحریمها به اندازهای وسعت مییابد که همچون کلیدی از هوا هیچ قفلی را باز نمیکند.
حال پرسش کلیدی این است که آیا آمریکا میخواهد رأساً این وظیفه را به عهده گیرد؟ بازرسی کشتیها و توقیف محمولههای آنها طبعاً نیازمند ایجاد یک نظام بازرسی قدرتمند است که هزینۀ هنگفتی در بر دارد و افزون بر آن، حرکتی بسیار تحریکآمیز است. آیا آمریکا برای این اقدام آمادگی دارد؟
توقیف فراوردههای نفتی چند فروند کشتی مورد استفادۀ ایران به مقصد ونزوئلا در واقع نشانگر این است که آمریکا خود را برای این اقدام آماده کرده است. بنابراین، تکرار و گسترش این رفتار به بهانۀ جلوگیری از داد و ستد تسلیحاتی با ایران بعید نخواهد بود.
در واقع، بازرسی محمولۀ کشتیها در روند تجارت عادیِ محدود ایران با سایر کشورها اخلال تازهای ایجاد میکند و منافع ناشی از آن را برای هر دو طرف خریدار و فروشنده به هزینه تبدیل میکند.
حال آیا جامعۀ جهانی این وضعیت را تحمل میکند؟ به نظرم تحمل میکند! جمهوری اسلامی چطور؟ محمد جواد ظریف وزیر امور خارجۀ ایران چنین اقدامی را "دزدی دریایی" دانسته و تهدید کرده است که جمهوری اسلامی آن را تحمل نخواهد کرد.
جمهوری اسلامی اما با استفاده از چه ابزاری میخواهد با بازرسی احتمالی کشتیها مقابله کند؟ با کمک گرفتن از دیگر قدرتهای جهانی؟ یا مراجعه به نهادهای بینالمللی؟ این هر دو ظاهراً مورد نظر آقای ظریف است اما به نظرم هیچ کدام کارساز نیست. بنابراین دو راه دیگر باقی میماند. نخست اینکه دولت ایران از روشِ دور زدن بازرسیها به صورت محدود استفاده کند و آن را برای خود پیروزی بداند! دوم آنکه به مقابله به مثل برخیزد و ضمن دست زدن به حرکات ایذایی و یا توقیف کشتیهای کشورهای متحد آمریکا در منطقه چه از طریق نظامیان خود یا شبه نظامیان متحدش در دیگر کشورها، بازی نهایی را شروع کند. چنین رویدادی اما میتواند به راحتی به رویارویی نظامی منجر شود و این چیزی است که در سیاست رسمی جمهوری اسلامی، خط قرمر اعلام شده است. بنابراین آیا باید منتظردورهای از بازرسی کشتیها بود تا آن هم مانند تحریمهای اقتصادی به صورت امری عادی برای کشور در آید و زندگی ایرانیان را بیش از پیش دچار تنگنا و سختی کند و یا اینکه این وسط اتفاق غیرمترقبهای روی خواهد داد؟
نظر شما :