مشارکت جدید ایران و چین و هیاهویی که بر پا شده
رسانه های آمریکایی به آتش جنگ دامن می زنند؟
نویسنده: تام حسین
دیپلماسی ایرانی: رسانه ها و اندیشکد های مطرح در ایالات متحده اخیرا درگیر دو تحول مهم در خاورمیانه شده اند که هر دو را می توان در ارتباط با تشدید درگیری های ژئوپلیتیک بین ایالات متحده و ایران تفسیر کرد: خبر چشم انداز یک همکاری استراتژیک احتمالی بین ایران و چین و عادی سازی روابط بین امارات متحده عربی و اسرائیل.
در حقیقت، اولین تحول ساخته و پرداخته رسانه بود؛ نیویورک تایمز با استناد به پیش نویس «لو رفته» توافق مشارکت 25 ساله بین چین و ایران در صفحه نخست خود مطلبی تحت عنوان «چین و ایران با نزدیک شدن به مشارکت تجاری و نظامی آمریکا را به چالش کشیدند» منتشر کرد. نیویورک تایمز در این گزارش آورده: «بسته سرمایه گذاری و امنیتی نفوذ چین را در خاورمیانه به میزان قابل توجهی گسترش می دهد و یک راه نجات اقتصادی برای ایران فراهم می آورد و یک نقطه درگیری جدید با ایالات متحده ایجاد می کند.» در پیش نویس توافق به مشارکت نظامی هیچ اشاره ای نشده بود.
چندان از هیاهوی این خبر گذشته بود که نیویورک تایمز خبری درباره برقراری روابط دیپلماتیک اسرائیل و امارات منتشر کرد و دیگر رسانه های آمریکایی هم به بحث درباره توافق امارات و اسرائیل و نقش آن در تشکیل یک اتحاد بزرگ به رهبری آمریکا علیه «محور شرارت» جدید بین ایران، چین و احتمالا ترکیه پرداختند.
اما همه اینها دادن اطلاعات نادرست به مخاطبان است. «اتحاد بزرگ» یا «محور شرارت» در کار نیست و مساله فقط دیپلماسی آزمایشی و جنگاوری نیابتی در میانه تغییر توازن قدرت در خاورمیانه است. کسب اطلاعات هم چندان مشکل نیست. کمی کند و کاو مجموعه وسیع و فصیحی از تحقیقات و تحلیل ها توسط افراد دانشگاهی فراهم می آورد. بسیاری از این نظرات اصیل و بی طرف را می توان در توئیتر یافت. جای تعجب نیست که رسانه های جریان اصلی تحت تاثیر پوشش ملودراماتیک رقابت ایالات متحده و چین در خاورمیانه به این نظرات توجهی نمی کنند.
گای برتون، نویسنده کتاب «چین و درگیری های خاورمیانه» در توئیتی اشاره به مقاله منتشر شده در سایت «دِ هیل» تحت عنوان «همکاری چین و ایران چین را به داور خاورمیانه تبدیل می کند» نوشت: «در مقالاتی از این دست بر سرمایه گذاری و نفوذ چین در ایران (و اسرائیل) اغراق می شود. این کار چقدر عمدی (و برای تاثیرگذاری در سیاست ایالات متحده) یا به دلیل درک نادرست از علاقه و ظرفیت چین است؟» از قضا، این سوال را شاخه رسانه ای وزارت امور خارجه یعنی «صدای آمریکا» با انتشار مقاله ای در رابطه با اظهارات مایک پومپئو، وزیر خارجه، جواب داد. پومپئو دوم اوت در مصاحبه با فاکس نیوز گفته بود: «توافق بالقوه چین و ایران پول کمونیست ها را به دست سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می رساند. ورود چین به ایران باعث بی ثباتی خاورمیانه می شود. اسرائیل را در معرض خطر قرار می دهد. پادشاهی سعودی و امارات را نیز در معرض خطر قرار می دهد.» در ادامه این گزارش از اندیشکده های جنگ طلب آمریکا نقل و دولت دونالد ترامپ به اقدام در این زمینه ترغیب شده بود.
در همین حال، جاکوپو اسکیتا، دانشجوی دکترا در دانشگاه دورهام، در سایت «ریسپانسیبل استیت کرفت» نوشت: «خبر توافق همکاری 25 ساله که به طور مخفیانه بین دولت ایران و چین امضا شده، موضوع داغ چند هفته اخیر بوده و گمانه زنی، اغراق و تفسیر مغرضانه سیاسی را در پی داشته است. اما به نظر نمی رسد که این توافق انقلابی در مسیر روابط چین و ایران که از سال 1979 رویه ثابتی داشته، ایجاد کرده باشد.» اسکیتا و دیگران به جزئیات کامل توضیح داده اند که این هیاهوی گمراه کننده از کجا نشات می گیرد و چرا چین هیچ انگیزه ای برای جبهه گیری در درگیری های خاورمیانه ندارد و چرا سخنان پومپئو از احتمال از دست رفتن شغل او و رئیسش ناشی می شوند.
کارن یانگ، محقق موسسه امریکن اینترپرایز، در مقاله ای برای المانیتور تحت عنوان «منطق غلط انتخاب چین-آمریکا در خاورمیانه» نوشت: «مقابله با چین در خاورمیانه به دلیل ناهماهنگی در سیاست های ایالات متحده و با درک روزافزون از جذابیت چین برای منطقه، چالش برانگیز شده است. تبدیل بحث درباره ظهور یا نقش چین در خاورمیانه به یک بازی مجموع، صفر انتخاب حمایت یا مشارکت صرف با ایالات متحده یا چین، تنها به محبوبیت بیشتر چین در رهبری سیاسی منطقه کمک کرده است. و به همین ترتیب، استراتژی امنیتی ایالات متحده که در آن صراحتا به اهمیت متحدان و ارزش های مشترک اشاره شده، تاثیر چندانی در مقابله با چین در منطقه نداشته است.»
برتون اینطور توضیح داده که هدف واقعی واشنگتن ابتکارعمل کمربند و جاده پکن است. در حالی که دولت ترامپ با خروج از توافق هسته ای با ایران به شدت مشغول آشوب به پا کردن در خاورمیانه بوده، چینی ها در حال ساخت بنادر و مناطق صنعتی در منطقه بودند. برتون معتقد است ابتکارعمل کمربند و جاده می تواند نهایتا به عنوان ابزار قدرت نرم در درگیری در خاورمیانه عمل کند و با افزایش احتمالی رقابت کشورها برای جلب سرمایه گذاری چینی، این کشور را به یک ناظر خارجی و فعال در مسائل منطقه تبدیل سازد.
به عنوان یک روزنامه نگار، نمی توانم بگویم از اشتیاق همکاران خود به روشن کردن آتش جنگ تعجب می کنم. خبرهای اخیر یادآور خاطرات دردناک فعالیت بیشتر رسانه های ایالات متحده در توجیه حمله به عراق در سال 2003 با نوشتن از «سلاح های کشتار جمعی» در دست صدام حسین هستند. مردم رنج کشیده خاورمیانه بدون هیاهوی رسانه ها در تشویق سیاستمداران آمریکایی که قدرت داخلی خود را با شعله ور کردن آتش جنگ در حیاط خانه دیگران تثبیت می کنند، حالشان خیلی بهتر است.
منبع: الجزیره / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :